🦋به نام خدای یکتا🦋
🌼#گلنرگس
✨#پارت_3
📚#یازهرا
________________
اعتقاد نداره..
داداش امیر محمدم چون.....
_امیر محمد؟!!!!!!!!!!!
اره امیر محمد اسم آرمان تو شناسنامش امیر محمده چون اسمش اسم پیامبره بخاطر همین گفت میخوام اسممو عوض کنم بابام باهاش دعوا کرد و گفت آرمان صدات میکنیم ولی امیر محمد خیلی قشنگه من نمیزارم تا عوض کنی،،، آرمانم گفت پس از این به بعد منو آرمان صدا کنید.الان کل خونوادهامون آرمان صداش میکنن.
_چه جالب نمیدونستم!
اره.
واقعا یکمم اعتقاد ندارع؟
هیچی....
(پریا)
اخر هم دلیل اینکه داداشش اینجوریه و نفهمیدم میدونستم اگه باز نرگس بپرسم ناراحت میشه چون داشت با ناراحتی این داستانو برام تغریف میکرد...
(نرگس)
آرمان اومد دنبالمو از پری خدافظی کردم،
+آهای آرمان صدای ضبطو کم کن آبروم رفت...
_وه نرگس اهنگ گوش دادن که جرم نیست این کار میکنی...
+مگه من گفتم جرمه گفتم کمش کن..
_باش حالا...
+سلام
_بعد یک ساعت 😂
_سلام عروس خانم!
چطوری؟
من کِی عروس خانم شدم خودم نفهمیدم.
_الان میریم خونه عروست میکنیم. اون موقع میفمی کی عروس خانم شدی.
+باشه باشه....
_امتحان دادای چطور بود؟
بسی ساده
خوبه پس...
#ادامه_دارد✨
رمانکده زوج خوشبخت ❤️
https://eitaa.com/joinchat/1420559197Cbc586d52af
#اَللّهُــمَّ_عَجـِّـل_لِوَلیِّــکَ_الفَــــرَج