🔴تمام مسئولین و پزشکها که تو خط مقدم مبارزه با #کرونا میجنگن بارها گفتند به مکانهای پرجمعیت تا جایی که ممکنه نروید ولی #فروشگاه_رفاه با ویژه برنامهها و تبلیغات #حراجستون #نوروزی اش تو #صداوسیما مردم رو به فروشگاهای شلوغش هر روز دعوت میکنه! صدا و سیما داره به کجا میره. آقای #علی_عسگری عقل داری؟؟
پشت در خونه، #مرگ نشسته، بیرون نروید. دو هفته بیرون نروید. بحران تموم شه ملت #ایران
#نوروز #عید #خیانت #خائن #صدا_و_سیما #تبلیغات #حراجی #خرید_عید #مجلس #رهبر #قرارگاه_بهداشتی_درمانی #وزارت_بهداشت
👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو ورودی جاده #همدان اسدآباد #تونل ضد عفونی کننده گذاشتن ولی شما نمیبینیدش چون کانالای تلگرامی پول گرفتن تا فیلم تونلای تخیلی #ضدعفونی کننده #امارات رو پخش کنن!
#ایران #بهداشت #کرونا #اخبار_کرونا #ایرانی #خدمت #تونل_ضدعفونی #سلامتی
👉 @roshangarii 🚩
🔶 ما #ایرانی ها اینطوری میفتیم به جون #بحران ها 😊🥰👆 بعله😉👆
جای جای ایران، کارگاه های کوچیک تولید #ماسک، #گان، موادضدعفونی و.. با همکاری #دانشگاه های #علوم_پزشکی، #پایگاههای_بسیج، #بسیج_دانشجویی، #مساجد و.. راه افتاده.. هم کمک به حل بحران #کرونا.. هم مهارت آموزی و #اشتغال برای کارهای آینده💪👋
#تولید #رونق_اقتصادی #صادرات #قم #تهران #مشهد #گلستان #فارس #پایگاه_بسیج #پایگاه_مقاومت_بسیج #بسیجی #دانشجو #دانشگاه_علوم_پزشکی #پزشکی #تجهیزات_پزشکی #بومی_سازی #تولید_ایران
👉 @roshangarii 🚩
هدایت شده از روشنگری عربی
تدعي #أمريكا أنها في #العراق من أجل الأمن والاستقرار.
ثم: وقد قصفت بعض المطارات ومعسکرات #الحشد_الشعبي و #حزب_الله_العراق الذين #أبطال #أمن العراق وكانوا يحاربون #داعش.
واغتالت قائد الحشد الشعبي الذي كان بطل القتال ضد #الإرهابيين بحجة كونه #إرهابياً !!!
#قاسم_سلیماني #ابومهدي_المهندس #بغداد #اللبنان #العراقي #العرب #بغداد #الموت_لامریکا #امريكا_ام_الخبائث #فلسطین #سوریا #بحرین #برهم_الخائن #السعودیة #Lebanon #IRAQ #saudiarabia
👉 @altanwir40 🚩
کانال روشنگری🇵🇸
🔴 بازهم وحشی گری آمريكایی ها 🔺بازهم شب جمعه ای ديگر و باز هم گردن كلفتی و وحشی گری #آمريكا در خاک #
همین پوستر به عربی. لطفا منتشر فرمایید برای آگاهی برادران عراقی👆
هدایت شده از روشنگری انگلیسی
#America is claiming to be in #Iraq for #security and stability.
And Then:
Has bombarded some #airport and #Iraqi #HashdAlshabi and #Hezbollah who have been fighting #ISIS and they are #champions for Iraq security.
#comander #Terrorist #Assassination #US #Trump #WAR #Peace #Lie #Joke #occupation #Israel #Palestine #CNN #BBC #FOXNEWS #comedy
🍃 @enlightenment40 🍃
کانال روشنگری🇵🇸
🔴 بازهم وحشی گری آمريكایی ها 🔺بازهم شب جمعه ای ديگر و باز هم گردن كلفتی و وحشی گری #آمريكا در خاک #
و همین پوستر به انگلیسی. برای آگاهی غرب. شاید یک نفر تکان خورد👆
هدایت شده از داستانهای ممنوعه (رمانهای جبهه مقاومت)
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_یکم
💠 در را که پشت سرش بست صدای #اذان مغرب بلند شد و شاید برای همین انقدر سریع رفت تا افطار در خانه نباشد.
