|⇦•اگر با من نبود این .....
#قسمت_اول #مناجات امام زمان روحی له الفدا و توسل به حضرت علی اصغرعلیه اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ العَصرِ والزَّمانِ السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ سَلامٌ عَلَىٰ آلِ يس، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا داعِيَ اللّٰهِ وَرَبَّانِيَّ آياتِهِ
اگر با من نبود این ابرو بارانی که من دارم
برایم دردسر می شد گناهانی که من دارم
من از وقتی که یادم هست غرق معصیت بودم
چه اندوهی ست در حال پریشانی که من دارم
دل شیطانی نفسم را به دست آوردم و دیدم
چه سودی می برد از بار خُسرانی که من دارم
ضرر کردم، سرِ بازار هم بیمشتری ماندم
خودت گاهی بخر از جنسِ ارزانی که من دارم
*آقاجان! چیزی برای عَرضه ندارم..اما اومدم کلاف نخ آوردم برات..اومدم اسم منم بنویسی عزیز زهرا!...آقا جان!....*
من از بی کربلایی گم شدم در شهر، کاری کن
دلت آیا نمی سوزد به هجرانی که من دارم؟
*عزیز زهرا! آقاجان راستی امشب کجایی؟
"ليْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ؟بَلْ أَیُّ أَرْضٍ تُقِلُّكَ أَوْ ثَرَی أَبِرَضْوَی أَوْ غَیْرِهَا أَمْ ذِی طُوًی عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَرَی الْخَلْقَوَ لا تُرَی وَ لا أَسْمَعَ لَكَ حَسِیسا وَ لا نَجْوَی "....خیلی برام سخته همه رومی بینم تو رونمی بینم..صدای همه رومی شنوم و فقط صدای تو رونمی شنوم...آقاجان!*
بمیران و به دیدارم بیا تا اهل گورستان
به پا خیزند از دیدار مهمانی که من دارم
یقیناً من هم از سرچشمه با خود نور خواهم بود
اگر بیرون بیاید ماه پنهانی که من دارم
تو می آیی مُحرم ها برایم روضه خواهی خواند
بخوان روشن بماند آهِ سوزانی که من دارم
بخوان از روضه ی اصغر، بخوان از تیر از خنجر
بخوان تا خون ببارد چِشم گریانی که من دارم
*مرحوم سید حیدر حلی ، از علما و شعرای بزرگ شیعه ست سالها از این شهر به اون شهر ، از این زیارتگاه به اون زیارتگاه ، دنبال یوسف زهرا میگرده.یه قصیده ای گفت، گفت این قصیده رو می برم روبروی قبر و حرم ابی عبدالله می خونم وارد حرم شد قصیده شو مقابل مضجع ملکوتی ابی عبدالله خواند :*
"اَتری تَجیءُ فَجیعهً
بِأمَضَ مِن تِلْکَ الفَجیعه؟
حَیثِ الحُسینَ عَلی الثَری
خَیلُ العِدی طُحِنَت ضُلُوعه"
*یعنی اون لحظه ای که ابی عبدالله رو زمین افتاد سوارها با اسبها اومدن اینقدر رو این بدن تازوندن که اینجا سَید حیدر میگه :"طُحِنَت ضُلُوعه....."
"قَتَلَتهُ آلُ أمية ظامٍي إلى جنبِ الشريعَة”
تا اینجا روخوند اما وقتی به اینجا رسید یه اتفاقی افتاد تا اینجمله روگفت:"و رضيعُه بدم الوريدٍ مُخضَّبٌ فاطلُب رضيعَه"یه مرتبه دید یه دستی اومد رو شونه اش سَید حیدر بس کن منه مهدی دیگه طاقت شنیدن ندارم ...*
عجب رازی است در روضه یقین دارم همین دنیا
نجاتم می دهد ذکر حسین جانی که من دارم
شروعم با تو بود و با تو خواهد بود پایانم
ندارد هیچ کس آغاز و پایانی که من دارم
*بریمدر خونه ی علی اصغرامامحسین..
میرزای قمی که روضه می گرفت هرشبی که مداح میومدروضه بخونه ..می پرسید آقا! از کی بخونم؟ میرزای قمی می فرمودن: از علی اصغرِ امام حسین برام بخون..شب دوم پرسید آقا از کی بخونم؟ فرمود: از علی اصغر امام حسین بخون.. شب سوم ..شب چهارم..شب پنجم..هرچی می گذشت مداح سؤال می کرد از کی بخونم؟ میرزای قمی می فرمود از علی اصغر امام حسین بخون..مداح اعتراض کرد، آقا!چند شبه داریم از علی اصغر میخونیم. میرزا گفت: آری، هر ده شب و میخوام از علی اصغر برام بخونی. آخه همه ی شهدا تو کربلا زبون داشتن می تونستن حرف بزنن ..با دستشون می تونستن دفاع بکنند. زره به تن داشتن. اما این شیرخواره نه زبون داشت که حرف بزنه، نه می تونست از خودش دفاع کنه، یه مرتبه ابی عبدالله دید این بچه داره دست وپا میزنه. ....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب هفتم رسیده میبینی
بازماصغر به گریه افتاده
توی خیمه کنارِ گهواره
بهگمونم رباب جون داده
بازم انگار، مادری تشنه
روضه ی شیرخواره میخونه
خالیه آسمون آغوشش
از شبِ گاهواره میخونه
«میدونی چی میگه؟»
لا لالا گلم لالاعلی اصغرم لالا
کودکش روحسین با خود برد
رفته شاید با آب برگرده
شاید این دفعه با لبِ سیراب
شیر خوارِ رباب برگرده
شاید این دفعه حرمله دستش
وقت پرتاب تیرها بِبُرِه
شایدم تیر، پرت شه اما
به علی اصغر حسین نخوره
شاید این دفعه روی دست حسین
اصغرم دست و پا نزنه
واسه یک قطره آب الهی که
یه پدر رو به دشمنا نزنه
کاش میشد؛ ولی نشد که نشد
باز هم تیر با شتاب آمد
باز دست حسین پُرخون شد
غم سراغ دلِ رباب اومد
مونده حیرون دوباره ارباب و
باز نگاهش به پهنه ی دشته
یه قدم سمت خیمه اومده و
دو قدم سمت دشت برگشته
*همه دیدنداین بچه رو زیر عبا پنهان کرده یه قدم میره سمت خیمه ها یه قدم برمی گرده ..خدا نیاره برا کسی بچه اش رو دستش جونبده..خدا میدونه اون لحظه چقدر سخته..بچه توبغلت جون داده، نمی تونی برگردی خونه ات، میگی الان مادرش چشم به راهه......*
تا نبینه رباب اصغر رو
طفل رو داخل عبا برده
مُتَحَیِّر حسین از صحرا
پشت اون خیمه سَر درآورده
*یه مرتبه دیدن ابی عبدالله پشت خیمه ها رو زمین نشست. با نوک خنجر یه قبر کوچولو آماده کرد تا اومد این بچه رو تو خاک بذاره..یه مرتبه دید یکی داره میگه ،حسین صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم .....ای حسین .....
«صَلَی اللّهُ عَلَیْکَ یا مَظْلوم یا أَبا عَبدِاللّه»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#شب_هفتم_محرم
#ویژه_ایام_محرم
#سید_رضا_نریمانی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•یک صبح می شود...
