✨﷽✨
✍🏻 کاش از انگشتهای دستمان یاد میگرفتیم..
🖐یکی کوچک..یکی بزرگ..
یکی بلند و یکی کوتاه..
یکی قوی تر و یکی ضعیف تر..
اما هیچکدام دیگری را مسخره ❌نمیکند
هیچکدام دیگری را له 🚫نمیکند
و هیچکدام برای دیگری تعظیم ⛔️نمیکند
آنها کنار هم یک دست ✊میشوند و کار میکنند..
👈چرا ما انسانها❓❗️
❎اگر از کسی بالاتر بودیم,لهش میکنیم❓
❎ اگرازکسی پایینتر بودیم او رامیپرستیم❗️
✍🏻 شاید بخاطر همینکه یادمان باشد؛
✅نه کسی بنده ماست..
✅نه کسی خدای ما..
⚜آری,باید باهم باشیم و کنار هم💐
⚜آنگاه لذت یک دست بودن را میفهمیم🍀
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi♥️
🗞eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🍃🥀🍃🥀 🥀🍃🥀 🍃🥀 🥀 ⚜هوالعشق ⚜ 📕#محا
🍃🥀🍃🥀
🥀🍃🥀
🍃🥀
🥀
⚜هوالعشق ⚜
📕#محافظ_عاشق_من🥀
✍ به قلم : #ف_میم
🍃 #قسمت_نهم
با شور و شوق برای بابا همه چیز رو تعریف کردم که در آخر گفت : یادت نره واسه منم بیاری بخونم
هیربد که با دکمه سر آستینش درگیر بود از پله ها پایین آمد و گفت : همچین تحفه ایم نیست وقتی پارت ، پارت می نوشت واسه من میخوند اصلا خوشم نیومد
ــ کی گفت تو نظر بدی ؟
ــ خواستم پدرمو آگاه کنم
ــ تو ؟! آقای جذاب ۲۷ سالت شد ، چرا نمیری زن بگیری از دستت راحت شیم ، ترشیدی که !
ــ میخوام در کنار پدر و مادرم زندگی کنم تو چیکاره ای ؟!
هرچند معلوم بود شوخی میکند اما بابا مثل همیشه برای اینکه شخصیتم را حفظ کند گفت :
ــ با خواهر بزرگترت درست حرف بزن
ــ چشم ، بانو برایتان مقدور است این دکمه را برایم ببندید ؟
ــ کجا به سلامتی ؟
ــ متاسفم نمیشه برای یک خانوم توضیح داد
ــ هیربد ؟!!
ــ هان ؟ چته ؟ مغزت توانایی تحلیلش نداره از دنیا ساقط میشی بابا یقه منو میگیره
ــ خیلی لوسی
ــ لطف داری ، من رفتم .
بابا ؟ مامان ؟ آبجی بزرگه، هَو اِ گود تایم.
بابا : نه این آدم نمیشه ثریا
بدون شرکت در بحث میان بابا و مامان به اتاقم رفتم ، وقتی وارد اتاقم میشدی اولین چیزی که به چشم میخورد عکس دست جمعی کوه نوردی بود ، با یادآوری اتفاقات آن روز لبخندی روی لبم شکل گرفت . بدون تعویض لباس هایم دمر روی تخت افتادم ، همین که خواستم خواندن را شروع کنم تلفن همراهم به صدا درآمد .
با دیدن تماس گیرنده فاتحه ای نثار روح پر فتوحم کردم و روی اسپیکر گذاشتم که صدایش در اتاقم پیچید :
ــ الو هانی ؟ بی معرفت چرا به من خبر ندادی ؟ تو باز رفتی سراغ فاطی یادت رفت اول هر کاری باید به من شرح حال بدی ؟!
ــ اول سلام دوما اینقدر تند نرو تو کی باشی که من همه چی برات توضیح بدم ؟!
ــ دلم نخواست سلام کنم ، من همه کارتم
ــ پپسی میخوری یا ...
با جیغ جيغ های گوش خراشش حرفم را قطع کرد ، بی توجه به حرص خوردنش گفتم :
ــ ســــُلی عمه کجاست ؟
ــ درست حرف بزن ، تو خیر سرت تحصیل کرده ای ! چرا قداست اسم بچم و میاری پایین ؟!
ــ خب حالا ، بانو سلاله کجا تشریف دارن ؟
ــ ناهار خورد خوابید فداش بشم .
ــ باشه موافقم ، سریع تر اقدام کن
ــ کوفت
ــ تو از کجا فهمیدی ؟ آهان دوباره این شوَر کَنه ات سر صبحی اومده بود اینجا که واسه جناب عالی آمار بگیره !!
