𝐴 𝑐ℎ𝑎𝑚𝑝𝑖𝑜𝑛 𝑘𝑒𝑒𝑝𝑠 𝑝𝑙𝑎𝑦𝑖𝑛𝑔 𝑢𝑛𝑡𝑖𝑙 𝑡ℎ𝑒𝑦 𝑤𝑖𝑛
یھقهࢪماناونقدࢪبھبازۍادامھمیدھ
تاموفقبشھ🚴🏻♀💒🍇
#انگیزشے |❁
👇👇👇
خیلی قشنگه..😍
حتما بخونین⬇❤
#عقایدت_رو_فریاد_بزن❗
⚠چرا می ترسی چادری بشی؟
⚠چرا خجالت می کشی جلو دیگران از چیزهایی که فکر می کنی درسته حرف بزنی؟
⚠چرا روت نمیشه جلوی دیگران اونی که خودت دوست داری باشی، باشی؟
⚠چرا همه چیز برعکسه؟
مگه تو داری اشتباه میکنی که شرمنده ای؟
بذارید من یه چیزی به شما بگم..
شک ندارم ماها خیلی زیادیم..
شک ندارم #چادرانه های خیلی بیشتر از چادری ها هستن..
خیلی ها هستن دلشون واقعا پاکه و ته قلبشون فقط دل به خدا و ائمه و شهدا و...بستن💖
‼اما چرا بترسیم؟
❕چرا اعتماد بنفس نداشته باشیم؟
⁉چرا دچار #انزوا بشیم؟
چرا احساس کنیم اگر بیایم تو تیم خدا،
هم ظاهر هم باطن طرد میشیم؟
یوسف زندانی رو چه کسی عزیز مصر کرد؟
غیر از خدا؟♥
#شهید #حججی رو چه کسی عزیز دل همه کرد؟
غیر از خدا؟
تو دست پست ترین افراد باشی خدا عزیز دلت میکنه!
اگه پای خدا وایسی و کم نذاری براش
اعتماد کن به خدا♥
و #عقایدت رو فریاد بزن..
ببینم چند نفر #یاعلی میگن و چادری میشن🙃
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_صد_بیست_ششم
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_صد_بیست_ششم
#بخش_چهارم
خاله شیرین که حال و روزش بدتر از من بود با گریه من او هم شروع به گریه می کند .
همه دور ما جمع میشوند و سعی میکنند ما را آرام کنند .
نگاهم در این میان به مادرم میافتد .
چقدر سعی میکند گریه نکند .
تمام تلاشش را کرده و لبخند کج و کوله ای جایگزین بغضش کرده .
مادر بودن سخت است ......
اینکه ببینی جگر گوشه ات میسوزد و تو باید صبوری کنی تا داغ دلش بیشتر نشود ، اینکه خودت غم دیده باشی ولی مجبوری باشی بخندی و کسی را دلداری بدهی ، اینکه در سخت ترین شرایط باید بخندی و صبوری کنی ، سخت است .
همه ی این ها سخت است و کسی جز مادر از عهده اش بر نمیاید .
بخاطر همین میگویند بهشت زیر پای مادران است .
پدر تکیه گاه است ، کوه است ، صبور است ، آرامش جان است ، اما مادر چیز دیگریست .
مادری که ۹ ماه از جانش گذاشته تا تو را به این دنیا هدیه بدهد ، مادری که از خوشی خورش زد تا تو خوش باشی ، مادری که با همه ی بدی هایت ساخت و آنها را ندید گرفت مقدس است .
مادر نشان اصلی قداست است .
از آغوش خاله شیرین بیرون میایم و به سمت مادرم میروم .
گونه اش را میبوسم
+قربونت برم مامان چقدر صبوری .
برو خونه مامان خیالت راحت باشه .
تاظهر بر میگردم ، ایشالا وقتی برگشتم سرحال ، سرحالم .
مادر گونه ام را میبوسد و قطره اشکی از گوشه چشمش سر میخورد .
_بمون ولی زیاد غصه نخور ، سجاد همینطوری که سالم رفته ، همینطوری هم سالم برمیگرده .
لبخند میزنم .
بعد از راهی کردن همه به اتاق سجاد میروم .
روی تختش مینشینم ، ذهنم درگیر شهریار شده است .
حالش خوب نبود ، در خودش فرو رفته بود .
این اصلا خوب نیست .
اولین بار بود که شهریار را این طور میدیدم .
انگار در عالم دیگری بود ، غم در چشم هایش بود .
از فکر شهریار بیرون نی آیم و سر بلند میکنم .
