هدایت شده از ▫
#پنجشنبههاویادشهدا
🍂ای شهیدان ، عشق مدیون شماست "
هرچه ما داریم از خون شماست
🍂ای شقایق ها و ای آلاله ها "
دیدگانم دشت مفتون شماست...
🍃 باز پنجشنبه و یاد شهدا با صلوات🍃
#اللهم_عجلـــ_لولیڪ_الفرجـ 🤲
#کرونا # کتاب
•🍃⇩ #منبر_مجازے ⇩🔑•
.
.
🕊••امامزمان[عج] اگردر پس پردھ
است؛ نسبت بہاولیاے حق و دوستان
خودش،نمےگذارد اینها را دنیا با
خودش ببرد.🍃✨••
#حاجآقاحقشناس
.
.
↫ و عشـق؛
مَرڪبِحرکتاستنہمقصـدِحَرکتـ
•♥️✨
🍃💐🌿🌺🍃🌻
🌻🌿🌺🍃
🌿💐
🌺
🍃
#خاطره_ای_از_کرامت_شهدا
هر کی حاجت داره بخونه
برف شدیدی می بارید سوز سرما هم آدم رو کلافه میکرد؛
توی جاده برا انجام کاری پیاده شدیم
یادم رفت سوئیج رو بردارم یهو درهای ماشین قفل شد؛
به خانومم گفتم سوئیچ یدک کجاست؟
گفت اونم توی ماشینه
نمیدونستیم چیکار کنیم توی اون سرما
کسی هم نبود ازش کمک بگیریم
هر کاری کردم درب ماشین باز نشد
شیشه ی پر از برف ماشین رو پاک کردم
یهو چشمم افتاد به عکس شهید ابراهیم هادی که به سوئیچ ماشین آویزون بود
به دلم افتاد از ایشون کمک بگیرم .
به شهید ابراهیم هادی گفتم: شما بلدی چیکار کنی خودت کمکمون کن از این سرما نجات پیدا کنیم .
همینجور که با شهید حرف میزدم ناخوداگاه دسته کلید منزلم رو در آوردم
اولین کلید رو انداختم روی قفل ماشین
تا کلید رو چرخوندم ، درب ماشین باز شد .
خانومم گفت: چطور بازش کردی؟
گفتم با دسته کلید منزل
خانومم پرسید: کدومش ؟ مگه میشه؟
شروع کردم کلیدای منزل رو روی قفل امتحان کردن تا ببینم کدومش قفل رو باز کرده
با کمال تعجب دیدم هیچ کدوم از کلیدها توی قفل نمیره .
اونجا بود که فهمیدم عنایت شهید ابراهیم هادی شامل حالمون شده .
شهدا زنده اند .....
🌷شهید ابراهیم هادی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
رمــ🗞ـــــانکده مذهـ🥀ـــبی
📚 @romankademazhabi ♥️
💔ای امام زمان!
🥀برای ما خیلی سخت است که در این جهان، آثار وجود دشمنان خدا را لمس بکنیم،
🥀اما تو را نبينيم و فيض حضور تو را درک نکنیم.
#امام_زمان
#امام_خامنه_ای
#دلنوشته_مهدوی
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_شصتم هیچوقت
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_شصت_یکم
صدای موبایلم بلند میشود.
موبایل را از کیفم بیرون می آورم و به صفحه ی آن چشم میدوزم .
شماره ی ناشناسی روی صفحه به چسم میخورد .
بیخیال رد تماس میزنم و موبایل را داخل کیف می اندازم .
بعد از چند ثانیه دوباره صدای زنگش بلند میشود .
کلافه موبایل را در می آورم ، میخواهم رد تماس بزنم اما پشیمان میشوم .
از فروشنده عذر خواهی میکنم و از مغازه خارج میشوم .
تماس را وصل میکنم و بی حوصله جواب میدهم
+الو
صدای پر بغض و گرفته ی شخصی در گوشم میپیچد
_الو نورا . تر خدا کمکم کن !
صدا برایم آشناست اما نمیتوانم صاحب صدارا تشخیص بدهم . با استرس میگویم
+بلخشید به جا نیاوردم ؟
بغض میترکد و با گریه میگوید
_منم نازنین تر خدا کمکم کن
زیر لب زمزمه میکنم
+نازنین ؟
تازه او را بیاد می آورم
+چی شده ؟
_اینا منو گرفتن تر خدا....
