519_18287283491656.pdf
7.51M
📚#بی_آبان
✍️نویسنده:#آناهید_قناعت
✨ژانر :#عاشقانه_اجتماعی_خانوادگی
📑خلاصه:
بی شک من نه سیندرلا بودم و نه کوزت بینوایان !!
من آبانم
با داستان خودم
دختری که عاشق شد و خودش را شناخت !
آن عشق ، طناب نجات من شد اما نه آنطور که شما فکر می کنید ،
ان عشق خیلی چیزها به من بخشید
که مهم ترینش خودِ از دست رفته ام بود
اویی که ادعا می کرد عاشق است
واقعا بود .
ببخشد و هیچ نستاند
معنای راستین عشق همین است دیگر
غیر از این هرچه باشد باد هواست
پوچ و ناچیز…
داستان من هرچند کوزت وارانه شروع شد اما به خط خودم پایان مییابد.
#رمان_کده
@roman_kadeh
💞
369_26859861107848.pdf
5.99M
📚#نشسته_در_نظر
✍️نویسنده: #آزیتا_خیری
✨ژانر: #عاشقانه_اجتماعی_خانوادگی
📑خلاصه:
همه چیز از سفره امام حسن حاجخانم شروع شد!
نذر دامادی پسر بزرگه بود و تزئین سبز سفره امیدوارش میکرد که همه چیز به قاعده و مرتبه.
چه میدونست خانمجلسهایِ مداح نرسیده، نوه عموی حاجیدرخشان زنگ میزنه و خبر میده که عزادار شدن!
اونم عزای کی؟
خود حاجی و پسر وسطیش، صابر و تازه بعد از شلوغی برو بیای شب سه و هفت، اهل خونه به صرافت افتادن که بفهمن تو واویلاییِ تصادف اول حاجی به رحمت خدا رفته بود یا پسرش؟!
شوخی که نبود
پای میلیاردمیلیارد ارث و میراث حاجی وسط بود..
پ.ن:پیرنگ اصلی نشسته در نظر اصلا ارث و میراث نیست
#رمان_کده
@roman_kadeh
💞