#آینده_روشن
#پارت76
ماهان:میخواستم اج ی م جلوش کم نی اره
عسل:واقعا ماهان؟
ماهان:ولش مهم نی د ی گه
عسل:ببخش ی د داداشی خواهش م یکنم
ماهان:باش ولش
عسل:بی ا موتو خودم درست کنم
.....ماهان:ب ی ا شونه بگیرش
مو ی داداشمو شونه کردم درستش کردم عطر زدم
رفت ی م از اتاق ب یرون که
...دی دی م سارا نشسته رو کاناپه تا مارو دی د گفت
سارا:به به اقا ماهان داماد آی نده خوشت ی پ کردی
ماهان:بخاطر عسله دوست داره خوشتی پ باشم
تودلم گفتم افری ن داداش خوب زدی تو برجکش
رفت ی م رو کاناپه نشستی م من وسط سارا و ماهان بودم د ی دم داداش ماهان با گوش ی ش ور می ره
.....دی دم داره پ ی ام بازی میکنه سری ع گوش ی ش از دستش چنگ زدم گفتم
عسل:زشته ادم گوشی دستش باشه
ماهان:عه اج ی اذی ت نکن دی گه
عسل:نچ بسته برای چشمت بده
ماهان:باش چشم
.گوشیش ی کم چک کردم دی دم داشت با رفی قش چت میکرد بعدش گذاشتم رو م ی ز عسلی
.سارا:راست ی ماهان مامانم گفت عمل داری
ماهان:اره عمل قلب
سارا:ساعت چند؟
https://eitaa.com/romanmahi