eitaa logo
┄═﷽═┄منبر و روضه
2 دنبال‌کننده
24 عکس
9 ویدیو
237 فایل
┄═﷽═┄ بفرمائید روضه
مشاهده در ایتا
دانلود
و توسل به حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شبِ نهم محرم ۱۴۰۱به نفس حاج میثم مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "فحَمل القِربةَ بأسنانِهِ.."اگه دست ندارم مشک پر آب دارم" فجاءَهُ سَهْمٌ فأصاب القِربَةَ" تیرآمد به مشک خورد."و أُريقَ ماؤُها" آب روی زمین ریخت.فَوَقَفَ العباس متحیِّراََ"یه وقت نفس خلقت در سینه حبس شد.همه جا ساکت شد.وقتی آب روی زمین ریخت عباس با تحیر ایستاد."ثُمَّ جَاءَهُ سَهمُ آخَرُ فَأَصَابَ صَدرَهُ"تير آمد به سينه مباركش خورد. اینقدر تیر سریع آمد دست نداشت."فَانقَلَبَ عَن فَرَسِه"بدون دست از بالای اسب به زمین افتاد..تیری که به سینه اش خورد چه شد؟!"وَ صَاحَ إِلَى أَخِيِه الحُسَينِ أَدرِكنِي" فقط فرياد زد: ادركنى.بیا به فریادم برس... حسین آمد بالا سرش".فَلَمَّا أَتَاهُ رَآهُ صَرِيعَاً فَبَكَى."وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است شروع کرد گریه کردن... "و قال الحسين علیه السلام الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي."امام حسين فرمود:کمرم شكست.بیچاره شدم... اومد بالای سرش سعی کرد این بدن رو جمع کنه عباس صدا زد:"یا أَخی! ماتُریدُ مِنّی..."حسینم میخوای با من چه کار کنی؟ یه وقت من رو به خیمه ها نبری... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•پناه عالمیان.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ دهم محرم به نفس حاج میثم‌مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ غروب عاشورا زبان حالش این شد: پناه عالمیان! زینبت پناه ندارد به جز تو ای شه خوبان پناهگاه ندارد اگر اجازه دهی صف کشیده از پی ات آییم که این سپاه نگوید حسین سپاه ندارد... فَنَظَرَ إِلَيْهَا الْحُسَيْنُ (علیه السلام) آقا یه نگاهی به خواهر انداخت."فَقَالَ يَا أُخْتَاهْ لَا يَذْهَبَنَّ بِحِلْمِكِ الشَّيْطَانُ "فرمود:زینب! شیطان صبرت رو نبره."فَقَالَتْ بِأَبِي أنت وَ أُمِّي أَ سَتُقْتَلُ"پدر و مادرم به فدایت! تو کشته میشی؟"نَفْسِي لَكَ الْفِدَاءُ" آی قربونت برم."فَرُدَّتْ غُصَّتُه"امام حسین بغضش رو فرو داد."وَ تَرَقْرَقَتْ عَيْنَاهُ بِالدُّمُوعِ"چشماش پر از اشک شد."ثُمَّ قَالَ:هیهات! هیهات! لَوْ تُرِكَ الْقَطَاةُ لَيْلًا لَنَامَ"به کنایه جواب داد.فرمود:اگر مرغ قطا رو به حال خودش می گذاشتند،از خوشی خوابش می برد."فَقَالَتْ يَا وَيْلَتَاهْ أَ فَتَغْتَصِبُ نفسي [نَفْسَكَ‏] اغْتِصَاباً"حسین جان! بلا سرت میارن؟!"فَذَلِكَ أَقْرَحُ لِقَلْبِي وَ أَشَدُّ عَلَى نَفْسِي" این که خیلی برای زینبت سخته.."ثُمَّ أَهْوَتْ إِلَى جَيْبِهَا فَشَقَّتْهُ"دست برد لباس رویی رو پاره کرد."وَ خَرَّتْ مَغْشِيَّةً عَلَيْهَا"کنار برادر بیهوش افتاد.امام حسین کنارش نشست."ثُمَّ عَزَّاهَا بِجُهْدِهِ "به سختی خواهر رو به هوش آورد.بعد براش روضه خوند."وَ ذَكَّرَهَا لِمُصِيبَتِهِ بِمَوْتِ أَبِيهِ وَ جَدِّهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ."شروع کرد شب عاشورا روضه ی امیرالمومنین خوندن گفت:زینب! بابام رو غریب کشتند... خواهر رو آرام کرد.امشب خواهرش نگران بود.ولی چنان تصرفی در وجود او کرد که مثل عصر فردایی دست برد زیر بدن فرمود:"اللّهُمَ تَقَبَّلْ مِنَّا هَذَا الْقَلِیلَ الْقُرْبَانَ!"اگر کمه ببخش.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•ای آبروی چشم ... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شبِ شام غریبان محرم ۱۴۰۱ به نفس حاج میثم‌مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای آبروی چَشم همیشه ترم حسین ای سِرِّ نینوایی تو در سرم حسین «موندم چرا زنده ام مولا؟! ما را به سخت جانی خود این گمان نبود ما روضه حسین شنیدیم و زنده ایم» عَطر شهادت است که دل می‌برد ز من نام تو را همین که به لب می‌برم حسین هرسال بیشتر شده‌ام مَحرم غمت امسال از همیشه شکسته‌ترم حسین لبَیک گوی توست نه تنها لبانِ من لبَیک گویِ توست رگِ حنجرم حسین *سعیدبن عبدالله حنفی شب عاشورا چی گفت به مولا؟وقتی اصحاب یک یک بلند شدند هر کدوم صحبتی کردند.دلدادگی خودشون رو نشون می دادند. هفتاد بار بر سر کوی ِ تو گر مرا آتش زنند، باز در این لشکرم حسین *گفت اگه هفتاد بار من رو بکشند.زنده شم.دوباره من رو بکشند.خدا به خاطر این هفتاد بار کشته شدن رو از تو دور کنه من حاضرم.یک نفر دیگه یه حرف دیگه ای زد.زهیر بلند شدگفت:..* خاکسترم به باد رَود گر هزاربار گوید به شوق و هِلهله خاکسترم: حسین *واقعه تمام شد.همسر زهیر فاصله گرفته بود.زهیر بهش دستور داده بود،دور شو... شاید مثل فردایی غلامِ زهیر رو صدا کرد. گفت:میدونم مولات رو کشتند.میری کربلا مولات رو کفن می کنی برمیگردی.غلام اومد؛نگاه کرد.کفن نکرد برگشت. همسر زهیرگفت:چرا کفن نکردی؟!گفت:خجالت کشیدم.دیدم مولای زهیر کفن نشده.* از پیکرم اگر که سرم را جدا کنند گوید سرم جدا و جدا پیکرم حسین بادا که بارها بِدَرَندم درندگان گر لحظه‌ای ز بیعت تو بگذرم حسین *شب عاشورا قاصد رسید کربلا.محمدابن بشیرِ حضرمی کجاست؟ آمد جلو..پسرت در ری اسیر شده.خبر به گوش آقا رسید.محمد ابن بشیر رو صدا کرد.وقتی رفت خدمت آقا دید کیسه های زر مقابل امام حسینه. اولین جمله ای که ابی عبدالله گفت، فرمود:"أَنْتَ في حِلٍّ مِنْ بَيْعَتي"بیعتم رو از تو برداشتم.این پول ها رو هم بردار ببر پسرت رو آزاد کن.گفت:درنده ها من رو زنده زنده پاره پاره کنند اگه من دست از تو بردارم.بعدش گفت:آقا من دست از شما بردارم،برم.بعد از کاروانا بپرسم چه خبر شده؟!بگن همه رو کشتن.بعد من بگم من یه مولای مهربونی داشتم.میگن مولای تو بود؟هزار و چهارصد و اندی زخم بهش زدند.زجرکُشش کردند... از فردا و پس فردا هر کاروانی از اون نزدیکی رد میشد و میخواست بره کوفه؛میگفتند خبر داری پسر پیغمبر روکشتندخبرتو شهر به شهر پیچید...