eitaa logo
رمان کده.PDF_ROMAN
4.3هزار دنبال‌کننده
314 عکس
238 ویدیو
51 فایل
@Sepideh222 ایدی من درصورت ضرورت #رمان_کده https://eitaa.com/roman_kadeh @roman_kadeh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💞
مشاهده در ایتا
دانلود
د.پارسا هنوز حسودی فرزادو میکرد و من‌راضی بودم از این موقعیت.باید همیشه ترس از دست دادنمو داشته باشه تا دوباره هوس اشتباه به سرش نزنه.انقدر پشتوانه ی مالی و موقعیتی واسه خودم‌جور کرده بودم تو این سال ها که اگه پارسا باز اذیتم‌کرد بذارم و برم و دیگه پشتمو نگاه نکنم.اما پارسای من هنوز بعد چند سال سرحرفش بود و چنان خوشبختم کرده بود که بعد سال ها اسم ما زبونزد فامیل و آشنا بود.فکرمیکنم دیگه‌چیز‌ناگفته ای نمونده باشه!همه چیز رو‌گفتم تا شبهه ای باقی نمونه.همین چند وقت پیش بود که حس کردم ثبت کردن قصه ی زندگیم خالی از لطف نیست.ازتون‌میخوام واسه دائمی شدن آرامش و خوشبختی توی زندگیمون دعا کنید و اگه انتقادی ازم هست با کمال میل قبول میکنم و تو زندگیم‌عملیش میکنم چون از دور بهتر‌میشه قضاوت کرد تا وقتی تو گودی! نرگس پایان داستان‌گل‌نرگس... ۱۴۰۰_