eitaa logo
روشنای تبیین🇵🇸
627 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.5هزار ویدیو
45 فایل
✅#خبری #تحلیلی #روشنگری🍃 «یا أیها الذین آمنوا إن جاءکم فاسق بنبأٍ فتبیّنوا أن تصیبوا قوماً بجهالة فتصبحوا علی ما فعلتم نادمین» ارتباط👇 @Rahimimmd ✅روشنای‌تبیین👇 https://eitaa.com/joinchat/4028367350Cbd5431bb6e . . . . . . . . . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
💢فرزندان کوروش اکنون در کدام سرزمین زندگی می‌کنند؟! ✅حقیقت این است که جدا بودن خون‌ها و نژادها خرافه‌ای بیش نیست. نژاد سامی و آریایی و غیره به صورت جدا و از یکدیگر فقط در گذشته بوده است، اما حالا آن‌قدر اختلاط و امتزاج و نقل و انتقال صورت گرفته است که اثری از نژادهای مستقل باقی نمانده است. ✅بسیاری از مردم امروز ایران که ایرانی و فارسی زبان‌اند و داعیه ایرانی‌گری دارند، یا عرب‌اند یا ترک یا مغول، همچنان‌که بسیاری از اعراب که با حماسه زیادی دم از می‌زنند از نژاد ایرانی یا ترک یا مغول می‌باشند. شما اگر همین حالا سفری به مکه و مدینه بروید، اکثر مردم ساکن آنجا را می‌بینید که در اصل اهل هند یا ایران یا بلخ یا بخارا یا جای دیگری هستند. ✅شاید بسیاری از کسانی که نژادشان از و داریوش است، الان در کشورهای عربی تعصب شدید عربیت دارند و بالعکس شاید بسیاری از اولاد ابوسفیان‌ها امروز سنگ تعصب ایرانیت به سینه می‌زنند. 📚خدمات متقابل اسلام و ایران ، ص ۵۶ 🇮🇷 🌐به بپیوندید |عضو شوید👇 https://eitaa.com/rooshanayeh
💢 امیرالمؤمنین علی(ع) را «که کُشت» و «چه کُشت»؟ یک وقت می‌‏گوييم على‌(ع) را كه كشت و يك وقت می‌گوييم علی(ع) را چه كشت؟ اگر بگوييم على(ع) را كه كشت، البته عبدالرحمن بن ملجم. اگر بگوييم على(ع) را چه كشت، بايد بگوييم جمود و خشک‌مغزى و خشكه‌مقدسى. همينهايى كه آمده بودند على(ع) را بكشند، از سر شب تا صبح عبادت می‌کردند. واقعاً خيلى تأثرآور است. على(ع) به جهالت و نادانى آنها ترحم می‌‏كرد، تا آخر هم حقوق آنها را از بيت‌المال می‌‏داد و به آنها آزادى فكرى می‌‏داد. 📚 اسلام و نيازهای زمان، ج۱، ص۷۷ 🇮🇷 🌐به بپیوندید |عضو شوید👇 https://eitaa.com/joinchat/421855536C8e8ea64bc4
 از خواب که پرید، آنقدر ذوق زده بود که همسرش را هم بیدار کرد. پرسید «چی شده؟» گفت «خواب دیدم.» پرسید «خیر باشه. چی خواب دیدی مگه؟» گفت «پیامبر را دیدم. من و آقای خمینی رفته بودیم مکه، داشتیم طواف می کردیم. حضرت رسول را دیدم که دارد به طرف ما می آید. خودم را کشیدم کنار، گفتم یا رسول الله! استادم از اولاد شماست. پیامبر آقا را بوسید، بعد با من روبوسی کرد. بعد من از خواب بیدار شدم. هنوز داغی لب های پیامبر را حس می کنم.» خانم گفت: «حتما آقای سخنرانی های شما را تایید کرده.» گفت «نه. یک اتفاق مهمی می خواهد برای من بیفتد.» فقط سه شب به آن اتفاق مهم مانده بود. 🇮🇷 🇮🇷 🌐به بپیوندید |عضو شوید @rooshanayeh_tabyin https://eitaa.com/joinchat/421855536C8e8ea64bc4