سلام .گفته بودید یه توضیحی در مورد کانال بدیم .
کانال ره رو عشق مخصوص بچه مذهبیای گاندویی هست .
توی کانالمون رمان گاندویی_امنیتی داریم .فعالیت های گاندویی و فعالیت های مذهبی و... هم که داریم.
نویسنده رمان خودم هستم پس لطفا کپی برداری نشه.
فعالیت هامون هم کپی آزاده به شرط صلوات برای سلامتی اقا صاحب الزمان.
فعالیت هایی که کپی ممنوع داره خیر😊
پرسیدید که سرای ایرانی کجاست؟؟
اینجا اصفهان شهرک شهید کشوری سرای ایرانی
سلام علیکم دوستان دقت کنید به شخصیت ها.
هم کودکی هست هم بزرگسالی .
رمان داری دو فصل هست .
بچه ها بزرگ میشن الان که کوچیک هستن تو ناشناس میگید بهم نمیخوره
#دلداده_فصل¹
#رمان_گاندویی
#پارت15
داوود: رسول همه رو محکم زد کنار رفت سمت تختی که میبردن که رسول دستش برد سمت صورت کسی که رو تخت بود صداش میکرد
رسول: 😭😭😭مانیا من چشمات باز کن
مانیااااااااااااا دخترم یکی یدونه ام باز کن چشمای خوشگلی که داری نگاه کن بابا اینجاست صدام کن به پر تو بغلم میخواستم برات تولد بگیرم پس فردا تولدته کادوت تو اتاقم گذاشته بودم بیام خونه برات بیارم
پس بلند شوووووو منو تنها نزار بابا طاقت نداره این طوری ببینه تو رو این طوری
تروخداااااااااااا بلند شو ...........
دکتر: تمام تلاشمون میکنیم برین کنار باید هر چه زودتر برده بشه به اتاق عمل
مهدیه : رسولللللل 😭 💔 دخترم چی میشه
رسول: مهدیه چی شد چرا مانیا من
مهدیه: باهم رفتیم برای مانی کادو بگیریم یکدفعه دیدم مانیا 🥺 نیست از مغازه اومدم بیرون همه دور یکی جمع شده بودن گفتن یکی با ماشین زده بهش فرار کرده 😭
رسول من دخترم میخوام 😭😭😭
فرشید: هنگ کرده بودیم یعنی چی رسول ازدواج کرده بچه داشت اون دختر کوچولو خوشگل دختر رسول بود همه چی قاطی شده بود هنگ کرده بودیم حتی گروه جدید رسول تعجب کرده بودن
نیما: رسول آروم باش خوب میشه گریه فایده نداره
رسول: نیما دخترم همه چیزم هست تو بچه داری ؟
نه نداری به خدا اون نباشه منم نیستم
خدایااااااااا تا چه قدر باید امتحان بشم اون از محمد الآنم دخترم مگه اونا چه کار کردن منو امتحان کن
................................................................
پ.ن1*: دختر کوچولو و تمام 💔😭
پ.ن2*: زندگی بدون اون معنا نداره...........
https://harfeto.timefriend.net/17276324759063
لینک ناشناس رمان دلداده فصل اول 🔆
منتظر نظر های قشنگ شما هستم
@Gomnam_labbeyk_ya_hussenin
آیدی بنده 🔆
•°•°ره رو عشق°•°•
سلام علیکم دوستان دقت کنید به شخصیت ها. هم کودکی هست هم بزرگسالی . رمان داری دو فصل هست . بچه ها
و این که بگم از پارت 20به بعد فلش بک به گذشته هست دوباره به آینده
نکته بعدی هست
هدایت شده از بنت الحسین
#دلداده_فصل¹
#رمان_گاندویی
#پارت16
(۶ساعت بعد جلوی اتاق عمل)
فرهاد: شش ساعت گذشته خبری نیست همسر فرمانده رو بردن اورژانس بیمارستان بستری کردن خودش فقط گریه و دستش روی ❤️ قلبش آقا محمد برده بودن و بخش حالش بهتر شده بود فقط دنبال رسول بود دیگه حرف کم آورده بودیم برای نیومدن رسول پیشش
رسول: دکتر چی شد دخترم ؟
دکتر: ضربه زیادی رو تحمل کرده مخصوصا قفسه سینه اش چون هنوز بچه هست بازیگوشی رو داره باید مراقبش باشید چون نباید فشار بیاد بهش و اینکه متاسفانه با این تصادف قلبش ضعیف تر خون رسانی کم تر کرده باعث شده زمان بهبودی کمتر کرده پیوند قلبی که باید انجام بده رو به تاخیر انداخته
رسول: واییییییییی نههههههههه
مانیااااااااااا دخترممممممممم
مهدیه: رسول مانیا من چه بلایی سرش اومده مانیا من کجاست🥺😭
رسول: مهدیه آروم باش زندگیم آروم مانیا خوبه فقط تا چند وقتی نباید بازیگوشی کنه خوب تا حالش خوب بشه
مهدیه: نمیشه رسول مانیا دیگه مانیا سابق نمیشه 😭
رسول: میدونم قفسه سینه اش یه کوچولو ترک برداشته تا جوش بخوره باشه
مهدیه : باش
رسول: تو خودم ریخته بودم امید الکی داده بودم اگه مانیام خوب نشه چی 😭💔
کسی از دل من خبر نداره داغونم یکی از درون چاقو بهم زده
مانیا آوردن بیرون مهدیه باهاش رفت منم رفتم صورتم آب بزنم با صدای اسمس گوشیم از تو جیبم درش آوردم
متن پیام (تازه اولش هست کم کم بهم میرسیم )
لعنتییییییییییییی
اههههههههههه
....................................................
پ.ن: تا پارت بعد💔