* از دامن تو دست نخواهم کشید؛ نه نذر تو کرده است مرا مادرم حسین صیقل به تیغ می‌دهی و آه میکشی از مرگ گفتی و نشود باورم حسین پشت و پناه ما! به که خواهی سپردمان؟ با شعله‌ها بگو چه کند این حرم؟ حسین! *خبر داری دامن بچه ها آتیش گرفته بود این بچه ها همه می دویدند صورتاشون سوخته بود...* پناه عالمیان زینبت پناه ندارد به جز تو ای شه خوبان پناهگاه ندارد اگر اجازه دهی صف کشیده از پی ات آییم که این سپاه نگوید حسین‌ سپاه ندارد حسین..واااای.... : دکتر محمدمهدی سیار میلاد عرفانپور ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به راوی دشت‌کربلا امام سجاد علیه السلام به نفس حاج‌محمدرضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یه وقت دید زینب دست رو شونه اش گذاشت. داداش! اینجا عمه ی سادات فرمود:باخودت داری چیکار میکنی. تو امام زمانی .حضرت سجاد فرمود:عمه‌ جان مگه این بدن امام زمان نیست. فرمود: گویا اینها ما رو‌ مسلمان هم نمیدونن.بدن شهدای ما روخاکهاست.. دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلکِ چشم ترِ تو همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضۀ مکشوف چون هزاران داشت «یه دونه از روضه هاش اینه... سه شعبه دیدی وتیر وگلوی اصغر را تو‌ تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را» به نوک نی سر خورشید ماهِ قافله بود نگاهبانِ سر شیر خواره حرمله بود به دست و پای تو در این مسیر سلسله بود غمی که کشته تو را شام بود وهلهله بود شهادت ارث شما بود و اعـتبار شما به ظلمْ سوی اسارت کـشید کـار شما * از روضه های شام‌ و تو راه شام که حضرت فرموده : هرکجا ما رو‌ سوار بر ناقه های لَنگ کرده بودن همین که راه میرفت این شکنجه ی بچه ها بود. دست وپاهامون رو به زنجیر بسته بودن از همه بدتر سرهای شهدا رو‌ مقابل این بچه ها گذاشته بودن. حضرت فرمود: تا بچه ها نگاه می کردن میومدن اشک‌ بریزن با نیزه تو سراشون می زدن کسی جرأت نداشت گریه کنه. امام زمانم فرمود: من برای این روضه خون‌ گریه می کنم.کدوم روضه آقا؟ فرمود: برا روضه ی عمه‌ جانم زینب... پشت دروازه ی ساعات همه رو‌ نگه داشتن تا همه جمعشون تکمیل بشه. رقاصه هارو آوردن. یه عده دارن دست میزنن. یه عده بالا بامها رفتن سنگ‌ میزنن.گفته بودن یه مشت خارجی وارد شهر کردن. مگه روضه بالاتر از این میشه یه عده یهودی خاندان رسالت رو‌ خارجی میخوندند. یه کسی تو‌کوچه‌های یهودیا داد میزد هرکی عقده از علی داره بسم الله.. وقتشه. این روضه رو‌خود امام سجاد نقل کرده. فرمود:میگه دیدم‌ یه پیر زنی اومد بالای بام با سنگ چنان نشانه گرفت سر بابام از رو نیزه شکست.میگه گفت خدا رو شکر خدا شما خارجیا رو رسوا کرد مرداتون رو‌کشتن وزنهاتون رو‌اسیر کردن‌. حضرت نگاه کرد دید غریبه نیست. حضرت فرمود بگو‌ببینم قرآن‌خوندی ؟ بله خوندم، شمارو‌به قرآن‌چه‌مربوط؟ حضرت فرمود :به آیه ی تطهیر رسیدی؟گفت: بله! این آیه در شأن اهل بیت ِپیغمبره. فرمود:مرد! به خدا ما بچه های پیغمبریم. من به این خانواده ارادت دارم شما کی هستین ؟فرمود من علی ابن الحسین هستم .گفت تو‌ پسر حسینی؟!بابات کجاست؟حضرت فرمود:سرت رو بالا بگیری بابام رو‌میبینی.... اون سری که داره قرآن میخونه سر بابای من‌حسینه.. تا این‌خانواده رو شناخت گفت الهی قربونتون برم چیکار میتونم براتون بکنم ؟ حضرت فرمود: پول همرات هست؟بله آقا هست. گفت یه مقدار به این نیزه دارها بده بگو یا این سرها رو‌جلو قافله ببرن،یا پشت سر قافله ، مردم به هوا دیدن این سرها یه وقت چشمشون به ناموس خدا نیوفته. دیدن حرف عمه سادات فرق میکنه.فرمود: بگو‌ چند‌ گام‌ پیشتر آید که چند بوسه بگیرم از آن گلو ی بریده ....حسین.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
# روضه و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حالا وقتی آدم تاریخ رو بررسی میکنه وقتی مقاتل رو میبینه، میبینه چه بر سر زینب آمده...اسوهٔ صبره این بی بی. یک طرف سر بریده بالای نیزه میبینه، یک طرف قاسمِ برادر رو میبینه،یک طرف میبینه بچه ها رو تازیانه میزنن،یک طرف نگاه میکنه میبینه زین العابدین در غُل و زنجیره..اما یک صحنه ای پیش آمدکه دیگه زینب سلام الله علیها نتونست خودش رو کنترل کنه کجا؟دم دروازه ي کوفه... وقتی دید مردم کوفه دارن به آسمان اشاره میکنن سرش رو از محمل بیرون آورد یه نگاه کرد دید سر بریده ی برادر رو‌ نشون‌میدن..حســـــین ... حسین جانم! همۀ مصیبتها را برام گفته بودن.حتی اسارتم را بابام علی بهم خبر داده بود، یه روز تو کوفه من رو به عنوان اسیر میارن، اما دیگه کسی نگفته بود سر بریدۀ تو بالای نیزه رو مي بينم...* بیا زِ بالای نی به دامن جای گیر تا که بشُویم به اشک زِ چهره خاکسترت حسین جان! نمیزد اینقدر کف، نقاره و چنگ و دف دشمن اگر میشنید زمزمهٔ مادرت *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده شبِ سوم محرم ۱۴۰۲ به نفس سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ هر وقت گفت أبتاه دل پیغمبر آرام شد. اما دو جا گفت: یا أبتاه !چه گذشت به پیغمبر نمیدونم‌. یه جا بین در و دیوار. یه جا هم تو‌ کوچه ها وقتی تازیانه خورد گفت: یا أبتاه! رقیه ام‌ هربار باباش رو صدا کرد دل بابا آروم شد..هر بار بابا رقیه رو‌دید گُل از گُل چهره اش شکفت اما چه گذشت تو‌خرابه ..سر رو بغل کرد یه نگاه به سر کرد. یه نگاه به خودش کرد شروع کرد با سر حرف زدن، زمزمه کردن ..بابا!...‌* سوختی سوختم شبیه همیم تو آغوش هم ضریح همیم با تَن بی تَن برای منی کمم که بیای بابای منی *بابا ببین دخترتو ..* چقدر پیر شدم تو روزای دل آزار نبودی سرم داد کشیدن تو بازار مگه دختر تو نداره کِس وکار پایِ زخمم به تو‌ نرسید کجا بودی زجر موهامو‌ کشید کار دنیاست دوتا دل تنگ به هم برسن تو‌کاخ یزید *بابا تو هر کجا فکر میکردم ببینمت الّا کاخ یزید..