نگاهم به دفترچه آجری رنگ روی میز تحریر می افتد ، همان دفتری که وقتی بی اجازه به اتاق سجاد آمدم بازس کردم و سجاد با دیدن آن در دستم عصبی و کلافه شده بود .
بی اختیار لبخند محوی میزنم .
به سراغ دفترچه میروم .
دیشب سجاد اجازه داد که هرچه میخواهم از اتاق بردارم .
گفت در نبودش من مالک اتاق و وسایلش هستم و هر کاری خواستم میتوانم انجام بدهم .
بلند میشوم و سراغ دفترچه میروم .
پشت میز تحریر مینشینم و به سراغ همان شعر نصفه نیمه عاشقانه میروم .
میخوانمش در دل میخوانمش
《عشق را باید که》
لبخند میزنم و ادامه شعر را به یاد می آورم
+عشق را باید که با گیسوی او تفسیر کرد
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از 🗞️
#مــــولای_منــــ♥️
اینکه مردم نشناسند تو را
غربت نیستـــــ ...
غربتـــــ آن است که |یاران|
ببرندتـــــ از یاد ...
💛اللهمعجللولیکالفرج💛
#جمعه #دهه_فجر
✴️ جمعه 👈 24 بهمن 1399
👈 29 جمادی الثانی 1442👈 12 فوریه 2021
🏛مناسبت های دینی و اسلامی.
🏴 وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام " 61 هجری قمری "
🏴 وفات حضرت سید محمد فرزند امام هادی علیه السلام در سامرا" 252 ه .ق "
🏴 شهادت ابراهیم بن مالک اشتر در سامرا " 71 ه.ق "میتوانید با جستجوی کلمه" تقویم همسران" در تلگرام و ایتا به ما بپیوندید.
🌙⭐️ امور دینی و اسلامی .
❇️ امروز روز شایسته ای است برای امور زیر :
✅ جابجایی و نقل و انتقال .
✅ جهیزیه بردن .
✅ خرید حیوانات و احشام .
✅خواستگاری عقد و عروسی .
✅حرکت و جابجایی به شهر و دیار دیگر
✅ تعمیر شهر روستا.
✅ و دیدارهای سیاسی خوب است.
✈️مسافرت : سفر بعداز ظهر آغاز شود و خوب است و مال در پی دارد .ان شاءالله.
👶 زایمان مناسب و نوزاد شجاع و مبارک و صبور و صالح و شایسته خواهد داشت .ان شاءالله
🔭 احکام و اختیارات نجومی :
🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی است برای امور زیر:
✳️ افتتاح کارها شغل و پروژه .
✳️ آغاز معالجات و درمان .
✳️ داد و ستد و تجارت.
✳️ از شیر گرفتن کودک .
✳️ بذر پاشی و کاشت.
✳️ دادن سفارشات تجاری .
✳️باجستجوی" تقویم همسران"در تلگرام
✳️ به مابپیوندید.
✳️ و دیدار بزرگان نیک است.
💑 انعقاد نطفه و مباشرت .
👩❤️👨 امشب : امشب ( شب شنبه ) ، مباشرت مکروه و ممکن است فرزند جن زده به دنیا بیاید .
💇💇♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات ،#اصلاح_مو (سر و صورت) ، باعث پرهیز از خلق( و گوشه گیری) خواهد شد.
@taghvimehamsaran
💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن....
#خون_دادن یا #حجامت ، زالو انداختن سبب نجات از بیماری می شود . شما میتوانید با جستجوی کلمه" تقویم همسران"درتلگرام ایتا به ما بپیوندید.
✂️ ناخن گرفتن
جمعه برای #گرفتن_ناخن، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد.
👕👚 دوخت و دوز.
جمعه برای بریدن و دوختن، #لباس_نو روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود..
✴️️ وقت استخاره
در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است.
😴 تعبیر خواب...
خواب و رویایی که امشب (شبِ شنبه) دیده شود تعبیرش در ایه ی 1 سوره مبارکه " حمد " است.
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین...
و از مفهوم و معنای آن استفاده می شود که نامه یا حکمی از بزرگی به خواب بیننده برسد و سبب خوشحالی وی گردد.ان شاءالله. و شما چیزی همانند ان قیاس گردد...
کتاب تقویم همسران صفحه 115
❇️️ ذکر روز جمعه
اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه #یانور موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد .
💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به #حجة_ابن_الحسن_عسکری_عج . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد
🌸زندگیتون مهدوی 🌸
-🌱-
رایحہے حجابٺ،
اگر چہ دل از اهل خیابان نمے برد
اما بدجور خدا را عاشق مے ڪند...
