فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث_روز
#امام_صادق_علیه_السلام
هنگامی که عالِم با ایمانی از دنیا برود، در اسلام رخنه و شکافی ایجاد میشود که با هیچ چیز قابل جبران نیست .
📚 کافی
یاد و خاطره #امام_راحل و #شهدا ،
و #شهدای قیام خونین
🌹 #پانزدهم_خرداد 🌹
گرامی باد .
@paygaheameneh
🥀🕊🌹🏴🌹🕊🥀
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
#با_شهدا
خدایا کمک کن
اگر در صف #شهدا غایبیم،
در صف پیام رسانان راهشان
#غایب نباشیم ...
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
@paygaheameneh
🌹🕊💐🌷💐🕊🌹
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹
#کلاس_درس_شهدا
#مدافع_حرم_شهید
#مصطفی_صدرزاده
اگر میخواهیـد ...
کارتـان #برکت پیدا کنـد
به خـانواده #شهدا سر بزنید ،
زندگینامه #شـهدا را بخوانید
سعی ڪنید در روحیه خـود
#شهادت طلبی را پـرورش دهید.
سخنان #مقام_معظم_رهبری را
حـتما گوش ڪنید ، #قلب شـما را
بیدار می کند و راه درسـت را
نشــانتــان می دهد .
#روحش_شاد
#یادش_گرامی
#راهش_پر_رهرو
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹
🌹🕊💐🥀💐🕊🌹 @paygaheameneh
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀
#خاطرات
#شهدا
#حجاب
#خانم_موسوی یکی از #پرستاران دوران #دفاع_مقدس ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند :
یادم می آید یک روز که در #بیمارستان بودیم، #حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از #بیمارستانهای صحرایی هم #مجروحین زیادی را به #بیمارستان ما منتقل می کردند.
اوضاع #مجروحین به شدت وخیم بود.
در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود.
رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی #خونریزی شدیدی داشت.
#مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.
وقتی که دکتر اتاق عمل این #مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای #جراحی آماده اش کنم.
من آن زمان #چادر به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم #مجروح را جابه جا کنم .
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و #چادرم را دربیاورم ، #مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه #چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت
گفت: من دارم می روم که تو #چادرت را در نیاوری.
ما برای این #چادر داریم می رویم... #چادرم در مشتش بود که #شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم #چادرم را کنار نگذاشتم.
#چادر
#حجاب
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀
@paygaheameneh
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀
🌺🍀💐🌷💐🍀🌺
#در_محضر_روح_الله
#امام_خمینی_ره
با #چشمانی باز ، به #دشمنان خیره شوید و آنان را #آرام نگذارید .
اگرلحظهای #آرام گذارید ، لحظهای #آرامتان نمیگذارند .
صحیفه امام جلد ، صفحه ۳۲۹
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🌺🍀💐🌷💐🍀🌺
@paygaheameneh
🌺🍀💐
🕊🌹💐🥀💐🌹🕊
#سال_1367
#اسلام_آباد_غرب
#عملیات_مرصاد
در سالروز عملیات غرور آفرین #مرصاد ، یاد و خاطره #شهدا ، خصوصاً #شهدای این عملیات را گرامی می داریم .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🕊🌹💐🥀💐🌹🕊 @paygaheameneh
🕊🌹💐🥀💐🌹🕊
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
#بیست_و_ششم_مردادماه
یادآور دلاورمردی
#دکتر_شهید_مصطفی_چمران
و دیگر رزمندگانی است که با ایثار و گذشتن از جان خود در #پاوه ، جانانه در مقابل ضد انقلاب ایستادند و اجازه ندادند #پاوه از ایران اسلامی جدا شود .
شادی روح #امام_راحل و #شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
@roghaiiehkhoor
🥀🕊💐🌹💐🕊🥀
@roghaiiehkhoor
🕊🌷🕊🌷🕊
#استاد_پناهیان
#شهدا جاذبه عجیبی دارند،
اثر #مغناطیستی#شهدا
در آدم های سالم
می تواند بعنوان یک
#محک ارزیابی #دل های پاک قرار گیرد.
