eitaa logo
ویلای نفرین شده💀
2.4هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
626 ویدیو
4 فایل
ابتدای رمان ویلای نفرین شده👇 https://eitaa.com/rohe_sara/18093 #تبلیغات 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1871446027C496dce5861
مشاهده در ایتا
دانلود
دوم بخش دوم باز هم با لبخندی زوری بغلش کردم و گفتم: ممنون مریم خانم. هیچ وقت بهش نگفتم مادر. با اینکه چند باری به روم آورده بود. بعد یه ربع بالاخره دورم یکم خلوت شد. نفس اومد پیشم و گفت: بهار تو رو خدا بخند. داری حال ما رو هم بد می کنی. _وقتی خندم نمیاد چه جوری بخندم؟ نیلوفر: ناسلامتی عروسیته. پوزخند زدم و گفتم:هه آره. حس می کنم کفن پوشیدم جای لباس عروس. نفس با حرص زد به بازوم و گفت: دهنتو ببند. انتخاب خودت بود مگه نه؟ بحث رو عوض کردم و گفتم: آراد نگفت کی کارشون تموم میشه؟ نیلوفر سری از روی تاسف برام تکون داد. نفس: زنگ زدم بهش. تا یه ربع بیست دیقه دیگه می رسن. سعی کردم جو رو عوض کنم. گفتم: خیلی خوشگل کردینا. می ترسم منو با شما اشتباه بگیرین. نیلوفر: کم چرت بگو. خودتو دیدی اصلا تو آینه؟ کوفتت بشه که اینقدر خوشگلی...
دوم ویلای نفرین شده