دیگر شیره توتی هم در خانه نبود، #افطار امشب فقط چند تکه نان بود و عباس رفت تا سهم ما بیشتر شود.
💠 رفت اما خیالش راحت بود که یوسف از گرسنگی دست و پا نمیزند زیرا #خدا با اشک زمین به فریادمان رسیده بود.
چند روز پیش بازوی همت جوانان شهر به کار افتاد و با حفر چاه به #آب رسیدند. هر چند آب چاه، تلخ و شور بود اما از طعم تلف شدن شیرینتر بود که حداقل یوسف کمتر ضجه میزد و عباس با لبِ تَر به معرکه برمیگشت.
💠 سر سفره افطار حواسم بود زخم گوشه پیشانیام را با موهایم بپوشانم تا کسی نبیند اما زخم دلم قابل پوشاندن نبود و میترسیدم اشک از چشمانم چکه کند که به آشپزخانه رفتم.
پس از یک روز روزهداری تنها چند لقمه نان خورده بودم و حالا دلم نه از گرسنگی که از #دلتنگی برای حیدر ضعف میرفت.
💠 خلوت آشپزخانه فرصت خوبی بود تا کام دلم را از کلام شیرینش تَر کنم که با #رؤیای شنیدن صدایش تماس گرفتم، اما باز هم موبایلش خاموش بود.
گوشی در دستم ماند و وقتی کنارم نبود باید با عکسش درددل میکردم که قطرات اشکم روی صفحه گوشی و تصویر صورت ماهش میچکید.
💠 چند روز از شروع #عملیات میگذشت و در گیر و دار جنگ فرصت همصحبتیمان کاملاً از دست رفته بود.
عباس دلداریام میداد در شرایط عملیات نمیتواند موبایلش را شارژ کند و من دیگر طاقت این تنهایی طولانی را نداشتم.
💠 همانطورکه پشتم به کابینت بود، لیز خوردم و کف آشپزخانه روی زمین نشستم که صدای زنگ گوشی بلند شد. حتی #خیال اینکه حیدر پشت خط باشد، دلم را میلرزاند.
شماره ناآشنا بود و دلم خیالبافی کرد حیدر با خط دیگری تماس گرفته که مشتاقانه جواب دادم :«بله؟» اما نه تنها آنچه دلم میخواست نشد که دلم از جا کنده شد :«پسرعموت اینجاس، میخوای باهاش حرف بزنی؟»
💠 صدایی غریبه که نیشخندش از پشت تلفن هم پیدا بود و خبر داشت من از حیدر بیخبرم!
انگار صدایم هم از #ترس در انتهای گلویم پنهان شده بود که نتوانستم حرفی بزنم و او در همین فرصت، کار دلم را ساخت :«البته فکر نکنم بتونه حرف بزنه، بذار ببینم!» لحظهای سکوت، صدای ضربهای و نالهای که از درد فریاد کشید.
💠 ناله حیدر قلبم را از هم پاره کرد و او فهمید چه بلایی سرم آورده که با تازیانه #تهدید به جان دلم افتاد :«شنیدی؟ در همین حد میتونه حرف بزنه! قسم خورده بودم سرش رو برات میارم، اما حالا خودت انتخاب کن چی دوست داری برات بیارم!»
احساس نمیکردم، یقین داشتم قلبم آتش گرفته و بهجای نفس، خاکستر از گلویم بالا میآمد که به حالت خفگی افتادم.
💠 ناله حیدر همچنان شنیده میشد، عزیز دلم درد میکشید و کاری از دستم برنمیآمد که با هر نفس جانم به گلو میرسید و زبان #جهنمی عدنان مثل مار نیشم میزد :«پس چرا حرف نمیزنی؟ نترس! من فقط میخوام بابت اون روز تو باغ با این تسویه حساب کنم، ذره ذره زجرش میدم تا بمیره!»
از جان به لب رسیده من چیزی نمانده بود جز هجوم نفسهای بریدهای که در گوشی میپیچید و عدنان میشنید که مستانه خندید و اضطرارم را به تمسخر گرفت :«از اینکه دارم هردوتون رو زجر میدم لذت میبرم!»
