eitaa logo
رمان کده.PDF_ROMAN
4هزار دنبال‌کننده
314 عکس
239 ویدیو
51 فایل
@Sepideh222 ایدی من درصورت ضرورت #رمان_کده https://eitaa.com/roman_kadeh @roman_kadeh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💞
مشاهده در ایتا
دانلود
*🔥گلاویژ🔥* بعداز ناهار بهار بهم زنگ زد و باکلی خجالت و من من کردن بخاطر دیشب و نیومدنش به معذرت خواهی کرد و گفت داره برمیگرده خونه! گوشی رو که قطع کردم روبه عماد کردم وگفتم: _من باید برگردم خونه! میشه واسم آژانس بگیری؟ _کجا؟ با این اوضاعت که مانتو هم همراهت نیست، میخوای با آژانس بری؟ _بهارتوراهه داره میاد خونه، نمیخوام بفهمه دیشب اینجا بودم! اخم هاشو توهم کشید وگفت: _بفهمه چی میشه؟ مگه کار خلافی کردی؟ پیش من بودی! _نه عزیزم اما من دلم نمیخواد تا رابطه ی ما رسمی نشده، نگاه بهار به من عوض بشه! _توکار اشتباهی نکردی گلاویژ جان.. اما اگه اینجوری راحت نیستی، باشه من به طور رسمی باخانوادت حرف میزنم.. باشنیدن اسم خانواده غم توی دلم نشست... _منو میرسونی خونه؟ دستشو زیر چونه ام گذاشت و مجبورم کرد توصورتش نگاه کردم.. _حالا چرا لپ هات گل انداخته؟ واسه اینکه بحث رو عوض کرده باشم لبخندی زدم و گفتم: خندید و گونه ام رو کشید و گفت: _بیابرو آماده شو تا یه لقمه چپت نکردم بچه پررو! . @roman_kadeh ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💞