#آینده_روشن
#پارت77
ماهان:گفتش ۶صبح اونجا باشی د
سارا:منم م ی ام پس خداکنه خوب ش ی زود
عسل:نمیخواد من هستم تو به کارت برس
سارا:چه کاری مهم تر از کاز پسرخالم
ای درد ب ی درمون بی شعور خود شیری ن بگی رم از دهن ای نو جر بدم
ماهان:مزاحم نشی م
سارا:نه اقا ماهان من باشم بهتره
ماهان:اخه شما باشی ن کاری نم یتون ی د بکنی د
افری ن داداش دمت گرم
سارا:نه بای د کنارت باشم از استرس م ی مرم
هه مگه تو ک ی شی از استرس م ی م ی ری
عسل:حاال هرجور راحتی راست ی از آلمان چه خبر؟
سارا:هی چ خ ی لی خوبه کیف میکنه ادم
عسل:چندنفر مخ کردی شی طون
سارا:ی ه پسرس اونجا به نام َجک روم کراشه ولی من قبول نمیکنم باباش کانادایی و مامانش
روسی
......عسل:چه ج ذابببببب
ماهان:چرا نکردی ن من تو دانشگاه ی ه دختره گفت روم کراشه منم قبول کردم االنم دوست ی م
سارا:واقعا؟
دی دم یهو حالش گرفته شد ماشالل ماهان
عسل: گفتم شوخ ی میکنه ماهان ب یخود م ی کنه با دختری وارد رابطه شه و دختری روش
کراش بزنه
باالخره خاله از حموم اومد قشنگ سفی د شده بود
عسل:سالم خاله جون معلومه کی سه کشی دی
https://eitaa.com/romanmahi