eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
شروع فعالیت 🍁
ایم موفقیت نیست که انسان را می سازد این انسان است که موفقیت و ثروت را خلق میکند 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
جهان ، به کسانی که برای کوچکترین داشته‌هایشان شاکرند و برنداشته‌هایشان کمتر غر می‌زنند، بیشتر می‌بخشد آنها نعمات بیشتری را از هستی جذب می‌کنند همیشه شکرگزار داشته‌هایمان باشیم 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
هیچ وقت دیر نیست امروز می توانید تصمیم بگیرید که مابقی عمرتان را چگونه سپری کنید پس شروع کنید و قوی تر از همیشه کنترل زندگی خود را در دست بگیرید 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
اگر به شکست فکر کنید مطمئن باشید چیزی هم جز شکست برایتان پیش نخواهد آمد. 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
در زندگی فقط یک چیز مهم است، شادی. هرگز، هرگز اجازه نده کسی شادی تو را از تو بگیرد 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
سلاااام بچه ها ادمین جدید هستم منو با دنبال کنید♥️
عیب نداره یدونه میزارم براتون😂♥️
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
امنیت🇮🇷 #فصل_3 #پارت_10 علی: الو رسول بیاین جوابا اماده شده رسول: جوابا چیه علی: بیاید میفهمید
امنیت🇮🇷 رسول:🥺💔 روژان: خب اخه آی کیو اگر مشکل داشتم که نمیومدم آزمایش بدم اصن توی خونمون جواب رد میدادم واقعا رسول بعضی وقت ها به مُخ بودنت شک میکنم... رسول:هوووفی کشیدم و دستی لای موهام کشیدم روژان: برم خرید عقد؟ رسول: بریم😍 رفتن خرید کردن و برگشتن تو ماشین رسول: میگم جواب آزمایش هارو گرفتیم؟ روژان: وا رسول😂😂 معلومه گرفتیم رسول: نمیدونم چرا اینجوری شدم 😅 ـــــــــــــــــــــ فردا عقد ـــــــــــــــــــــــ عاقد:ایا بنده وکیلم زینب: عروس رفته گل بچینه😍 عاقد: برای بار دوم عرض میکنم وکیلم روژین: عروس رفته گلاب بیاره😍 عاقد: برای بار سوم عرض میکنم وکیلم روژان: با اجازه مادرم و بزرگ تر ها بله❤️ عاقد: اقای رسول حسینی وکیلم رسول: با اجازه بزرگتر ها بله همه دست زدن و خانم ها کل کشیدن رسول:الان دیگه واقعا زن دارم نه؟ روژان: بله😂 رسول: میگفتن آدم زن میگیره دنیا عوض میشه الان دنیا که همون دنیاست عوض نشده😂 روژان: باشه اقا رسول☺️ رسول: اشتباه کردم😂🙌🏻 همه اومدن و دونه دونه تبریک گفتن پ.ن¹: چوطورین؟ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پارت بعد هروقت که درسم تموم شد🍀 زمانش مشخص نیست😂
فعلا خداحافظ😂🚶🏻‍♀
کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
شجاعت، مقابله با ترس و سلطه بر آن است نه فقدانِ ترس. کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
موفقیت در این نیست که چه چیزی در پیش رو داریم، موفقیت در این است که چه چیزی در پشت سر به جا می‌گذاریم. کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
خواسته‌های بزرگ نشان دهنده شخصیت بزرگ است. کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
فقط یک چیز می‌تواند رسیدن به یک رویا را ناممکن سازد: ترس از شکست کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
پایان فعالیت 🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزتون به زیبایی درخت نارنج🍊
وصیت نامه شهید محسن حججی🥀 🍁 @rooman_gando_1400
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
امنیت🇮🇷 #فصل_3 #پارت_11 رسول:🥺💔 روژان: خب اخه آی کیو اگر مشکل داشتم که نمیومدم آزمایش بدم اصن توی
امنیت🇮🇷 سایت روژان: رسول رسول: جان روژان: میگم کمرت خوبه؟ درد نداری؟ رسول: نه عزیزم... چطور یادت افتاد؟ روژان: نمیدونم یهو دلم خالی شد رسول: اون مال گرسنه گیه خانُمَم روژان: 🤣😐 محمد: به سلام زوج های عزیز😂 هردو: سلام اقا محمد: خیلی خسته شدید پاشید برید نماز خونه یکم استراحت کنید هردو: چشم محمد: همین الان برید دیگه هردو: چشم😂 محمد: یعنی خدا دروتخته رو باهن.جور کرده😂 ــــــــــــــــــــــ نمارخونه ــــــــــــــــــــــــ روژان: رفتم یکم دراز کشیدم خستگیم دررفت....چادرمو سر کردم که برم بیرون یهو صدای داد اقا داوود اومد که گفت یا حسین رسول بدوبدو از در نمازخونه رفتم بیرون داوود: رسووووووول روژان: اقا داوود رسول رسول کوش داوود: اومدم تو نمازخونه دیدم افتاده روژان: زنگ زدید اورژانس داوود: بله الانا میرسه روژان: رفتم تو همه اقایون سایت جمع شده بود..گفتم: برید کنار برید کنار لطفا بلاخره رسیدم به رسول رفتم نشستم کنارش سعید: سلام روژان خانم روژان: هیچی نمیشنیدم تمام حواسم پیش رسول بود و اشک میریختم.... ــــــــــــــــــــــــ بیمارستان ــــــــــــــــــــــــ روژان: رسول جان رسول رسول: ر...و...ژ...ی روژان: با این حالم اذیت مردن منو ول نمیکنی(اشک و خنده باهم قاطی شد) رسول: با سرفه خندیدم روژ...ان...کم...رم....خی...لی....در..د....دار...ه روژان: الان اقا علی میادش میپرسم ببینم چیکار کنیم رسول: با...شه علی: سلام😞 روژان: اقا علی انرژی همیشه رو نداشت پرسیدم..چیزی شده؟ علی: با چشم به روژان اشاره کردم که بیاد بیرون پ.ن¹: اغاز یزید بازی😈 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضوت حرام است🚫 به کپی رمان راضی نیستم🚫 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