سلام رفقای قِشَنگُم..🫀✨
من دوباره اومدم مزاحمتون باشم میدونم دلتون برام تنگ شده بود😂♥️
خب من همولایتیحاجی یا همون یامین هستم...
وساکن کرمان و...
قبلا هم ادمین بود با #اد_هم_ولایتی_حاجی میتونید فعالیتام رو چک کنید😉💝.
•°•°ره رو عشق°•°•
﷽ ═آغـ ـوـش اܩن بـراבر2═ #پارت۴۲ داوود :آب هویج هارو گرفتم و بعد از حساب کردن پولش از مغازه خارج
+چو خدا بُوَد پناهت،چه خطر بُوَد ز راهت؟
_نخواستم نگاهش کنم تا مبادا با چشماش نظرم رو عوض کنه...
انگار اون لحظات رسول باید به محمد میگفت:
نباشی نمیشه ؛ نمیگذره ؛ نمیره ؛ نمیخوام ؛ نمیتونم...🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گمشدهبهشتم؛توضریحت 💔 .
#حسینستوده|#امامحسین
من تورا فراموش خواهم کرد!؟
درست 32 تیر ساعت 25 و 79 دقیقه هنگامی ک برف سیاه میبارد :)
سلام شرمنده یه مدت نبودم درگیر کارهای چنلم بودم الان اومدم یکمی فعالیت کنم برم😁
#ادمینکرار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اقا محمد یه دنده😁
#گاندو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غریبا وحیدا فریدا🥺💔
#حسینستوده
اونشب با لوازمی که محمد برام خرید کمی کرم زدم و سرمه داخل چشم هام کشیدم و رژ لبی به لب هام زدم و در اخر هم موهای بلند و مواجم رو دورم ریختم ، خودم رو در آینه نگاه کردم چشمای مشکیم مشکی تر و کشیده شده بود و لب های سرخم به صورتم سفیدم نمای زیبایی داده بود ، در همین افکار بودم که محمد گفت :خانم من دیگه اومدم تو ، به پذیرایی رفتم که نگاهامون باهم طلاقی پیدا کرد و من چند لحظه خیره چهره نورانی و زیباش شدم و در آخر سرم رو پایین انداختم ، اما محمد هنوز نگام میکرد که حس کردم زیر لب آیة الکرسی میخونه وبهم فوت کرد، آنقدر از کارش خوشم اومد که من هم همین کار رو انجام دادم ، بالاخره محمد دست برداشت از نگاهم و به سمتم اومد و بغلم کرد ، چند ثانیه ای بدون اینکه حرف بزنیم در آغوش هم بودیم، قلب هامون آنچنان برای هم میتپید که کل دنیامون پر شده بود از صدای قلب من و محمد . بالاخره از هم دل کندیم که محمد نگاهی کرد و گفت : وقٺی نگاهم میڪنی مسٺ نگاهت میشوم...دیوانه ی مژگان و آن چشم سیاهت میشوم....!!
با همین شعری که محمد خوند از عشق لبریز شدم ، اونشب بهترین شام زندگیم رو خوردم و .... ❤️🔥❤️🔥🚫🚫😅😅
https://eitaa.com/joinchat/2628190945C0d666dfa01
بيا وببين اين دوتا چه عشق و عاشقی راه انداختن😍♨️
جذابترینرمانبهایتاااااابرگشت❤️🔥💨
دختره خودشو برای عشقش #خوشگل میکنه که #شب جذابی رو باهم بسازن حالا پسر نابلدمون ببین چه کارایی که نمیکنه🤣🤣🤣
https://eitaa.com/joinchat/2628190945C0d666dfa01
هر چه از#هیجان این رمان بگم کمه ❤️🔥👆
من كہ هرشب با خيالت گرمِ صحبت میشوم ،
هركجا هستـى بخواب آرامِ جانـم شب بخير 🌙 .