صدای نازنین قطع میشود و بعد صدای دورگه ی مردی به گوشم میخورد
_خوب گوش کن ببین چی میگم .
اگه تا سه ربع دیگه خودتو رسوندی که هیچ ولی اگه نرسوندی این خانم کوچولو بخاطر تو جونش رو از دست میده .
قبل از اینکه بتوانم چیزی بگویم تلفن قطع میشود .
چرا نازنین باید بخاطر من جانش را از دست بدهد ؟
چرا نازنین را گروگان گرفته اند ؟
اصلا تا نیم ساعت دیگر کجا باید بروم ؟ آن مرد که آدرسی به من نداده !
به خودم می آیم . چند دقیقه ایست که فقط با بهت به صفحه ی خاموش موبایل خیره شده ام .
سریع موبایل را روشن میکنم تا با آن مزد تماس بگیرم اما قبل از اینکه رکمه ی تماس را فشار بدهم متوجه میشوم شماره برای یک تلفن عمومیست.
پوفی میکنم و موبایل را خاموش میکنم .
صدای پیام از موبایل بلند میشود سریع پیام را باز میکنم .
پیام از شماره ناشناسی هست .
در پیام آدرسی نوشته شده .
مجددا از همان شماره پیام دیگری می آید
{فقط سه ربع فرصت داری . اگه یه دقیقه هم دیر برسی دیگه نازی رو نمیبینی . اگه کسی رو همرات ببینم یا ببینم پلیس باهات هست باید فاتحه ی این خانوم کوچولو رو بخونی}
برای چند لحظه مغزم قفل میکند .
🌿🌸🌿
《ناز کنی ، نظر کنی ، قهر کنی ، ستم کنی
گر که جفا ، گر که وفا ، از تو حذر نمیکنم》
مولانا
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_شصت_دوم
برای چند لحظه مغزم قفل میکند .
قطع به یقین پیام از طرف آن مرد است .
سریع به شماره زنگ میزنم اما رد تماس میزند .
چند بار دیگر هم این کار را تکرار میکنم اما باز هم رد تماس میزند .
عصبی از پاساژ خارج میشوم و بدون در نظر گرفتن جوانب تاکسی دربستی میگیرم و به سمت آدرس حرکت میکنم .
درست است که از نازنین خوشم نمی آید اما نمیتوانم بگزارم بخاطر من آسیب ببیند .
از شهر خارج میشویم و بعد از ۴۰ دقیقه به مقصد میرسیم .
به مکان خاکی و خالی از هر چیزی میرسیم که جز یک ساختمان نیمه کاره و متروکه چیز دیگری در اطراف دیده نمیشود .
حتی ساختمان در هم ندارد !
بعد از حساب کردن کرایه با قدم هایی آرام به سمت ساختمان میروم .
چرا بی گدار به آب زدم ؟
چرا با کسی مشورت نکردم ؟
از کجا معلوم حقیقت داشته باشد ؟
اما بعید میدانم التماس های عاجزانه نازنین دروغ بوده باشند
دوباره سوال های مختلف در مغزم تاب میخورند .
از این همه بیفکری ام به حال خودم تاسف میخورم .
روبه روی ساختمان می ایستم .
بین رفتن و نرفتن مانده ام .
عقل میگوید نرو خطرناک است اما دلم میگوید برو ممکن است نازنین آسیب ببیند .
دل به دریا میزنم و تصمیم به رفتن میگیرم .
اما قبل از رفتن به هشدار عقلم گوش میکنم و موبایل را از کیفم در می آورم و شروع به نوشتن برای شهریار میکنم
{سلام شهریار . دو ساعته دیگه به خونمون زنگ بزن اگه کسی ازم خبر نداشت به آدرسی که این پایین میفرستم تنهایی ّبیا}
دکمه ی ارسال را میزنم و موبایل را سر جای قبلی اش برمیگردانم .
شهریار تنها کسی ست که میدانم زودتر از دوساعت نمی آید اگر به بقیه بگویم هول میکنند و زودتر از موعد میایند .
نفس عمیقی میکشم و وارد ساختمان میشوم .
پله ها را آرام یکی پس از دیگری طی میکنم و به طبقه ی اول میرسم .
در باز میشود انگار کسی پشت در ایستاده .