#روضه وتوسل به حضرت معصومه سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج میثممطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
یك صبح مى شود كه برایم دعا كنى؟
یا نیمه شب به شوق نمازم صدا كنى؟
مرغِ دل از قفسِ تن به دركشى
در آسمانِ صحن و سرایت رها كنى
ما را به پادشاهى عالم در آورى
یعنى كه در حریم بلندت گدا كنى
امروزه كاینچُنین به كرامت زبانزدى
تا رستخیز بهرِ شفاعت چه ها كنى؟
تو زائر مدینهاى و طوس مى روى
ما را ببر كه زائر قبرِ رضا كنى
«قربون کبوترای حرمت امام رضا »
این جا كه آمدى سخن از تازیانه نیست
حرفى زِ بى وفایى و ظلم زمانه نیست
*به نیت دیدن برادر از مدینه حرکت کرد یادش میاد، اون روزی که برادر میخواد از مدینه حرکت کنه. همه رو گفت آمدن،امام رضا فرمودن: برا من گریه کنید. آقا! پشت سرِ مسافر خوب نیست گریه کنیم. فرمود: گریه کنید، اون مسافری که به وطن بر می گرده نباید پشت سرش گریه کرد...
حضرت معصومه با برادر و خاندان و اهل بیت حرکت کرد. شهر ساوه دشمنای اهل بیت اومدن جلوشون. برادراش وخاندانش رو به شهادت رسوندند. بی بی معصومه این صحنه ها رو دید مریض شد. فرمود من رو قم ببرید....بی بی جان خدارو شکر یه جای نزدیک بود بهش پناه ببری... آخه فرمود: از پدرم موسی ابن جعفر شنیدم قم محلِ شعیان ماست ... راهی هم از ساوه تا قمنبود........
فدای عمه جانتان زینب ..عصر روز یازدهم جایی نداشت بره .همه رو به زور سوار ناقه ها کرد. کجا میخوان ببرنت زینب؟!
بی بی حضرت معصومه وارد قمشد مریضه، مردم قم همه جمع شدن احترامکردن،همه دست ادب به سینه گذاشتن، موسی ابن خزرج بزرگ خاندان اشعری آمد. خودش افسار ناقه ی بی بی روگرفت. پیرمرد پیاده راه می رفت دختر موسی ابن جعفر سواره بود....
آی بی بی میدونی شهر شامچه خبر بود؟..همه جمع شدن کسی دست ادب به سینه نذاشت. مردای شام دستاشون رومشت کرده بودند، سنگ آماده کرده بودند. کسی ناقه ی دختر علی رو هدایت نکرد. بی بی! همهٔ تازیانه ها آماده بود....*
در دستهاى مردم شهر تو سنگ نیست
یعنى سلام مردمِ تو وحشیانه نیست
سیلى نزد كسى به رُخ داغدار تو
اینجا خبر زِ خون دل و دردِ شانه نیست
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_معصومه_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•باز شب جمعه و...
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
باز شب جمعه و موکب نِعمَ الحبیب
نام تو بردم وَزید از نفسم بوی سیب
شور به پا کرده در هیأت انصار عشق
روضهی هَل من معین، نالهی امَّن یُجیب
عشق، نفسگیر شد سینهزنت پیر شد
زود بیا دیر شد بر سر نَعش حبیب
مهلت ما سر رسید لحظهی آخر رسید
تا نفسی مانده أوصیکَ بِهذا الغریب
گر بشکافی هنوز خاک شهیدان عشق
میشنوی نوحهای در غم شیبُ الخضیب
آه از آن لحظه ای که با تن چاک چاک
نهادی ای تشنه لب صورت خود را به خاک
تا توشدی کشته ما بی سرو سامان شدیم
قُلقُله شد در حرم ولوله شد در خیام
وای حسین کشته شد
روضه همین والسلام
ولوله شد در خیام
به سمت گودال از خیمه دویدم من
شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
سر تودعوا بود ناله کشیدممن
سر تو رو بردن دیر رسیدم من
ای کشته ی گرسنه وتشنه ابی عبدالله
حلقومت و سپردی به دشنه ابی عبدالله
«سَیدِ مظلوم حسینجانم حسینجانم»
حسین رفته به گودال تا شهید شود
حسین رفته به گودال رو سفید شود
حسین رفته که صد مرتبه شهید شود
قراربود گرفتار آن پلید شود
اما بنا نبود شناساییش بعید شود
«حسین آه..حسین آه...حسین آه»
ای که به عشقت اسیر، خیل بنی آدمند
سوختگان غمت با غمِ دل خُرمند
هر که غمت را خرید عشرت عالم فروخت
با خبرانِ غمت بی خبر از عالَمند
تشنه لب عالمین ای شَه مظلوم حسین
فاطمه را نور عین ای شه مظلوم حسین
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#سید_مهدی_حسینی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ذوالجناح آمد....
#روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام ویژهٔ شب جمعه اجرا شده به نفس حاجمیثممطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ذوالجناح آمد ولی با خود سوارش را نداشت
بی قرار بی قرار آمد ،قرارش را نداشت
سالها پا در رکاب حضرت خورشید بود
بر رکاب اما سوار کهنه کارش را نداشت
بر رکاب خود نگین سرخ خاتم را ندید
بر رکاب خود نگین شاهوارش را نداشت
خوب یادش بود وقتی رهسپار جنگ شد
دشت تاب گامهای استوارش را نداشت
لحظه هایی را که بی او از سفر برگشته بود
لحظه هایی را که اصلا انتظارش را نداشت
یال هایش گیسوانی غوطه ور در خاک وخون
چشمهایش چشمه ای که اختیارش را نداشت
اسب بی صاحب شبیه کشتی بی ناخداست
صاحبش را،هستی اش را ، اعتبارش را نداشت
پیکر خود را به خون آسمان آغشته کرد
طاقت دل کندن از دار وندارش را نداشت
اسب ها در قتله گاه آسیمه سر میتاختند
کاش شرم دیدن ایل وتبارش را نداشت
پیکری صدپاره از آوردگاه آورده بود
که حساب زخمهای بی شمارش را نداشت
*اسب سمت خیمه ها برگشت همه از خیمه ها بیرون دویدند ولی سالار زینب راندیدن...دخترش اومد دستهاش رو دور دست اسب حلقهکرد صدا زد.. ای اسب پدر!من که میدونم بابام روکشتن. فقط به یه سؤال من جواب بده. به بابای من آب دادن یا نه؟؟ صدا بزن حسین.....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#روضه_شب_جمعه
#حاج_میثم_مطیعی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
https://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•تقصیر تو نبود..
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج محمود کریمی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تقصیر تو نبود که مادر پرش شکست
تقصیر تو نبود اگر زیورش شکست
تقصیر تو نبود دل اطهرش شکست
تقصیر تو نبود زدند و سرش شکست
گیرَم، که دست تو سپرِ مادرت نشد
تقصیر تو نبود قَدت یاورت نشد
بیرون بریز این جگرِ پاره پاره را
بیرون بریز غصهٔ آن گوشواره را
زینب رسیده بگو راه چاره را
خون آبه های دورِ لبِ پر شراره را
با مقنعه دهان تو را پاک می کند
این خاک گیسوان تو را پاک می کند
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمود_کریمی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦• مبهوت و مات ماندم...
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
السَّلامُ عَلَیكِ يا سيِّدَتي وَ یا مَولاتي لَعَنَ اللهُ قاتِليكِ وَ ضارِبيكِ وَ ظالميكِ و غاصِبي حَقِّكِ يا سيِّدَتي وَ یا مولاتي..
*بی بی جان شب شهادته..خدا اونایی که تو رو زدن لعنت کنه..خدا اونایی که درِ خونه ات رو شلوغ کردن نبخشه..*
با اینکه اهلِ صحبت بی پرده نیستم
راضی به رنج دستِ ورم کرده نیستم
جارو نکش؛ که فاطمه جان درد میکشم
دارم شبیه؛ پهلویتان درد میکشم
*انقدر تو این خونه کار نکن، علی رو شرمنده نکن، بعد از پیغمبر چه جوری
کارهای خونه رو می کرد...
" مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِيهَا نَاحِلَةَ الْجِسْمِ"یعنی مادرم آب شد..."مُنْهَدَّةَ الرُّكْنِ" مادرم منهدم شد."مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ" مادرم سرش درد می کرد."باكِيَةَ الْعَيْنِ "مادرم گریه می کرد."حَتّی صارَتْ کَالخَیالِ" مادرم مثل مرده متحرک شد. موهای زینب رو شونه می کرد، دستش شکسته بود اذیت میشد...*
جارو نکش که عطر بهشت است میبری
روی مرا زمین نزن این روزِ آخری
*زنهای پرستار خدمت بی بی بودن یوقت دیدن حال زهرا خراب شد گفتن بریم مسجد علی رو خبر کنیم.بین راه امیرالمومنین رو دیدند قبل از اینکه زنها چیزی بگن امیرالمومنین فرمود: "مَا الْخَبَر"؟چه خبر شد ؟"مَا لِي أَرَاكُنَّ مُتَغَيَّرَاتِ الْوُجُوهِ وَ الصُّوَرِ "؟شما چرا رنگاتون پریده؟فاطمهٔ من چی شده ؟ گفتن: یا ابالحسن!"أَدْرِكْ ابْنَةَ عَمِّكَ الزَّهْرَاءَ"علی! اگه یه بار دیگه میخوای زهراتو ببینی عجله کن....علی وارد منزل شد عبا از دوش برداشت عمامه از سر برداشت. سر بی بی رو به دامن گرفت صدا زد"يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" جواب نداد" یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّكَاةَ فِي طَرَفِ رِدَائِهِ فَلَمْ تُكَلِّمْهُ" به هر اسمی به هر تعبیری صدا زد جواب نشنید.بی بی چشما رو باز نمیکنه. یوقت صدا زد.." يَـا فَـاطِمَـه َ فَـأَنـَا ابْـنُ عَمِّـكَ. عَلِي" ... زهرا من علی مظلومم، من پسر عمِّ مظلومتم "كَلِّمِـينِـي" با من حرف بزن، "فَفَتَحَتْ عَیْنَیْهَا " چشمها رو باز کرد... "و َبَکَت وَ بَکاء" هر دو شروع کردند های های گریه کردن.... مدتی رو به حال هم گریه کردند.بعد که خوب برا هم گریه کردن علی فرمود: فاطمهٔ من چی شده؟ عرضه داشت یا علی!"إنّی أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذی لابُدَّ مِنْه وَلا مَحیصَ عَنْهُ " علی مرگ رو در مقابل دیدگانم میبینم ..علی گریه میکرد فاطمه زهرا صحبت میکرد.صدا زد علی جان!" غَسِّلنِی بِاللَّیل ،حَنِّطْنی بِاللَّیل، کَفِّنِّی باللَّیل دَفِّنِّی بِاللَّیل وَ لا تُعْلِمْ اَحَداً"..علی کسی رو خبر نکنی، منو خواستی غسل بدی" فَلا تَکْشِفَ عَنِّی" از روی پیراهن غسل بده...*
باغِ بدونِ غنچه و گل دلنواز نیست
ویرانه را به خانه تکانی نیاز نیست
گیرم که گرد گیری امروز هم گذشت
فصل بهار آمد و این سوز هم گذشت
آشفته خانه جگرم را چه میکنی؟
خاکی که ریخته به سرم را چه میکنی ؟
زهرا به جای نان، غمِ ما را درست کن
حلوای ختم شیرِ خدا را درست کن
مبهوت و مات ماندم از این مهر مادری
دست شکسته جانب دستاس میبری
جان علی بگو که تو با این همه تبت
شانه زدی چگونه به گیسوی زینبت؟
شستی تن حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟
حرف از کفن شد و جگرت سوخت فاطمه
از تشنگی، لبِ پسرت سوخت فاطمه
حرف از کفن شد و کفنت ناله زد، حسین!
خونابه های پیروهنت ناله زد، حسین!
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
#قسمت_پایانی وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس حاجمیثممطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شستی تن حسین و حسن با کدام دست؟
آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟
*یا زهرا! با دست شکسته کارای خونه رو کردی.. با دست شکسته موهای زینبت روشونه زدی ...
وقتی علمدار کربلا بالای اسب نشسته بود،"و تَوجه نَحو الخيمة" گفت الان آب به خیمه ها می برم.. دستاشو شکستن،دست راستشو زدن، مشک رو به بازوی چپ گرفت، دست چپ رو زدن، خیالی نبود.( شاید، نمیدونم گفت من کی باشم دستای من چه ارزشی داره دستای دختر پیغمبر رو شکستن من که جای خود دارم)مشک رو به دندان گرفت ..*
«نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم
کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم»
*مشک رو به دندان گرفت یه اتفاقی افتاد " فَوَقَفَ العَبّاس مُتحیّرا "وقتی تیر به مشکش خورد همون جا ایستاد. نه راه پیش داره نه راه پس، چنان با عمود آهن به سرش زدن با صورت به زمین افتاد. صدا زد" یا اَخا اَدرِک اَخاک" دیگه بیا به دادم برس. امام حسین رسید بالای سرش یه نگاهی انداخت. صدا زد"« أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي " کمرم شکست "وَ قَلَّت حِيلَتِي"سعی کرد این بدن رو جمع کنه..عباس صدا زد: "یا اخی ما تُرید منّی" ؟ میخوای چیکار کنی ؟ یوقت منو به خیمه ها نبری ...*
دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی
میشه دوباره باز علمدار حرم باشی
این بچه ها دیگه نمیخوان آب تو رو میخوان
میشه براشون باز سقاشی
عباس من!
وقتی خجالت می کشی شرمنده تر میشم
سقّا بدون دست هم سقاست باور کن
تو چشم عباسم نبینم اشکِ غم باشه
بی تو حسین تنها ست باور کن
*آخه وقتی میخواست بره میدان صدا زد: "يا أَخِي إِذَا مَضَيْتَ فَتَفَرَّقَ عَسْكَرِي " تو بری لشگرم از هم پاشیده ميشه...*
دریا تو دستاته اباالفضل
ممنون دستاتم اباالفضل
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگِ چشماتم ابالفضل
*دخترا و زنهای اهل حرم همه منتظر بودن هی سرک میکشیدن خدایا! چرا از علقمه خبری نمیشه نه امام حسین اومد نه علمدار اومد. همینجور که نگاه میکردن یوقت دیدن"وَ رَجَعَ الحُسَین الی المُخَیَّم" دیدن آقا داره تنها برمیگرده "منکسِراََ حزیناََ باکیا"دیدن کمرش شکسته داره گریه میکنه"یُکَفکِفُ الدُّموعَهُ بِکُمِّه."با این آستین پیراهن هی اشکها رو پاک میکنه...*
دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من
اونچه نباید عاقبت، دیدی سرم اومد
تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم
یک لحظه بوی مادرم اومد
دیدی بهت گفتم کبوده صورت مادر
دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره
دیدی چقدر سخته ببینی مادرت هر بار
دستش رو به پهلوش میگیره
دریا تو دستاته ابالفضل
ممنون دستاتم ابالفضل
چشمات پر از خون شد عزیزم
دلتنگ چشماتم ابالفضل
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_حضرت_ابوالفضل_علیه_السلام
#حاج_میثم_مطیعی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•تا نرفته فاطمیه...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
تانرفته فاطمیه کربلایم را بده
فکر کن که مادرت گفته وساطت می کنم
*همه جا غصه ی ما رو می خوردن از پسرش که تو گودال غصه ی ما روخورد تا مادرش که تو بستر بود.چقدر دست به دعا بلند می کرد. شیعیانشو دعا می کرد.
وقتی پیغمبر وارد شد دید بی بی داره گریه میکنه فرمود: چی شده؟ دخترم! عزیز دلم!
