eitaa logo
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
1هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
44 فایل
آغاز: 24/8/1400🍃 شعبه دوممون در روبیکا⇩💌 https://rubika.ir/rooman_gandoo_1400 ورود آقایون ممنوع🚫 کپی رمان و پست ها پیگرد قانونی دارد🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
َوَ کَفی‏ بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصیراً برای هدایت و یاوری پروردگارت کافی است 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
آرزویت را برآورد میکند آن خدایی که آسمان را برای خنداندن گلی می گریاند… 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
بیمه کنیم دل و جان را با دل سپردن به آیه الکرسی.. 🍁 کپی فقط به صورت فوروارد در غیر این صورت راضی نیستم🚫 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷
پایان فعالیت 🍁
شروع فعالیت 🍁
روز،ماه،سال تولد شهید محمد ابراهیم همت فقط نفر اول آیدیم: @{{{ 🍁
سلام دوستان عزیز وقت بخیر ، امیدوارم حال دلتون خوب باشه💛 🦋
وقتی بعد از چندساعت میای ایتا😁🤦🏼‍♀ 🦋
دلتون برای من تنگ نشده بود😉 بعد از چند ساعت 🦋
چی از این بهتر😍 732 تایی شدنمون مبارککک😍 بمونیدبرامون‌‌عزیزان🙂 خوش‌آمدید🙃 🦋
میخوام حال بدم بهتون 😌 ب ر ی م و ا س ه پ ا ر ت زجر کش کردن به سبک من😂😈
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#گاندو3🐊 #پارت_7 داوود: یااااااا خداااااا محمددددددددددد ــــــــــ رسول: با تمام بدن دردی که داشتم
🐊 رسول: چشمامو باز کردم دیدم رو تختم....دستم باند پیچی شده بود! این ور اونورو نکاه کردم که صدای داوود رو شنیدم... داوود: رسول جان خوبی؟ رسول: با سر نشون دادم که خوبم... داوود: دستت چی شده بود؟ رسول: داد زدی سرمو کشیدم مو اینکه دستم پاره شد... داوود: آخخ... ولی پاره نشده عزیزم😂 یکی از رگ های کوچولو موچولوت پاره شده تا چند روزم همینجوری خون میاد رسول: میدونستم واسه اینکه حالمو عوض کنه داره شوخی میکنه.. سعی کردم خودمو خوشحال نشون بدم تا زحماتش از بین نره ـــــــــــــــــــ رسول: با اصرار فراوان از اون اتاق مسخره خلاص شدم..... اومدم نشستم جلو اتاق محمد ــــــــــــــــــــــــ عبدی: سعید.. فرشید...داوود هرسه: جان آقا عبدی: سعید جان شما برو سایت بچه ها خیلی نگرانن فرشید و داوود شما میرید به عطیه خانم و عزیز خانم ماجرای محمدو میگید اما...اما اروم و اهسته همشم نگید فقط بگید که چند روز نمیاد خونه تا نگران نباشن داوود و فرشید: ولی اقا عبدی: کاری که گفتمو بکنید هرسه: چشم😞 ــــــــــــــــــ عزیز: نشسته بودیم که صدای در اومد عطیه: مححممدددددد😍😍😍 محمددد اووومدددد عزیز: 😍😍😍😍 پاشدیم سریع رفتیم سمت در از اونجایی که همیشه دم در چادر بود چادرارو سر کردیم و درو باز کردیم... عطیه:اما... اما😭 محمد نبووود سلام کردم فرشید: سلام حاج خانم سلام خانم ما همکارای اقا محمد هستیم عزیز: با این حرفش دلم خالی شد یا زمانی که دوستای آقاجون محمد اومدن افتادم.... عطیه: دستمو گذاشتم رو شونه عزیز به معنی اینکه حالش خوبه؟ عزیز: با سر بهش نشون دادم که خوبم داوود: اقا محمد..... عطیه: محمد چی😨 فرشید: نگران...نشید... داوود: اقا..محمد.....یکم مریض احوال شدن اصلا جای نگرانی نیستا عزیز: یا حسین عطیه: الان کجاست😭 این احوالش به اون انفجار ربط داره😭😭😭 داوود: ان...فج..ار😳😨 فرشید: زدم به دست داوود که ساکت شه نه نه نه اصلا چیزی نشده... انفجار چیه...🙂😞 فقط گفتیم که نگران نشید اگر نیومدن خونه عزیز:راست میگی پسرم واقعا حالش خوبه فرشید: بله مادر خیالتون راحت ☺️😞 فقط خیلی خیلی زیاد براش دعا کنید عزیز: دعا که بلع... دستت درد نکنه مادر....خیر بیینید ــــــــــــــــــ عطیه: اومدیم تو و چادرمانو دراوردیم عزیز: عطیه جان تو چه فکری هستی عطیه: هیچی... تو دلش گفت: ولی فک کنم داشتن دروغ میگفتن! یاد حرفای اون اقا افتادم خیلی خیلی واسش دعا کنید...! این حرف تو سرم اکو میشد😞 پ.ن¹: دروغ! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خواندن رمان بدون عضویت حرام است🚫 کپی رمان ممنوع می باشد🚫 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«رمـانـــــ گــانــدویـــی»
#گاندو3🐊 #پارت_8 رسول: چشمامو باز کردم دیدم رو تختم....دستم باند پیچی شده بود! این ور اونورو نکاه ک
یه کاری کن که بفهمن دیگه😁😂 نمیدونم چرا جدیدا اینقدر خواهان یزید بازی شدم منی که از یزید بازی متنفر بودم😂😂 سر همین موضوع الان توی یه رمانی پسر محمدکه 8 سالشه تو کماهست😂😂 🍁
سلام دوستاااااان😍
به علت یه کوچول سرماخوردگی چند روز بود که نبودم الانم با اینکه دارم خوب میشم ولی مامانم خیلی تاکید داره که کروناست الان چیکار کنم🤣🤣🤣🤣🤣
بریم برای یه چالش یهویی😌
این دیالوگ از کیست؟ امنیت این کشور فروشی نیست مایکل
ماشاالله توی یک دقیقه انقدر جواب😐😍
ولی ایشون برنده هستن😍❤️