eitaa logo
رمانهای جذاب
241 دنبال‌کننده
120 عکس
48 ویدیو
10 فایل
هر روز ،رمان بارگزاری میشود ،لطفا صبوری کنید ،😃👌👈شروع کنید، کتابی در دست بگیرید و دنیای جدیدی را تجربه کنید📚... رمانهای جذاب👇👇👇 https://eitaa.com/romanhayejazab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رمان «آرزوهای بزرگ» به‌صورت داستان دنباله‌دار، از دسامبر ۱۸۶۰ تا اوت ۱۸۶۱، در یک هفته‌نامه به چاپ رسید، اما در اکتبر ۱۸۶۱ انتشارات چپمن و هال رمان کامل را در سه جلد منتشر کرد. درباره‌ی کتاب پیپ با خواهری بدخلق و سخت‌گیر و شوهرخواهرش، جو گارجری، آهنگری مهربان و نرم‌خو، زندگی می‌کند. پیپ روزی به گورستان می‌رود و با زندانی‌ای فراری به نام «آبل مگویچ» روبه‌رو می‌شود. زندانی پیپ را تهدید می‌کند و از او می‌خواهد تا برایش غذا و سوهانی برای رهایی از غل و زنجیرِ دست و پایش بیاورد. پیپ هم از ترس، کاری را که زندانی خواسته انجام می‌دهد، اما زندانی فراری توسط مأموران دستگیر می‌شود. درباره‌ی نویسنده «چارلز دیکنز» برجسته‌ترین رمان‌نویس انگلیسی عصر ویکتوریا و یک فعال اجتماعی توانمند بود. او را به‌سبب داستان‌سرایی، نثر توانمند و خلق شخصیت‌های به‌‌یادماندنی، بسیار تحسین کرده‌اند. دیکنز در طول زندگی خویش، محبوبیت جهانی بسیاری کسب کرد. او نیز مانند بسیاری از رمان‌نویسان مشهور، نوشتن را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد و توانست از دنیای واقعیت به دنیای خیال برسد. کار دیکنز در مقام گزارشگر مذاکرات پارلمانی، به وی سرعت و دقت آموخت. او هرگز از روزنامه‌نگاری دست برنداشت و همواره سردبیر مجلات مختلف بود و مقاله‌هایی برای روزنامه‌ها می‌نوشت. با ما همراه باشید 👇👇👇👇 https://eitaa.com/romanhayejazab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاطفه» همسر «حبیب» روز بیست‌ونهم اسفند کلی کار بر سر شوهرش ریخت و حبیب نتوانست مایحتاج عید را از بازارچه بخرد. آقای شایسته، صاحب‌خانه‌ی آن‌ها، پایش را توی یک کفش کرد که باید پول پیش خانه را زیاد کنند. درنتیجه هرچه داشتند و نداشتند را از آن‌ها گرفت و دیگر آن‌ها پولی برای خرید خودرو نداشتند. آن‌ها «بابافرهنگ» و «باباعنایت»، پدرهایشان، را فرستادند تا با آقای شایسته صحبت کنند و مثلاً پادرمیانی کنند، ولی همه‌چیز به ضرر حبیب تمام شد. آقای شایسته و «مهتاج خانم»، بدون مشورت با حبیب، هم‌سفر آن‌ها شدند و آقای شایسته با خیال راحت خودرویی را که قرار بود حبیب بخرد، صاحب شد. تازه خانواده قرار گذاشته بودند که دسته‌جمعی برای ناهار فردا بروند خانه‌ی آقای شایسته، اما حبیب دور از چشم عاطفه با «منوچهر» قرار می‌گذارد تا خودرو را از چنگ آقای شایسته در بیاورد... . از ایرانصدا بشنوید «صد سال به این سا‌ل‌ها» حکایت‌های شیرین و شنیدنی خانواده‌ای است در آستانه‌ی سال نو که با چالش‌های میان صاحب‌خانه و مستأجر روبه‌رو شده‌اند و تلاش می‌کنند تا بر این مشکلات پیروز شوند. کتاب صوتی👇با ما همراه باشید👇 https://eitaa.com/kafeketabemajazi