با پاهایی لرزان از پاشنه ی در عبور میکنم که یکهو پارچه ی سفیدی روی دهانم قرار میگیرد .
نازنین را میبینم که خندان من را نگاه میکند و تا میخواهم جیغ بکشم از حال میروم .
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
چشم هایم را آرام باز میکنم .
کمی گیج و منگ هستم .
همه چیز در ذهنم تداعی میشود .
نگاهی به خودم میاندازم . پاها و دست هایم بسته شده اند .
با صدای پوزخندی سر بلند میکنم .
نازنین دور تر از من روی اپن نشسته و با تمسخر من را نگاه میکند .
🌿🌸🌿
《زِ تمام بودنی ها تو فقط از آن من باش
که به غیر با تو بودن دلم آرزو ندارد》
حسین منزوی
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از ▫
#سلام_مولا_جانم ❤
اے آفتاب بے سایه
ما عشیره ے انتظاریم
بے نصیب از تماشایت
ما اسیران غربتیم ڪه
جان به دیدار تو یک روز
فدا خواهیم ڪرد...
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
#جمعه
#حاج_قاسم
#سید_الکریم
(تقویم همسران)
✴️ جمعه 👈 30 آبان 1399
👈 4 ربیع الثانی 1442👈 20 نوامبر 2020
🏛مناسبت های دینی و اسلامی .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ولادت حضرت سید الکریم شاه عبدالعظیم حسنی " 173 ه.ق " .
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر :
✅ آغاز بنایی و خشت بنا نهادن .
✅ تجارت و داد و ستد.
✅ و خواستگاری ، عقد ، ازدواج نیک است .
✈️مسافرت :
مسافرت خوب نیست و خوف حادثه دارد در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
👶 برای زایمان خوب و نوزادش مبارک و دوست داشتنی خواهد شد . ان شاء الله
🔭 احکام و اختیارات نجومی :
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی است و برای امور زیر نیک است .
✳️ زراعت و امور کشاورزی .
✳️ درختکاری .
✳️ و شرکت زدن نیک است .
💑 انعقاد نطفه و مباشرت
👩❤️👩 مباشرت امروز....# فرزند پس از وقت فضیلت نماز عصر دانشمندی معروف و با شهرت جهانی گردد . ان شاء الله .
👩❤️👨 امشب : امشب ( شب شنبه ) ، مباشرت برای صحت بدن سودمند است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ، #اصلاح_مو (سر و صورت) ، باعث غم و اندوه خواهد شد .
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت، زالو انداختن باعث درد در سر است .
@taghvimehamsaran
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است
😴 تعبیر خواب...
خواب و رویایی که امشب (شبِ شنبه)دیده شود تعبیرش در ایه ی 5 سوره مبارکه " مائده " است.
الیوم احل لکم الطیبات و طعام الذین ....
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که منفعتی به خواب بیننده برسد و شاید به طریق دیگری خوشحال گردد . ان شاء الله شما چیزی همانند ان قیاس گردد...
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
هدایت شده از کرونا (اطلاع رسانی و پیشگیری و ... درمان)
این نسخه در درمان کرونا مجرب بوده و در موارد پیشرفته بیماری نیز میتواند کمک کننده باشد. اگر فردی از شما یا خانواده دچار آنفولانزا یا کرونا مثبت بود تا حد امکان به بیمارستان مراجعه نکنید و در خانه به توصیه های زیر عمل کنید ان شالله بهبود میابید. این نسخه را به عزیزانتان و دیگران برسانید .
#افضل_نیا
#کرونا
ان شاءالله به مدد الهی #كرونا_را_شكست_ميدهيم
کانال ویژه کرونا 👇🏻
🦠 @Corunavirus
هدایت شده از ▫
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💐🍃جان به قربان تو ای سیّد پاکیزه سرشت
💐🍃شهر ری از تو بهشت است،بهشت است، بهشت
💐سالروز میلاد حضرت عبدالعظیم حسنی مبارک💐
#سید_الکریم
#جمعه
#کرونا
#حاج_قاسم
💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐🍃💐
💠 #عبدالعظیم_حسنی از حضرت جواد ( علیه السلام)روایت نموده که، فرمود:
برای قائم ما غیبتی است که زمان آن بطول خواهد انجامید، من شیعیان را می بینم در غیبت او سرگدان خواهند شد، و هرگز بوجود شریف آن حضرت راه پیدا نخواهند کرد.
