📈عناصر اقتصادی #بهائیت در رژیم پهلوی به روایت یکی از درباریان(1)
✍️«عدهای از این سرمایهداران که به پشتیبانی خواهران محمدرضا مستحضر بودند با جسارت بیشتری عمل میکردند. مثلاً، سرمایهسالار بهائی به نام #هژبریزدانی برای خریدن یک بانک دولتی مراجعه کرده بود و چون مدیر عامل بانک با پیشنهاد وی مبنی بر خرید بانک مخالفت کرده، او را مورد ضرب و شتم قرار داده و به شدت مجروح و مصدوم ساخته بود. هژبر یزدانی در حلقه دوستان و نزدیکان شمس پهلوی قرار داشت. من بارها هژبر را با آن صورت گوشتآلود و هیکل خپله و قد کوتاه در میهمانیهای کاخ مهرشهر دیده بودم... به انگشتان دستش انگشترهای گرانبهائی داشت که یک فقره آن انگشتر الماس به ارزش 5 میلیون دلار بود!...... هژبر از بهائیان سرشناس ایران بود. بهائیان ثروت و سرمایه خود را به دست او سپرده بودند و هژبر با این سرمایهها کار میکرد. تجربه او در قانونشکنی به اندازهای بود که وقتی تصمیم به احداث یک مجتمع دامداری در سنگسر گرفت، همه روستاییان و زمینداران مسلمان را با زور از آن منطقه اخراج و زمینهای آنها را تصاحب کرد. هژبر علاوه بر دامداری، بانکداری و اداره صنایع و کشاورزی، قاچاق جواهر و طلای ایران را اداره میکرد. بر هیچکس پوشیده نبود که هژبر نمیتواند بدون داشتن پشتوانهای قوی به راحتی محمولههای گرانبهای خود را از مبادی ورود و خروج عبور دهند. محمدرضا به خاطر آنکه متهم به حمایت از بهائیان نشود، هرگز هژبر را به میهمانیها و محافل و مجالس خود راه نمیداد.» (1)
📝1.دیبا، .فریده، دخترم فرح، ترجمه دکتر الهه رئیس فیروز، صص 262-261.
@feraghvaady