#نجات_ارباب_از_زندان_و_حکم_اعدام
اربابــی یکی را کشــت و زندانـی شد و حکــم بر مرگ و قصاص او قاضی صادر کرد . شب قبل از اعدامــش ، غلامــش از بیـرون زنـدان ، تونلـی به داخـل زنـدان زد و نیمــه شــب او را از #زنــدان فراری داد
اسبی برایــش مهیا کرد و اســب خود سوار شـد اندکی از شهــر دور شـدند ، غلام به ارباب گفــت ارباب تصــور کن الان اگر من نبــودم تو را بــرای نوشتن #وصیتت در زندان آماده می کردند
ارباب گفــت سپــاسگزارم بدان جبــران می کنـم
نزدیــک طلوع شد ، غلام گفــت ارباب تصـور کن چه حـالی داشتــی الان مــن نبــودم ، داشتــی با #خانواده ات و فرزندانت وداع میـکردی؟ ارباب گفت سپاسگزارم ، جبران می کنم
اندکی رفتند تا غلام خواست بار دیـگر دهان باز کند ، ارباب گفــت تو بـرو . من می روم خــود را تسلیم کنم . من اگر #اعدام شوم یک بار خواهم مرد ولی اگر زنــده بمانم با منتــی که تو خواهی کرد ، هر روز پیــش چشم تو هزاران بار مــرده و زنده خواهم شد
اگه برای کسی کاری انجام دادید بی منت باشه
❄ لطفا مطالب را با لینک کانال منتشر کنید
❄ #پیشنهـاد_عضویتــ در نکته های ناب⇙
@rooshanfekr
━━━━━━━━━━━━