تحلیلی بر اخراج و استخدام معلم زن شمالی
✍مجتبی میرزایی
https://eitaa.com/roozneveshthayeman/545
یک دیوانه سنگی به چاه میاندازد که صد عاقل نمیتوانند بیرون بیاورند.
اشاره به خراب شدن و گره خوردن به دست افراد نادان و بی فکر و کم تجربه که باعث دردسر بقیه شده و حتی افراد مجرب هم از اصلاح آن ناتوانند.
برخی شادمان از اخراج معلم بودند که ناگهان خبر استخدام او از یک باشگاه ورزشی برای امور فرهنگی را شنیدند!
بعد از آن حمایت عضو خبرگان از این معلم و بعد از آن عذرخواهی معلم و انکار اخراج و استخدام.
بررسی این خبر سه بُعد دارد:
۱. علت وقوع
۲. نوع برخورد
۳. واکنش
۱. علت وقوع
چرا یک معلم باید برخلاف فرهنگ دینی و ملی در کلاس آموزشی مسائل مبتذل بیاموزد و نشر دهد؟
مگر این معلم آموزش بدو خدمت، یا ضمن خدمت ندیده است؟ اگر دیده است آیا توجیه فرهنگی اسلامی ایرانی دیده است؟ اگر آری نظارت بر او توسط چه کسی صورت گرفته است؟چه کسی در روند استخدام او تاثیرگذار بوده است؟
۲. نوع برخورد
در حکومت علوی اجرای عدالت باید حرف اول را بزند. نوع مجازات باید متناسب با جرم باشد.
اولا آیا در نظام آموزش و پرورش جرم نگاری صورت گرفته است؟ یا هر مدیری طبق سلیقه خود حکمی صادر مینماید؟ آیا همچنانکه سازمان نظامی و یا سازمان روحانیت، دادگاهی مستقل برای خویش دارد، نظام آموزش دادگاهی مستقل برای خود دارد؟ به فرض دست نداشتن دستهای پشت پرده و نبود نقشه قبلی، آیا مجازات خواندن شعر مبتذل در کلاس درس و نشر آن اخراج است؟ چه کسی این تناسب را تعیین میکند؟ بهتر نبود تعلیق شود، تعهد گرفته شود، توجیه و آموزش داده شود، نیروهای بالا دستی و عوال جذب چنین فردی توبیخ گردند؟
۳. واکنش
عدهای خوشحال از نوع برخورد و عدهای او را جذب.
هم میتوان به هر دو گروه خُرده گرفت نسبت به چنین واکنشی، هم میتوان تحسین کرد.
خُرده:
بر فرض دست نداشتن دستان پشت پرده و نبود نقشه قبلی این یکی از دختران سرزمینم هست، خطایی مرتکب شده و مجازاتی که شاید زیادهروی درش رخ داده، این کجایش شادی دارد که توئیت تهدید و تحقیر آمیز زنیم؟! بلکه باید افسوس خوریم که در سیستم جذب حداکثری یکی را از دست دادیم.
و باشگاهی که خبر جذب ایشان را رسانهای کرده است، شاید با این کار به محبوبیت خود افزوده باشد، ولی توجه کند که دوگانگی در جامعه ایجاد کرده و در برابر یک ناهنجار و یک هنجار شکن از خود اجتماعی باشگاه خرج کرده و در تقابل با بخش اعظم جامعه که تقاضای برخورد با هنجارشکن دارند، ایستاده است و این نه برای وجه تجاری و نه روی اجتماعی آنان فایده خواهد داشت و نهایتا میتوانستند بدون های و هوی این کار را انجام دهند.
و حال که معلم آن را تکذیب کرد که روی سیاه برای ذغال ماند!
تحسین:
به هر حال شجاعت برخورد با هنجار شکن و به جان خریدن هجمهها و اهانتهای مجازی امری است که هر نویسندهای ندارد و خود مصداق امر به معروف و نهی از منکر است.
باشگاه مربوطه مواجه شده است با اخراج معلم جوانی که هم محلیشان است و شعری ویژه محلشان را خوانده و احتمالا بدون توجه به مضمون شعر و به صرف لهجه و گویش آن ولی در زمان و مکان نامناسب و احتمالا غافل و جاهل و بدون نقشه قبلی.
خب نمیشود بخاطر این کار که او را از هستی ساقط کنیم.
رهایش کنیم که جذب دشمن شود؟
تحقیق اجمالی که من کردم باشگاه نساجی مردمی و قدیمی است و از خود مردم است، پس کار درستی کرد که او را از گردونه سیستم خارج نکرد و نگهش داشت.
و این جرأت او جای تقدیر دارد.
مدیری که او را اخراج کردی. قبل از این کار به این فکر کردی که چرا این اتفاق افتاد؟ چرا آموزشهای بدو و ضمن خدمت او را فیلتر نکرد؟ چرا فیلترهای جذب او را رد نکرد؟ یا فکر کردی و دیدی اخراج او برایتان کم هزینهتر هست؟
اگر فکر نکردی که ...
اگر هم که فکردی ...
والعاقبة للمتقین
#آمل
#اخراج
#مدرسه
#مدیر
#نساجی
#نویسندگان_حوزوی
@howzavian