نمیتونستم باور کنم اون سری که اون وسط ملعبه دست اون بی حیا شده سر مقدس بابای منه. هی رو‌پنجه های پا بلند میشدم هی عمه ام جلو‌ چشمم رو‌ می گرفت. هی دستای کوچولومو اشاره کردم عمه اون سر آشناست بگو‌ نزنه اون لبارو‌ نرنه ..‌بابا هرچی از عمه ام سؤال کردم گفتم عمه اون سر، سر کیه ؟ جوابمو نداد حالا جوابم رو‌گرفتم...* از باب بغداد بری به سمت بیرون کربلا جاده ی حِلّه، یه مسجد مانندیه بالاش تابلو زده "هذا مَقام‌ٌ مُنسَلَخٍ الحُسینی"میدونی اینجا کجاست؟ اینجا همون‌ جایی که خولی سر بریده رو برد. چیکار کرد با سر؟وقتی سر و برد برا عبیدالله تا سر و‌ دید تعجب کرد گفت :چیکار کردید با سرِ حسین!؟ ابن زیاد تعجب کرد، عقب عقب رفت. ابن زیاد از سر ترسید جا خورد.حالا یه دختر سه ساله دید رگارو بریدن صورت سوخته، دندونا شکسته، جای سالم نداشت ..حسین ..... کاری نتونست بکنه زبونش بند اومد.کی من رو یتیم‌کرده؟کی رگاتو بریده؟ کی محاسنت رو‌خضاب کرده؟ فقط تونست یه کاری کنه سر رو‌آورد بالا لباش رو گذاشت رو لبهای بابا دیگه نفس نکشید .. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌محمد رضا بذری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ گرچه جگر بین طشت و حال خراب است کی سر من درمیان بزم شراب است گرچه به تابوت تیر این همه خورده پیرهنم را کسی به زور نبرده آی ابالفضل پیش زینبمان باش دخترِ حیدر کجا، اراذل و اوباش؟! کاش که شمشیر بر تنم بنشیند خواهر من را کسی اسیر نبیند سید پوریا هاشمی *یه طبق خرما بود باید بین فقرا تقسیم میشد، پیغمبر به امام حسن فرمود: پسرم! صدقه بر ما حرامه... از همون کودکی یاد امام حسن مجتبی دادن... آره والله صدقه برا آل الله حرامه، اما یه چند روی است الان تو شام دارن برای این زن و بچه صدقه میارن، هی اُم کلثوم خرماهارو از دست این بچه ها بیرون میندازه، هی میگه:" إِنَّ الصَّدَقَة عَلَیْنَا حَرَام " صدقه بر ما حرامه، ای حسین!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•یابن شبیب! جد مرا... روضه و توسل ویژهٔ شهادت امام رضا علیه السلام اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدرزاده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *امشب اومدیم برای غم های امام رضا گریه کنیم، اما خودِ امام رضا گریه کنِ ابی عبدالله است، خودش فرموده، اگه سفارش خودش نبود نمی گفتم، خودش فرمود:" یَا ابْنَ شَبِیب! إِنْ کُنْتَ بَاکِیاً لِشَیْ‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَیْن" ای پسرِ شبیب اگه خواستی گریه کنی برای جد غریبِ ما گریه کن... اگه امشب اومدی برا امام رضا اما بگو: حسین!.... یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا با لب تشنه سر بریدن، یَا ابْنَ شَبِیب! جد مارو کربلا ذبح کردن... ذبح کردن می دونید یعنی چی؟ یعنی کسی که داره نفس میکِشه سر از بدنش جدا کنن، کربلا چند نفر ذبح شدن، یکیش علی اصغر بود لبهاش به هم میخورد تیر به گلوش زدن" فَذُبِحَ الطِّفل مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُن" یکی هم عبدالله بن حسن، رو سینه ی امام حسین داشت گریه می کرد، حرمله تیر به گلوی عبدالله زد، اما یه ذبح دیگه ای هم داریم، این ذبح، ذبح معمولی نیست، ذبح از زیر گلو نیست، ابی عبدالله از قفا سرش رو بریدن...* یابن شبیب! جد مرا بی هوا زدند یابن شبیب! جد مرا با عصا زدند *امام رضا دَم آخر عُمرش صدا زد: فرش هارو جمع کنید، آخه میخوام مثل جد غربیم حسین روی خاک ها جون بدم...* يكي با نيزه اش از پشت ميزد يكي با چكمه و با مُشت ميزد خودم ديدم سنانِ بی مُروَّت حسينم را به قصد كُشت ميزد *ای حسین!...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ https://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس سید مهدی میرداماد •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حضرت وسط میدانه یه نگاه کرد به طرف چپ یه‌ نگاه کرد به طرف راست، دید عباس یه طرف، قاسم و علی اکبر یه طرف ، حجت خدا تنهاست صدا بلند کرد "هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی" اما تا فرمود: "هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" صدای هلهله ی دشمن بلند شد. دشمن گفتن حسین دیگه تنها شده، غریب شده. از اون طرف صدای هلهله بلند شد از این طرف صدای ضجّه ی زنها بلند شد. ابی عبدالله دید صدای زنها بلند شد با همه ی سختی رفت به طرف خیمه که زنها رو آروم‌کنه. آمد داخل خیمه دید غوغا مال یه نقطه است همه دور یه گهواره دارن گریه می کنن. فرمود:" نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیر" اینجام باز رباب جلو نیومد. بچه رو‌ دست عمه اش داد.خانم شما بچه رو ببر بده به آقام ابی عبدالله. آمد بچه رو‌ گرفت. مرحوم دربندی میگه:وقتی حسین‌ تو‌ میدون گفت:"هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" اول خدا گفت: لبیک، بعد پیغمبر جوابش رو داد لبیک، بعد امیرالمؤمنین گفت لبیک، بعد مادرش زهرا گفت لبیک، بعد داداشش حسن گفت لبیک، مرحوم‌دربندی میگه جمیع انبیا و اولیا لبیک گفتن. حتی ابدان شهدا لبیک‌گفتن. مقتل میگه تا حسین‌گفت:"هَلْ مِنْ ناصِرٍیَنْصُرُنی" ابدان مجروح شهدا تکون‌ خورد. شهدام‌گفتن: لبیک. آخرین کسی که کربلا گفت لبیک‌ ..میدونی کی بود؟ دیدن بچه داره دست و پا میزنه خودش رو از گهواره میخواد بندازه پایین... بابا منم هستم اینجا ابی عبدالله بچه رو برداشت رفت تو دل لشکر.. حسین اومده میدون. نوشتن نه لباس رزم پوشید نه شمشیر و سپر بست، با لباس پیغمبر و عبا و عمامه ی رسول خدا به میدان رفت .اینقدر دستش رو برد بالا یعنی بچه ام‌خیلی حال نداره.... امیر المؤمنین فرمود:حسین‌ من مظهر عزّت خداست.حسین‌من‌حاجت از کسی نمی خواد. ابی عبدالله به کسی رو نمی زد. تو سن خردسالی هم از کسی حاجت نمی خواست امیرالمؤمنین‌میگه: حتی از جدّش پیغمبر چیزی نمی خواست. اما کربلا قصّه فرق داره برا خودش نخواست.کاری کردن بچه اش رو بیاره رو‌ی دست.."