🔻 هر کس از شیعیان ما در زمان غیبت بر دین و عقیده ی خود ثابت بماند، و دلش از طول غیبت خسته نگردد، وی در روز قیامت در نزد خودم قرار خواهد گرفت .
🔻قائم ما هر گاه قیام نماید تحت تبعیت احدی نخواهد بود، و برای این است که ولادت او از مردم مخفی می ماند، و وجود مقدسش از انظار غایب می گردد.
📚کمال الدین ج۱ ص۳۰۳
ــــ🌺 #احادیث 🌺ــــ
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_شصت_دوم برای
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_شصت_سوم
با صدای پوزخندی سر بلند میکنم .
نازنین دور تر از من روی اپن نشسته و با تمسخر من را نگاه میکند .
نگاهم را دور تا رود خانه میچرخانم .
برعکس ظاهرش داخل واحد ساخته شده و مرتب است . خانه حدود ۷۰ متر است و همه جای آن را خاک گرفته .
نگاهم را از خانه میگیرم و دوباره به نازنین میدوزم .
پس حق با عقلم بود نازنین فکر های شیطانی در سر داشته .
با صدایی گرفته میگویم
+عقلم بهم گفت کار خطرناکی میکنم ولی بهش اعطنا نکردم .
بلند قهقهه میزند .
این کارش عصبی ام میکند .
نگاه عاقل اندر سفیهی به من میکند لبخند پیروز مندانه ای گوشه ی لبش جا میدهد
_تو خیلی ساده ای . در واقع خیلی بی عقلی .
با این سن کمت پاشدی اومدی خارج از شهر کسی رو هم همراه خودت نیاوردی که مثلا منو نجات بدی ؟
دوباره میخندد.
با نفرت نگاهش میکنم
+تو از سادگی من سو استفاده کردی
_درسته . تو واقعا احمقی .
وقتی رسیدی اینجا با خودت فکر نکردی تو یه همچین جایی اصلا موبایل آنتن نمیده ؟
یا اینکه من تلفن عمومی از کجا گیر آوردم ؟
یا مثلا چرا کسی باید منو گروگان بگیره بخاطر تو ؟
اصلا بر فرض که منو گروگان گرفته چرا باید منو ببره کنار تلفن عمومی در ملا عام ؟
سرم را پایین می اندازم و برای خودم تاسف میخورم . حق با اوست تمام حرف هایش درست است .
نمی خواهم در برابرش کم بیاورم . سرم را بلند میکنم و سعی میکنم بحث را عوض کنم
+دست و پامو باز کن
پوزخند میزند
_چشم ! امر دیگه ای نیست ؟!
چشم غره ای میروم و سرم را به سمت مخالف بر میگردانم .
با لحن بدی میگوید
_بهم گفته بود خیلی پرویی ولی فکر نمیگردم انقدرا هم پرو پاشی .
به اجبار نگاهش میکنم
+کی بهت گفته بود ؟
_بعدا خودت میفهمی
با تمسخر نگاهم میکند و به در اشاره میکند
_البته اگه زنده از این در بیرون بری .
میدانم حرف هایش واقعیت ندارد و برای ترساندن من است .
سیگاری از جیبش بیرون میکشد و روی لبش میگذارد
با کنایه رو به من میگوید
_فندک داری ؟
دندان هایم را روی هم میسابم و جوابش را نمیدهم .
پوزخند بلندی میزند
_ببخشید حواسم نبود املی و سیگار نمیکشی
🌿🌸🌿
《نذر کردم گَر ببینم روی زیبای تو را
یک صد و ده بیت تنها خرج چشمانت کنم》
محمود احمدوند
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_شصت_چهارم
پوزخند میزند
_ببخشید حواسم نبود اُملی و سیگار نمیکشی
تند نگاهش میکنم و میخواهم جوابش را بدهم اما پشیمان میشوم .
بحث کردن با او بی فایده ترین کار ممکن است .
از عمد این کار ها را میکند که من را عصبی کند .
فندکش را در می آورد و سیگارش را روشن میکند .
سنگینی نگاهم را حس میکند و سر بلند میکند .
_چیه نگا داره ؟ نکنه تو هم دلت میخواد ؟
با قدم هایی ارام به سمتم می آید .
