#یاران_عاشورا
#بریر_بن_خضیر
🌷به مناسبت روز #مباهله یادی کنیم از مباهله عاشورا...
💠من بُریرم و خُضیر پدر من است. چونان شیری هستم که هراس در دل شیران میریزد. پاکان و نیکان زمانه با من آشنایند. من میجنگم. تیغ میافشانم و هراس و ترس نمیشناسم.
♨️پس از جنگی جانانه لحظهای درنگ کرد. یزید بن معقل با اسبی پیش تاخته و شمشیری آخته بُریر را صدا زد و او را فریبخورده و دروغگو خواند.
💠بُریر با صدایی که از آن اطمینان و ایمان میجوشید، پاسخ داد: مرا دروغگو میخوانی؟ من امروز همرکاب تجسّم راستی و درستیام و تو همسایهی شقاوت و ذلّت.
♨️یزید بن معقل جواب داد: دروغ میگویی. به خاطر داری که در محلّهی بنیدودان عثمان را نکوهش کردی، معاویه را گمراه نامیدی و علی(علیهالسلام) را امام و جانشین شایستهی پیامبر دانستی؟
💠بُریر پاسخ داد: آری هنوز هم بر همان باورم.
♨️یزید بن معقل گستاخانه گفت: شهادت میدهم که تو بر باطل و گناه و گمراهی هستی.
💠بُریر با صدایی که در آن طمأنینه و ایمان موج میزد، گفت: آیا حاضری داوری را به خداوند واگذاریم و مباهله کنیم و از بارگاه الهی بخواهیم که گمراه کشته شود و راستگو پیروز؟
♨️آری آمادهام!
🚩کربلا بود و مباهله. سکوت بر دو سپاه چیره شده بود. چشمها میان بُریر و یزید میچرخید. نخست بُریر بود که دست به آسمان بلند کرد. گویی آسمان در نگاه او خلاصه شده بود. در این میان کسانی بودند که مباهلهی پیامبر را دیده یا از زبان شاهدان شنیده بودند. یزید بن معقل نیز دست برداشت و نفرین کرد و سپس جنگ آغاز شد.
🚩بُریر فریاد میزد تا دمی دیگر حقیقت در آیینهی مباهله روشن خواهد شد. نخست یزید بن معقل حمله کرد. خشم از دندانهای قفلکردهاش میتراوید. شمشیر را با تمام قدرت بر بُریر فرود آورد. کلاهخود بُریر شکافته شد. کلاه شکافته شده بود؛ امّا بُریر پس از این ضربه چرخی زد. معلوم شد به سر آسیبی نرسیده است. شمشیر بُریر در فضا میچرخید و با قدرتی عجیب بر فرق یزید فرود آمد. کلاه به دو نیم شد. شمشیر تا میانهی فرق یزید فرود رفت.
🚩بُریر از فوّارهی خون سیاه یزید شمشیر خویش را بیرون کشید. در این کشش، شمشیر تا میانهی گردن را شکافت. یزید بر زمین افتاد. یاران حسین(علیه السلام) به شکرانه سجده کردند.
🔰متن کامل معرفی بریر با عنوان معلم شهید در لیک زیر👇
http://www.roozedahom.com/?p=34945
🔷"کانال تخصصی عاشورایی روز دهم"👇
http://eitaa.com/joinchat/1790640141C1372ba36fc