#آینده_روشن
#پارت75
ماهان:کردی منم بگو بیام عوض کنم
عسل:باش داداشی
.....رفتم داخل لباسمو در آوردم لباس خونگ ی م پوشی دم بعدش ماهانو صدام کردم
عسل:داداش داداش ب ی ا تو
....... ماهان در زد و اومد داخل
.عسل:بی ا داداش لباسات بگ ی ر بپوش
ماهان:بش
.عسل:بکن دیگه
ماهان:خوب برگرد دیگه
عسل:اها باش ببخش ی د هواسم نبود
ماهان:حاال برگرد
عسل:تمم شد؟
ماهان:آره دی گه عزیزم
عسل:خوبه خوب داداش بری م
ماهان:بزار موم درست کنم عطر بزنم
عسل:برای چ ی خوشت یپ کنی؟
ماهان:همینجوری د ی گه
عسل:ماهان ی ه حرف میزنم اینو آوی زه گوشت کن
ماهان:جانم بگو؟
عسل:بیی ن فکر اینکه بتونی با ای ن سارا وارد رابطه شی مثل اون دختره دلت بشکنه بدون که
من دیگه قهر میکنم م ی رم
ماهان:واقعا فکر کردی من ای نکارو برای مخ زدن اون م ی کنم
عسل:پس برای چ ی اقا ماهان
https://eitaa.com/romanmahi