eitaa logo
کانال روشنگری‌🇵🇸
19.4هزار دنبال‌کننده
12.4هزار عکس
11.1هزار ویدیو
68 فایل
🔶پاسخ شبهات(اعتقادی-تاریخی-سیاسی) 🔶تحلیلهای ضروری روز 🔶روشنگرانه ها پیج انگلیسی: @Enlightenment40 عربی: @altanwir40 عبری: @modeut40 اینستا instagram.com/roshangarii5 سروش Sapp.ir/roshangarii توییتر twitter.com/tanvire12 نظرات: @Smkomail کپی آزاد
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺به ما میگن لبنانی ها پولاتون رو بردن! 🔺به اونا میگن ایرانی ها پولاتون رو بردن! سازنده و منفعت برنده این جنگ روانی کیه؟ اسرائیل.. و حقیقت اینه که ما با هم یکی هستیم.. و دشمن هنوز معتقد است، تفرقه بنداز، استعمار کن.. 👉 @roshangarii 🚩
همین پوستر به انگلیسی. دوستان لطفا پخش کنید.. خیلی ها حتی مسلمونا در کشورای دیگه، ماجرای عاشورا و امام حسینو نمیدونن👇
Imam Hussain(as), proved that is not always following the right path. The oldest painting of Ashura. 72 martyrs of Karbala vs. 30000 Yazidi soldiers. 🍃 @Enlightenment40 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شهرداری تهران: پارچه سیاه نداشتیم!😳 🤚 معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران در پاسخ به انتقادها درباره سیاهپوش نشدن شهر: 🔹شهرداری با هیات فرق دارد، ما تدریجی شهر را سیاهپوش می‌کنیم. 🔹مجری: شما امسال می‌دانستید شرایط متفاوت است؛ اجازه بدهید قانع نشویم. لعنت خدا بر منافقین .. لعنت خدا بر سرطان اصلاحات.. که دین مردم را نشانه گرفته.. متاسفانه بعضی شهرهای دیگه هم امسال همین وضع است.. مشغول چه کاری هستید که محرم رو کنار گذاشتید؟ دیگه قراره کدومتون زن های چندم تونو بکشید؟ 👉 @roshangarii 🚩
🔺 اول اسم شهید را از کوچه ها حذف کردن، اسم مصدق و بازرگان و پدران منافقین گذاشتن، اسلام را حذف کردن.. حالا هم شهر را از نمادهای محرم خالی کردن.. گویا این یه دستور بوده.. چرا که توی بسیاری از شهرهای دیگه هم شهرداری ها همین کارو کردن.. ننگ بر منافقین 👉 @roshangarii 🚩
🔶خاطره ای زیبا از دکتر زرین کوب: روز بود و در مراسمی به عنوان سخنران دعوت داشتم ،مراسمی خاص با حضور تعداد زیادی تحصیل کرده و به اصطلاح و البته تعدادی از مردم عادی،نگاهی به بنر تبلیغاتی که اسم و عکسم را روی آن زده بودن انداختم و وارد مسجد شده و در گوشه ای نشستم. دنبال موضوعی برای شروع سخنرانی ام می گشتم موضوعی که بتواند مردم عزادار را در این روز خاص جذب کند،برای همین نمیخواستم،فعلا کسی متوجه حضورم بشود،هرچه بیشتر فکر میکردم ،کمتر به نتیجه می رسیدم،ذهنم واقعا مغشوش شده بود که پیرمردی که بغل دستم نشسته بود با پرسشی رشته افکارم را پاره کرد: ببخشید شما استاد هستید ؟گفتم:استاد که چه عرض کنم، ولی زرین کوب هستم خوشحال شد،شروع کرد به شرح این که چقدر دوست داشته،بنده را از نزدیک ببیند،همین طور که صحبت میکرد،دقیق نگاهش می کردم،این بنده خدا چرا باید آرزوی دیدن من را داشته باشد ؟چه وجه اشتراکی بین من و او وجود دارد؟ پیرمردی روستایی با چهره ای چین خورده و آفتاب سوخته، متین و سنگین، اما باوقار می گفت مکتب رفته و عم جزء خوانده و در اوقات بیکاری یا قرآن میخواند یا غزل و شروع به خواندن چند بیت جسته و گریخته از غزلیات خواجه و چه زیبا غزل حافظ را میخواند پرسیدم:حالا چرا مشتاق دیدن بنده بودید؟گفت:سؤالی داشتم و سپس پرسید:شما به اعتقاد دارید؟گفتم:خب بله،صددرصد گفت:ولی من اعتقاد ندارم پرسیدم:من چه کاری میتونم انجام بدم؟از من چه خدمتی بر میاد؟ ( مرامش شده بودم و از گفتگو با او لذت می بردم) گفت:خیلی دوست دارم معتقد شوم،یک زحمتی برای من می کشید؟گفتم:اگر از دستم بر بیاد، حتما ، چرا که نه گفت:یک برام بگیر گفتم ولی من پیشم نیست بلافاصله دیوانی کوچک از جیبش درآورد و به طرفم گرفت و گفت:بفرما مات و مبهوت نگاهش کردم و گفتم،نیت کنید فاتحه ای زیر لب خواند و گفت : برای خودم نمیخوام، میخوام ببینم حافظ در مورد امروز ( روز ) چی می گه ؟؟ برای لحظه ای کپ کردم و مردد در گرفتن فال حافظ ..عاشورا ، اگه جواب نداد چی ؟ و علاقه این مرد به حافظ چی ؟ با وجود اینکه بارها و بارها غزلیات خواجه را کلمه به کلمه خوانده و در معنا و مفهوم آنها اندیشیده بودم، غزلی به ذهنم نرسید که به طور ویژه به این موضوعات پرداخته باشد متوجه تردیدم شد، گفت : چی شد استاد ؟ گفتم : هیچی، الان چشمان را بستم و فاتحه ای قرائت و به شاخه نباتش قسمش دادم و صفحه ای را باز کردم : زان یار دلنوازم شکریست با شکایت گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت 💚زان یار دلنوازم شکریست با شکایت /گر نکته دان عشقی خوش بشنو این حکایت بی مزد بود و منت هر خدمتی که کردم/ یا رب مباد کس را مخدوم بی عنایت رندان را آبی نمی‌دهد / کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کانجا / سرها بینی بی جرم و بی جنایت چشمت به غمزه ما را خون خورد و می‌پسندی/ جانا روا نباشد خونریز را حمایت در این شب سیاهم گم گشت راه مقصود /از گوشه‌ای برون آی ای از هر طرف که رفتم جز وحشتم نیفزود/ زنهار از این بیابان وین راه بی‌نهایت ای آفتاب خوبان می‌جوشد اندرونم /یک ساعتم بگنجان در سایه عنایت این راه را نهایت صورت کجا توان بست/ کش صد هزار منزل بیش است در بدایت هر چند بردی آبم روی از درت نتابم / جور از حبیب خوشتر کز مدعی رعایت عشقت رسد به فریاد ار خود به سان حافظ/ قرآن ز بر بخوانی در چارده روایت💚 🌸خدای من این غزل موضوعش امام حسین و وقایع روز و شب یازدهم نیست،پس چیست؟سالها خود را حافظ پژوه می دانستم و هیچ وقت حتی یک بار هم به این غزل،از این زاویه نگاه نکرده بودم،این غزل ویژه برا همین مناسبت سروده شده بیت اولش را خواندم از بیت دوم این مرد شروع به زمزمه کردن با من کرد و از حفظ با من همخوانی و گریه میکرد،طوری که تمام بدنش میلرزید انگار روضه می خواندم و او هم پای روضه ی من بود. متوجه شدم عده ای دارند مارا تماشا میکنند که مجری برنامه به عنوان سخنران من را فرا خواند و عذرخواه که متوجه حضورم نشده،حالا دیگر میدانستم سخنان خود را چگونه آغاز کنم. بلند شدم،دستم را گرفت و می خواست ببوسد که مانع شدم، خم شدم،دستش را به نشانه ادب بوسیدم.گفت معتقد شدم، معتقد بووودم،ایمان پیدا کردم استاد،گریه امانش نمی داد! آن روز من روضه خوان امام شهید شدم و کسانی پای من گریه کردند که پای هیچ روضه ای به قول خودشان گریه نکرده بودند.پیشنهاد میکنم هر وقت حال خوشی داشتید، این را بخوانید. 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با عرض معذرت. اینجا هلند. بهشت رویایی روغنفکرها. که مرتب تو سرمون میزنن شادترین و متمدن ترین کشور جهانه و فلان.. اینجا فستیوالی در آمستردام هلنده و این مرد قلاده به گردن که کنار دستشویی های مدرن!!! شهرشون ایستاده داره از ادرار بقیه استفاده میکنه. به غربزده ها توصیه میشه استفاده کنند چون باعث پیشرفتشون میشه. جاهلیت مدرنی که بشر غربی رو روز به روز بیشتر در منجلاب فرو میبره منبع:روزنامه سان انگلیس 🔺 با عرض پوزش، افراد حساس نبیینند 👉 @roshangarii 🚩
🚩 تفاوت ریزی وجود داره بین جهاد و شهادت.. امام حسین شهادت را برگزید.. جهادی که میدانست پایان آن شهادت است حسین (ع) نه یار داشت، نه نیرو. او به خوبی میدانست با 72 نفر نمیتوان بر لشکر 30 هزار نفری پیروز شد. اما آخرین سلاح او بود.. و جز این راه، راهی برای محکوم کردن حکومت فاسق یزید نداشت (ع) 👉 @roshangarii 🚩
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دور ای منه غریبی تک گویان ابوالفضل ... . کاش سهراب اینگونه میگفت: آب را گل نكنید . . .! شاید از دور علمدار حسین (ع) مشك طفلان بر دوش، زخم و خون بر اندام، می رسد تا كه از این آب روان، پر كند مشك تهی، ببرد جرعه آبی برساند به حرم، تا علی اصغر (ع) بی شیر رباب (س) نفسش تازه شود و بخوابد آرام . . .! آب را گل نكنید . . . . ! . 🏴🏴 (ع) 👉 @roshangarii 🚩