😌- #عاشقخداباش
💜- #ریحانہ
#مــــولای_منــــ♥️
اینکه مردم نشناسند تو را
غربت نیستـــــ ...
غربتـــــ آن است که |یاران|
ببرندتـــــ از یاد ...
💛اللهمعجللولیکالفرج💛
#جمعه #دهه_فجر
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_صد_بیست_ششم
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_صد_بیست_هفتم
#بخش_اول
تک مصرعی که بیش از هزار بار سجاد برایم خوانده .
خودش میگفت هر بار که این شعر را بیاد میآورده و من در ذهنش نقش میبستم عذاب وجدان میگرفته .
چه عذاب وجدان ها که گرفته بود و بخاطرش بیخوابی کشیده بود .
دفترچه را میبندم و چشم هایم را محکم روی هم نیفشارم .
دلم طاقت خواندنش را نداند ، وقتی حالم بهتر شد میخوانم .
به سمت تخت میروم و روی آن دراز میکشم .
صاعدم را روی چشم هایم میگزارم و سعی میکنم بخوابم ، بخوابم تا شاید خواب سجاد را ببینم ، بخوابم تا شاید غمم را فراموش کنم ، بخوابم تا.........
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
بغض میکنم و مینالم
+یعنی چی که میخوام برم ؟
شهریار لبخند میزند تا آرام شوم
_مدت زیادی نمیمونم ، بخاطر شهروز باید برم ، میرم زود برمیگردم . فوق فوقش ۲۰ روز طول میکشه .
کلافه نیشوم
+شهروز چه کاری داره که مهمتر از وضعیت الان منه ، به خدا داغونم تو ام بزاری بری من چیکار کنم ؟ تازه یه هفتس سجاد رفته
شهریار در مانده نگاهم میکند ، دیگر نمیداند چه کار کند تا قانع شوم
_نورا باور کن اگه واجب نبود نمیرفتم . فقط ۲۰ روز . میرم ایتالیا یه سری هم به خانواده پدریم بزنم قطع رحم نشه .
نفس عمیقی میکشم و بین موهایم دست میکشم .
او چه گناهی کرده که باید بخاطر من بماند ؟
تا همینجایش هم بزرگواری کرده که از من اجازه گرفته برای رفتنش .
دلم میخواهد لبخند بزنم تا نازاحت نشود اما نمیتوانم
+باشه برو . ایشالا به سلامتی بری و برگردی .
لبخند شیرینی میزند
_میدونستم اجازه میدی . شرمندتم که باید برم ، اگه میتونستم بمونم میموندم
اینبار لبخند تصنعی میزنم
+چرا تو شرمنده ای من باید شرمنده باشم ، تو وظیفه ای نداری که بخوای بمونی
_اختیار داری ایشالا برمیگردم برات حسابی جبران میکنم
لبخندم عمیق تر میشود و سکوت میکنم
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از 🗞️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀❣🍀
🌟امام باقر عليه السلام:
❄️ منْ تَوَكَّلَ عَلَى اللّه ِ لايُغْلَبُ وَمَنِ اعْتَصَمَ بِاللّه لايُهْزَمُ؛
❄️هركس به خدا توكل كند، مغلوب نشود و هركس به خدا توسل جويد، شكست نخورد.
📒جامع الأخبار، ص322
❤️ #میلاد_امام_محمد_باقر علیه السلام و حلول #ماه_رجب مبارک باد 🌟❤️
💜💥اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
💚⭐️وآلِ مُحَمَّدٍ
♥️🌙وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
هدایت شده از ▫
«پیام رسان ایتا» در مایکت:
https://myket.ir/app/ir.eitaa.messenger
#ایتا در مایکت #بروز شد😍😍😍😍
قابلیت های جدید👇👇👇
ارائه کانال رسانه محور
نمایش کانالهای رسانه محور در تب مجزا
نمایش پستهای کانال در حالت کاوش (تمام صفحه)
قابلیت پخش خودکار ویدئوها در نمای کاوش
امکان ویرایش رسانه
امکان تنظیم ورود دو مرحله ای
امکان مخفی کردن زمان آخرین بازدید
ارتقای قابلیتهای جستجوی پیشرفته ابری
امکان جستجو در کل پیامهای شخصی
افزایش تعداد نتایج ارائه شده در جستجوی شناسهها یا عناوین کانالها
نمایش تعداد خواندهنشدهها بر اساس تعداد گفتگو بجای تعداد پیام
بهبود سرعت همگامسازی در اولین اجرا
رفع مشکل الصاق متن به رسانه در اندروید 10
امکان افزودن به علاقمندیها از داخل گفتگو
پشتیبانی از قالببندی متن در نسخههای قدیمی اندروید
بهبود شیوه گزارش تخلفات
رفع باگها و ایرادات گزارش شده
#اپدیت_ایتا
#التماس_تفکر
#داستانک_معنوی
📝خفته در قطار
ژان پل سارتر گفته است:
« زندگي مثل كودكي است كه در قطار خوابيده است. بازرس مي آيد او را بيدار مي كند و از او بليت مي خواهد، ولي كودك بليت و پول ندارد. »
كودك همچنين نمي داند به كجا مي رود، مقصد كجاست و چرا سوار قطار شده است. كودك اينها را نمي داند؛ چون خودش تصميم نگرفته سوار قطار شود. پس چرا در قطار است؟ اين وضع براي ذهن امروزي، روز به روز عادي تر مي شود؛ زيرا به نوعي بي ريشه شده ايم. معنا از دست رفته است.
