eitaa logo
•°•°ره‍‌ رو ع‍‌ش‍‌ق‍‌°•°•
1.3هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.7هزار ویدیو
14 فایل
عضویت؟کانالمون‌باوجودت‌قشنگتره.. کپی‌ازرمان‌خیربه‌هیچ‌وجه ازفعالیت‌ها‌حلال‌به‌جزکپی‌ممنوع‌ها🚫 ناشناس‌زیرنظرمدیر https://harfeto.timefriend.net/17276325110658 تبلیغاتمون https://eitaa.com/joinchat/2576352270C8ef1741385 زاپاس‌کانال @romanmfm
مشاهده در ایتا
دانلود
شب جمعه است هوایت نکنم میمیرم❤️‍🩹
9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حال من دیدنی میشه لحظه ی جون دادنم💔🥺 کپی نشه(خواستی فور کن ) https://eitaa.com/romanFms
امتحان‌عاشقان‌دوری‌ست،اماقلب‌من.. طاقت‌دوری‌ندارد؛امتحانش‌کرده‌ام💔!
‹🖤🕊› نذرکردم‌دورتسبیحی‌بخوانم‌اهدنا تاصراطم‌اربعین‌افتدبه‌سمت‌کربلا ‌
بہ‌یکۍازرفقاگفتم؛ من‌کہ‌کربلانرفتم‌اما تو‌کہ‌رفتۍیکم‌برام‌توصیفش‌کن بگوچجورجاییہ؟ لبخندۍزدوبادلتنگۍگفت -بهشت🥲🩵 ‹ › ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
•°•°ره‍‌ رو ع‍‌ش‍‌ق‍‌°•°•
﷽ ═آغـ ـوـش اܩن بـراבر2═ #پارت۴۷ از زبان نویسنده:خب باید بگم که محمد و رسول و همچنین تمام اون افر
﷽ ═آغـ ـوـش اܩن بـراבر2═ (سه روز بعد) حامد: امروز قراره بریم سما سلطانی رو دستگیر کنیم .بر اساس چیز هایی که فهمیدیم سلطانی به همراه حمید محبی توی اون خونه هستن.پس باید مراقب باشیم چون محبی هر کاری انجام میده تا ما دستمون بهشون نرسه.بعد از توضیحاتی که آقا محسن داد همگی از اتاق خارج شدیم و به طرف اتاق دریافت اسلحه و وسیله ها رفتیم .آقا محسن سریع در زد و چند ثانیه بعد در باز شد .همگی منتظر ایستادیم .آقا محسن سریع جلیقه و بیسیم و تفنگ هارو دستمون میداد و میگفت سریع بریم .بعد از دریافت وسیله ها سریع از سازمان خارج شدیم .ایندفعه بر خلاف دفعات قبل که اقا محمد پشت داوود که روی موتور بود بشینه آقا محسن این کار رو انجام داد البته که ایندفعه کیان سوار موتور بود و من برای چندمین دفعه توی اون لحظات به یاد آوردم که رسول و آقا محمد دیگه کنار ما نیستن و معلوم نیست الان در چه حالی هستن.سریع سوار ماشین شدم . امیرعلی پشت فرمون بود و معین کنارش .من و داوود هم عقب .فرشید و سعید و هم توی یه ماشین دیگه نشستن و آقا محسن به علی گفت باید عملیات رو پشتیبانی کنه.راه افتادیم. یه حالی بودم .شاید این حس و حال بابت نبود رسول هست .اینکه بعد از این سال ها ایندفعه اولین باری هست که بدون رسول به عملیاتی میرم. شایدم اینکه دلم تنگ شده براش .دلتنگ محمد و خنده هاش .دلتنگ رسول و حرف هاش .دلتنگ هر دوشون .دلتنگم .فقط سه روز گذشته و من اینقدر چشم به راهشون هستم. خدا میدونه چند وقت دیگه میتونن برگردن .امیدوارم سریع بتونن اون زن و بچه ها رو نجات بدن و با مدارکی که ثابت میکنه هاتف و سینا گناهکار هستن برگردن.سرم رو به طرف داوود چرخوندم .سرش پایین بود و داشت با دستاش بازی میکرد .دستم رو روی دستش گذاشتم که باعث شد سرش رو به طرفم برگردونه.لبخند محوی زدم و گفتم:چیزی شده؟ داوود: نگرانم . حامد: نگران چی؟ داوود: میدونی چیه .محمد از وقتی که وارد این شغل شدم فرمانده ام بود .همیشه باهام خوب بود .حمایتم میکرد و همیشه مراقب بود که خراب کاری نکنم .یادمه یه بار یه نفر بهم گفت بچه. نبودی ببینی محمد چه جوری ازم طرفداری کرد .جوری حرف زد که خودم خجالت کشیدم .محمد برام یه فرمانده نیست .بلکه یه برادره .یه پشتیبان هست .دقت کردی بیشتر فرمانده ها به زیر دستاشون به عنوان نیرو نگاه میکنن اما محمد اینطور نبود .محمد نه تنها برای من بلکه برای فرشید و سعید و از همه بیشتر مهدی برادر واقعی بود .ای کاش الان مهدی هم بود تا ببینه داداش رسولش رفته تا از ناموسمون محافظت کنه.نگران سلامتی محمدم .نگران سلامتی رسولم . حامد:درک میکنم .همه ی حرف هایی که زدی رو درک میکنم. میدونم خدا هواسش بهشون هست .میدونم اگر قرار باشه اتفاقی براشون بیوفته چه ایران باشن چه وسط ماموریت اون اتفاق میوفته. داوود:درست میگی اما نگرانم .هر چقدر میخوام بگم میگذره .اما انگار نمیشه.ترس از دست دادنشون مثل خوره افتاده به جونم . حامد: ساده ترین راه اینه که قرآن بخونی .صلوات بفرست و قرآن بخون .هر وقت دلت تنگه قرآن بخون .هر وقت دلت شکسته قرآن بخون .هر وقت نگرانی و ترس داری قرآن بخون .قول میدم آروم بشی . داوود:خوشحالم که لااقل تو هستی تا آرومم کنی. حالا که رسول و محمد نیستن تو جای اونهارو هم برام پر کردی .ممنونم ازت🥺 ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ پ.ن.عملیات دستگیری... پ.ن.محمد برام برادره پ.ن.کاش مهدی بود تا داداش رسولش رو ببینه . پ.ن.قران بخون🥺 https://eitaa.com/romanFms
https://harfeto.timefriend.net/17098941770514 ❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️ لینک ناشناس جهت ارسال نظرات زیباتون در مورد رمان 😊
7.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌🔷 سعید جلیلی چه نسبتی با دولت رئیسی دارد؟! ‌ 🔹 سوالی که هر دو نفر به آن پاسخ داده‌اند https://eitaa.com/romanFms
هدایت شده از نـور الـمـهدے🇵🇸
-کاش‌میانِ‌این‌هیاهو؛ صدایی‌بیاید: "الااهـلِ‌عالَـم‌انَـا‌مَهـدی..."♥️🖇 ؎ِقلبم