عرضه داشت باباجان!بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه،حضرت فرمود: این که چیزی نیست تو هم که در رحم مادرت خدیجه بودی حرف میزدی دلداری میدادی اون موقعی که همه زنها مادرتو تنهاگذاشته بودن تو به مادرت، دلداری میدادی. آره بابا، من دلداری میدادم ولی این بچه یه حرفایی میزنه...هی داره میگه: أناالغَریب..بابا مگه بچه ام غریبه؟!آخه من که هستم باباش علی که هست، داداشش حسن که هست. نه دخترم!
چرا گریه میکنی؟بابا جان از امروز یه حرفایی میزنه.هی میرم آب میخورم فایده نمیکنه هی بیشتر میگه أناالعَطشان ... خبریه؟دخترم نگران نباش، حالا پیغمبر میخواد دلداری بده.نگران نباش چیزی نیست دخترم! نه بابا یه چیزایی هست که شما به من نمیگین.پیغمبر شروع کرد روضه بخونه.. دخترم! یه روزی میاد کربلا، روضه ها رو پیغمبر خوند بی بی گریه می کرد.روضه خون پیغمبره،گریه کن حضرت زهراست. گریه ها که تموم شد صدا زد: باباجان! کسی هست برا حسینم گریه کنه یا نه؟ پیغمبر فرمود: دخترم یه عده ای از امت من میان برا پسرت داد میزنن گریه میکنن. میگه همونجا بی بی، دست به دعا بلند کرد گفت :باباجان!حالا که امتت برا حسینم سنگ تموم میزارن منم میخوام براشون سنگ تموم بزارم.بابا! میشه از خدا بخواهی من این امتو شفاعت کنم؟؟شفاعت گریه کنای حسین، گردنِ من باشه..
قیامتم میاد اون لحظه ای که وعده محقق میشه بی بی میاد. حالا موقع شفاعته، بی بی اومده، صدا میزنن چشمارو ببیندید. چه خبره؟ ناموس خدا میخواد وارد بشه، همه باید چشما رو ببندند. حبیبه ی خدا فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) میخواد وارد بشه. کسی نباید قد و بالای این خانومو ببینه، بی بی میاد وارد محشر میشه. موقع شفاعته، قول گرفته از باباش، شفاعت گریه کنای حسینش و میکنه، وقتی وارد میشه پرِ چادر و کنار میزنه، یه سر بریده رو دست میگیره، صدا میزنه بیاید...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#سید_رضا_نریمانی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•الهی بشکنه دست مغیره...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی جواد حسینخانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مي دونيد الان به روايت نود و پنج روز چه شب و روزايي است؟ مادرمون فاطمه توي بسترِ بيماري است، بي معرفت ها دَرِ خونه ي مولا رو آتيش زدن...
اونايي كه امشب مشكل دارن، حاجت دارن بايد فاطمي گريه كنن، آي اونايي كه مادر داريد! هميشه دعا كنيد خدا نكنه بچه اي بره خونه ببينه مادرش دست به پهلوش گرفته، هي اون بچه دعا ميكنه: الهي حال مادرم زودتر خوب بشه... اما دلا امشب بسوزه برا دلِ امام زمان، الان هم شايد مدينه باشه، كنار قبر مادرشون فاطمه، ياصاحب الزمان!...*
عزيزِ بي قرينه كي ميآيي؟
سحر خيزِ مدينه كي ميآيي؟
عزيزم مادرت چشم انتظاره
دواي دردِ سينه كي ميآيي؟
*يه جمله بگم با چشم سوزان بريم مدينه، ميگه: ديدم مقداد هي دست روي دست مزينه، توي كوچه نميره، گفتم: مقداد! چرا توي كوچه نميري؟ گفت: آخه اين همون كوچه اي است كه پسرِ فاطمه هي صدا زده: واي مادرم! واي مادرم! مادرم! مادرم!... اوناي كه مشكل داريد، اونايي كه ميخوان با دلِ زينب هم ناله بشن بسم الله، هر كي هم مادر نداره ثواب اين روضه رو بفرسته براش...*
فلك ديدي چه خاكي بر سرم كرد
به طفلي رخت ماتم بر تنم كرد
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بينِ كوچه ها بي مادرم كرد
*صدا زد: زينبم! حسنم! حسينم! اُم كلثوم! بريد وضو بگيريد ميخوام دعا كنم، بچه ها خوشحال شدن، مادرمون ميخواد برا خودش دعا كنه، دعا كنه حالش حتما خوب ميشه... بچه ها نشستن تا مادر دعا كنه، اونا هم آمين بگن، اما يه وقت مادرشون دستاش رو بالا آوُرد، صدا زد: "اللهم عجّل وَفاتی سَریعا" يعني خدا حالا ديگه مرگِ من رو برسون...
جمله ي آخرِ من، از همه التماس دعا، خيلي به علي سخت گذشت، كي؟ اون شبي كه ميخواد فاطمه اش رو به خاك بسپاره، اون لحظه اي كه دست برد زيرِ بدن فاطمه، اون رو بالا آوُرد، ديد زهرا بدنش آب شده، يه نگاه دور و برش كرد، ديد كسي نيست كمكش كنه...*
دست من نيرو ندارد اين همه
تا بريزد خاك روي فاطمه
*اما من بگم: يا اميرالمؤمنين! درسته بازوي فاطمه ات رو شكستن، درسته پهلوي فاطمه ات رو شكستن، اما شما فاطمه رو غسل داديد، كفن كرديد، اما من ميخوام بگم: من بميرم برا زينب، هر چي نگاه به بدنِ داداشش ميكنه، ديد هيچ جاي سالمي به بدنش نمونده، هي فرياد ميزد:" يا اُماه!...* مادر بيا كربلا... دستت رو بيار بالا سه مرتبه صدا بزن: ياحسين!...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_جواد_حسینخانی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•مغتنم دیدن صبر..
#قسمت_اول #روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سیدرضا نریمانی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*بریم پشت در خونهٔ علی، ببینیم چه خبر شده
یه عده اومدن، یه نفر،دونفر،نه! انگار یه چهل نفری میشن درِ خونه جمع شدن، هر کی هر چی تونسته، دستش گرفته اومده بعضیا چوب آوردن بعضیا تازیانه به دست گرفتن...*
مُغتنم دیدند صبرِ رو به پایانِ مرا
آتش آوردند نمرود، گلستانِ مرا
بیت من، در آتش و مصراع من افتاده بود
بی ادب ها خوب سوزاندن دیوانِ مرا
آرزوهای مرا در پشتِ در آتش زدند
کاش می بستن جای دست، چشمان مرا
دست من بسته ولی دستِ مغیره باز بود
زد تو را تا که بگیرد زود تر، جانِ مرا
حرف ناموسش که شد، ایوب صبرش سر رسید
با تو سنجیدند بین کوچه، ایمان مرا
*هر چی فاطمش رو زدن، امیرالمؤمنین صبر می کرد..دستای علی رو بستن، چن نفری علی رو گرفتن، اولین ضربه رو زد دید علی حرکت نکرد. دومین ضربه رو زد دید علی داره تماشا می کنه. سومین ضربه رو زدمولا چشماشو بست.. دیگه علی فقط صدای ضربه ها رو میشنید. فقط میشنید غلاف داره به بازو میخوره، غلاف داره به پهلو میخوره، فقط صدای آه فاطمش رو میشنید...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•این شعار فاطمه...
#دودمه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج میثم مطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
این شعار فاطمه در بین دیوار و در است
رهبرمن حیدر است
این گل شش ماهه ام قربان راه رهبراست
رهبر من حیدر است
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•در نهانِ چشمِ من..