فقط احساس مي كنيم: « چرا؟ كجا مي روم؟ » نمي دانيد به كجا مي رويد و نمي دانيد چرا در قطاريد. بليت نداريد و پولي هم براي خريدن بليت نداريد. با اين حال، نمي توانيد از قطار پياد شويد. همه چيز در هم ريخته و آشفته به نظر مي رسد. اين وضع براي آن پيش آمده كه ريشه هايي كه در عشق بودند، گم شده اند. مردم بدون عشق زندگي مي كنند و به نوعي خودشان را به جلو مي كشند.
پس چه بايد كرد؟ مي دانم همه احساس آن كودك خوابيده در قطار دارند. با اين حال، زندگي يك شكست نيست؛ زيرا در اين قطار بزرگ ميليونها نفر در خوابند؛ ولي هميشه كساني هستند كه بيدارند. كودك مي تواند بگردد و آن اشخاص بيدار را پيدا كند؛ كساني كه مي دانند مقصد قطار كجاست. كودك با همنشيني با آن اشخاص بيدار، راههاي آگاه شدن را خواهد آموخت.
🌴💎❄️💎🌴
2494583_603.mp3
7.81M
.
🎙|حاج آقا تهرانی|
|ماهرجب📿|
.
فرصتــ برای خوب شدن میخواستی؟!
برای بهتر شدن ؟!
از حال فعلی خودتــ خسته شدی؟!
دنبال راهی برای تحول می گشتی؟!
#ماهرجبآمد
شروع کن.
شروع کن.
شروع کن.
🎙 #ارزش_پرهیزگاری
🌿🌺🌿
🌺🌿
🌿
💫🍃#ﺗﻘﻮا ﺩﺭ ﺭﺍﺱ ﻫﻤﻪ ﺍﺭﺯﺷﻬﺎی ﺍﺧﻼقی ﺍﺳﺖ.🍃💫
📚 #نهج_البلاغه_حکمت_۴۱۰
🌿
🌺🌿
🌿🌺🌿
هدایت شده از ▫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋وَمَا هَٰذِهِ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ وَإِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
🌺🌿ﻭ ﺍﻳﻦ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺟﺰ ﺳﺮﮔﺮﻣﻰ ﻭ ﺑﺎﺯﻱ ﻧﻴﺴﺖ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺳﺮﺍﻱ ﺁﺧﺮﺕ ، ﻫﻤﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﻲ [ ﻭﺍﻗﻌﻲ ﻭ ﺍﺑﺪﻱ ] ﺍﺳﺖ ; ﺍﮔﺮ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺩﺍﺷﺘﻨﺪ [ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻗﻴﻤﺖ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﺧﺮﺕ ﺑﺮﻧﻤﻰ ﮔﺰﻳﺪﻧﺪ . ](٦٤)
#هر_روز_یک_آیه_قرآن
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حدیثانھ✨
پیامبــر اڪرم(ص) :
هــرگاه یکے از شما دعا ڪرد؛برای همہ دعــا ڪند؛زیرا این ،دعارا بہ اجابت نزدیڪتر مےڪند..🍃
📚ڪافے.ج۲.ص۴۸۷📚
#امامزمانے❤️
امــامغـــریݕـم،
دݪمـــآݩ ٺݩگـ نگــــاه اســٺ!