رو به رویم می ایستد پک محکمی به سیگارش میزند و بعد سیگار را جلوی دهانم میگیرد
_بیا تو هم امتحان کن
سرم را بر میگردانم و زیر لب میغرم
+بکش کنار دودش خفم کرد
سیگار را دوباره روی لبهایش میگزراند و شانه بالا می اندازد
_خب نخواه به درک
پشت چشمی برایش نازک میکنم .
بعد از چند دقیقه سکوت نگاه نگاه پرسشگرم را به سبز چشمانش میدوزم
+نمیترسی گیر پلیس بیوفتی ؟
_نه
+چرا ؟
به سمتم حجوم می آورد
_به تو چه
بی تفاوت نگاهش میکنم .
انگار حرف من اورا یاد چیز بدی انداخت . به وضوح ترس را در چشمانش میبینم .
نفس عمیقی میکشد و سعی میکند به اعصابش مسلط باشد
_تو چی ؟ نمیترسی از اینکه بمیری ؟
+نه
سر تکان میدهد
_خوبه . بهم گفته بود میترسی ولی خیلی خونسردی .
در دل میگویم
+چون مطمئنم شهریار میاد دنبالم
اما چیزی به زبان نمی آورم .
پک آخر را به سیگارش میزند و به سمتم می آید ؛ سیگار را نزدبک صورتم می آورد و نیشخند میزند .
با چشم هایی ترسیده و متعجب نگاهش میکنم
+چیکار داری میکنی ؟
سرم را عقب میبرم اما سیگار را نزدیک تر میکند و آن را روی گونه ی چپم میگذارد و خاموش میکند .
شدت سوزش آنقدر زیاد است که میخواهم جیع بکشم اما لبم را به دندان میگیرم که مبادا صدایی از دهانم خارج شود .
وقتی سوزشش آرام میشود غضبناک نگاهش میکنم
+تویه دیوونه ای باید بری تیمارستان بستری بشی .
🌿🌸🌿
《به گمانم همدان دل به کسی باخته است
که علیصدر چنین در دل خود میگرید》
میثم بشیری
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از ▫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ💞
✨بہ نام او ڪه...
✨رحماڹ و رحیم است
✨بہ احساڹ عادت
✨وخُلقِ ڪریم است
✨سلام
✨الهی به امیدتو
✨صبحتون بخیر
#کرونا
(تقویم همسران)
(اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی)
✴️ شنبه 👈 1 آذر 1399
👈 5 ربیع الثانی 1442👈 21 نوامبر 2020
🕌 مناسبت های دینی و اسلامی .
🌙⭐️احکام دینی و اسلامی .
📛 از دیدارها و قسم دروغ پرهیز شود .
👶 زایمان مناسب و نوزادش حالش خوب است . ان شاء الله
🤕 بیمار امروز زود شفا یابد . ان شاءالله
🚖 مسافرت :
مسافرت مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد .
🔭 احکام و اختیارات نجومی.
🌓 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است :
✳️ درختکاری .
✳️ ختنه و نام گذاری طفل .
✳️ و اغاز بنایی و خشت بنا نهادن نیک است .
@taghvimehamsaran
💑 امشب ..
# مباشرت (شب یکشنبه ) ، مباشرت برای صحت بدن سودمند است .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت
طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ، سرور و شادی است .
💉💉 حجامت خون دادن فصد زالو انداختن خون_دادن یا #حجامت در این روز از ماه قمری ، سبب زردی رنگ می شود .
😴😴 تعبیر خواب امشب
خواب و رویایی که شب یکشنبه دیده شود تعبیرش از ایه ی ۶ سوره مبارکه ی " انعام " است.
الم یروا کم اهلکنا من قبلهم من قرن ...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که چیز ناخوشی به صاحب خواب برسد و یا به اندک آزردگی مبتلا گردد . شما مطلب خود را بر آن قیاس کنید .
💅 ناخن گرفتن
شنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بیماری در انگشتان دست گردد.
👚👕دوخت و دوز.
شنبه برای بریدن و دوختن،#لباس_نو روز مناسبی نیست آن لباس تا زمانی که بر تن آن شخص باشد موجب مریضی و بیماری اوست.
🙏🏻 وقت #استخاره در روز شنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۰ و بعداز اذان ظهر تا ساعت ۱۶ عصر.