💠 و با تهدیدی وحشیانه به دلم تیر خلاص زد :«این کافر #اسیر منه و خونش حلال! میخوام زجرکشش کنم!» ارتباط را قطع کرد، اما ناله حیدر همچنان در گوشم بود.
جانی که به گلویم رسیده بود، برنمیگشت و نفسی که در سینه مانده بود، بالا نمیآمد.
💠 دستم را به لبه کابینت گرفتم تا بتوانم بلند شوم و دیگر توانی به تنم نبود که قامتم از زانو شکست و با صورت به زمین خوردم. #جراحت پیشانیام دوباره سر باز کرد و جریان گرم #خون را روی صورتم حس کردم.
از تصور زجرکُش شدن حیدر در دریای درد دست و پا میزدم و دلم میخواست من جای او #جان بدهم.
💠 همه به آشپزخانه ریخته و خیال میکردند سرم اینجا شکسته و نمیدانستند دلم در هم شکسته و این خون، خونابه #غم است که از جراحت جانم جاری شده است.
عصر، #عشق حیدر با من بود که این زخم حریفم نشد و حالا شاهد زجرکشیدن عشقم بودم که همین پیشانی شکسته #قاتل جانم شده بود.
💠 ضعف روزهداری، حجم خونی که از دست میدادم و #وحشت عدنان کارم را طوری ساخت که راهی درمانگاه شدم، اما درمانگاه #آمرلی دیگر برای مجروحین شهر هم جا نداشت.
گوشه حیاط درمانگاه سر زانو نشسته بودم، عمو و زنعمو هر سمتی میرفتند تا برای خونریزی زخم پیشانیام مرهمی پیدا کنند و من میدیدم درمانگاه #قیامت شده است...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
✍️ کانال #داستانهای_ممنوعه
@dastanhaye_mamnooe
هدایت شده از محمد عبدالهی
🔴عراق باید تصمیم بگیرد
🔰حملات دیشب #آمریکا به نقاطی در #عراق گرچه دستاورد نظامی برای #تروریست های آمریکایی محسوب نمی شود، اما با توجه به اهداف مورد حمله یعنی فرودگاه در دست احداث #کربلا، یک بخش درمانی و چند پایگاه نظامی، باید گفت آمریکایی ها #اراده مردم عراق را نشانه رفته اند؛ با این هدف که عراق بداند حرکت برخلافِ خواست آمریکا تداوم #ناامنی و تهدید است.
🔰عراق زمان زیادی از دست داده و باید تصمیم بگیرد می خواهد همچنان به آمریکایی ها و #نفوذی هایشان بها دهد تا کشور را به سمت #تجزیه و تداوم ناامنی ببرند یا می خواهد با انسجام و بردن کشور به سمت ثبات سیاسی، عامل #تهدید را از ریشه بکند؛
🔰بهترین مسیری که می توان در انتهایش چشم انداز روشنی برای عراق دید چیست؟
🔺رفتن به سمت گزینه #ضد_آمریکایی؟
🔺اجرای قاطع مصوبه پارلمان در اخراج آمریکایی ها و پایان دادن به منشأ فتنه؟
🔺بها و اقتدار دادن به نیروی های بسیج مردمی برای تهدید #موجودیت تروریست ها؟
یا
🔻تولید #فرسایش برای عدم تشکیل دولت یا شکل گیری دولتی ضعیف و مهلت دهی به آمریکا برای #تجزيه اقلیم سنی؟
🔰اکنون تجربه دهها کشوری که مسیر #اعتماد_به_آمریکا را در تاریخشان ثبت کرده اند پیش روی عراق است. واقعیت تلخ آنست که هیچکدامشان از این اعتماد جز #غارت منابع ملی ، استثمار کشور و بدعهدی ثمری ندیده اند.
#محمد_عبدالهی
☑️ @abdollahy_moh
🔴 #عراق باید تصمیم بگیرد.. کدام راه را برود؟
#اخراج #آمریکا از کشورش و اقتدار نیروهای نظامی خودش
یا #اعتماد به آمریکا و ادامه #چپاول کشورش👆
#نفوذی #عراقی #تجزیه #اقلیم_سنی #دولت_ضعیف #مصر #بحرین #افغانستان #لیبی #عربستان #امارات #محمد_عبدالهی #گاو_شیرده #نفت #سلطه #تجاوز #استقلال #حشدالشعبی #مقتدی_صدر #برهم_صالح
☑️ @abdollahy_moh