#قسمت_پایانی #روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*بعضیا اینجورین یه صحنه ی دلخراش ببینن ناخود آگاه چشمشون رو میبندن که صحنه رو نبینن. شاید بچه های فاطمه همه چشاشو ن رو بستن. هنوز صدای سیلی تو گوش حسنه....*
در نهانِ چشمِ من اشک است مهمان ساخت
زود بیرون می کِشد از خانه مهمانِ مرا
*امیرالمؤمنین چشماشو بست نبینه این نامردا چه بلایی سر خانومش دارن میارن، حتی اگه چشماتم ببندی صدای ناله ی بچه هات رو داری میشنوی، حسن از اون طرف داره میگه نزن، حسین از این طرف داره میگه نزن، زینب از تو خونه بدو بدو اومد..*
*سالها گذشت علی دردش رو داره به چاه میگه.....میدونی چی میگه؟..*
حلالم کن حیدر نیومد
میزدنت کاری زِ دستم بر نیومد
همسایه ها دیدن صداشون در نیومد
از بعد کوچه، روزی صد بار آرزو کردم
که من می مُردم ای کاش..
چون که شنیدم هر کسی اون روز
تورو تو کوچه زده گرفته پاداش
یادم نمیره..
اون چهل تا بی حیا که بویی از غیرت نبردن
یادم نمیره
پشت در بودیم همه باهم به در هجوم آوردن
*مگه میشه داره میبینی چه صحنه ای پیش اومده، چشمتم که ببندی بالاخره صدای ضربه ها رو میشنوی ..
از تل تا گودال چند قدم فاصله است بی بی زینب بالای تل ایستاده داره میبینه یه مرتبه دید دور حسینش حلقه زدن گرد و خاکا بالا رفت بی بی هم چشماش رو بست صحنه رو نبینه، اما صدای ضربه های شمشیر و نیزه داره میاد، هر کسی ضربه میزنه صدای ضربه اش رو زینب میشنوه بجای حسین زینب ناله میزنه هر ضربه ای که می شنوه صدا میزنه وا محمدا....ای حسین....*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_رضا_نریمانی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•مگر ز اهل مدینه..
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج عباس حیدر زاده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مگر ز اهل مدينه چه ديدي اي مادر ؟
كه دل ز عمرِ عزيزت بُريدي اي مادر
صفای ما، به وجودِ تو بستگي دارد
چرا زِ زندگيات نااميدي اي مادر... ؟
دگر به همرهِ ما تا اُحد نمی آیی
چرا زقبرِ عمو پا کشیدی ای مادر ؟
چرا نماز شبت را
نشسته می خوانی ؟
#شاعر_استاد_موید
*الهی نبینی مادرت نمازشو نشسته میخونه ، الهی توو هیچ خونه ای مریض نباشه ، اگر هم مریضی هست ، الهی مادر مریض نباشه ، هر کسی توو خونه بیمار میشه ، مادر پرستاریشو میکنه ، اما وقتی مادر مریض میشه ، اگر همه هم پرستاری کنند ، باز هم کُمِیتِ خونه لَنگه ... *
بیمارم و بر من شده
زینب پرستار...
* وقتی ملاقاتی بیمار میروی ، از پرستاراش معلومه که این بیمار خوب شدنی هست یا نه ؟ وقتی با پرستاراش روبرو میشی ، اگه بیمارشون داره خوب میشه ، خوشحالند ، میگن الحمدلله ، اما اگه امید به بیمارشون نداشته باشن ، میگن دعا کن براش ... این بچه ها هر روز می بینند ، مادرشون داره لاغرتر میشه ... *
بیمارم و بر من بوَد زینب پرستار...
ترسم پرستارم شود از غُصّه بیمار ...
*مادر مادر مادر ... همین الان با پای دلت بریم مدینه ، بریم خونه ی امیرالمومنین ، شما مداح هستید ، حضرت به شما ها یک عنایت دیگه ای داره ، ... بریم مدینه ، دمِ در سرمون رو روی دیوار خونه ی بی بی بگذاریم ، بگیم آقا اومدیم یه حالی از فاطمه بپرسیم ...*
به بستر فاطمه افتاده و مولا پرستارش
ببین حال پرستار و مپرس احوال بیمارش
علی از چشمِ زهرا
چشمِ خود را بر نمیدارد
* نگاه به صورت فاطمه میکنه ، این همون فاطمه است که اون روز با پهلوی شکسته توو کوچه ها دنبال علی می دوید ... *
علی از چشمِ زهرا چشمِ خود را بر نمیدارد
مُجسم می کندعشق وفداکاری وایثارش
#شاعر_استاد_انسانی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_حیدر_زاده
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•من موندم و....
#زمزمه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج میثممطیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
در میزنن؛ زهرا نرو! این بار من میرم
با هر صدای در زدن، صدبار میمیرم
هر شب سراغ حال و روز بی قرارت رو
از خون رو دیوار میگیرم
من موندم و شبگریه های بی صدا! زهرا!
جز تو ندارم توی این شهر آشنا زهرا!
اما تو هم چن روزیه کم صحبتی با من
من حیدرم؛ با من چرا زهرا؟
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
از چادرت باید بفهمم حال و روزت رو؟
همراز تو آیا نباید مرتضی باشه؟
ای آسمون من! تو، هم شب گریه کن هم روز
کی گفته اشکت بی صدا باشه؟
وقتی که حرف رفتن تو میشه میمیرم
دنیای من چیزی به جز لبخند زهرا نیست
همسایه ها دیروز توی کوچه میگفتن
این فاطمه عمرش به دنیا نیست...
«حرفی بزن دورت بگردم، چیزی بگو دردت به جونم
از دست من رفتی عزیزم، دلتنگتم ای مهربونم»
#شاعر: امیر رضا یزدانی
#نغمه پرداز: اکبر شیخی
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ایستادم به نوکِ....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس کربلایی محمد قاضوی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*نمیدونم دلِتو میخواهی مدینه ببری؟ امام حسن مجتبی علیه السلام همه جا سکوت میکرد اما توو مجلس معاویه، دیدند هر کسی یه حرفی میزنه، حضرت جوابی نمیداد، اما تا مُغیره اومد حرف بزنه، حضرت فرمود: تو دیگه ساکت باش، تو همونی هستی که آنقدر با تازیانه روی دستهای مادرم زدی، ... یاالله ...*
*حضرت آقای صدیقی میگفت :رفتم خداحافظی کنم با علّامه حسن زاده عاملی، گفتم آقا دارم میرم مدینه، اومدم خداحافظی کنم ... گفت حالا که داری میری مدینه، بشین برات یه روضه بخونم، من تعجب کردم، تا حالا ندیده بودم یه علّامه مثل ایشون واسه من روضه بخونه، گفتم آقا چه سعادتی، شما واسه من روضه بخونید ... گفت اما به این شرط که اگه رفتی مدینه، قبرستان بقیع، سرِ مزار غریب مدینه، سلام مارو هم برسونید، ... آقاجان حتما این کار رو میکنم ... من اینو از خود آقای صدیقی شنیدم، از زبان یه علّامه داره روضه میخونه :
گفت وقتی بی بی دوعالم حضرت زهرا شهید شد، دیدند امام مجتبی خیلی بی تابی میکنه، سلمان آمد صدا زد: حسن جان شما داداش بزرگتری، باید برادرت رو آروم کنی، زینب رو آروم کنی، اما تو خودت چرا اینقده بی تابی میکنی ؟ فرمود : سلمان، اون چیزی که من دیدم، نه بابام دید، نه داداشم حسین دید، نه خواهرم زینب دید ... تعجب کردم، تو چی دیدی که اینقدر بی تابی میکنی ... الان هم بینِ خانم های با حیا همین رسم هست، اگر خانم خونه، دختر خونه، بخواد از خونه بِره بیرون، حتی اگه یه پسرِ کوچولو هم داشته باشه، با خودش می بره، میگه یه مرد باهام باشه، ... سلمان! وقتی دومی جلوی مادرم رو گرفت، ... به خدا قسم بعضی روضه هارو آدم باید جار بزنه، ... یا امام زمان عج، منو ببخش :*
مَردکِ پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سرِ مادربه غرورم برخورد
ایستادم به نوکِ پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد
#شاعر:محمدبنواری
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#روضه_امام_حسن_علیه_السلام
#کربلایی_محمد_قاضوی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نمی خواد علی کبودی...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
همچین که علی اومد بالا سر فاطمه دید روپوش رو صورتش کشیده.. همچین که روپوش رو کنار زد دید هنوز، دستش رو صورتشه نمیخواد علی کبودی رو صورتشو ببینه..
