eitaa logo
روشنا قم
1.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
5.7هزار ویدیو
517 فایل
«معاونت فرهنگی هنری بسیج استان قم» ☀️کانال روشنا «استان قم» https://eitaa.com/roshanaqom ادمین @HadiShahidi
مشاهده در ایتا
دانلود
_استخونام درد می‌کنه! خمار اینستاگرامم. _خماری؟! بیا ماساژور داریم! _ماساژور؟! فیلترشکن می‌خوام! _فیلترشکن؟! خود فرانسه رو آوردیم اینجا! صبح رفتم دفتر حسین. تا رمز وای‌فای‌شان را زدم دنیا به‌رویم باز شد. بدون فيلترشکن! گویی جلوی طاق پیروزی شانزه‌لیزه به نت وصل شده باشی. پهنای باند قد نیش باز خرس گریزلی! لو نداد چطور پل زده‌اند. هنری‌های یزدی استوری زده بودند: _فهمیدن قراره برم؟! حسین خندید: خبر نداری؟ م.ح را گرفته بودند؛ یکی از سلبریتی‌های یزدی. نمی‌شد پرت از ماجرا نشست جلوی لیدرها. اوضاع اغتشاشات را رصد کردم. هرچه به آقامهدیِ قاضیِ ناظرِ زندان زنگ زدم جواب نداد. ابراهیم هم در دسترس نبود. تا ۱۱ مثل قحطی‌زده‌ ها همه پست ها و استوری‌ها را دید زدم. آقامهدی جواب داد. گفت: خودم نیستم؛ دم در بگو هماهنگه! سالن ورودی زندان غلغله بود. زن‌ها گریان و مردها غیض‌آلود. سرباز کلافه بود. نمی‌دانست از داخل سوراخ یک‌وجبی شیشه جواب کی را بدهد؟ عقب‌تر ایستادم. جوانی به مرد سیبیلوی کنار دستش گفت: مادرشو ببر گریه‌زاری کنه آزادش می‌کنن! پیرمردی پشت دست می‌زد: تف به اولاد نادون! زنی پیله کرده بود کیف و گوشی ببرد داخل. سرباز اعصاب فولادی داشت. احتمالا جو این روزها بی‌تاثیر نبود در مردم‌داری‌اش. از لای جمعیت خودم را رساندم جلوی سوراخ شیشه. _می‌خوام برم پیش قاضی ناظر زندان. _برای چه کاری؟ از زبانم پرید. _برای تصویر تکرار این لحظه! براق شد توی صورتم. _۱۲ میاد! _گفته تو اتاقش بشینم! _کسی به ما چیزی نگفته! ⭕️ادامه دارد... ✍️