eitaa logo
رمان خوب
123 دنبال‌کننده
47 عکس
11 ویدیو
35 فایل
🌼سلام، خیلی خوش آمدین 🌼 https://eitaa.com/joinchat/438960164Ca80a517da3
مشاهده در ایتا
دانلود
✫⇠ ✫⇠ بلندی به روایت همسر( شهلا غیاثوند ) 0⃣4⃣ 📖محمدحسین پشت سر هم حرف میزد _میدانی چرا همیشه برنج های تو به هم می چسبند⁉️ چون کم می‌ریزی . سر تا پای را نگاه کردم. اشک توی چشم هایم جمع شد. 📖پسر کوچولوی هفت ساله ی من😢 مردی شده بود. ایوب وقتی برگشت و قاب را دید، محمدحسین را توی بغلش فشار داد، +هیچ چیز آنقدر ارزش ندارد❌ که آدم به خاطرش از بچه اش برنجد 📖توی فامیل پیچیده بود که ربابه خانم و تیمور خان، دختر شوهر نداده اند. انگار خودشان کرده اند، بس که با ایوب مهربان بودند💖 و مراعات حالش را می‌کردند . 📖اوایل که بیمارستان ها پر از مجروح بود و اتاق نداشت ایوب را نیمه بیهوش و با لباس بیمارستان تحویلمان می‌دادند . تاکسی🚗 آقاجون میشد اتاق ریکاوری، لباس ایوب را عوض می‌کردم و منتظر حالت های بعد از بی هوشیش می‌نشستم تا برسیم خانه. 📖گاهی دستگیره ماشین را می‌کشید وسط خیابان پیاده میشد. آقاجون میدوید دنبالش😔 🖋 ... 📝 🌹🍃🌹🍃 📚 @rommanekhoobe