علی خیبر شکن،علی عَبدوَدکُش، هی میخورد زمین، بلند میشد میگفت: زهرا! جواب منو بده من علی ام..اینجا میدونی کی به دادش رسید؟..علی داره گریه میکنه یه وقت حس کرد یه دست کوچولو اومد رو شونه اش، برگشت دید زینبه، این دست رو شونهٔ علی تو چهار پنج سالگی اومده، زانوی علی قوت گرفته بلند شده....
این دست رو شونه ی امام حسن اومده وقتی که پاره های جگرش بالا اومد...
رسید کربلا..جَوُونِ حسین بال بال میزد هر چی صدا زد: ولدی!صورت رو صورتش گذاشت، یه وقت دیدن، یه دستی اومد رو شونه اش، برگشت دید زینبه...
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•نا گفته ها دارد....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس سید مجید بنی فاطمه •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ناگفته ها دارد دلِ غم پرورت با من
حرفی بزن از گوشه ی چَشم تَرت با من
بانوی محجوبم، بیا و در میان بگذار
شرح بلایی را که آمد بر سرت، با من
*آدم وقتی مریض میشه یا مریض داره از همه توقع میکنه یه سراغی از ما بگیرن .این شبا کسی سراغ زهرا رو نگرفت. زنای مدینه جمع شدن گفتن بریم خونه ی فاطمه حالی بپرسیم، همه اومدن کنار بستر فاطمه، انقدر بی بی ضعیف شده، خانومِ خونه، زینبه، همچین که اومدن فاطمه رو ملاقات کردن، زینب تا جلو در رفت بدرقه کنه، اما همچین که زنای مدینه رو بدرقه کرد شروع کرد تازه گریه کردن، حسن اومد گفت: زینبم چی شده؟گریه امونش نداد بگه، اما تا عشقش حسین اومد گفت: عزیزم! چی شده؟رفت تو بغل حسین گفت: داداش! زنای مدینه اومدن مادر و ملاقات کردن، خُب اینکه گریه نداره، گفت: داداش! موقع رفتن یه چیزایی بهم میگفتن، میگفتن دیگه زهرا رفتنیه...*
«آخ مادر ...آخ مادر..»
از اتفاقاتی که پیش آمد در آن کوچه
آن ماجراهایی که گفته دخترت با من
ای کاش! امکان داشت راز رو گرفتن را
یکبار میگفتی به غیر از معجرت با من
* همش روشو رو از علی میگرفت...*
آمد کنار بستر زهرا علی نشست
آهی کشید از دل و بر او نگاه کرد
گفت: آن سیاه دل که به تو سد راه کرد روی تو را نه، روزِ علی را سیاه کرد
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#سید_مجید_بنی_فاطمه
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•صاحب عزای حضرتِ .....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اللهُمَّ الْعَنْ أوّلَ ظالِم ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَآخِرَ تَابِع لَهُ عَلَى ذلِكَ اللهُمَّ الْعَنْ الْعِصَابَةَ الَّتِي جَاهَدَتِ الْحُسَيْنَ وَ شَايَعَتْ وَ بَايَعَتْ وَ تَابَعَتْ عَلیٰ قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ الْعَنْهُمْ جَمِيعاً.
صاحب عزای حضرت خیرالنساء بیا
ای بانیِ شکسته دلِ روضه ها بیا
دردِ فراق تو به خدا میکُشد مرا
رحمی نما به حالِ دلِ این گدا بیا
ما در میانِ بحرِگنه غوطه میخوریم
آقا نجاتمان بده از این بلا بیا
مشغول خویش و بنده ی دینار و درهمیم
فکری به حال نوکرِ زهرا نما بیا
ای سُفره دارِ واسعه ی هَل أتی بیا
ای آخرین نگارِ دل آرای فاطمه بیا
آقا بحقِ چادرِ خاکیِ مادرت
آقا بحقِ داغِ دلِ مرتضی بیا
*چه خبره خونه ی امیرالمومنین ؟گفت: زهرا...!*
خرمایِ نخلستانِ من خرمایِ ختمت شد
همسایه ها خوردند وخندیدند و رفتند
آخرَش شرح غمم روی زبانها افتاد
همه گفتند که خیبرشکن از پا افتاد
زهراجان! رفتی و تمام بدنم میلرزد
پهلوانِ تو زمین خورد و از نا افتاد
غسل جسم تو بُوَد سخت تر از هر کاری
کوه پاشیده شد و بر روی دریا افتاد
دوسه ماه است که رخسارِ تو با پوشیه است
چشمِ من بر رخ نیلیِ تو حالا افتاد
محرمت بودم و نامحرمِ زخمِ بدنت
این چه زخمی ست که بر بازویِ تو جا افتاد
با یتیمانِ تو هم ناله شده جَبرائیل
ولوله در وسطِ عرشِ مُعلیٰ افتاد
با چه رویی بدنت را بدهم بر پدرت
لبم از شرم زِ هر صحبت و نجوا افتاد
*امیرالمؤمنین میومد بالای قبر زهرا، زهراشو صدا میزد..میگفت: زهرا جان! چرا جواب سلام علی رو نمیدی؟زهراجان !هر موقع سلام میکردم تو به من جواب میدادی. بعد خود مولا می فرمود: چطور جواب بدی وقتی بدنت زیر خروارها خاک دفن شده. ابن عباس میگه با امیرالمومنین میومدم سر مزار زهرا ،علی اونقدر گریه میکرد که بیهوش میشد یه شب دیدم سریع بلند شد. گفتم آقا چی شد؟ فرمود: خوابیدم، خوابِ زهرا رو دیدم ..گفت: زودتر برو خونه حسینم بیدار شده بهانهٔ مادر گرفته.. چه کنه علی با این بچه ها؟ میومدخونه میدید چادرنماز مادرشونو گذاشتن دارن گریه میکنن صدا میزد.. اسماء این وسایلا رو جمع کن بچه هام دارن دق میکنن. اسماء همه وسایل زهرا رو جمع کرد.علی دوباره اومد دید بچه ها یه گوشه نشستن دارن گریه میکنن.. گفت: چی شده ؟ اسماء گفت: آقا! وسایلا رو جمع کنم در و دیوار و چه کنم ؟همین جا بود که مادرشون رو بین در و دیوار شهید کردند...
زهرای مرضیه به امیرالمؤمنین فرمود:بیا بالا سر قبرم برام قرآن بخون من با صوت قرآن تو به آرامش می رسم.. زهرا سلام الله با صوت امامش به آرامش رسید ..اما من به خانمی رو هم میشناسم. تا صدای قرآن خوندن حسین از بالای نیزه ها بلند شد یه وقت دیدن زینب پریشان شد ...به خدا اون لب ودندانی که دارین سنگ میزنید پیغمبر بوسیده..به خدا مزد قرآن خوندن چوب وسنگ نیست...حسین....!*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_سمیعی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•این سخن وِرد...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس کربلائی حسین طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
سلمان میگه رفتم تو خونه دیدم امیرالمؤمنین عین یه بچه زانوی غم بغل گرفته..گفتم: آقا! برا ما بده، شما علیِ خیبر شکنی ،شما علیِ روزهای سختی بلند شو قربونت برم.. یه نگاه کرد، فرمود:سلمان! کدوم روز از این روز سختربود؟ نه خیبر، نه بدر، هیچکدوم، بخدا.. تا به در نگاه میکنم حالم بدمیشه..زندگیمخراب میشه.سلمان میگه به چه سختی امیرالمومنین رو راضی کردم ، نعلین هاشو آوردم عبا رودوشش کشیدم ..زیر بغلهاشو گرفتیم آوردیم تا رسید جلو در خونه نشست روی زمین.