🍀🍀〰〰🌷〰〰🍀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸و چه عاشقانه گفت قافله سالار انقلاب :
🔹"زنده نگهداشتن نام و یاد #شهدا کمتر از #شهادت نیست!"
#راه_شهدا_ادامه_دارد
@roghaiiehkhoor
┄┅─✵💝✵─┅┄
🕊🌹🌷🥀🌷🌹🕊
#تلنگرانه
و تا ابد به آنانکه #پلاکشان را از گردن خویش درآوردند
تا مانند مادرشان #گمنام و بی مزار بمانند #مدیونیم …
می فهمید
#مدیونیم
#مدیون
@roghaiiehkhoor
هفته #دفاع_مقدس و یاد و خاطره #شهدا و #امام_شهدا گرامی باد
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
#امام_زمان_عج_و_شهدا
#شهید_احمد_رحیمی
#همسرش می گفت: مدتها بعد از #شهادتش در رویایی #شیرین او را دیدم. درون قطار با #دخترم آسیه نشسته بودم. بیرون پنجره، #سیدی_سبزپوش بود که #نور بر صورتش #احاطه داشت. او مرا محو خود کرده است. کسی در #کنارش ایستاده بود. #نگاهم به او افتاد. خدا می داند چقدر از دیدنش #خوشحال شدم.
#احمد بود.
به من اشاره کرد و با #صدایی رسا گفت: #ناراحت نباش، من دارم #می_آیم. فردای آن روز بی #صبرانه منتظر #تعبیر خوابم بودم.
ساعت نه صبح از #تهران تماس گرفتند و گفتند یک #شهید بسیجی به نام #احمد_رحیمی به #مشهد منتقل شده که احتمال می دهیم متعلق به خانواده شما باشد. با خانواده برای #شناسایی راهی #معراج_شهدا شدیم. گفته بودند باید او را #شناسایی کنم. باورش خیلی سخت بود. #پیکرش به طور کامل #سوخته، استخوان هایش در هم #شکسته و #ترکش_های متعددی بر #بدنش نشسته بود. وقتی چشمم به #پای_چپش، که قبلا #ترکش خورده بود افتاد #اطمینان پیدا کردم که خودش است. بعد از دیدن #پیکرش دیگه آرام و قرار نداشتم.
بار دیگر در #خواب به #سراغم آمد و #دلسوزانه گفت: چرا اینقدر ناراحتی؟ من از اینکه تو با دیدن #جنازه_ام اذیت شدی ناراحتم! بعد با حالتی خاص گفت: باور کن قبل از #شهادتم تعداد زیادی #تانک_عراقی را منهدم کردم و لحظه ی #شهادت هیچ چیز نفهمیدم. چرا که #حضرت_ابوالفضل_ع در کنارم بود و #آقا_امام_زمان_عج بالای #سرم نشسته بودند!"
📚کتاب وصال، صفحه ۸۵ الی ۸۶
تعجیل در فرج و سلامتی #آقا_امام_زمان_عج
و شادی روح #شهدا
و #امام_شهدا
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
@roghaiiehkhoor
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
🌹🕊🥀🌴🥀🕊🌹
نگاه خدا:
برترین حجاب
🌷#شهید_محمد_حسین_فهمیده
🌷#تولد : ۱۳۴۴/۲/۱۶ - قم
🌷#شهادت : ۱۳۵۹/۸/۸ - خرمشهر
🌷#مزار شریف : تهران - گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)
✍گزیده ای از#وصیت نامه شهید
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه
🥀هرکس من را طلب می کند می یابد مرا، و کسی که مرا یافت می شناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من می شود و کسی که عاشق من می شود، من عاشق او می شوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را می کشم و کسی که من او را بکشم، خون بهایش بر من واجب است، پس خون بهای او من هستم.
🌷هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصرینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفه ای را که امام عزیزمان بارها در پیام ها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود، و من می روم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم.