📿ذکر روز شنبه : یارب العالمین ۱۰۰ مرتبه
📿 ذکر بعد از نماز صبح ۱۰۶۰ مرتبه #یاغنی که موجب غنی و بی نیاز شدن میگردد .
💠 ️روز شنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_رسول_اکرم_(ص). سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌼آیت الله فروغی:
بارها از استاد مرحوم پهلوانی شنیدم که می فرمودند:
اگر می بینید در روز گناه نمی کنید ، چشمتان حرام نمی بیند ، بخاطر خواندن نماز شب است .
#هفته_بسیج
#بسیج
#کرونا
❤️🍃❤️
#همسرداری
❣ هر مردی در منزل خود نسبت به عیال و خانواده اش به سه خصلت احتیاج دارد :
❤️معاشرت خوب
❤️وسعت در زندگی به اندازه
❤️غیرت بر حفاظت...
و یادت باشه که زندگی، منتظر نمیمونه که حالبد
و خستگیات خوب بشه. زندگیداره با نهایتِ
سرعت روزهاش رو میگذرونه و این تویی که باید
خودت رو، با زمان تطبیق بدی "و به فکر باشی که"
هر ثانیه از زندگیات خوب سپریبشه
🌷🌸
🌷 شهدای گمنام ، همه جا هستند، اما باز هم «گم» «نام» اند ....!
🙄 شاید تا اسمی از گمنامی می آید، همه ما به یاد کسی بیفتیم که اسم ندارد! معلوم نیست مال کجاست! و .....😔
👌 اما بیایید یک بار هم که شده، طور دیگری به گمنامی نگاه کنیم!
👈 بعضیها در این دنیا هستند که با همه معروفی نزد انسان ها، گمنام اند!!
اسمشان معلوم است، اما باز هم گمنام اند !!
❗️هرچه معروف تر می شوند گمنام تر می مانند!
❗️ اسمشان بر سر زبانها میافتد، اما اصل وجود و ماهیت شان روز به روز به خاطر بزرگ شدنشان گم میشود !
👌 پس می شود انسانی، معروف باشد و در عین حال، گمنام ا
🌷 شهید رجایی، یکی از همین گمنامان معروف بود !!
میگویند غذا خیلی کم می خورده اما اندازه چندین نفر کار میکرده و کسی هم نمی فهمیده !!
او خود را بسیجی میدانست و اصولاً بسیجیان گمنام اند !! چه در حال خدمت باشند و چه شهید شوند !😥
👌حضرت آقا در جمع بسیجیان کرمانشاهی فرمودند:« #بسیج ، با اخلاص و گمنامی همراه است»
✅ یکی از راههای شناخت بسیجیان، اخلاص آنهاست و این اخلاص، سبب میشود که گمنام بمانند....!
#هفته_بسیج بر بسیجیان گمنام نام آور ، مبارک باد 🌟🇮🇷
#هفته_بسیج
#بسیج
#کرونا
یکی از فرق های انسان با
خدا این است که
انسان تمام خوبیها را با یک
بدی فراموش می کند،
ولی خدا تمام بدیها را با یک
خوبی فراموش می کند
☕️ #خدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 گناهی که ظهور رو به تاخیر میاندازد بی حجابی و شرابخواری و.... نیست
❌ گناهی که ظهور رو به تاخیر میاندازد ناتوانی شیعه در زندگی دستجمعی است...
🔹تحملت رو ببر بالا ✓
🔸لِه بشو در زیر ظلمهای کوچیکی که رفیقت بهت میکنه تا رشد کنی...✓
🔹الکی خالی نبند که فدایی #امام_زمان هستی!
🔸خودتو در جمع نشون بده...✓
#استاد_پناهیان
#حتما_گوش_کنید 👌
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_شصت_چهارم پ
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_شصت_پنجم
وقتی سوزش ارام میشود غضبناک نگاهش میکنم
+تویه دیوونه ای باید بری تیمارستان بستری بشی
صدای قهقهه اش در فضای خالی اکو میشود .
خنده هایش عصبی ترم میکند .
بی هوا داد میزنم
+انقدر بلند نخند
نگاهم میکند و دوباره قهقهه میزند .
میخواهد اذیتم کند .
