جایی دگر برای عبادت نیافت عشق
آمد به گرد طایفه ی ما طواف کرد...
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
ای دل همه رفتند و تو ماندی در راه
کارَت همه ناله بود و بارت همه آه
کوتاه کنم قصه که این راه دراز
از چاه به چاله بود و از چاله به چاه...
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
از من عبور ميکني و دم نميزني!
تنها دلم خوش است که شايد نديده اي
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
دستی به کَرم، به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی
دیر است دلم چشم به راهت دارد
ای عشق، سری به خانه ی ما نزدی
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
دیشب باران، قرار با پنجره داشت
روبوسیِ آبدار با پنجره داشت
یکریز به گوش پنجره، پچ پچ کرد
چک چک، چک چک، چکار با پنجره داشت؟
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
سر به زیر و ساکت و بی دست و پا
می رفت دل
یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد!
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
فردایی اگر باشد باز از پیِ امروز
شرمنده چو حافظ ز مسلمانی خویشم
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
دیرگاهی است که افتاده ام از خویش به دور
شاید این عید به دیدار خودم هم بروم
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
دستی ز کَرم به شانه ی ما نزدی
بالی به هوای دانه ی ما نزدی
چندیست دلم چشم به راهت دارد
ای عشق، سری به خانه ی ما نزدی
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
ای کاش مرا چشم تماشا باشد
یک لحظه زمانه با دلِ ما باشد
هر روز که میرود به خود میگویم:
امروز نبود، کاش فردا باشد
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
یک روز می رسد که در آغوش گیرمش
هرگز بعید نیست خدا را چه دیده ای!
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait
پیراهنی از شتاب خواهم پوشید
دیدار تو را به شوق خواهم کوشید
گر آتش صد هزار دوزخ باشی
ای مرگ، تو را چو آب خواهم نوشید
#قیصر_امین_پور
@robaiiyat_takbait