🌷بسم الشهدا و الصدیقین🌷
🌹وبه نام #شهدایی که به پای امنیت ما پرپرشدند.....
🌿گاهی که دلت غصه داراست وپرازفریاد مینویسی تا شاید کمی آرام شوی ولی اینبار دستم به نوشتن نمیرود ولی التماسش میکنم که بنویس تا بماند
برای فردایی که با غرور و افتخار می خواهی دراین شهر سر بلند کنی و قدم بزنی تا زندگیت جاری باشد بنویس تا یادت بماند برای این قدمها برای این #عزت_واقتدارت خون عزیزترین بندگان خدا ریخته شده است.
🌿یادت بماند که برای اینکه #چادرت بزرگترین افتخاروتاج بندگیت بماند محمد صدراها بی پدر شدند...خواهرها بی برادر شدند.برادری که حضورش ونفسش دلگرمی تمامی دوستان و آشنایان بوده است.چه بگویم از دل مادرها ننوشته دستم می لرزد.خدایا شاهدی که این مادرها لحظه ای در راه وهدف فرزندانشان تردید نکردند هرچند تمام کودکی تا بزرگسالی و ازدواج جگرگوشه شان دریک لحظه جلوی چشمشان پرپر شد...چقدر استواروصبور بودی مادر
چقدرجنس صحبت کردنهایت شبیه مادر #شهیدحدادیان بود..چقدر احساس دلنشینی داشتی زمانیکه دروصف قدوقامت رشید مرتضایت می باریدی...
نمیدانم از کجای دل متلاطم خواهرانت بنویسم ....
🌿چقدرمحجوب و چقدر دقیق و چقدر عمیق با مفهوم #شهادت عجین بودند..مرحبا به تو مادر که فرزندانی تربیت کردی که هرکدام تیری هستند بردل بد طینتان وآنانی که فهمی از این حال خوب شماندارند.
سوختن برای آنهاست
و جاودانگی ازآن شما
حقارت وسرافکندگی برازنده آنهاست و روسفیدی ازآن شماست. شما از امروز محبوب دل این ملت هستید.جای شما در دل تک تک ما ملت ایران سبز میماند...
قابل درک نیست که انسانیت برای این اشرارچگونه تعریف میشود...امروز حضور این #شهدای_امنیت روضه مجسمی بود از غربت و مظلومیت شیعه امیرالمومنین...
امروز صحبت از شمشیر و غافلگیری از پشت و شکستن سروپهلو و...
مادر خدا صبرت بدهد...خدا صبرمان دهد
🌿سوز دلهای سوخته و آه این ملت مقاوم وفهیم ونجیب و موقعیت شناس تا آخر تاریخ بماند بر دل یزیدیان زمان، همانهایی که سالها هزینه میکنند ازجان ومالشان تا این صدای رسای اسلام ناب محمدی را خاموش کنند وپرچمی که روح ا...برافراشته کرد و حال بدست فرزندی از #سلاله_حضرت_زهرا(س) وامتی مقاوم وپایدار و آتش به اختیاران تا پای جان ، روز به روز جهانی تر وبرافراشته ترمیشود زمین بزنند ولی
کور خوانده اند....
🌿حضوراین #شهدای_مظلوم_امنیت امروز خون تازه ای به شریانهای اصلی این #نظام_وانقلاب تزریق کرد...عزمها راسختر شد چون کینه ها آشکارتر شدوفریادها رساتر شد که
بکشید مارا ..بریزید خونهای مارا...تکه تکه کنید وبسوزانید جسمهای مارا...
ولی هیهات و هیهات
که بشنوید و ببینید که ما پشت به این نظام وانقلاب وپا روی این خونهای مطهر بگذاریم...تا پای جان با علی هستیم.
#شهدای_امنیت
#شهیدمرتضی_ابراهیمی
#شهیدمصطفی_رضایی
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجهُم @paygaheameneh ْ
💞🌹 🌹💞
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀
#خاطرات
#شهدا
#حجاب
#خانم_موسوی یکی از #پرستاران دوران #دفاع_مقدس ، از میان همه ی تصویر های آن روزها ، یکی را که از همه ی آن ها در ذهنش پر رنگ تر است، اینچنین روایت می کند :
یادم می آید یک روز که در #بیمارستان بودیم، #حمله شدیدی صورت گرفته بود. به طوری که از #بیمارستانهای صحرایی هم #مجروحین زیادی را به #بیمارستان ما منتقل می کردند.
اوضاع #مجروحین به شدت وخیم بود.
در بین همه آنها، وضع یکیشان خیلی بدتر از بقیه بود.
رگهایش پاره پاره شده بود و با این که سعی کرده بودند زخم هایش را ببندند، ولی #خونریزی شدیدی داشت.
#مجروحین را یکی یکی به اتاق عمل می بردیم و منتظر می ماندیم تا عمل تمام شود و بعدی را داخل ببریم.
وقتی که دکتر اتاق عمل این #مجروح را دید، به من گفت که بیاورمش داخل اتاق عمل و برای #جراحی آماده اش کنم.
من آن زمان #چادر به سر داشتم . دکتر اشاره کرد که چادرم را در بیاورم تا راحت تر بتوانم #مجروح را جابه جا کنم .
همان موقع که داشتم از کنار او رد می شدم تا بروم توی اتاق و #چادرم را دربیاورم ، #مجروح که چند دقیقه ای بود به هوش آمده بود به سختی گوشه #چادرم را گرفت و بریده بریده و سخت
گفت: من دارم می روم که تو #چادرت را در نیاوری.
ما برای این #چادر داریم می رویم... #چادرم در مشتش بود که #شهید شد.
از آن به بعد در بدترین و سخت ترین شرایط هم #چادرم را کنار نگذاشتم.
#چادر
#حجاب
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀
@paygaheameneh
🥀💐🕊🌸🕊💐🥀