نفس عمیقی میکشم
+از همون دفعه ی اول که دیدمت ازت بدم اومد . اون روز هم تو کافه من بهونه جور کردم تا از پیشت فرار کنم
ابرو بالا میاندازد
_خدبه حس شیشمت قویه
سیگار را روی زمین می اندازد و با پایش له میکند و بعد به سمت در خروجی میرود .
قبل از اینکه از در خارج شود میپرسم
+ساعت چنده ؟
نگاهی به ساعتش میکند و بعد موشکافانه من را نگاه میکند
_شیش و نیم عصر
سر تکان میدهم . راهی که رفته را بر میگردد و نزدیک من میشود .
لگد محکمی به پهلویم میزند .
از درد روی زمین دراز میکشم و آخ بلندی میگویم .
زیر لب میغرم
+برای چی میزنی روانی ؟
لبخند شیطانی تحویلم میدهد
_بهم گفته بود قبل از اومدن جوری بزنمت که نتونی فرار کنی .
برو خدا رو شکر کن دلم برات سوخت وگرنه میخواستم بیشتر بزنم
سریع به سمت در میرود و از چهارچوب در عبور میکند .
به سختی مینشینم . درد در پهلویم میپیچد .
تنها دلخوشی ام امدن شهریار است .
باید تا نیم ساعت دیگر برسد .
چشم هایم را میبندم و چند دقیقه ای به فکر میروم که صدای پارس سگی را میشنوم .
با ترس چشم باز میکم . واقعا دارم میترسم .
نازنین و سگی بزرگ و سیاه رنگ با چشم های وحشی در چهارچوب در ظاهر میشوند .
با ترس نگاهم را میان آن دو میگردانم .
نازنین لبخند کجی میزند
_چه عجب بلاخره ترسیدی .
در را میبندد و از پشت در میگوید
_ این سگ رو اینجا میبندم . حواست باشه یه وقت فکر فرار به سرت نزنه ها .
و بعد صدای چرخاندن کلید در قفل می آید .
سگ با صدای مهیبی مدام پارس میکند .
درد پهلو و گونه ام و دست و پای بسته ام کم بود ، حالا باید این سگ وحشی را هم تحمل کنم !
بغض میکنم و درد دل از خدا کمک میخواهم .
نگاهی به خودم میاندازم .
سعی میکنم با دست های بسته ام چادرم را جمع و جور کنم .
دلم برای خودم میسوزد ، بغضم به اشک تبدیل میشود و از گونه هایم جاری میشود .
یعنی چه کسی به نازنین گفته که با من این کار را بکند .
صدای ماشینی از بیرون می آید .
دست از گریه بر میدارم وگوش هایم را تیز میکنم .
🌿🌸🌿
《حیف ما نیست که یک زوج موفق نشویم ؟
حیف از این نیست که تو این همه تنها بشوی ؟》
احسان نصری
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_شصت_ششم
صدای ماشینی از بیرون می آید .
دست از گریه بر میدارم و گوش هایم را تیز می کنم .
با فکر آمدن شهریار بی اختیار لبخند میزنم .
بعد از مدت کوتاهی صدای پای کسی از پله ها می آید .
صدای پارس سگ بلند تر و مهیب تر میشود .
دوباره میزنم زیر گریه .
با صدای که از شدت گریه میلرزد میگویم
+کی اونجاست ؟
پاسخی نمیشنوم .
گریه ام شدت میگیرد ، در دل آیت الکرسی میخوانم .
صدای پارس سگ قطع میشود .
کسی دستگیره ی در را پایین میکشد .
گریه ام آرام میشود ، از شدت ترس حتی نمیتوانم گریه کنم !
با خودم میگویم حتما شهریار است . اما اگر شهریار نباشد چه ؟
اگر شهریار بود که جوابم را میداد ، اگر شهریار بود صدایم میزد یا حداقل چیزی میگفت .
صدای کوبیده شدن چیزی به در می آید .
با ترس لبم را به دندان میگیرم که جیغ نزنم .
تنم شروع به لرزیدن میکند !
در اوج تابستان احساس سرما میکنم و بدنم یخ کرده است .
مدام صدای کوبیده شدن چیزی به در می آید که یک هو در از جا کندی میشود .
چشم هایم را میبندم و جیغ بلندی میکشم .
سریع دهانم را میبندم . بعد از چند ثانیه با تردید چشم هایم را باز میکنم .
با باز شدن چشمم دوباره میزنم زیر گریه .
