eitaa logo
🌝 مــ🌙ــاه تـابـانمــ باش 🌝
1.5هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
200 ویدیو
4 فایل
𝓼 💫﷽💫 {وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ باڪدامین اشڪ میشود ردپای تو راازمیان دل پاڪ ڪرد.. جمعه ها پارت نداریم
مشاهده در ایتا
دانلود
🌝 مــ🌙ــاه تـابـانمــ باش 🌝
#ماهگل🌼🌸 #پارت193 تمام مسیرو به این فکر می‌کنم که ای کاش یه فرصت دیگه داشته باشم تا بتونم اشتباهات
هفت تیری که ماشه‌اش کشیده می‌شه و تیری که مستقیم به سمت قلب من می‌آد و پاهایی که خشک شده‌ان و نمی‌تونن تغییری درحالتم به وجود بیارن. وسوزشی که توی قفسه‌ی سینه‌ام به وجود می‌آد. پاهام سست می‌شن و تحمل وزنم برام سخت می‌شه . روی پاهام سقوط می‌کنم و نگاهی به پیراهنم که به رنگ خون دراومده می‌ندازم . محتشم گام‌های بلندی به سمتم بر می‌داره و زیر زانوم می‌زنه که با صورت به زمین برخورد می‌کنم و صدای شکستن فکم‌و به وضوح می‌شنوم . محتشم روی پاهاش می‌شینه : _تو حتی خوبی هم نداشتی . پر از بیچارگی هستی! این‌قدربدبختی که آدم دلش به حالت می‌سوزه و این‌و به عنوان نصیحت تو گوشت فرو کن به هیچکس اعتماد نکن البته این نصیحت که برای این دنیا به کارت نمیاد ... چشمکی می‌زنه و ادامه می‌ده : _اما اون دنیا حتما ازش استفاده کن ، دوست داری بدونی من با کمک کی تونستم سرتو زیرآب کنم؟ وقتی صورت منتظر من‌و می‌بینه خم می‌شه و زیر گوشم اسمی رو می‌‌گه که تنم سرد می‌شه و با چشم‌های گرد شده به محتشمی که با لبخند دندون نمایی بهم خیره شده ، نگاه می‌کنم . _بخواب پسر زیاد خودتو آخرعمری اذیت نکن . بلند می‌شه خاک فرضی روی کتش‌و می‌تکونه، عقب گرد می‌کنه و درهمون حال می‌گه : _عزت زیاد . وقتی در گاراژ‌ رو محکم می‌بنده می‌خوام از‌جام بلند شم اما نمی‌تونم و فریاد بلندی از درد می‌کشم . دوباره برای رهایی از این وضعیت‌و نجات دادن خودم تلاش می‌کنم اما بی فایده‌اس . مغموم سرم‌و محکم به زمین می‌زنم و فریاد می‌زنم : _خــــــــدا . این فریاد ، این التماس و این بی‌پناهی من‌و یاد روزی می‌ندازه که ماهگل زیر دست‌و پام فریاد می‌زد و من بی‌تفاوت به کارم ادامه می‌دادم . بد تاوان جیغ‌و داد ماهگل رو پس دادم ، خیلی بد! جلوی چشم‌هام داره سیاه می‌شه که اسمم‌و از زبون شخصی می‌شنوم و کلمات آخر رو به زبون می‌آرم : _ داداش ..... مواظب .....ماهگ....لم .....باش ، این‌کار زیر سر اون .....اون ...... به سرفه می‌افتم و با درد قفسه‌ی سینه دیگه نمی‌تونم ادامه بدم و بعد دیگه چیزی حس نمی کنم جز سیاهی مطلق ....