چی شد آقا؟ سلمان! گفتم نمیتونم گاهی از این در رد بشم ..هی می نشست روضه می خوند...*
شرمندهام که خانه امنی نداشتم
خودم به این در میخ زده بودم
این سخن وِرد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
*این روزها چقدر درد دل میکردن..هفتاد و پنج روز، تو بستر از این پهلو به اون پهلو شد.. اگه مریض زیاد تو بستربمونه از این پهلو به اون پهلو شدنش براش سخت میشه ..هی آقا میومد میگفت: فاطمه جان! خُب بگو چی شده عزیزم؟خوب شدی خانومم؟...*
دنیا تو رو میگیره مگه نه
بری علی میمیره مگه نه
*اگه به امیرالمؤمنینِ کنندهٔ خیبر بگن ،آقا علی ! یه آرزو بود به دلت بمونه؟ علی فقط یه حرف میزنه...*
به جای دستهایم، کاش میبستند چَشمم را
نمیدیدم شده نقش زمین تنها طرفدارم
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_حسین_طاهری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•مبر ز خانه ی حیدر...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج عباس حیدرزاده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
مَبر ز خانه یِ حیدر صدای گرمت را
علی بگو شنوم آن نوای گرمت را
ز چشم من، مَبری خنده های گرمت را
بخوان دوباره نماز و دعای گرمت را
قیام نیمه شبانت عجب تماشائیست
در آسمان، زِ قنوت تو شور و غوغائیست
بتاب در دلِ شبهای تارِ من زهرا
بمان برای همیشه کنار من زهرا
ببین به حالِ دل بیقرار من زهرا
اَنیسِ بیکَسی ام غمگسارِ من زهرا
به پای سفره یِ خالی زِ « نانِ » من ماندی
در اوجِ غُصّه و غم همزبان من ماندی
*یه روز امیرالمومنین آمد توو خانه، گفت : فاطمه جان، آیا غذایی هست من چیزی بخورم ؟ حضرت عرضه داشت یا علی، سه روزه توو خانه غذا نداریم، ... فاطمه جان چرا به علی نگفتی ؟ عرضه داشت یا علی ، گفتم اگه بگم، شاید نتونی غذا تهیه کنی ، خجالت بکشی ...*
*امشب میخوام این چند بیت روضه رو از زبان امیرالمومنین برات بگم...*
از آن زمانکه دو دستت زِ کار افتاده
تمام خانه ی من از مِدار افتاده ؟
* الهی هر کسی توو خونه مریض میشه، مادر مریض نشه ، مخصوصا مادری که بچه ی خُردسال داره ، هرکسی توو خونه بیمار بشه ، مادر پرستاری میکنه ، اما اگر مادر بیمار بشه ، همه هم پرستار بشن ، باز هم کُمیتِ خانه لَنگه ، ... فدای اون بچه هایی که چند روزه مادرشون دیگه نمیتونه از بستر بلند بشه، دورِ مادر میگردند ... *
حسن ز داغِ رُخت بیقرار افتاده
غریب و خسته کنار تو ، زار افتاده
فاطمه جان...!
مگو که می روم و می سپارمت به خدا
که تا به روز ابد دوست دارمت، به خدا
*امشب نباید کسی آروم باشه ، کسی نباید ساکت باشه ، امشب شب بی مادریِ همَمونه ، امشب باید زیر لب بگی : مادر ، مادر ، مادر ... *
مرا دوباره صدا کن اباالحسن، زهرا
سخن زِ درد جدایی مزن به من،زهرا
( نگو علی خداحافظ )
مگو که دخترِ توآورَد کفن « زهرا »
*یا فاطمه ... الهی اگه دختری بی مادر میشه ، دختر پنج ساله نباشه ، دختر چهار پنج ساله ، تازه نیاز به مادر داره ، دلش میخواد مادر بغلش بگیره ، مادر موهاشو شانه بزنه ... *
مگو که دخترِ تو آورَد کفن زهرا
به پیشِ چشمِ غریبم نفَس نزن زهرا
#شاعر:مجتبی روشن روان
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_حیدرزاده
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•امان از تازیانه...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدر زاده •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امان از تازیانه
امان از دستِ سنگین
* آنچنان زد که گوشواره رو زمین افتاد، آنچنان زد که گوشواره شکست، اینو تاریخ نوشته، گوشواره شکست، اینجا جان روضه است ، آنچنان دست سنگین بود که گوشواره شکست، حالا ببین این دست باصورت چه کرد ؟ نوشته اند چشم زهرا کبود شد، آی مادر مادر مادر ... دیگه دستمال به سرش می بست،"مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ، ناحِلَةَ الْجِسْمِ"... ای کاش درداشو به کسی میگفت، ای کاش میگفت، علی سرم دردم میکنه ... ای کاش میگفت، علی بازوم وَرم داره ... درداشو به هیچ کسی نگفت ، میدونی کجا امیرالمومنین متوجه شد ؟ وقتی داشت بدن رو غسل میداد، وقتی دستش رسید به وَرمِ بازو، سرشو روی دیوار گذاشت، هی صدا میزد فاطمه، فاطمه، فاطمه ...
در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین
امان از تازیانه امان از دستِ سنگین
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_حیدرزاده
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ای بال وپر شکسته....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حجت الاسلام سید محمد حسین تقوی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم....
*چه شبیه امشب برای امیرالمومنین و بچه هاش...امشب آدم می مونه از حال بچه ها بگه....از حال امیرالمومنین بگه...اگه یکی از زینب کبری بپرسه مادرتون مریضی خاصی داشت از این دنیا رفت؟سنی داشت از این دنیا رفت؟می فرمایند:نه به خدا...هجده سال بیشتر نداشت...مریضی خاصی هم نگرفت...اما این روزا هر چی نفس می کشید خون از سینه اش جاری می شد....
غربت وتنهایی یعنی این آدم تو شیش، هفت سالگی مادر از دست بده...دنبال اون آخرین خاطره، آخرین باهم بودنه ..مثل امام حسن و امام حسین که آخرین خاطره شون این باشه که مادر با بدن خونین ، وسط کوچه افتاد...مگه دیگه از یاد میره....*
*حرفهای آخرِ مولا با حبیبه اش فاطمه زهرا سلام الله علیها...*
ای بال و پر شکسته! مرا بال و پر مَبند
بردار بارم از دل و بارِ سفر مَبند
پای فراق را تو در این خانه وا مکن
دستی که بسته بود، تو بار دگر مَبند
ای قبله ی علی! ز چه رو، رو به قبله ای؟
راه امید را به منِ، محتضر مبند
*خانم جان! اگر این جور مجروح بری،من یه عمر با شرمندگی چه کنم؟!جواب بابات رسول الله رو چی بدم....؟
هی تو حیاط خانه علی قدم میزد ...دست روی دست میزد...سرش رو پایین می انداخت...*
این غم کجا بَرم که تو را مَردها زدند
شرمنده ام که خانهٔ امنی نداشتم
*قرار ما این نبود فاطمهجان منو ببخش.*
یه خونه می سازم، دوباره برا تو
که شاید ببینم بازم خنده هاتو
یه خونه می سازم که توش غم نباشه
یه خونه که قدّت دیگه خم نباشه
یه خونه که تو اون برا غصه جا نیست
یه خونه که روی درش، جای پا نیست
یه خونه می سازم درش گُر نگیره
که آتیشِ هیزم به چادر نگیره
ببین زندگیمو سوزوندن یه روزه
علی مُرده باشه که سینه ات بسوزه
بسوزه همونی که هیزم آورده
الهی بمیرم به پهلوت چی خورده
تو اون دود و شعله چه زجری کشیدی
از امروز تو دیگه یه مادر شهیدی
یه خونه می سازم برات ای بهارم
همون موقع از در میخ و در میارم
بمون تا بسازم بازم زندگیمو
یه خونه می سازم برات ای بهارم
علی رو حلال کن، واسه زخم بازو
علی رو حلال کن، واسه درد پهلو
علی رو حلال کن واسه دست بسته اش
نتونست که برداره اون در رو از روت
*حالا فاطمه چی میگه...علی جانم !*
دیگر کنار بستر من دیده تر نکن
*هی نشین کنار بستر فاطمه اشک بریز.من همه زندگیمو دادم تو گریه نکنی...سرت رو بالا بگیر...درسته من خواب ندارم شبا...یه طرف بازوم یه طرف پهلوم ...اما اگر پاش بیفته اون دستمم میدم تو گریه نکن علی جان...*
دیگر کنار بستر من دیده تَر مکن
درد دلِ غریب مرا بیشتر مکن
وقتی که من به روی تو در باز می کنم
این قدر بر زمین زِ خجالت نظر مکن
هنگام غسل دادن و دفنم فقط علی
یک تن ز دشمنانِ خودت را خبر مکن
در کوچه ها مغیره به تو خنده می کند
از کوچه ای که می گذرد او، گذر مکن
با زینبم وصیت من شد که بعد از این
از کوچه های تنگ مدینه گذر مکن
کجا بودی شام؟!
