🙁گاهی بدجور زیر بار مادری میشکنم...
انگاه که تمام معادلات هندسهی مادریم به هم میریزد...
انگاه که نه صغری و کبری های منطقی جواب می دهد و نه معادلات چند مجهولی ریاضی!
میان تمام اموخته هایم میگردم تا شاید چاره ای پیدا کنم اما...
این از آن معادلات پیچیدهای ست که در هیچ کتابی نخواندهام! اخر کجای مسئله های ریاضی، xوyوz انقدر بدقلقی میکردند؟؟
پاسخx را میابی y بیقراری میکند! y را ساکت میکنی، صدای جیغ z به هوا میرود، z را به هزار ترفند آرام میکنی که ناگهانq کارخرابی میکند و تا به مباحث پوشکیش رسیدگی کنی بااااز xو y وz به جان هم میافتند و این وسط هم q گریهی بی اماااان و تو میمانی و این معادله هزار مجهولی و مجهولهای هزار مشکله و مشکلات حل نشده و این هندسهی درهم ریختهی مادری!
🔹انگاه که مستاصل میشوی و دوست داری هزاران بد و بیراه نثار تمام علومی کنی که فقط نظری مادری کردن را آموختند اما یکبار در این ورطه هولناک وارد نشدند و از دور، فلان نسخه را پیچیدند! حالا کجا نشستند؟ حالا که هیچکدام از صفحات کتابشان جواب آشفتگی مرا نمیدهد...
🔸دست به دامان #تلویزیون میشوم تا شاید او عصای دست مادریم شود!
اما... آه و صد آه! همین حسرت را کم داشتم میان این آشفته بازار مادریم...
🔺کاش مسئولین #رسانه کمی از حال دل من خبر داشتند و انقدر دم به دم، کانال به کانال، زائران کوی بهشت را به رخ مادریم نمیکشیدند...
نمیدانند چه قدر سخت است برای مادری که فرزندان کوچک قد و نیم قد از سر و کولش بالا میروند و در همان حال #حسرت #کربلای نرفتهاش در مقابل چشمانش، پا به پای زائران حسین، رژه می رود و اتشی میشود بر قلبی که تحت فشار است زیر بار مادری و دستش کوتاه از هم قدم شدن با عاشقان حسین...
😢مادری که سالهاست محروم شده و سهمش از کربلا، کاسه ابی شده که پشت سر کربلاییها میریزد تا بیخطر باشد زیارتشان...
😭ناخود اگاه اشک بر گونه هایم جاری می شود و رویای زیارت، داغی میشود بر قلب سوختهام...
انگار غم قلب دلتنگم، بر تمام خانه احاطه کرد که فرزندانم متحیر شدند از اشک #مادر و یک گوشه ساکت و آرام نشسته اند به تماشای مادری که حالا عصبانیتش را فراموش کرده و غرق حسرت است از این جاماندن...
💠با نوازش کودکانه یکی از فرزندانم به خود میآیم که مشغول پاک کردن اشک هایم شده... دختر کوچکترم با نگرانی به من چشم دوخته و با احتیاط میپرسد: از دست ما #گریه میکنی؟؟
یا بخاطر کربلا.....
😞فرزندم که در حال نوازش من بود آرام میگوید: من به حضرت فاطمه گفتم به شما کربلا جایزه بدن، شما خیلی مامان خوبی هستی... ❤️
#لبخند بر لبانم مینشیند از شنیدن نام #حضرت_مادر
قربان نامش... چه خوب معادله چند مجهولی مرا حل کردند این مادر و #پسر ...
حالا در سکوت خانه، چه شیرین خوابیده طفل در گهوارهام... فدای طفل در گهوارهات حسین! و من که حالا آسوده شده ام از دغدغه های مادرانه، زیر لب زمزمه میکنم:
یا فاطمه الزهرا حسرت و خستگیم نذر ظهور پسرت...
🚩خودت فرزندانم را برای سربازی فرزندت اماده ساز که من توانی ندارم جز به لطف شما... خودت مادری را یادم بده که سخت محتاجم!
میدانم به حرمت مادری برای یاران مهدیت، نام مرا نیز در لیست زائران فرزندت حسین مینویسی! فدای تو ای حضرت مادر... ای تکیه گاه خستگی های مادرانه ام...🚩
#مادر #اربعین #کربلا
https://eitaa.com/joinchat/4178903060Ca43bd84efe
❌مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد میشوند خوشبخت ترند؟
✍چه کسی میتواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز این که یک عده #جوان را، یک عده #دختر را حسرت بهدل کند و #زندگی را بر اینها تلخ نماید چیز دیگری نیست... اگر نتوانستند آنجور آنها هم #عروسی بگیرند تا ابد #حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند.
❌ تا آمدند دخترش را بگیرند. چون دستش خالی است. این دختر در #خانه بماند. این #پسر #دانشجو یا #کارگر یا کاسب ضعیف، همین طور غیر متاهل بماند.
🎙 #مقام_معظم_رهبری (مدظلهالعالی)
#خانواده
#سبک_زندگی
#ازدواج
https://eitaa.com/joinchat/4178903060Ca43bd84efe