#رمان_گاندویی
#فصل_دوم
#قسمت_صد_بیستم
#داوود
من: چی میگی رسول یعنی چی
رسول: رستا باردار هست اما نه یکی دو تا آقا داوود... دو تا
خندیدم میون خنده اشک میریختم..... خدایا بابای دو تا بچه شده بودم..... بچه ای که از وجود منو رستام بود
رسول دستی زیر چشمام کشید و گفت: خجالت بکش.....مرد گنده..... رستا اینجوری ببینتت داغون تر میشه.... اینجوری بهش امید میدی..... پاشو...اینجوری نمیشه.....بلند شو برو خونه یه دست لباس درست بپوش....لباست تقریبا جرواجر شده.... اصلا بهش نمیاد لباس باشه... پاشو مث هیولا شدی ابجیم ببینتت میترسه...... خیر سرت بابای دو تا بچه ای...
من: نمیرم رسول.....میخوام پیش رستا باشم
رسول: رستا که الان اتاق عمله....
معلومم نیست که کی بیاد بیرون.....
هر وقت هم بردنش بخش من زنگت میزنم.....
پاشو داوود بلند شو
من: رسول هر اتفاقی بیوفته باید بهم خبر بدی..... رسول حلالت نمیکنم یه اتفاقی برا رستام بیوفته و به من نگی
رسول: باشه تو بلند شو برو خونه چشم
https://eitaa.com/joinchat/2379416057Cf6cf24ba47
به قلم: رستا✍🏻
کپی از پارت ممنوع❌
بریم یکم تو وایب مدرسه طوری🌱😅❤️🩹
https://daigo.ir/secret/3508196744
حرفی دارید میشنوم.
در این کانال جواب خواهم داد🙏🏻✨
https://eitaa.com/shamim551
بهانه هات رو حذف کن🥇😉
گذشتت رو پاک کن🧹❤️🩹
آیندت رو برنامه ریزی کن📜
و زندگیت رو از نو بساز⚒🌱
#آقا_محمد
#انگیزشی
#فرشته_های_زمینی
https://eitaa.com/roman_Gando14
آنقدر تلاش کن،که الگوهایت تبدیل به رقیب هایت بشوند..🌱😌
#آقا_محمد
#انگیزشی
#فرشته_های_زمینی
https://eitaa.com/roman_Gando14
نصیحتمون:☺️❤️🩹
انقدر حرص حرف و حدیثای پوچی که پشت سرتون میزنن رو نخورید، به قول جناب
« او همه عیب تو گیرد✨🤍
تا بپوشد عیب خود... »🌱
#آقا_محمد
#انگیزشی
#فرشته_های_زمینی
https://eitaa.com/roman_Gando14
Tough times never last But tough people do
روز هاى سخت میگذرن اما آدم هاى سر سخت باقى ميمونن👌❤️🩹
#آقا_محمد
#انگیزشی
#فرشته_های_زمینی
https://eitaa.com/roman_Gando14
شرمنده نتونستم تولید محتوای طنز بکنم..
یکشنبه پر قدرت برمیگردم👊🏻🌱
منتظر باشید..😃
#رمان_گاندویی
#فصل_دوم
#قسمت_صد_بیست_یکم
#داوود
بلند شدم از رسول و رها خانوم خداحافظی کردم و از بیمارستان زدم بیرون..... سریع یه تاکسی گرفتم و رفتم خونه درو باز کردم و مامان اومد داخل حیاط با دیدنم زد تو صورتش و گفت: خاک بر سرم چیشده داوود..... چرا اینجوری شدی..... چه بلایی سرت اومده
من: چیزی نیست مامان..... فقط لباسام پاره شده....
مامان: اخه چرا چیشده
من:مامان بیا بریم تو صحبت می کنیم
رفتیم داخل خونه که دیدم دریا و ارین هم هستن...... دریا نسبت یه روزهای دیگه چاق تر شده بود و چهرش بامزه شده بود با دیدنش لبخندی زدم که از صد تا گریه ام بدتر بود دو تاشون اومدن جلو که سری پیچوندمشون و گفتم بعدش براشون توضیح میدم
سریع رفتم تو اتاق لباسامو برداشتم و رفتم تو حموم یه دوش کوتاه گرفتم و تند تند لباسامو پوشیدم همش تو اون تایم به گوشی نگا میکردم تا ببینم رسول زنگ میزنه یا نه
موهامو خشک نکردم فقط دادم بالا سوئیچ ماشین مو با گوشیم برداشتم و از اتاق زدم بیرون
https://eitaa.com/joinchat/2379416057Cf6cf24ba47
به قلم: رستا✍🏻
کپی از پارت ممنوع❌
سلام عزیزان.این لینک کانالمه😢🫀
https://eitaa.com/shamim3133
تازه تاسیسه❤️🩹🌱
خوشحال میشم اکانت زیباتون رو اینجا هم ببینم😃✨