نمـــےآیـے؟😔
📚💠 رمانکده مذهبی (عُِاُِشُِقُِاُِنُِهُِ مُِذُِهُِبُِیُِ) 💠📚
🌸🌿🦋🌿 🌿🌸🌿 🦋🌿 🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿 🌸نویسنده: میم بانو🌸 🌿 #قسمت_صد_بیست_هفتم
🌸🌿🦋🌿
🌿🌸🌿
🦋🌿
🦋 #رمان_لبخند_بهشتی 🦋 🌿
🌸نویسنده: میم بانو🌸
🌿 #قسمت_صد_بیست_هفتم
#بخش_دوم
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
شهریار چمدان را کنار پایش میگزارد .
نگاهی به اطراف می اندازم ، مردم با دشته گل های بزرگ و زیبا کمی آن طرف تر به استقبال مسافرانشان آمده اند .
با دیون آنها لبخند میزنم .
۲۰ روز دیگر من هم اینطور به استقبال شهریار می آیم .
شهریار بلاخره با همه خداحافظی میکند و در آخر به سنت من می آید
_میخواستم باهات آخر سر خدافظی کنم چون برات هدیه دارم .
لبخند میزنم و ابرو بالا می اندازم .
شهریار با شادی کتاب بزرگی به دستم میدهد .
با دقت نام کتاب را میخوانم
《دیوان شهریار》
کمی پایین تر ، کوچک نوشته شده
《سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار》
و روی کتاب عکس بهجت تبریزی(شهریار) چاپ شده است .
سر بلند میکنم و نگاه پرسشگرم را به شهریار میدوزم ، لبخند پهنی روی صورتش نقش میبندد
_دیوان شهریار ، خیلی برام با ارزشه ، همیشه وقتی دلم میگیره میخونم ، بهت دادم تا تو ام هروقت دلت گرفت بخونیش .
جدا از شعرای قشنگش اسمشم دوست دارم چون هم اسم خودمه .
خوب ازش نگهداری کن چون برام با ارزشه .
با ذوق لبخندم میزنم به آبی چشم هایش خیره میشوم .
+خیلی هدیه خوبی بود ، واقعا جز بهترین هدیه های عمرم بودم
لبخندش عمیق تر میشود .
خم میشود و روی سرم را میبوسد و بعد به من چشم میدوزد .
با دقت چشم هایش را میکاوم .
دریای چشم هایش آرام است ، آرام تر از همیشه ، بی هیچ موجی و تلاطمی .
دسته چمدانش را میگیرد و بعد از خداحافظی از جمع ، دور میشود و میرود .
بغض نمیکنم ، گریه ام نمیگیرد ، دلم میگوید زود برمیگردد ، خیلی زود..........
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
درست ۳ روز از رفتن شهریار مبگذرد ، خسته و بی حوصله ام ، وقتی شهریار بود سرحال بودم ، با اینکه سجاد نبود اما انقدر بی حوصله نبودم .
همه چیز از ۱ ماه قبل شروع شد .
سجاد با من صحبت کرد و برای سوریه اجازه گرفت .
۲۰ روز بعد به سوریه اعزام شد ، یک هفته بعد از رفتنش شهریار رفت ایتالیا و حالا من تنها مانده ام .
نه شهریاری هست که لخندانتم ، نه سوگلی که با من همدردی کند و نه سجادی که سر روی شانه اش بگذارم .
دیوان شهریار را میبندم و از پنجره به آسمان چشم میدوزم .
یکی از شعر های شهریار را بیاد می آورم
《سخن بی تو مکر جان شنیدن دارد
نفس بی تو کجا نای دمیدن دارد
علت کوری یعقوب نبی معلوم است
شهر بی یار مگر ارزش دیدن دارد》
حق با اوست ، شهری که در او یار نباشد حتی ارزش دیدن هم ندارد .
کشوی میز تحریر را باز میکنم و دفترچه سجاد را از آن بیرون میکشم .
یکی از صفحه را باز میکنم و شعری که به ذهنم رسیده را در آن مینویسم .
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
&ادامه دارد ...
🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿🦋🌿🌸🌿
📚 @ROMANKADEMAZHABI ❤️
eitaa.com/joinchat/1928331276C0b0ef4cbc1
❌❌ کپی رمانهای کانال رمانکده مذهبی بدون اجازه اشکال دارد❌❌
↪️ کانال رپلای(دسترسی آسان به قسمت اول دیگر رمان ها وpdf رمان های ما)👇🏻👇🏻
@repelay
هدایت شده از ▫
آقـآ جانم؛مھدۍ♡
تُـۅ مپنداࢪ ڪھ از یاد..
تـۅ را خواهـم برد!
من،بدونتــو بـه یک؛
پلـک زدݩ ؛ خواهـم مُرد...
#اللهمعجللولیکالفرج 💚
•