🌷آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملت های زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او بازنمی تواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند.
#روحشان_ شاد
#یادشان_ گرامی
#شهدای _دفاع _مقدس
#شهدا _گاهی_نگاهی🌷
🌷🌷🌷 @roghaiiehkhoor 🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🚨 #تلنگر
🚇تو مترو یا اتوبوس نشستی روی صندلی ...👇
🧕👱🏻♂یه خانم یا آقایی میاد روبه روی شما می ایسته، شما بلند میشی و جاتو میدی بهش😊
🌸از این کار میتونی اهدافِ مختلفی داشته باشی. حالا یا مبارزه با هوای_نفس 👊یا خدمت به خلقُالله☺️و خادمی عبادالله😉
🍀خانم یا آقایی که جاتو دادی بهش
از این لطفِ شما احساس شرمندگی میکنن.😔
شرمنده میشن وقتی میبینن شما ایستادی و اون جای شما نشسته. خودشو به شما مدیون میدونه و هی تشکر میکنه 🥰
❌ #رفقا_حواسمون_هست? 🤨
خیییلی وقته #شهدا جاشونو دادن که ما بشینیم😞
نههه . . .
راستی جاشونو ندادن ما بشینیم !!!‼
جونشونو دادن تا ما بایستیم 😔💐
🤔اونوقت ما چیکار میکنیم؟
مگه خدا نگفته
🌟«ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل أَحْيَاءٌ»🌟
☝️یعنی: هرگز كسانى را كه در راه خدا كشته شده اند مُرده مپندار بلكه زنده اند.🌍
#ببخشید_ای_شهید 😔
که بجای راهت
«من راحتی را انتخاب کردم»😣
#یـادشهـدابـاصلـوات
#اَللهُمَّصَلِّعَلیمُحَمَّدوَآلِمُحَمَّدوَعَجِّلفَرَجَهُم
@roghaiiehkhoor
🌸🍃﷽🌸🍃
🔔 #زنگ_قرآن
✍ #بازگشت
🕋 إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ
⚡️ما (همه) از آنِ خدا هستيم و به سوى او باز مىگرديم (بقره/۱۵۶)
اما.....
☜عدهای با سرافکندگی،🙇♂
☜عدهای با سرفرازی،🙋♂
#شهدا، امروز روزیخورِ سفرهی خدا هستند و روز #قیامت هم با سرفرازی به سمت خدا برمیگردند.
🤔 ما چطوری برمیگردیم⁉️
👇👇👇
🕋وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ(آل عمران/۱۶۹)
⚡️و هرگز گمان مبر کسانی که در #راه_خدا کشته شدند مردهاند، بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان #روزی داده میشوند.
🗣 بیایید مثلِ امام علی(ع) برای خودمون دعا کنیم؛ 🤲
💢 نَسأَلُ اللّهَ مَنازِلَ الشُّهَداءِ وَ مُعایَشَهَ السُّعَداءِ وَ مُرافَقَهَ الاَنبِیاءِ
👈از خدا درخواست میکنم؛ درجات #شهیدان، زندگی #سعادتمندان و همنشینی با #پیامبران را.
@roghaiiehkhoor
📚نهجالبلاغه/خطبه۲۳
🌹کاپشن شهادت
🌹سیدعلی کاپشنی داشت که بعد از شهادتش دست به دست بین رزمندگان میچرخید،
هر کسی که این کاپشن را میپوشید به شهادت میرسید؛
شهید سیدمجتبی علمدار در مراسم و هیئتها همیشه از سیدعلی میخواست که او را هم به حلقه شهدا برساند.
سیدمجتبی علمدار از جانبازان شیمیاییمان بود، او هم بعد از پوشیدن کاپشن سیدعلی به آرزویش رسید؛
🌹شهید_سید_علی_دوامی🌷
📎 #لبیک_یا_خامنه_ای
📎 #شهدا
🌹صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش میخونه:
"شمعِ شبهای دوعیجی میشدیم"
میدونید این مصرع یعنی چی؟!
عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری مینداخت.
فسفر وقتی با اکسیژن هوا ترکیب بشه
شعلهور میشه، رزمنده ها که زیر این بمب
ها گیر میکردن، فسفر به تنشون میچسبید،
و با هیچ وسیله ای دیگه خاموش نمیشد و اونا
میسوختن و میسوختن و میسوختن...
و صبح، باد خاکستر هاشون رو میبرد...
به خدا قسم که ما خیلی مدیونیم!
چه خون هایی ریخته شد تا ماها شاید
بیدار بشیم، تا شاید بیایم پایِ کار..
@roghaiiehkhoor
#شهدا
✅کتاب ماهتاب کویـر
معرفی، خاطرات و شرح زندگی شهید رضاقلی ایزدی📗
💢قلم را در حالی بدست گرفته ام که می خواهم چند کلمه ای به عنوان وصیت بر روی کاغذ بیاورم و خوشحالم که وصیتم را در جبهه های نبرد حق علیه باطل می نویسم...
این کتاب محصول تلاش پژوهشگر جوان، آقای یوسف بنی النجار است که به همت انتشارات #چشمه_آفرینش در پاییز 1402 به چاپ رسید.💢
برای خرید با شماره 09131152814 تماس حاصل بفرمایید.
https://eitaa.com/cheshmeae
👈 یا از اینجا وارد شوید.
👈برای خرید از سایت #باسلام از از اینجا وارد شوید.
#حاج_قاسم #دفاع_مقدس #زندگی_نامه #شهدا
28.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه با هم تصمیم بگیریم امشب فقط👈 #سه_دقیقه از #شب_یلدا را با #شهدا باشیم.
#کتاب_زندگی_به_سبک_شهدا
#ناصرکاوه
#نشر_دهید
@roghaiiehkhoor
#شهدا
🔹️متروی تهران ایستگاهی دارد به نام #جوانمرد_قصاب
🔹️این جوانمرد، همیشه با وضو بود.
می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه...!!
🔸هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود.
🔹️اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.»
🔹️وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.
🔸گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.»
🔹️این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با ۱۲ گلوله به شهادت رسید.
⚘''شهید عبدالحسین کیانی'' همان#جوانمرد_قصاب است!⚘
#یادشھداباذڪرصلوات 🕊
@roghaiiehkhoor
وقتی گره های بزرگ به کارتون افتاد، از حضرت زهرا(سلام الله علیها) کمک بخواید، گره های کوچیک رو هم از #شهدا بخواید براتون باز میکنن.
🌹#شهیدحسین_همدانی
@roghaiiehkhoor
43.91M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆👆
🟢 ارزش طلبگی
🔻روز قیامت کسانی حضور پیدا می کنند که #انبیاء و #شهدا به آن ها غبطه می خورند و از خدا می پرسند اینها چه کسانی هستند؟
🌱 حاج آقا رفیعی
👈 چندسال پیش این حدیث را از آیت الله العظمی وحیدخراسانی و عارف الهی مرحوم آیت الله مرتضی تهرانی خواندم
🤲 افتخار میکنم از اینکه حضرت زهرا سلام الله علیها به این بنده حقیر توفیق دادند تا چهارده سال از عمرم را در این راه صرف کنم با اینکه سختی های بسیار فراوانی داشته و دارد
@roghaiiehkhoor
❣ حاج آقا رضا محمدی ❣
🌷شهید مهدی زین الدین:
هر کس در شب جمعه #شهدا را یاد کند، شهدا هم او را نزد ابا عبدالله الحسین(علیه السلام) یاد می کنند.
@roghaiiehkhoor
یک شب رفته بودم سر قبر شهید کاظم عاملو.
دعای کمیل را در امامزاده یحیی خواندند؛ در جوار قبور #شهدا.
تصمیم گرفتم همانجا بمانم و نماز شبم را در کنار قبر شهید عاملو و اخوی شهیدم بخوانم.