انگار دیدن شهریار داغ دلم را تازه کرده است .
شهریار با چهره ای آشفته و لباس های خاکی و بهم ریخته آرام جلو می آید .
چشم های آبی ترسیده اش رنگ تعجب به خود میگیرند .
انگار زبانش بند آمده است .
با صدایی گرفته میخوانمش
+شهریار
تازه به خودش می آید و قدم هایش را تند میکند .
کنار پایم زانو میزند و با عجز میگوید
_گریه نکن الان کمکت میکنم .
سریع دست هایم را باز میکند .
بخاطر بسته بودن دست هایم مچ دست هایم قرمز شده اند .
شهریار متوجه لرزش تنم میشود .
دستم را میگیرد
_چی شده ؟
گریه ام به هق هق تبدیل میشود
+سردمه . فکر کنم دارم میمیرم .
ابرو هایش را در هم گره میزند
_این چه حرفیه .
طناب دور پاهایم را باز میکند و ادامه میدهد
_وایسا من برم از تو ماشین برات پتو بیارم .
لباسش را چنگ میزنم و ناله میکنم
+تر خدا نرو
با مهربانی میگوید
_باشه ، باشه آروم باش
نگاه گزرایی به صورتم میکند که یکهو نگاهش روی صورتم میخکوب میشود .
با چشم هایی که از تعجب گشاد شده نگاهم میکند .
🌿🌸🌿
《حکم پیشانی ام این بود که تو گم بشوی
من به دنبال تو یک عمر مسافر باشم》
غلامرضا طریقی
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از ▫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼با نام و یاد خدا
🌸می توان بهترین روز
🌼را برای خود رقم زد
🍂🌸پس با تمام وجود بگوییم
🌸بسم الله الرحمن الرحیم
🍂🌸الـ️ـهی به امید تو
🌸🍂
#هفته_بسیج
#بسیج
#کرونا
هدایت شده از ▫
📌 #طرح_مهدوی
🔆 یا اباصالح
🌸🍂 آب اگر تشنه نام تو نشد دریا نیست
فکر کن عشق تو ما را بکُشد زیبا نیست؟🍂🌸
🌹سلام عشق عالم امکان🌹
♥️🌿سلام محور زمین و زمان🌿♥️
♥️🌷 #امام_زمان مهربانم🌷♥️
(تقویم همسران)
⬅️ اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی.
✴️ یکشنبه 👈 2 آذر 1399
👈 6 ربیع الثانی 1442👈 22 نوامبر 2020
🏛 مناسبت های دینی و اسلامی .
🔥 مرگ هشام بن عبد الملک بن مروان ملعون " 125 ه.ق " .
🏯 بناء شهر بغداد توسط منصور دوانقی " 146 ه.ق " وی سادات بنی الزهراء را زنده زنده داخل دیوارهای شهر گذاشت لعنت خدا بر او باد .
🌙🌟 احکام دینی و اسلامی .
❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر :
✅ خواستگاری ، عقد ، ازدواج .
✅ خرید وسیله سواری .
✅ و رفتن به تفریح و شکار نیک است .
👼 برای زایمان مناسب و فرزندش خوش قدم و پر روزی خواهد شد . ان شاء الله
✈️ مسافرت :
مسافرت خوب و سودمند و خیر دارد .
@taghvimehamsaran
🔭 احکام نجوم.
🌗 امروز برای امور زیر خوب است :
✳️ برای دیدار بزرگان .
✳️ دادن سفارشات تجاری .
✳️ و از شیر گرفتن کودک نیک است .
💑مباشرت و مجامعت.
مباشرت امشب (شب دوشنبه) ، فرزند حافظ قرآن گردد . ان شاء الله
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری، باعث بلای ناگهانی خواهد شد .
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری ، باعث رعشه اعضا می شود .
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب " دوشنبه " دیده شود طبق آیه ی ۷ سوره مبارکه " اعراف " است.
و الوزن یومئذ الحق فمن ثقلت موازینه ...
و چنین استفاده میشود که خواب بیننده انجام کاری از کارهای خود را به گروهی واگذارد و برخی در انجام آن تلاش کنند و موجب ترفیع مقامشان نزد او گردد و برخی کوتاهی که از چشم وی بیفتد . و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ب بامیدپرورش نسلی مهدوی انشاءالله🌸