ــ راجب شوهر من درست صحبت کن ، ضمنا صبح نه ظهر ، نمیدونستی بدون ، بعدشم خواسته به مامانش سر بزنه تو رو سننه ؟!
ــ بسه ثمین ، ولم کن با همین شوهرت ، زنش دادیم بره نبینیمش بدتر شد .
ــ اگه گذاشتم دیگه بیاد ...
ــ خوب کاری میکنی آفرین
ــ ول کن ، فاطمه چطور بود ؟ ناراحت نبود ؟
ــ نه حداقل اینجوری نشون نمی داد
ــ اون مثل ما نیست که خیلی خانومه
ــ آره ...
آهی کشید و گفت :
ــ البته من میدونم بخاطر مشکات اینقدر به فاطمه سر میزنی
ــ همش هم بخاطر مشکات نیست ، فاطمه کتاب خونده نشده ایه برام !
ــ خیلی صبوره ...
ــ آره ، واقعا .
ــ خب مزاحمت نمیشم بیشتر از این فعلا ، به مامان بابا هم سلام برسون .
ــ تو همیشه مزاحمی ، برو ، باشه سلامت باشی .
ــ تو درست بشو نیستی ...
ــ نکه تو هستی .
ــ اَه ولم کن هزارتا کار دارم ، خدافظ
ــ بسلامت .
ثمین کمک بزرگی به نوشته ام کرد ، هر جا مهدا سعی در سانسور داشت را توضیح داد بدون هیچ کم و کاستی .
این شجاعتش خیلی تحسین برانگیز بود .
&ادامه دارد ...
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
🍃🥀🍃🥀
🥀🍃🥀
🍃🥀
🥀
⚜هوالعشق ⚜
📕#محافظ_عاشق_من🥀
✍ به قلم : #ف_میم
🍃 #قسمت_دهم
با اصرار مامان ناهار را در سکوت و ذهنی مشغول خوردم و مجددا به اتاقم برگشتم .
کتابم را باز کردم ، کتابی که یک سال برای نوشتن و هشت سال برای فهمیدنش تلاش کرده بودم !!
دلم میگیرد وقتی میبینم من هم میتوانستم مثل مهدا زندگی را بفهمم ، اوج گرفتن وجودم را تجربه کنم و بی نهایت عشق را بچشم اما سرگرم روزمرگی شدم و اوقات خودم را باطل و پوچ گذراندم و چقدر از خدای مهدا سپاس گزارم که از ورطه ی هلاکت نجاتم داد و نگذاشت بیش از این با اختیاری که به من عطا کرده بود و من با جهل به بدترین نحو تعبیرش کرده بودم دنیا و آخرتم را بسوزانم ....
مهدا معتقد است خدا برای آدمی تقدیری از جنس خودش قرار داده و با عقل به او یادآور شده هر کدام چه عاقبتی دارد و حتی قضای او بر اختیار انسان است و اوست که با اختیار خود حالات ممکن را انتخاب میکند و نیت قلبی آدم ها گاهی عامل بزرگی بر حادث شدن اتفاقات زندگی ست .
خیلی غم انگیز است روز های بر باد رفته ات را مرور کنی . اما اولین درس این است ؛ که اگر دیروز به حساب خود می نشستی امروز در عذاب گذشته ی بی تغییر نمی ماندی .
پنج سال از زندگیم را باختم چون عشق را نفهمیده بودم ؛ باختم ، چون در توهم عشقی که هیچگاه درکش نکرده بودم می سوختم ، در جهلی که هر روز بیش از پیش انکارش میکردم انکاری که تاوانش جدایی بود ، جدایی از کسی که تنها آشنای دلم بود ، اولین خطای من این بود که هیچ قانونی برای دلم نداشتم هیچگاه فکر نکردم این قلب جایگاه اصلی چه کسی است ، قانون دلم غرور بود ...
کاش توانسته بودم خودم را نجات بدهم کاش توانسته بودم *کارن* را نجات بدهم تا پس از پنج سال شیفتگی کارمان به فراموشی هم نکشد ....
یعنی او هنوز به من فکر میکند ؟ یا زمان کار خودش را کرده ؟
یعنی همچنان مرا مقصر می داند ؟ یا به اشتباه خودش پی برده است ؟
یعنی فهمیده با خودخواهیش هردویمان را تباه کرد ؟
.
.
.
افسوس از قانون قلبی که عقل از آن بی خبر است ... افسوس از دلی که هنوز دلتنگ میشود ... افسوس از دلی که با سخاوت می بخشد ، اما کسی این بخشش را نمی خواهد ....
آهی میکشم و ترجیح میدهم بیش از این به دیوار خشتی قلبم تکیه ندهم و مطالعه را شروع کنم ، کتاب را بر دانای کل نوشتم تا نقش خودم برای خواننده ملموس باشد ...
