eitaa logo
Roman♡mahi
494 دنبال‌کننده
5 عکس
5 ویدیو
3 فایل
بهترین رمانهای ایتا در این کانال مشاهده کنید آیدی جهت ارتباط✌🧑‍💻 @Ad_tab_mahi تولد:1402/08/29 کانال تلگرام https://t.me/+ieZuWfBz8wFmY2Rk
مشاهده در ایتا
دانلود
ماهان:میخواستم اج ی م جلوش کم نی اره عسل:واقعا ماهان؟ ماهان:ولش مهم نی د ی گه عسل:ببخش ی د داداشی خواهش م یکنم ماهان:باش ولش عسل:بی ا موتو خودم درست کنم .....ماهان:ب ی ا شونه بگیرش مو ی داداشمو شونه کردم درستش کردم عطر زدم رفت ی م از اتاق ب یرون که ...دی دی م سارا نشسته رو کاناپه تا مارو دی د گفت سارا:به به اقا ماهان داماد آی نده خوشت ی پ کردی ماهان:بخاطر عسله دوست داره خوشتی پ باشم تودلم گفتم افری ن داداش خوب زدی تو برجکش رفت ی م رو کاناپه نشستی م من وسط سارا و ماهان بودم د ی دم داداش ماهان با گوش ی ش ور می ره .....دی دم داره پ ی ام بازی میکنه سری ع گوش ی ش از دستش چنگ زدم گفتم عسل:زشته ادم گوشی دستش باشه ماهان:عه اج ی اذی ت نکن دی گه عسل:نچ بسته برای چشمت بده ماهان:باش چشم .گوشیش ی کم چک کردم دی دم داشت با رفی قش چت میکرد بعدش گذاشتم رو م ی ز عسلی .سارا:راست ی ماهان مامانم گفت عمل داری ماهان:اره عمل قلب سارا:ساعت چند؟ https://eitaa.com/romanmahi