يا قَوْمِ، إِنْ لَمْ تَرْحَمُوني فَارْحَمُوا هذَا الطِّفْل" ای قوم، اگه به من رحم نمی کنید،به این طفل خردسال رحم‌ کنید. امام سجاد علیه السلام فرمود: گریه ی ما برای تیر نیست، برای شهادت نیست، برای بلا نیست، درد ما برای نیزه و شمشیر و سه شعبه نیست. پس گریه ی ما برای چیه؟ حضرت فرمود: روضه ی ما به خاطر هتک حرمته، گریه ی ما به خاطر بی ادبی وجسارته. کجا به‌حضرت جسارت کردن، بی ادبی کردن‌؟ حسین داشت حرف می زد نذاشتن حرف زدنش تموم بشه. یهو دید بچه داره دست وپا می زنه. یه نگاه کرد، "فَذُبِحَ الطِّفلُ مِنَ الاُذُنِ الیَ الاُذُنِ..." یه نگاه کرد دید این بچه میخواد دست وپا بزنه. حضرت بند قنداق رو باز کرد بچه ام راحت دست و پا بزنه.. اینقدر مصیبت سنگین بود حسین‌ نگاه کرد به آسمون ،خون رو‌می پاشید به آسمون داری میبینی باهام‌ چه می کنند....ای حسین.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به‌ حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده شبِ هفتم محرم ۱۴۰۱به نفس کربلایی سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شب هفتم رسیده میبینی بازم‌اصغر به گریه افتاده توی خیمه کنارِ گهواره به‌گمونم رباب جون‌ داده بازم انگار، مادری تشنه روضه ی شیرخواره میخونه خالیه آسمون آغوشش از شبِ گاهواره میخونه «میدونی چی میگه؟» لا لالا گلم‌ لالاعلی اصغرم لالا کودکش رو‌حسین با خود برد رفته شاید با آب برگرده شاید این دفعه با لبِ سیراب شیر خوارِ رباب برگرده شاید این دفعه حرمله دستش وقت پرتاب تیرها بِبُرِه شایدم تیر، پرت شه اما به علی اصغر حسین‌ نخوره شاید این دفعه روی دست حسین‌ اصغرم دست و پا نزنه واسه یک قطره آب الهی که یه پدر رو به دشمنا نزنه کاش میشد؛ ولی نشد‌ که‌ نشد باز هم‌ تیر با شتاب آمد باز دست حسین پُرخون شد غم سراغ دلِ رباب اومد مونده حیرون دوباره ارباب و باز نگاهش به پهنه ی دشته یه قدم سمت خیمه اومده و دو قدم سمت دشت برگشته *همه دیدنداین بچه رو زیر عبا پنهان کرده یه قدم میره سمت خیمه ها یه قدم برمی گرده ..خدا نیاره برا کسی بچه اش رو دستش جون‌بده..خدا میدونه اون لحظه چقدر سخته..بچه تو‌بغلت جون داده، نمی تونی برگردی خونه ات، میگی الان مادرش چشم به راهه......* تا نبینه رباب اصغر رو طفل رو‌ داخل عبا برده‌ مُتَحَیِّر حسین از صحرا پشت اون‌ خیمه سَر درآورده *یه مرتبه دیدن ابی عبدالله پشت خیمه ها رو زمین نشست. با نوک‌ خنجر یه قبر کوچولو آماده‌ کرد تا اومد این بچه رو تو‌ خاک بذاره..یه مرتبه دید یکی داره میگه ،حسین‌ صبر کن، بذار یه بار دیگه بچه ام رو ببینم .....ای حسین ..... «صَلَی اللّهُ عَلَیْکَ یا مَظْلوم یا أَبا عَبدِاللّه» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس حاج‌میثم‌مطیعی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شستی تن حسین و حسن با کدام دست؟ آماده کرده ای تو کفن با کدام دست؟ *یا زهرا! با دست شکسته کارای خونه رو‌ کردی.. با دست شکسته موهای زینبت رو‌شونه زدی ... وقتی علمدار کربلا بالای اسب نشسته بود،"و تَوجه نَحو الخيمة" گفت الان آب به خیمه ها می برم.. دستاشو شکستن،دست راستشو زدن، مشک رو به بازوی چپ گرفت، دست چپ رو زدن، خیالی نبود.( شاید، نمی‌دونم گفت من کی باشم دستای من چه ارزشی داره دستای دختر پیغمبر رو شکستن من که جای خود دارم)مشک رو به دندان گرفت ..* «نمیدانم چرا هر وقت از یاس میخوانم کنار یاس قدری روضه عباس میخوانم» *مشک رو به دندان گرفت یه اتفاقی افتاد " فَوَقَفَ العَبّاس مُتحیّرا "وقتی تیر به مشکش خورد همون جا ایستاد. نه راه پیش داره نه راه پس، چنان با عمود آهن به سرش زدن با صورت به زمین افتاد. صدا زد" یا اَخا اَدرِک اَخاک" دیگه بیا به دادم برس. امام حسین رسید بالای سرش یه نگاهی انداخت. صدا زد"« أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي " کمرم شکست "وَ قَلَّت حِيلَتِي"سعی کرد این بدن رو جمع کنه..عباس صدا زد: "یا اخی ما تُرید منّی" ؟ میخوای چیکار کنی ؟ یوقت منو به خیمه ها نبری ...* دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی میشه دوباره باز علمدار حرم باشی این بچه ها دیگه نمیخوان آب تو رو می‌خوان میشه براشون باز سقاشی عباس من! وقتی خجالت می کشی شرمنده تر میشم سقّا بدون دست هم سقاست باور کن تو چشم عباسم نبینم اشکِ غم باشه بی تو حسین تنها ست باور کن *آخه وقتی می‌خواست بره میدان صدا زد: "يا أَخِي إِذَا مَضَيْتَ فَتَفَرَّقَ عَسْكَرِي " تو بری لشگرم از هم پاشیده ميشه...* دریا تو دستاته اباالفضل ممنون دستاتم اباالفضل چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگِ چشماتم ابالفضل *دخترا و زنهای اهل حرم همه منتظر بودن هی سرک میکشیدن خدایا! چرا از علقمه خبری نمیشه نه امام حسین اومد نه علمدار اومد. همینجور که نگاه میکردن یوقت دیدن"وَ رَجَعَ الحُسَین الی المُخَیَّم" دیدن آقا داره تنها برمیگرده "منکسِراََ حزیناََ باکیا"دیدن کمرش شکسته داره گریه می‌کنه"یُکَفکِفُ الدُّموعَهُ بِکُمِّه."با این آستین پیراهن هی اشکها رو پاک می‌کنه...* دستم رو میگیرم به پهلو راه میرم من اونچه نباید عاقبت، دیدی سرم اومد تا که نشستم پیش تو انگار حس کردم یک لحظه بوی مادرم اومد دیدی بهت گفتم کبوده صورت مادر دیدی بهت گفتم که خیلی سخت راه میره ‌ دیدی چقدر سخته ببینی مادرت هر بار دستش رو به پهلوش میگیره دریا تو دستاته ابالفضل ممنون دستاتم ابالفضل چشمات پر از خون شد عزیزم دلتنگ چشماتم ابالفضل ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•در نهانِ چشم‌ِ من.. وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بعضیا اینجورین یه صحنه ی دلخراش ببینن ناخود آگاه چشمشون رو میبندن که صحنه رو‌ نبینن. شاید بچه های فاطمه همه چشاشو ن رو بستن. هنوز صدای سیلی تو گوش حسنه....