زینب و یه مشت حرامی.
زینب و سنگای شامی
تو بازار برده ها آوردن و
شامیا خندیدن و رقصیدن و رفتن
حسین.....*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حجت_الاسلام_سیدمحمدحسین_تقوی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•خدایا مادرم زهرا.....
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس کربلایی جواد حسینخانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*خانم ها امشب پاشيد بريد مدينه كنار زينب و اُم كلثوم بشينيد، حال و هواي خونه ي علي خيلي بارونيه، مي دونيد چرا؟ چون اومدن دَم خونه در زدن، گفتن: علي! به خانومت بگو يا روز گريه كنه، يا شب، اگه ميخواد گريه كنه آرام گريه كنه، صداي گريه اش مارو آزار ميده، خانم ها بريد كنار زينب، نگاهش به رد تازيانه ي روي بازوي مادر كه مي افته دلش خون ميشه...*
خدايا! مادرم زهرا جوان است
چرا پس سروِ قد او كمان است
چرا از زندگاني سير گشته
چرا در نوجواني پير گشته
* ما آقايون كجا بريم؟ ما بريم كنارِ امام حسن و امام حسين، نزديكِ نود و پنج روزِ اين بچه ها هي نگاه ميكنن تا بتونن سرشون رو بذارن رويِ سينه ي مادر تا آروم بشن، ميدوني چرا نميشه؟ اين مسمار آتشين بد جور سينه ي مادرشون رو مجروح كرده، نفس كه ميكشه يه لكه ي خون ميشينه رويِ پيرهن...*
درد اون رو دلِ من حس ميكنه
نفساش تو سينه خس خس ميكنه
*به امام حسن بگي حالِ مادرتون چطوره؟ بهت ميگه: نبوديد بين كوچه با مادرم ميرفتم، قباله ي فدك دستش بود، دومي از راه رسيد، قباله رو از دست مادرم گرفت كشيد، مادرم نفرينش كرد، نانجيب جلو اومد، مادر رسيد به ديوار، دستش بالا رفت...*
الهي بشكنه دستِ مغيره
كه بين كوچه ها بي مادرم كرد
*يه جوري زد كه ديدم مادرم افتاد روي خاكِ كوچه، هي مي گفتم: بلند شو مادر! دارم دق ميكنم چرا پا نميشي؟ گفت: حسن! آخه دستش خيلي سنگين بود، بي هوا تو صورتم زد، گفتم: مادر! چرا روي خاكا مي گردي؟ گفت: حسنم! گوشواره ام شكسته روي زمين افتاده...
يكي رسيد به امام حسنِ مجتبي، گفت: آقاجان! چرا محاسنِ شما سفيد شده؟ آقا فرمود: ارثيه... گفت: نه آقاجان! خيلي زوده محاسن شما سفيد شده، آقا فرمودن: تو هم مادرت رو جلو چشمت كتك بزنن محاسنت زود سفيد ميشه... روزگارم رو شب كردن... امام حسن هر وقت از اون كوچه رد ميشد، دست رو دست ميزد ميگفت: اي كاش مادر حسنت مي مُرد...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#کربلایی_جواد_حسینخانی
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•شکسته قامتی...
#روضه وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاجمحمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*امیرالمؤمنین نشست کنار بستر فاطمه گفت:*
شکسته قامتی ای یار نیمه جان علی
چه بی فروغ شدی ماه آسمان علی
مرا به خاک نشانده قدِ هلالی تو
گرفته سوسوی چشمان تو توانِ علی
*اصلاً یه جوری امشب امیرالمؤمنین التماس میکرد ..تاحالا بچه ها اینطور التماس بابا رو ندیده بودن...*
«ممنونم اگر نروی
میمیرم اگر بروی
زهرا مرو مرو..»
فاطمه جان!
کس نداند که پس در به من و تو چه گذشت ..
تو نفس میزدی و من زِ نفس افتادم
نفس، نفس زنی و ذرّه ذرّه آب شوی
چه زود پیر شدی، همسر جوانِ علی
سه ماه شد که سخن با علی نمیگویی
سه ماه شد که ندادی رُخَت نشانِ علی
همیشه بسترت از برگهای لاله پُر است
گلِ خزان زده ی سرخ بوستانِ علی
عزیز دلم! کسی سراغ تو را از علی نمیگیرد
مدینه مرگ کند آرزو به جانِ علی
*یه عده که اومدن عیادت خانم،همچین که داشتن میرفتن گفتن دیگه کار تمومه، به امام حسن گفتن به بابات بگو فکر کفن و دفن باشه، انقد بی معرفت بودن...*
*اینجا خیلی برا فاطمه گرون تموم شد
نگاه کرد دید امیرالمؤمنین کنارِ بستره، میگه...*
گرفته ام ز غریبی دو زانویم به بغل
که تاب آورد این داغ بی کران علی
* میگن وقتی بچه ها به مولا خبر وفات زهرا رو دادن.. این چند قدم از مسجدالنبی تا خونه رو، بارها امیرالمومنین باصورت به زمین افتاد...*
این سخن ورد زبانها افتاد
دیدی آخر علی از پا افتاد
اگر چه بین خسوفی، هنوز ماهِ منی
بتاب بر من و بر این ستارگانِ علی
*فاطمه جان! یه خواهش ازت دارم...*
بیا و این دم آخر برای دلخوشیم
بخند تا که نَمردم بخند جانِ علی
*نوشتن این چند روزه لبخند به لبان فاطمه نیومد الاّ یه موقع، خانومی که شخص نابینا میاد تو خونه سریع خودش رو می پوشونه.. پیغمبر فرمود: زهراجان! نمیبینه، خانمفرمود:اونمیبینه من که میبینم، الان لحظه ی آخرم دل نگرانه،بی بی فرمود: اسماء! اینطوری که مرده ها رو میبرن بسمت قبرستان، یه پارچه ای رو بدن میندازن حجم بدن نمایانه، من سختمه...اسماءگفت:خانم! من تو حبشه دیدم که تابوت درست میکنند... با چند نی خرما درست کرد یه پارچه دورش کشید.. همچین که تابوت وارد خانه شد دیدن فاطمه بعد چندوقت لبخند زد، فاطمه لبخند زد اما زینبین تو سرشون می زدند حسین تو سرش می زد...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_محمد_طاهری
#فاطمیه
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://splus.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ روبیکا ↶
https://rubika.ir/www_babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net
🛒 فروشگاه فرهنگی↶
https://eitaa.com/babolharam_shop