معمولاً شبها یک ساعت به اذان صبح، درب امامزاده را باز میکنند.
نماز را خواندم و زیارتی کردم که اذان صبح گفته شد. بعد از نماز صبح داشتم از سمت درب شمالی میآمدم بیرون که یکهو دیدم جوانی حدودا ۲۵ ساله با گریه و زاری وارد گلزار شد. جا خوردم. بلندبلند گریه میکرد! تا مرا دید صدا زد: «آقا، قبر #شهید_عاملو کجاست؟» با چشمانی گرد شده از تعجب نگاهش کردم. دوباره با لهجه کُردی سوالش را تکرار کرد و آمد جلوتر و تا آمدم حرفی بزنم گفت: «تو رو خدا بگو و خیالمو راحت کن! شهید عاملو اینجا خوابیده ؟»
با هم حرکت کردیم تا قبر مطهر را نشانش بدهم. ولی او بیتابی میکرد و میگفت : «من از کردستان اومدم!خیلی مشکل دارم. این شهید رو هم نمیشناسم؛ اومده به خوابم و گفته: بیا کنار قبرم تو سمنان. بیا هر مشکلی که داشته باشی به یاری خدا حل میشه...»
اینها رو میگفت و همینطور گریه میکرد و زار میزد.
قبر شهید عاملو را نشانش دادم. تا دید، خودش را انداخت روی قبر مطهر. گریه میکرد چه گریهای!
در همان حال به زبان کردی شروع کرد به درد و دل کردن با #کاظم. واقعا داد میزد و گریه میکرد. وقتی اینطور دیدمش دیگر نایستادم؛ آمدم بیرون. ولی این برایم قصهی عجیبی شد و ذهنم را مشغول کرد.
📙برشی از کتاب #سه_ماه_رویایی
خاطرات بینظیر شهید کاظم عاملو
@roghaiiehkhoor
#داستان_جذاب
ماجرای واقعی شهیدی که مادرش قصد سقط او را داشت : شهید علی اصغر اتحادی
🔻چهار دختر و سه پسر داشتم...
اما باز باردار بودم و دیگر تمایلی برای داشتن فرزندی دیگر نداشم.
دارویی برای سقط جنین گرفتم و آماده کردم و گوشه ای گذاشتم ، همان شب خواب دیدم
🔸 بیرون خانه هم همه و شلوغ است ، درب خانه هم زده می شد!!
در را باز کردم ، دیدم آقایی نورانی با عبا و عمامه ای خاک آلود از سمت قبله آمد.
نوزادی در آغوش داشت، رو به من گفت:
این بچه را قبول می کنی؟
گفتم: نه، من خودم فرزند زیاد دارم!!
آن آقای نورانی فرمود:
حتی اگر علی اصغر امام حسین علیه السلام باشد؟!
بعد هم نوزاد را در آغوشم گذاشت و رو چرخاند و رفت...
گفتم: اقا شما کی هستید؟
گفت: علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام!
🔸هراسان از خواب پریدم ، رفتم سراغ ظرف دارو ، دیدم ظرف دارو خالی است!
صبح رفتم خدمت شهید آیت الله دستغیب و جریان خواب را گفتم.
آقا فرمودند: شما صاحب پسری می شوی که بین شانه هایش نشانه است ، آن را نگه دار!
🔸آخرین پسرم ، روز میلاد امام سجاد علیه السلام به دنیا آمد و نام او را علی اصغر گذاشتند در حالی که بین دو شانه اش جای یک دست بود!!!
🔸علی اصغر، در عملیات محرم، در روز شهادت امام سجاد علیه السلام ، در تیپ امام سجاد علیه السلام شهید شد!
◀️شاید فرزندی که سقط میشود، بنا باشد سردار سپاه ارباب باشد! به مادر و پدر او بودن افتخار کنیم...
#شهید_علی_اصغر_اتحادی
#شهدا
#آنتی_فتنه
@roghaiiehkhoor
━━━═━━⊰❀🦋❀⊱━━═━━━