ناامید است ز درمان دو بیمار طبیب
چشم بیمار کسی و دل بیمار کسی
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
نبستم دل به مهرِ ديگران اما ز کوی تو
ز بس نامهربانی ديدم ای نامهربان رفتم
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
گفتم نِگرم روی تو گفتا به قیامت
گفتم روم از کوی تو گفتا به سلامت
گفتم چه خوش از کار جهان گفت غم عشق
گفتم چه بُود حاصل آن گفت ندامت
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
عجب نبْوَد کز آهم قامتش در پیچ و تاب افتد
که گردد شاخِ گُل از باد، گاهی راست، گاهی کج
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
فرخنده عاشقی که ز دلدار مهربان
گر حرف مِهر گفت، حديث وفا شنيد...
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
نبستم دل به مِهر دیگران اما ز کوی تو
ز بس نامهربانی دیدم ای نامهربان رفتم...
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
بر دل من ز بس که جا تنگ شد از جدائیت
بی تو به دست خویشتن سینهٔ خود شکافتم
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait
من اگر چه پیرم و ناتوان تو ز آستان خودم مَران
که گذشته در غمت ای جوان همه روزگار جوانیم
#هاتف_اصفهانی
@robaiiyat_takbait