eitaa logo
رمان کده.PDF_ROMAN
4.3هزار دنبال‌کننده
314 عکس
238 ویدیو
51 فایل
@Sepideh222 ایدی من درصورت ضرورت #رمان_کده https://eitaa.com/roman_kadeh @roman_kadeh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💞
مشاهده در ایتا
دانلود
اکی!فکرکردم‌فرق داری‌با دخترای دور و ورم!نگو تو از همشون بدتر بودی!زیرزیرکی کاراتو پیش‌میبر...!)با حرفایی که بهم‌زد نفهمیدم یه لحظه چی شد.تو چشم‌بهم‌زدنی خودم‌رو رسوندم‌بهش و چنان کوبوندم‌تو صورتش که صدای برخورد دستم با صورتش پیچید تو خونه.با حرص دست گذاشت روی صورتش.دندون قروچه ای کرد:_(عوض اینکه بزنی تو صورتم جوابمو بده!این‌پسر اینجا چیکار داشت؟!)بهم‌ریخته بودم.حکایتم شده بود آش نخورده و دهن سوخته.اون بود که خیانت کرده بود.اون بود که تن لخت خواهرمو تو آغوشش گرفته بود.اون بود که منو بازی داده بود و تهش اونی که طلبکار بود هم‌اون بود.حرص این چند وقتمو ریختم تو صدام:_(به تو هیچ‌ربطی نداره فهمیدی؟!تو چیکاره ی منی که اومدی تو خونم‌بازخواستم‌میکنی؟!)این‌بار اون بود که داد زد:_(شوهرتم‌!شوهرتم و باید دنبالت کنم تا بفهمم کجا و پیش کی‌میمونی!)با مشت کوبیدم تو سینه اش:_(کدوم شوهر؟!به خودت میگی شوهر؟!تو چند ماه ازدواجمون مگه به التماس من پیشم‌نمیخوابیدی؟!مگه به اصرار من‌نمیومدی خونه؟!مگه منو نکردی بازیچه ی خودت و نهال فقط بخاطر اینکه نهال مانیارو به تو ترجیح داده بود؟!کدوم شوهری خواهرزنشو میگیره بغلش بی شرف که تو گرفتی؟!)چنان داد زدم که حس کردم‌حنجره ام خراش خورد.به سرفه افتادم.پارسا شوکه شده بود.بی توجه به حالم‌گفت:_(تو از کجا فهمیدی قضیه ی مانیارو؟!)پوزخندی که زدم انقدر تلخ بود که خودمم به حال خودم‌دل سوزوندم:_(من دارم از ما حرف‌میزنم!تو هنوز فکرنهال و مانیاری؟!)با تاسف سرتکون دادم:_(فکرمیکردم سرت به سنگ خورده.دودل بودم!فکرمیکردم شاید من اشتباه کردم ولی درست حدس زده بودم.آدمی‌مثل تو هیچوقت عوض نمیشه!تو لیاقت منو نداری!لیاقتت نهال و امثالشه که همزمان با چند نفر باشه!)درو باز‌کردم و‌برگشتم‌سمتش:_(گورتو از خونه ام گم‌کن!نمیخوام حتی یه لحظه ام دور و ورم‌حست کنم!)وایساده بود و نگاهم‌میکرد.خبری‌نبود از اون حرص و عصبانیتش.فروکش کرد انگار.الان تنها چیزی که تو نگاهش بود غم و غصه بود.بهت و تعجب بود.وقتی دیدم داره نگاهم‌میکنه و کاری‌نمیکنه سری تکون دادم:_(راستی کنجکاو شدم!بین تو و نهال که دیگه مانعی نیست‌.