* در نهانِ چشمِ من اشک است مهمان ساخت زود بیرون می کِشد از خانه مهمانِ مرا *امیرالمؤمنین چشماشو بست نبینه این نامردا چه بلایی سر خانومش دارن میارن، حتی اگه چشماتم ببندی صدای ناله ی بچه هات رو داری میشنوی، حسن از اون طرف داره میگه نزن، حسین از این طرف داره میگه نزن، زینب از تو خونه بدو بدو اومد..* *سالها گذشت علی دردش رو داره به چاه میگه.....میدونی چی میگه؟..* حلالم کن حیدر نیومد میزدنت کاری زِ دستم بر نیومد همسایه ها دیدن صداشون در نیومد از بعد کوچه، روزی صد بار آرزو کردم که من می مُردم ای کاش.. چون که شنیدم هر کسی اون روز تورو تو کوچه زده گرفته پاداش یادم نمیره.. اون چهل تا بی حیا که بویی از غیرت نبردن یادم نمیره پشت در بودیم همه باهم به در هجوم آوردن *مگه میشه داره میبینی چه صحنه ای پیش اومده، چشمتم که ببندی بالاخره صدای ضربه ها رو میشنوی .. از تل تا گودال چند قدم فاصله است بی بی زینب بالای تل ایستاده داره میبینه یه مرتبه دید دور حسینش حلقه زدن گرد و خاکا بالا رفت بی بی هم چشماش رو بست صحنه رو نبینه، اما صدای ضربه های شمشیر و نیزه داره میاد، هر کسی ضربه میزنه صدای ضربه اش رو زینب میشنوه بجای حسین زینب ناله میزنه هر ضربه ای که می شنوه صدا میزنه وا محمدا....ای حسین....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در و هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بین ائمه دو‌نفرن که همسرانشون تو قتلشون سهیمند..اما همه میگن امام‌ حسن از همه غریب تره..همسر امام‌ حسن ظاهری هم شده وقتی دید رنگ صورت امام‌ حسن برگشت وخونابه بالا میاره گریه اش گرفت.آقا فرمود: مگه من بد همسری برات بودم چه کردی با من؟ دید داره گریه می کنه فرمود:از اون راه برو‌دست حسین و زینبم بهت نرسه.. اما بمیرم پسر امام رضا خیلی غریب بود.نه خواهری!نه برادری! اونیم‌که زهر دا ه پشت در نشست کنیزا رو جمع کرد.گفت: کنیزا کف بزنید..نمیخوام صدای ناله اش رو‌کسی بشنوه.یه کنیز رفت یه ظرف آب آورد برسونه به جواد الائمه. ام‌فضل دسد نزدیک در سده ظرف آب رو ازش گرفت. چه میخوای بکنی؟کنیز گفت: خانم این آقا داره از دنیا میره لااقل بذار یه ذره آب بهش بدم ظرف آب رو زمین زد گفت: میخوام‌ عزیز زهرا از عطش بال بال بزنه.. یا جواد الائمه! خدا رو شکر خواهر نداشتی، خدا رو شکر خواهری نداشتی ببینه داری داد میزنی سوختم.یه خانمی بالای تل زینبیه جلودار همه ی عزادارها و سینه زنها می گفت یا حسینا....ارثی که جواد الائمه برده این صحنه ای که ظرف آب رو زمین زدن گفتن‌نمیذاریم آب برسه از اینجای گوداله..یه ملعون خبیثی اومد دو سه متری حسین، امام‌حسین رو‌ صدا زد چشمها بسته است...قربونش برم دیگه رمقی براش نمونده بود..آدم دستش رو‌ میبره یه ذره خونریزی داره میبینی بی حاله خون ازش رفته. از صبح عاشورا امام‌ حسین رو‌ هی زدن ..خیلی بدن زخم شده، خیلی خونریزی شده، دیگه چشما هم اومده.خب نانجیب رها می کردی میرفتی حسین‌ که داشت از دنیا میرفت. گفت:حسین! ابی عبدالله چشمش رو باز کرد دید یه مشک آب دست این خبیثه. گفت این مشک آب رو‌ میبینی؟اونوقت جلو‌ چشم‌حسین آروم آروم می ریخت روی زمین..حسین هرگز به دشمن نگفت تشنه امه. یه جا وقتی نگاهش به آب افتاد فهمیدن عطش کار خودش رو‌کرده...حالا تو‌گودال داره آب رو‌میریزه صدا زد حسین‌! پرنده های آسمان و درندگان زمین آزادن از آب بنوشن. اما نمیذارم یه قطره آب به لبت برسه...* از آب هم‌مضایقه کردن کوفیان خوش داشت حرمت مهمان کربلا *یه خانمی بین آسمان و زمین ناله می زد یه طرفش مریم بود یه طرفش هاجر، دورش رو‌ حوا و آسیه گرفته بودن..یه وقت صداش تو ملکوت پیچید. صدا زد...."بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک‏" حسین....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ * این روضه ها رو ما خوندیم، بذار چند بیت از زبون خود آقا بگم، وقتی سرش رو دامن مادر بود، یه نیگاه کرد گفت مادر: جگرم پاره پاره شد مادر خون چکیده ز گوشه ی دهنت زهر اثر کرده و کبود شده ست درد افتاده در تمام تنت هرچه شد نیزه بر تنم نزدند و سه شعبه به قلب من نزدند کسی اینجا به فکر غارت نیست چنگ بر کهنه پیرهن نزدند بغض های عزای کرب و بلا در میان دل شکسته ام ماند ساربانی نبود اطرافم آخر انگشترم بدستم ماند هیچ کس با وضو و با چکمه وایِ من، روی سینه ام ننشست هیچ کس پشت و رو نکرد مرا هیچ کس سینه ی مرا نشکست بدنم زیر آفتاب اما.. بدنم زیر دست و پا ها نیست سرِ پاداشِ بردن سرِ من بین شمر و سنان که دعوا نیست *جلو در حجره ایستاده نانجیب، هم خودش داره پایکوبی میکنه هم کنیزا رو جمع کرده بود، هلهله میکنن صداشو نشنون. یه نفر از کنیزا شنید آقا میگه آه! جگرم داره می سوزه. رفت یه ظرف آبی پر کرد تا جلو در حجره رسید نانجیب گرفت ظرف آب رو محکم رو زمین زد، گفت: آب برا کی داری می بری ؟ گفت: برا پسر امام رضا ببین چطور داره ناله میزنه. گفت: اینجا ایستادم لحظات آخر این صدا رو ازش بشنوم. همه ی روضه هاش رنگ و بوی روضه جد غریبشو میده. هِلالم میگه شنیدم لب های حسین وقتی بهم میخوره گفتم شاید داره نفرین میکنه. جلو رفتم دیدم حسین میگه آه! جیگرم... سپرمو از آب پر کردم نزدیک گودال شدم همچین که اومدم آبو ببرم دیدم نانجیب از گودال بیرون اومد، تمام لباس غرق خونه. گفت: کجا داری میری؟ گفتم دارم آب برای حسین می برم. دیدم دامن نحسشو کنار زد، سر و روی دست گرفت. گفت بیهوده زحمت کشیدی.. گفت دیدم بدن نحسش داره میلرزه. گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا داری می لرزی؟ قصی القلب، سر از بدن پسر فاطمه جدا کردی. گفت: هلال، لحظه آخر گوشهٔ گودال هیچ زنی نبود، اما می شنیدم یه صدایی رو.... یه نفر هی صدا می زد ولدی.... بنیّ قتلوک عطشان....* «این دستا بیاد بالا، به نیت فرج بگو حسین....» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج سعید حدادیان •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بین ائمه دو‌نفرن که همسرانشون تو قتلشون سهیمند..اما همه میگن امام‌ حسن از همه غریب تره..