#سهم_من_از_بودنت 🍃
#قسمت_بیستوچهارم😍✋
#قسمت_3
چند ساعتے گذشته اما همچنان خبرے از او نشده...
بار دیگر شماره اش را مےگیرم،اما تماس برقرار نمےشود،همراهش را از دسترس خارج ڪرده بود...
مےترسیدم از اینڪہ محبے از علاقه او به صدیقے باخبر شود و بخواهد او را وارد بازے بچه گانه ڪند...
دلهره ام بیشتر مےشود،بدون لحظه اے مڪث همراهم را برمیدارم و از اتاق خارج مےشوم و سریع خود را به حاجے مےرسانم...
نفس نفس زنان مےگویم
_حاجے،خبرے ازش نشده!
چشمانش را ریز مےڪند و مےگوید:خب،مگه چی شده؟ شاید مشڪلے براش پیش اومده...
_اخه چیزه!
احمدے_چے میعاد؟
_میترسم محبے دوباره...
نمےگذارد حرفم تمام شود ڪہ مےگوید
احمدے_بعیدم نیست،برو بگو بچه ها دربیارن ڪجاس؟بدو
_خودم مےتونم حاجے...
احمدے_خب پس چه بهتر،اگه دیدے راه افتاده سمت ڪرج،لازم نیست به ما اطلاع بدے خودت راه بیافت ...
چشمے مےگویم و از او دور مےشوم و سعے در پیدا ڪردن لوڪیشنش مےڪنم...
چندین بار سعے مےڪنم اما موفق نمےشوم...
به دست یڪے از بچه ها مےسپارم و منتظر مےمانم تا نتیجه را اعلام ڪند...
چند دقیقه بعد لوڪیشنش را برایم ارسال مےڪند...
باور نمےڪردم،دستے روے سر مےگذارم و بدون هیچ معطلے از اداره خارج مےشوم و ماشین را برمیدارم و راهے ڪرج مےشوم...
#نویسنده:اف.رضوانے
#کپی_کلیه_رمانها_فقط_با_ایدی_و_لینک_کانال _مجازه 🚫
#لطفا_کانال_را_به_دوستان_خود_معرفی_کنید.
@ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
برای دسترسی به قسمت اول رمان به کانال ریپلای با پیام سنجاق شده در کانال مراجعه کنید👇👇👇
@repelay