eitaa logo
مجله دینی نکته‌های ناب مهدوی
2.4هزار دنبال‌کننده
7.7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
336 فایل
💎معجزه کلام را در خوب‌شدن حالتان را دراین کانال ببینید 💎غذای روحتان راازاین کانال دریافت کنید 💎بامداومت برعمل نورانی #اهلیت و #علاقه به این کانال ایجاد می‌شود 💎کانال خوب،نافعتر رفیق خوبه @rooshanfekr2 🤝 http://eitaa.com/joinchat/2906521606C41e5b9fe8b
مشاهده در ایتا
دانلود
روزی در نماز جماعت موبایل یه نفـر زنگ خـورد زنگ موبایل آن مـرد ترانه ای بــود . بعد از نمــاز همه او را سرزنش کردنـد و او دیگر آنجا به نماز نرفت همان مـرد به ای رفــت و ناگهان قلیان از دستش افتاد شکســت . کافه چی باخــوشرویی گفــت اشکال نداره ، فدای ســرت . او از آن روز مشتری دائمی آن کافه شد. حکایت ماســت ، جای خدا میکنیم و جای خدا میبخشیم ، جای خدا... خدایی که ما میشناسیـم اگه بنـده اش اشتباهی بکنه ، اینجوری باهاش برخورد نمیکنه . مـا جای نیستیم این رو هیچوقت یادمون نره چقــدر خــوبه میشه اگه کسی اشتباهی میکنه با خوشرویـی باهاش برخــورد کنیــم نه ایــن که با خشم تحقیرش کنیم و باعث ترک خوب بشیم... ❄ لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید ❄ در نکته های ناب⇙ @rooshanfekr ━━━━━━━━━━━━
❗️ شخصی به نام که در خانه ی علیه السلام خدمت می کرد می گوید : روزی یکی از فرزندان حضرت که نام داشت ، شدیدی کرد و شد . هنگامی که امام صادق علیه السلام از تب و بیماری اسماعیل خبردار شد به من فرمود : به نزد اسماعیل برو و از او بپرس : « ... فسله أيّ شي‌ء عملت اليوم من سوء فجعل الله عليك العقوبة؟ ... » امروز چه از تو سر زده است که خداوند متعال اینگونه تو را مجازات کرده است؟! » معتّب می گوید : به نزد اسماعیل رفتم در حالی که او از شدّت تب و بیماری به خود می پیچید . از او درباره ی این موضوع سؤال کردم. او در جواب سکوت کرده و پاسخی به سؤال من نداد . من در این باره از اهل خانه سؤال کردم . آنها به من گفتند : اسماعیل امروز دختر را با دست خود زد و آن دختر بر اثر ضربه به چارچوب در برخورد کرد و صورتش خراش برداشت. معتّب می گوید : بعد از آگاهی از این قضیه ، خدمت امام صادق علیه السلام رفتم و جریان را برای حضرت بازگو نمودم. حضرت فرمود : الحمدلله که خدای متعال در فرزندان ما تعجیل می نماید و آن را در همین دنیا قرار می دهد . سپس امام صادق علیه‌السلام آن دختر را به نزد خود طلبید و به او فرمود : اسماعیل را بخاطر اینکه تو را کتک زده است و از او درگذر . آن دختر در جواب گفت : من او را حلال کرده و او را بخشیدم. در این هنگام امام به آن دختر عطا فرمود . سپس به من فرمودذ: به نزد اسماعیل برو و از حال او جویا شو . معتّب می گوید : در این هنگام به نزد اسماعیل رفته و دیدم که او بهبود یافته و تب او قطع شده است . 🗂✏️📒📚منبع : التمحیص ابن همام اسکافی ، ص ۳۷ رياض الأبرار ، ج ۲ ، ۲۱۶ بحارالانوار ، ج ۶۷ ، ص ۲۶۸ 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