همسر امام‌ حسن ظاهری هم شده وقتی دید رنگ صورت امام‌ حسن برگشت وخونابه بالا میاره گریه اش گرفت.آقا فرمود: مگه من بد همسری برات بودم چه کردی با من؟ دید داره گریه می کنه فرمود:از اون راه برو‌دست حسین و زینبم بهت نرسه.. اما بمیرم پسر امام رضا خیلی غریب بود.نه خواهری!نه برادری! اونیم‌که زهر دا ه پشت در نشست کنیزا رو جمع کرد.گفت: کنیزا کف بزنید..نمیخوام صدای ناله اش رو‌کسی بشنوه.یه کنیز رفت یه ظرف آب آورد برسونه به جواد الائمه. ام‌فضل دسد نزدیک در سده ظرف آب رو ازش گرفت. چه میخوای بکنی؟کنیز گفت: خانم این آقا داره از دنیا میره لااقل بذار یه ذره آب بهش بدم ظرف آب رو زمین زد گفت: میخوام‌ عزیز زهرا از عطش بال بال بزنه.. یا جواد الائمه! خدا رو شکر خواهر نداشتی، خدا رو شکر خواهری نداشتی ببینه داری داد میزنی سوختم.یه خانمی بالای تل زینبیه جلودار همه ی عزادارها و سینه زنها می گفت یا حسینا....ارثی که جواد الائمه برده این صحنه ای که ظرف آب رو زمین زدن گفتن‌نمیذاریم آب برسه از اینجای گوداله..یه ملعون خبیثی اومد دو سه متری حسین، امام‌حسین رو‌ صدا زد چشمها بسته است...قربونش برم دیگه رمقی براش نمونده بود..آدم دستش رو‌ میبره یه ذره خونریزی داره میبینی بی حاله خون ازش رفته. از صبح عاشورا امام‌ حسین رو‌ هی زدن ..خیلی بدن زخم شده، خیلی خونریزی شده، دیگه چشما هم اومده.خب نانجیب رها می کردی میرفتی حسین‌ که داشت از دنیا میرفت. گفت:حسین! ابی عبدالله چشمش رو باز کرد دید یه مشک آب دست این خبیثه. گفت این مشک آب رو‌ میبینی؟اونوقت جلو‌ چشم‌حسین آروم آروم می ریخت روی زمین..حسین هرگز به دشمن نگفت تشنه امه. یه جا وقتی نگاهش به آب افتاد فهمیدن عطش کار خودش رو‌کرده...حالا تو‌گودال داره آب رو‌میریزه صدا زد حسین‌! پرنده های آسمان و درندگان زمین آزادن از آب بنوشن. اما نمیذارم یه قطره آب به لبت برسه...* از آب هم‌مضایقه کردن کوفیان خوش داشت حرمت مهمان کربلا *یه خانمی بین آسمان و زمین ناله می زد یه طرفش مریم بود یه طرفش هاجر، دورش رو‌ حوا و آسیه گرفته بودن..یه وقت صداش تو ملکوت پیچید. صدا زد...."بُنَیَّ قَتَلُوکَ وَ مَا عَرَفُوکَ وَ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ مَنَعُوک‏" حسین....* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت جواد الائمه علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا طاهری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ * این روضه ها رو ما خوندیم، بذار چند بیت از زبون خود آقا بگم، وقتی سرش رو دامن مادر بود، یه نیگاه کرد گفت مادر: جگرم پاره پاره شد مادر خون چکیده ز گوشه ی دهنت زهر اثر کرده و کبود شده ست درد افتاده در تمام تنت هرچه شد نیزه بر تنم نزدند و سه شعبه به قلب من نزدند کسی اینجا به فکر غارت نیست چنگ بر کهنه پیرهن نزدند بغض های عزای کرب و بلا در میان دل شکسته ام ماند ساربانی نبود اطرافم آخر انگشترم بدستم ماند هیچ کس با وضو و با چکمه وایِ من، روی سینه ام ننشست هیچ کس پشت و رو نکرد مرا هیچ کس سینه ی مرا نشکست بدنم زیر آفتاب اما.. بدنم زیر دست و پا ها نیست سرِ پاداشِ بردن سرِ من بین شمر و سنان که دعوا نیست *جلو در حجره ایستاده نانجیب، هم خودش داره پایکوبی میکنه هم کنیزا رو جمع کرده بود، هلهله میکنن صداشو نشنون. یه نفر از کنیزا شنید آقا میگه آه! جگرم داره می سوزه. رفت یه ظرف آبی پر کرد تا جلو در حجره رسید نانجیب گرفت ظرف آب رو محکم رو زمین زد، گفت: آب برا کی داری می بری ؟ گفت: برا پسر امام رضا ببین چطور داره ناله میزنه. گفت: اینجا ایستادم لحظات آخر این صدا رو ازش بشنوم. همه ی روضه هاش رنگ و بوی روضه جد غریبشو میده. هِلالم میگه شنیدم لب های حسین وقتی بهم میخوره گفتم شاید داره نفرین میکنه. جلو رفتم دیدم حسین میگه آه! جیگرم... سپرمو از آب پر کردم نزدیک گودال شدم همچین که اومدم آبو ببرم دیدم نانجیب از گودال بیرون اومد، تمام لباس غرق خونه. گفت: کجا داری میری؟ گفتم دارم آب برای حسین می برم. دیدم دامن نحسشو کنار زد، سر و روی دست گرفت. گفت بیهوده زحمت کشیدی.. گفت دیدم بدن نحسش داره میلرزه. گفتم نانجیب تو که کار خودتو کردی دیگه چرا داری می لرزی؟ قصی القلب، سر از بدن پسر فاطمه جدا کردی. گفت: هلال، لحظه آخر گوشهٔ گودال هیچ زنی نبود، اما می شنیدم یه صدایی رو.... یه نفر هی صدا می زد ولدی.... بنیّ قتلوک عطشان....* «این دستا بیاد بالا، به نیت فرج بگو حسین....» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راوی میگه از خیمه هاش بیرون آمد. یه صحنه ای مقابل چشماش بود.همه روی زمین افتاده بودند..."یُنادی هَلْ مِنْ ناصِرٍ یَنْصُرُنی؟!هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یُغِیثُنَا لِوَجْهِ اللهِ؟ أَمَا مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ الله؟ "آیا مدافع حرمی هست یا نه؟! "تَوَجَّهَ نَحوَالقوم..."اومد مقابل لشگر ایستاد"جَعَلَ یَنظُرُ یَمینًا وَ شِمالاً"یه نگاهی به راست و چپ انداخت.کسی رو ندید..."فَنادی..."با صدای غریبی صدا زد: یا مسلم بن عقیل!یا هانی بن عروه! یا حبیب بن مُظاهر!یا زُهَیرَ بنَ القَین! و یا حرَّالریاحی!ویا علی بنَ الحسین! " ای علی اکبرم...بین این همه شهید از بنی هاشم اول، علی اکبر رو صدا زد...اول اون کسی رو صدا زد که شهادتش جیگرشو سوزونده بود..."یا اَبطالَ الصَّفا و یا فُرسانَ الْهَیْجاءِ..."آی پهلوونا !" مالی أُنادیکُمْ فَلا تُجیبُونی...؟! " چرا من شما رو صدا میزنم،جواب من رو نمیدید؟!آخه وقتی اینطور میگفت،از لشگر مقابل صدایی شنیده نمیشد،ولی از پشت سر صدا می آمد..."فَارتَفَعَت اصواتَ النِّساء بالعَویلِ والبُکاء..."زن ها،دخترها فریاد می زدند...گریه می کردند..."وَ أَدْعُوکُمْ فَلا تَسْمَعُونی؟! "مگه صدای من رونمیشنوید؟!"أَنْتُمْ نِیامٌ..."آیا به خواب رفتید؟ " أَرْجُوکُمْ تَنْتَبِهُونَ؟ "از این خواب ابدی بلند شید..." أَمْ حالَتْ مَوَدَّتُکُمْ عَنْ إِمامِکُمْ فَلا تَنْصُرُونَهُ؟ "چرا آقاتون رو یاری نمی کنید؟! صدا زد:"فَهذِهِ نِساءُ الرَّسُولِ صلى الله علیه و آله لِفَقْدِکُمْ قَدْ عَلاهُنَّ النُّحُولُ..."بیایید زن های اهل حرم رو ببینید..."فَقُومُوا مِنْ نَوْمَتِکُمْ..."بلند بشید از این خواب.. " أَیُّهَا الْکِرامُ، وَ ادْفَعُوا عَنْ حَرَمِ الرَّسُولِ الطُّغاةَ اللِّئامَ "بیاید از این حرم دفاع کنید...اینا چشماشون ناپاکه...اینا به دختراشون وعده گوشواره دادند...اینا به زن هاشون وعده خلخال و زینت دادند...بلند شید...بلند شید... "وَ لکِنْ صَرَعَکُمْ وَاللَّهِ رَیْبُ الْمَنُونِ وَ غَدَرَ بِکُمُ الدَّهْرُ الخَؤُونُ، وَ إِلّا لَما کُنْتُمْ عَنْ دَعْوَتی تَقْصُرُونَ، وَلا عَنْ نُصْرَتی تَحْتَجِبُونَ، فَها نَحْنُ عَلَیْکُمْ مُفْتَجِعُونَ، وَ بِکُمْ لاحِقُونَ، فَإِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ"منم دارم میام.. هیچ کسی بلند نشد...همه شهید شده بودند...نشونه داری بگی؟ بله! یکیش رو میگم.... روزها گذشت...‌کاروان رسید به شام..یه نفر یزید رو نگاه کرد...گفت:یزید! این کنیز رو به من ببخش... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دیدن قاسم وقتی داره میاد هی داره گریه می‌کنه، برای چی؟ شاید داره یادش میاد من برم، کار حرم چی میشه؟ عموی من غریبه، اینقدر ذوق رفتن به میدان را داشت که در مقتل نوشتن: بند کفش پای چپش رو هم نبسته بود، وارد میدان شد، رجز میخوند:  "اِن تَنکرونی فأنا ابنُ الحسن سِبطُ النَّبیِّ المُصطفی المؤتَمَن" من حسن‌زاده هستم... قصه مبارزه حضرت با اون نامرد ارزق شامی رو شنیدید چهار تا پسر داشت، قاسم چهار تا پسر اون رو هم به درک واصل کرد، خود ارزق رو که هزار نفر رو نوشتن حریف بود، اون رو هم به درک واصل کرد، دیدن اینجوری نمی‌شه، صدا زد؛ عمر بن سعد لعنت الله علیه: به طفل بودنش نگاه نکنید، چه کنیم؟ تیربارانش کنید، سنگبارانش کنید، سنگ بارانش کردن، خود آقا ابی عبدالله هم به پیشونیشون سنگ خورده، یه روز هم تو کوچه‌های مدینه تابوت باباشو سنگ باران کردن... دور قاسم رو گرفتن، عمر بن سعد گفت من داغش رو به دل مادرش می‌ذارم، اومد روبروش با شمشیر به فرق قاسم علیه السلام زد، آقازاده افتاد با صورت به زمین... کجا رفتی؟ یه جا دیگه هم ابی عبدالله با صورت به زمین خورد... یه جا دیگه هم امیرالمؤمنین تا فهمید زهرا جان داده با صورت به زمین افتاد...* نفس میزد تو را می‌زد مغیره و قنفذ را صدا می‌زد مغیره از این اوضاع چادر خوب پیداست که تو را بی‌هوا می‌زد مغیره الهی بشکنه دست مغیره میون کوچه‌ها بی‌ مادرم کرد *قاسم افتاد، يكي اومده کاکلش رو گرفته سر از تنش جدا کنه، در مقتل در زیارت ناحیه نوشته: "السَّلَامُ عَلَى الْقَاسِمِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْمَضْرُوبِ" تا عمو رو صدا زد: نوشتن عمو مثل باز شکاری خودشو بالا سر قاسم رسوند، تا اومد شمشیر و حواله کرد دست اون لعنتی رو کوتاه کرد، جنگی اونجا کنار قاسم رخ داد، شیخ جعفر شوشتری نوشتن: هر شهیدی می‌خواست جان بده یک بار ابی عبدالله رو صدا می‌کرد، ولی قاسم مکرر ابی عبدالله رو صدا می‌زد، هر سم اسبی که به بدن قاسم ميخورد، عمو رو صدا می‌زد، گاهی هم می‌گفت یا اُماه!... گرد و غبار جنگ خوابید ابی عبدالله جمعیت را کنار زده بود تا به قاسم برسه امام زمان در ناحيه می‌فرمايد: "وَ هُوَ يَفْحَصُ‏ بِرِجْلَيْهِ التُّرَاب" قاسم پا به زمین می‌کوبید، ابی عبدالله قاتل‌های قاسم رو لعنت کرد، امام زمان روضه می‌خونه: "قَالَ عَزَّ وَ اللَّهِ عَلَى عَمِّكَ" خیلی بر عموی تو سخته، "فَلَا يُجِيبَكَ أَوْ أَنْ يُجِيبَك" منو صدا بزنی نتونم برات کاری کنم، نوشتن اینجا آقا خیلی خجالت کشید، کاری هم کنم دیگه فايده اي نداره قاسم جان... این عبارت جای دیگه اي هم استفاده شد یکی دیگه هم صدا زد: خیلی برا علی سخت بود سر و روی فاطمه را کبود ببینه... خیلی براش سخت بود پهلوی فاطمه رو شکسته ببینه... ابي عبدالله قاسم رو بغلش کرد، اومد از زمین بلندش کنه، یادتونه قاسم رو، حالا ابی عبدالله می‌خواد ببره دید پاهای قاسم به زمین کشیده میشه، وقتی علی اکبر شهید شد همه نیومدن، ولی وقتی قاسم شهید شد همه ی خیام بیرون آمدند، آخه یتیم بود تا یتیم نوازی کنند، خود ابی عبدالله بین دو تا بدن نشست صدا می‌زد: قاسم پسرم! علی اکبرم!... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت علی اکبرعلیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یاس باغ امام را چیدند اشک چَشم حسین را دیدند آی مردم! بلند گریه کنید که به آقا بلند خندیدند... حسین تنِ، علی رو جمع کرده قدش خمه چشاش پر از درده حیرونه که چجوری برگرده پاشو بیا با هم بریم خیمه «علی پاشو..علی پاشو..» داری می‌بینی روبروت میخوای بگی بابا ولی بسته شده راه گلوت بلند شو...عزیزم....! با گوشه ی عبا دارم خونو میگیرم از لبت *دلش آروم نشد" وَ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى خَدِّهِ.." صورت به صورت جوانش گذاشت... ای حسیین...* با گوشه ی عبا دارم، خونو میگیرم از لبت پاشو یه کاری کن علی، رسیده عمه زینبت بلند شو...عزیزم...! *راوی میگه یه وقت خواهرش از خیمه ها بیرون آمد"کَاَنَّهَاالشَّمسُ الطّالِعَه"می دوید سمت قتلگاه..."و هی تُنادی! یابن اخاه..." وای علی اکبرم نور دو دیدهٔ ترم... "وا ثمرةَ فؤاداه ! " ای میوه دلم! " وا اُخَیّاه وابن اُخَیّاه،فَجائَت الیه،فَاَکَبَّت الیه"اومد خودشو رو این بدن پاره پاره انداخت. امامه...لنگر این دنیاست..."فَاَخَذَها الحُسَین"خواهر رو بلند کرد.زیر بازوهاشو گرفت..‌"وَ رَدَّها الی الخَیمَه..."خواهر رو بر گردوند سمت خیمه ها..."فَاَقبَل الیه فِتیانِه،اِحمَلوا اَخاکم"همینجور که بالای سر جوونش ایستاده بود.حسین رو کرد سمت خیمه ها هنوز بنی هاشم هستن صدا زد" يا فُتْيانَ بَنِي هاشِم" آی جوونای بنی هاشم" اِحمَلوا اَخاکم"این راوی که این صحنه رو نوشت،گفت:حسین رو کرد سمت خیمه ها وقتی خواهر رو برگردوند،خودش که نرفت‌...