eitaa logo
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
4.8هزار دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
716 ویدیو
72 فایل
ھوﷻ 📩رمانهای عاشقانه ی مذهبی را❣️ با ما بخوانید. 💚 🔔 #رمان انلاین هم داریم روزی دو رمان ظهر #روژان فصل ٣ و شب #فالی‌دراغوش‌فرشته در خدمتتونیم. 🌸کپی رمانها بدون اجازه ادمین جایز نیست وپیگرد دارد 🚫 🆔 @Ad_noor1 👈 تبلیغات و ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍مام صادق عليه السلام 🌼کسی که مایل است جزء یاران حضرت مهدی(عج) قرار گیرد؛ بایدمنتظر باشد و اعمال و رفتارش درحال انتظار باتقوا و اخلاق نیکو توأم گردد. 📚بحارالانوار،ج۵۲،ص۱۴۰ ┈••✾•🐛🍃🦋🍃🐛•✾••---- 🔰به کانال 🦋 بپیوندید👇 🦋 @Be_soye_kamal .....🐛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
.... بیست و یکم 👇 💎 " منّت گذاری ممنوع ! " ⚠️ بعضی از آدمای مذهبی هستن که اطلاعِ کافی از برنامه های اسلام برای لذّت بردن ندارن. ⭕️ برای همین به خاطر چشم پوشی از لذّت ها، سرِ خدا هم مِنّت میذارن! از خدا طلبکار هم هستن!😒 ❌🔴🔴 🔹 صبر کن ببینم چه خبرته؟ چرا سرِ خدا منّت میذاری؟ 🔺آخه من کلّی میتونستم نگاهِ حرام بکنم اما نکردم!! 😤 * خب تو بیجا کردی که چشم از لذّت ها بستی! ✅ "تو با اطاعت از دستوراتِ خدا در نهایت لذّتهای خودت رو افزایش دادی"💕 دیگه چرا سر خدا منّت میذاری؟!⁉️ 🎗بله درسته که از گناه چشم پوشی کردی امّا این کار در نهایت باعثِ لذّت بردن خودت شده💖 👌در واقع سودش توی جیبِ خودت میره. ⬇️🎁⬇️
سرحال تر و شادابتر و جوانتر میشی. 🌷فکر و ذهنت رو مشغولِ فکرای بیجا نمیکنی😊 🌺 دچارِ پیری زودرس نمیشی. ✔️ گرفتارِ بسیاری از ناراحتی های جسمی و روانی و عصبی نخواهی شد. 💞 اگه نگاهِ حرام نکردی، طبیعتاً موجبِ بهتر شدن رابطت با همسر و فرزندانت شدی و لذّتش رو بردی. ⛔️ پس معنا نداره که بخوای سر خدا منّت بذاری! 👌 تازه باید کلّی هم از خدا تشکّر کنی که همچین خوبی بهت داده .☺️ ✅🔷🔸➖🌱💖 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ┄┄┄••❅❈✧❈❅••┄┄┄
در خدمتتون هستم با بحث مشاوره در رابطه با ✴️خانواده و مشکلات خانوادگی ✴️همسرداری ✴️تربیت فرزند ✴️ازدواج ✴️اصلاح تغذیه جهت تنظیم نوبت به ای دی زیر پیام بدید 👇👇 @MOSaferr1991
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌼🍃🌼 📚 #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس 🌼🍃 🌼 📝نویسنده: #فاطمه_اکبری 🔻 #قسمت_دوم رفتم سرکوچه ومنت
🌼🍃🌼 📚 🌼🍃 🌼 📝 نویسنده: 🔻 زنگ تفریح بودومن ودنیادرحیاط پشتیه مدرسه نشسته بودیم روی زمین. سوالی نگاهش می کردم که باحرص گفت: دنیا:چته؟آدم ندیدی؟ +من بایدازت بپرسم چته،چراانقدر ناراحتی؟ چانه اش ازبغض لرزید،گفت: دنیا:باسعیدکات کردم. انتظارش می رفت،چیزی نگفتم چون من ازاول به دنیاگفته بودم باسعیددوست نشه،کلامن بادوست شدن باپسرای هم سن وسال خودمون مشکل دارم،به نظرم دوست پسرآدم بایدسنش بیشترباشه نه اینکه پیرپسرباشه هانهههه مثلا۵سالی بزرگ ترباشه به نظرم کلاس داره. ازفکربیرون اومدم وگفتم: +حالاچراکات کردید؟ دنیا:به جزمن باسه نفردیگه هم دوست بود. پوزخندی زدم وچیزی نگفتم،اجازه دادم انقدرحرف بزنه ومغزم وبخوره تاخالی بشه. باصدای زنگ ازجامون بلندشدیم وبه سمت کلاس رفتیم. اصلاحوصله ی زنگ دینی رانداشتم چون هیچی ازدرسش نمی فهمیدم. خانم کرمی معلم دینیمون برگه های امتحانی راجلومون گذاشت وباصدای بلندگفت: خانم کرمی:شروع کنیدولی بچه هامن نگاهتون نمی کنم ولی مدیونتون می کنم اگه تقلب کنید. خندم گرفت اخه داشت کسایی رومدیون می کردکه اصلااین چیزابراشون مهم نیست ازجمله خودم. شروع کردیم به جواب دادن سوال ها، هرسوالی روبلدبودم نوشتم سه تاسوال مونده بودکه بلدنبودم. به دنیانگاه کردم،کلاسرش توبرگه ی من بودوداشت ازروی برگه ی من جواب هارو می نوشت،پس این ازمن داغون تره. دستم وبردم زیرمیزودنبال کتاب گشتم، وقتی دستم به کتاب خوردلبخند پیروزمندانه ای زدم وآروم کتاب وآوردم بیرون وصفحه های موردنیازوپیداکردم وجواب هارونوشتم،منتظرموندم دنیاهم جواب هاروبنویسه وبعدباهم ازجامون بلندشدیم وبرگه هامون روتحویل دادیم &ادامه دارد.... 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼 📚@ROMANKADEMAZHABI❤️ eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1 کانال رپلای (دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان های ما و pdf رمان هایی دیگر)👇🏻👇🏻👇🏻 @repelay