&ادامه دارد ...
🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃🥀🍃
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
#شهیدحسینپورجعفری
شهیدیڪهحاجقاسمهمیشهاورابا
نامڪوچڪحسینصدامیزد🌹
و میگفت: اگر دو نفر در این دنیا من را حلال کنند من میتوانم شهید و وارد بهشت شوم☝️🍃؛یڪے #خانمم و دیگری، "حسین" است.»
ڪسی ڪه خـیلی وقـتها به خـاطر مشغلهڪاری اش، قبل از #اذانصبح دم در خانه حاج قاسم منتظر میایستاد..👌
حتے یڪ کارتن در ماشـین داشـت ڪه نماز صبحش را روی آن مـیخواند و منتظر حاجی میماند❗️ موقع بازگشت هم وقتی مطمئن میشد #حـاج_قاسـم داخل خانه شده است به منزلخودش برمیگشت🚗
#شهید_حسین_پورجعفری
#شهید_قاسم_سلیمانی
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
📚@romankademazhabi♥️
🗞eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
┈٠~•°•🖋🥀🗞🥀✒️•°•~٠┈
(تقویم همسران)
✴️ یکشنبه 👈31 فروردین 1399
👈 25 شعبان 1441👈19 آوریل 2020
🏛 مناسبت های اسلامی و دینی.
🌙🌟 احکام اسلامی و دینی.
📛صدقه صبحگاهی فراموش نگردد.
📛از قسم خوردن پرهیز شود.
❇️در این روز به دعا و نماز و عبادت مشغول باشید و بیشتر از خودتان مراقبت کنید.
👼مناسب زایمان است و نوزاد عالم دانشمند دانا و نجیب گردد. ان شاءالله.
✈️ مسافرت همراه صدقه باشد.
@taghvimehmsaran
🔭احکام نجوم.
امروز برای امور زیر خوب است.
✳️افتتاح کارها و پرژه ها.
✳️از شیر گرفتن کودک.
✳️و بذر افشانی نیک است.
( قابل توجه شالی کاران عزیز)
🔲این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید.
💑مباشرت و مجامعت.
امشب (شب دوشنبه) مباشرت خوب و فرزند حاصل از ان به قسمت و روزی خود راضی خواهد بود.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،خوب است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری خوب سبب. صفای خاطر است.
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 26 سوره مبارکه شعراء است.
قال ربکم و رب ابائکم الاولین
و چنین استفاده می شود که شخص خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه خواب بیننده بر اید تا وی به جواب خود علیه خصمش برسد .ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
تقویم همسران صفحه 116
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد.
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود.
✴️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ززندگیتون مهدوی🌸
📚 منابع مطالب ما:
📔تقویم همسران
نوشته ی حبیب الله تقیان
انتشارات حسنین علیهما السلام
قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24
تلفن:
025 377 47 297
0912 353 2816
0903 252 6300
📛📛📛📛📛📛📛
📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک ارسال کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است
@taghvimehamsaran
🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله🌸
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
✨🌸🍃🌼🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🌸🍃🌼🌸🍃🌼
🍃🌼
🌸
سلام همراهان گرامی و خوب و وفادار کانال 🌸💐🌺
و عرض #خوش_آمد به اعضای جدید 🌹
1️⃣ _ با رمان عاشقانه تحولی #عشقی_به_پاکی_گل_نرگس در بخش ظهر گاهی
(سعی میکنیم قبل ساعت 14 باشه)
2️⃣ _ رمان بسیار زیبا و جذاب و هیجانی #آنلاین #محافظ_عاشق_من در بخش عصر گاهی ،
(سعی میکنیم حدود ساعت 19 باشه)
3️⃣ _ ان شاءالله در ماه مبارک رمضان در بخش شامگاهی با شگفتانه ای جذاب و متفاوت همراهتان
خواهیم بود
(سعی میکنیم حدود ساعت 22 باشه)
🕋🕌 و ان شا ءالله هر روز حدود ساعت 14 با
سلسله مباحث روان شناسی ، تربیتی و مذهبی :
از خانه تا خدا ✨🦋💝
با ارائه استاد فرجام پور همراهتان خواهیم بود
📚 لینک قسمت اول تمام رمان های کانال سنجاق شده
و در کانال رپلای هم رمان ها و pdf های مختلفی قرار گرفته 🗄
لطفا نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را با ما در میان بگذارید ❤️ 👇🏻
@serfanjahateettla
از اینکه مارو همراهی میکنید به خود میبالیم و قدردان حضورتان هستیم 🌼❤️💐
┄┅┅✿💐🍃💕🌹🌸✿┅┅┄
@ROMANKADEMAZHABI ❤️