eitaa logo
•°•°ره‍‌ رو ع‍‌ش‍‌ق‍‌°•°•
1.1هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.5هزار ویدیو
14 فایل
عضویت؟کانالمون‌باوجودت‌قشنگتره.. کپی‌ازرمان‌خیربه‌هیچ‌وجه ازفعالیت‌ها‌حلال‌به‌جزکپی‌ممنوع‌ها🚫 ناشناس‌زیرنظرمدیر https://harfeto.timefriend.net/17276325110658 تبلیغاتمون https://eitaa.com/joinchat/2576352270C8ef1741385 زاپاس‌کانال @romanmfm
مشاهده در ایتا
دانلود
درد وحشتناکی توی سینه ام پیچید و نفسم ... نفسم داره قطع میشه. داوود که کنارم میوفته دستش روی زخمم میره تا شاید بتونه جلوی خونریزی رو بگیره ولی چشمای من داره ،چهره مظلوم و ترسیده اون بچه هارو میبینه . قطرات اشک روی صورتشون میریخت و چهرشون معصوم تر از قبل میشد.مهرداد(یکی از نیروها)فورا تفنگ رو از دست رحمتی کشید و ضربه ای به سرش زد و با این کارش رحمتی بیهوش شد. داوود:چشماش ...اخ از چشماش 🥺 از همیشه مظلوم تر شده.خون از شقیقه اش سرازیر شده.نمیدونم دستم به روی زخم دستش بره یا زخم شکمش.یا اصلا اونارو بی خیال بشم و بابت زخمی که بر اثر تیر توی سینه اش هست نگران بشم. فقط میدونم باید نگران بشم.نگران پسری که با مظلومیت تمام غرق در خون کف پله ها افتاده .برای پسری که جلوی من این بلا سرش اومد و من نتونستم کاری کنم . برای پسری که برادرم بود. پشت و پناهم بود . آروم توی صورتش سیلی آرومی میزنم. با دستام دو طرف صورتش رو میگیرم .اشکام دوباره دارن میریزن. لب میزنم:رسول.استاد رسول.نخوابی ها. تو هنوز زوده بخوای بخوابی.هنوز کلی کار مونده که باید انجام بدی. اصلا اگه ...اگه تو بری ...پس مادرت چی ؟ مادرت چیکار کنه؟؟ اشکم بیشتراز قبل روی صورتم میریزه .رو میکنم سمت سعید و با عصبانیت و اشک میگم:پس این آمبولانس لعنتی کجاس؟؟ سرم رو به طرف رسول بر میگردونم. اما همون لحظه چشماش که تا حالا به زور باز بود بسته شد.ثانیه ای از حرکت می ایستم.انگار ضربان قلب من هم با رفتن رسول قطع شد.دستم رو دو طرف بدن رسول میزارم و تکونش میدم.لب میزنم:رسول. بلند شو.مگه من با تو نیستمممم.پاشووووو😭 پاشو لعنتی .پاشو بی معرفت.این قرارمون نبودددد.رسول توروخدا رسول پاشو . راوی: اما او دیگر رفته.داوود می‌داند او رفته اما نمی‌خواهد ان حقیقت تلخ را باور کند.نمیخواهد باور کند برادرش ،جلوی چشمانش ،از دست رفت.نمیخواهد باور کند به این راحتی او به خواب ابدی رفته است .اما باید باور کند.رسول دیگر رفته است:)) (پایانی تلخ اما شیرین) کپی ممنوع 🚫 https://eitaa.com/romanFms
هدایت شده از تلخ‌اما‌شیرین:)
لطفاً نشر دهید 🙏🙏 ┄┅┅┅┅❁💠❁┅┅┅┅┄
سلام ممبرا بزرگوار چند تا الهی به رقیه بگیم برای کسایی که امتحان دارن 🙂✨
اومدم بهتون بگم که..... پاییز هم تمام شد پاییز باتمام غم و شادی هاش سختی و آسانی هاش بالاوپایینیش هاش تموم شد و به اخر پاییز رسیدیم اومدم بهتون بگم که  رفیق آخر پاییز بهمون ثابت میکنه که همه چیز تموم میشه میدونی این مهمه که رفیق تو با تمام خاطره های خوب و نگه داری و ازشون لذت ببری و تمام خاطرات غمت و ذهن های منفی رو بریزی دور باز به راهت ادامه بدی و از هیچی نترسی اگه دیدی که دنیا بر مرادت نیست غصه نخور یه روز هم بر مرادت میشه میدونی چرا دارم این حرف ها رو بهت میزنم چون پارسال شب یلدا بر مرادم نبود ولی امسال با ادم های زیادی آشنا شدم با آدم های متفاوت از شهرهای مختلف آری امسال شب یلدای من بهترین شب یلدا بود دارم این و بهت. میگم غصه های چیز هایی رو که ازدست ندادی و یانداریش و نخور چون اینا باعث میشن که خودت بیشتر اذیت شی حالا رفیق تو این یه دقیقه واسه اینده ات تصمیم بگیر بیشتر واسه خودت وقت بذار بیشتر تلاش کن واسه هدفت غم هات رو بریز دور و به خوشحالی هات فکر کن واخرین حرفم رفیق هیچکس ازته دل خوشحال نیست همه دارن اداشو درمیارن پس بیای  تو این روزگار حال همه رو خوب بکنی نه به جای اینکه دل بشکونی قضاوت کنی تهمت بزنی باعث اشک کسی نشی اگه حال دیگران و خوب کنی حال خودت هم خود به خود خوب میشه بهت قول میدم رفیق پس قدر این یه دقیقه رو بدون رفیق مبادا از دستش بدی 😉 یلداتون مبارک☺ خودنوشت کپی ممنوع🚫
میخواستم این و دیشب بفرستم نشد🚶‍♀
ممبرا بزرگوار عیدتون مبارک باشه
تنها کسی ک بهم گفت دوست دارم و خندم نگرفت مادرم بود:)🙂 (روزت مبارک بهترین فرشته روی زمین)✨
دَر این دنیاي کِ نامَش عالم استـ منم عالَمی دارم کِـ نامَش مادَر است :)
چه دعای قشنگیه ! خدایا سرنوشتمو اونقدر قشنگ بنویس که مادرم از ته دل بخنده :) 🤍
زَمیـݩ خۉږڋَݨ چـہ زیـبآښت أڳَږ هـَڋَڢْ ﭐت بۉښیڋَݩ ݐآۍ مإڊَږ بأۺَڋ❤️🤱🏻🥺
++ کپی با حفظ اسمم وگرنه اسمم و برداری راضی نیستم🚫
هدایت شده از ♡‍م‍ا‍ه‍ورا♡
وقتی سر به سر رفیقت میزاری .... هعییی بقیه رفیق دارن ماهم داریم این اثباتشه🤦🏻‍♀✨
5 تا الهی به رقیه بگیم برای کسایی که امتحان دارن