eitaa logo
خیمه عاشورایی "روز دهم"
643 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
1هزار ویدیو
15 فایل
پرسش ها و یا نظرات خود را به نام کاربری زیر ارسال کنید : @Rooze10hom
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 حرکت امام از به و از مکه تا به سمت و تغییر مسیر از منزل (اشرف) به سوی کربلا، سرشار از درس ها، آموزه ها، و ظرافت هایی است که تنها با مطالعه ی دقیق و پی گرفتن راه و حوادث آن آشکار می شود‌. طول ، از مدینه تا مکه و از مکه تا کربلا و در ، حدود صد و شصت روز است. ⚜️ در یعنی دوازده روز پس از مرگ ، را از مدینه به مکه آغاز کرده و در روز سوم به پایگاه وحی، قدم گذاشته است. ماه های ، ، و تا ذی_الحجه_الحرام(یوم الترویه) یعنی حدود صد و سی روز امام در جوار کعبه درنگ داشته و سپس سفر شکوهمند و حماسی خود را برای رقم زدن عظیم ترین آغاز کرده است..... 📚 آیینه داران آفتاب، جلد۱، ص ۱۳۵ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستانتان معرفی کنید: http://eitaa.com/joinchat/1790640141C1372ba36fc
🔹 ۲۶ ذی الحجه_توقف کاروان حسینی در دومنزلگاه و امروز ۲۶ ذی الحجه ست. کاروان ، مسیر طولانی و اتفاقات زیادی رو پشت سر گذاشتن. امروز امام، در دو مکان توقف کردن. اول در مکانی بنام واقصه که البته توقف زیادی نداشتن و فقط به دستور ، کاروان آب ذخیره کردن چون امام بهشون فرمود تشنگانی در راه هستن. توقف بعدی امام در منزلی است بنام ؛ توی این منزل، بزرگترین و مهم ترین حادثه در تمام مسیر حرکت کاروان، اتفاق افتاد که باعث شد که مسیر حرکتِ امام تغییر کنه. و اون اتفاق، برخورد سپاه با سپاه هست. حر و سپاهیانش حدود هزار نفر و همه هم تشنه بودن؛ وقتی رسیدن، امام دستور داد به افراد کاروان و حتی اسب هاشون آب دادن. وقتی موقع شد، حر وقتی دید، امام اماده نماز شده، پشت سر امام، نماز خواند. بعد از نماز، امام خواند و نامه های کوفیان را نشون داد و فرمود من به دعوت اونها دارم به کوفه میرم. حر گفت من از نامه ها و دعوت کوفیان خبر ندارم فقط وظیفه دارم شما رو ببرم پیش عبیدالله زیاد. ولی امام دستور حرکت داد و حر مانع شد ولی حر قصد جنگیدن باامام رو نداشت. امام به حر فرمود: "مادرت به عزایت بنشیند" به امام پیشنهاد داد که با حر جنگ کنند. امام فرمود: " ما هرگز آغاز گرجنگ نیستیم." در آخر هم اباعبدالله و حر به توافق رسیدن که امام به حرکت نکنه و منتظر دستور بمونن؛ اینجا بود که مسیر کاروان به سمت تغیر کرد..... 🔰🔰🔰 ✅کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🏴 رسیدیم به دوم محرم روزی که و یارانشون بعد از اینکه راه طولانی رو پشت سرگذاشتن به می رسند. اباعبدالله، قبلا در در سال ۳۶ هجری، وقتی همراه پدر بزرگوارش، (ع) بوده از این محل عبور کرده، در اونجا نمازخوندن و حضرت علی(ع) به حادثه ی شهادت اباعبدالله و یارانش در کربلا اشاره می کنه. البته کربلا در آن زمان مکانی بوده که کسی در اونجا زندگی نمیکرده و بعد از وقایع عاشورای سال ۶۱ هجری اسم روی زبان ها میفته؛ از منزل به بعد که ۲۶ ذی الحجه بود سپاه هم همراه امام بود. وقتی کاروان به می رسه، یه پیک از به کربلا می رسه بدون اینکه به امام حسین و یارانش سلام کنه میره سمت حُرّ و نامه ای از طرف بهش میده؛ عبیدالله توی نامه به حُرّ دستور میده که "به حسین و یارانش سخت بگیر و او را در بیابانی بی آب و سبزه فرود آور" در آخر نامه هم نوشت که به آورنده نامه دستور دادم که تمام تصمیمات و حرکات تو رو به من گزارش بده و پیش تو بمونه تا دستور منو اجرا کنی. حُرّ وقتی نامه رو خواند اونو به اباعبدالله نشون میده و میگه مجبورم دستور عبیدالله رو اجرا کنم؛ امام به حُرّ گفت بگذار به دهکده غاضریه که نزدیکه بریم و اونجا بمونیم که حُرِ قبول نکرد و گفت که این پیک دیده بان منه؛ و کاروان هر دو سپاه در این گذرگاه فرود آمدند. منبع: آیینه داران آفتاب، جلد۱، ص۱۸۹ 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10
🔸 های (ع) و احتجاج های آن حضرت 👤 سخنران: حضرت اباعبدالله الحسین(ع) پنج بار بیان کرده بود که: “اگر شما نمی‌خواهید من برمی گردم” و این نشان می‌دهد که حضرت در پی جنگ نبوده است. اولین بار در منزل وقتی که با مواجه شد، را، که نامه‌های کوفیان را نزد خودش داشت، صدا زد او نامه‌ها را آورد، امام(ع) به حر فرمود: این نامه ها را ببین... حر گفت: من از این نامه ها اطلاعی ندارم. امام فرمود: من مهمان هستم، شما مرا مهمان کرده‌اید، تصور می‌کردم و یا منتظر بودم که مردم کوفه به استقبال ما بیایند. اما حر گفت: من از چگونگی این نامه‌ها بی خبر هستم. بار دوم حضرت اباعبدالله(ع) هنگام نماز ظهر در منزل شُراف، به حر فرمود: “شما مرا دعوت کرده‌اید و من هم براساس این نامه‌ها آمده‌ام اگر نمی‌پذیرید، برمی‌گردم. حر گفت: من اجازه ندارم بگذارم شما برگردید، به من دستور داده‌اند که شما را جایی به جز کوفه فرود بیاورم و این چنین شد که به کربلا آمدند. بار سوم وقتی بود که عمربن سعد، به کربلا آمد. او می‌دانست که مردم کوفه نامه نوشته‌اند. امام حسین(ع) با او مذاکره کرد و فرمود: من دعوت شده‌ام و مهمان شما هستم. گویا رسم کربلا مهمان‌کشی است! از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا ..... 💠 متن کامل این سخنرانی را درلینک زیر مطالعه کنید: https://www.roozedahom.com/?p=38390 پس از باز کردن لینک در صورت سفید شدن صفحه لطفا نمایشگر خود را از راست به چپ بکشید. 🔰🔰🔰 ✅ کانال در ایتا را به دوستان خود معرفی کنید: @roozedahom10