زینب رو تنها فرستاد...گفت:زینب جان! برگرد..* *این صحنه رو نوشت که زینب از خیمه ها بیرون آمد.ساعتی نگذشت.دوباره نوشت، گفت یادمم نمیره.."واللَّهِ لَا أَنْسَى زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ تَنْدُبُ الْحُسَيْنَ..." دختر علی از خیمه ها بیرون آمد"وَ تُنَادِي بِصَوْتٍ حَزِينٍ وَ قَلْبٍ كَئِيبٍ"میگه زینب با یه صدای حزین و قلب خسته ای شروع کرد ناله کردن... همه دست کشیدن...قاتل بلند شد، نگاه کرد...میدان سکوتِ مطلق شد...زینب شروع کرد حرف زدن،همه شروع کردند گریه کردن...عمر سعد گریه میکرد،سنان و خولی گریه می کردند.مگه چی میگفت؟صدا میزد.."وامحمداه! هذا حسين بالعراء، مرمل بالدماء، مقطع‏ الأعضاء و بناتك سبايا إلى الله المشتكى..."* «این کشته ی فتاده به هامون حسین توست» با یا علی بلند شو باباجون به خیمه‌ها از وسط میدون هرجوری هست عمه رو برگردون گریز روضه رفته اونجا که می‌بینه زینب تن صد چاکه حسینو، بی کفن روی خاکه برای اون لحظه ای که بابا کنار جوونش ایستاده بود.ب ای اون لحظه ی غربت دستت رو بلند کن.. «سیدنا الغریب حسین جانم....» : محمد رسولی نغمه پرداز: مهدی زنگنه ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت علی اکبر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سید جعفر شوشتری میگه: کنار بدن قاسم امام حسین مثل باز شکاری اومد. اما کنار بدن علی اکبر با تأنی میومد دیگر توان نداشت. اومد دید یه گوشه شلوغه نیزه‌ها، شمشیرها، بالا میره پایین میاد.. تا چند قدمی علی اکبر رسید حسین رکابشو گم کرد.افتاد از رو اسب به زمین تا اومد بلند شه دید نمی‌تونه.. هی میومد بلند شه هی این زانو تا می‌خورد می افتاد رو زمین..نوشتن با زانو قدم برداشت هی می‌گفت: ولدی.. ولدی... اومد کنار بدن علی اکبر.. اومد صورت به صورت علی اکبرش گذاشت..انقده بلند بلند ناله زد ابی عبدالله... اما برای اینکه اب عبدالله جان نده کنار بدن علی اکبر.. باید یه اتفاقی جلوه کنه باید یه مصیبتی بالاتر جلوه کنه.. ذهن و فکر ابی عبدالله که درگیر علی اکبره جای دیگه بره. یه وقتی دید بین این همه نامحرم صدای زینب میاد.. ابی عبدالله تا صدای زینبو شنید بلند شد حالا زینب نشست خواهر خودشو رو بدن علی اکبر انداخت. مهيّج الأحزان نوشته صحنه رو دید، دید بی‌قرار شده زینب، عباشو درآورد کشید رو تن خواهر.. علی رو هم از منزل میبردن یه وقت دید زهرا افتاده رو زمین.. اونقدر خون از سینه ی بی بی اومده مولا عبا رو درآورد رو تنِ زهرا انداخت...* بنا نبود که آفت به باغ ما بزند پسر بزرگ نکردم که دست و پا بزند «ای حسین...» ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
#روضه و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین اجرا شده به نفسِ حاج میثم مطیعی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دارم تصور می‌کنم تموم بشه غصه و آه نبُـرّه اون خنجر کُند... شمر نره توو قتلگاه... خدایا! کمک کن... «شمر مرو به قتلگه... فاطمه می کند نگه...» *ای کاش خنجرت رو تیز کرده بودی نامرد...* دارم تصور می‌کنم، هیشکی نبینه اشکامو نتونه هیچ غارتگری؛ بدزده گوشواره‌امو خدایا! کمک کن... برگرده کاش معجری که رفته... برگرده انگشتری که رفته... عموی آب آوری که رفته... الهی که نریم به سوی شام سنگی نیاد رو سرِ ما از بام چوب نزنن به دندونِ بابام «سیدناالغریب حسین جانم » «کاشکی نیاد غروب عاشورا» شب های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشتِ کربلا آید به دشت نینوا *هرشب جمعه مادرش کربلا صدا میزنه: بُنَیَّ ...بُنیَّ...* مادرت کنار قتلگاه صدا میزد: آه..آه.."بُنیَّ قتلوک،ذبحوک و من الماء منعوک..." شب های جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت کربلا گوید حسین من چه شد؟! نور دوعین من چه شد؟! گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد؟! نور دوعین من چه شد؟! شبهای جمعه مصطفی با مجتبی و مرتضی آیند به دشت کربلا گویند به صد شور و نوا مظلوم حسین من چه شد؟! مگر کسی که کشته شد تنش برهنه می کنند...؟! مگر کسی که کشته شد سرش به نیزه می کنند...؟! حسین من حسین من ضیاء هر دو عین من.... یه دختری رو محملا خواب اسیری می بینه خواب می بینه رو صورتش گردِ یتیمی میشینه رباب لالایی می خونه الهی اصغر نمیره «همه صدا بزنید...حسین....» : رضا یزدانی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•.. و توسل به حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج محمد رضا بذری•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ یه وداع ویژه ایم داشت با خواهرش زینب ..صدا زد داداش ! جد ما از ما بهتر بود رفت.مادر ما زهرا رو‌کشتن ..بابامون علی رو از ما گرفتن. بردارم امام‌حسن به شهادت رسید اما امید من تو بودی ..تو بری من به کی دل خوش کنم..همه رو آرام‌کردی زینبو‌ آرام کن..میدونی چرا ؟چون حضرت فرموده بود اون لباس قدیمی و لباس کهنه رو برای من بیار..مادرش زهرای مرضیه اون شب که لباس رو به زینب داد..فرموده بود دخترم هر زمان حسین این لباس رو ازت خواست بدون چند ساعت بیشتر مهمونت نیست. لذا صدا زد داداش همه رو آروم‌کردی من و آروم نکردی..منم آروم‌ کن داداش...ابی عبدالله اشاره ای به قلب زینب کبری کرد،زینب کبری آرام شد.. ابی عبدالله رفت جنگ‌نمایانی کرد همین قدر بگم‌ که از بعد عاشورا ضرب المثل عرب عوض شد..تا روز عاشورا همه از شجاعت علی می گفتن..اما ابی عبدالله روز عاشورا کاری کرد مردم اگه میخواستن از شجاعت بگن ضرب المثلشون‌حسین ابن علی بود ..نقل مقتل اینه:جوری ابی عبدالله جنگید این خللی که تو این سی هزار نفر ایجاد شده جلوه‌ کرد... زخم ها دونه دونه زیاد شد اولین زخم‌ماری ابی عبداللهاین بود..ابی عبدالله رو‌مرکب بود یکم ایستاد استراحت کنه..از شدت جنگ ضعیف شده بود..ضعف پیدا کرده بود. نوشتن سنگی رها شد..این سنگ به پیشانی ابی عبدالله نشست خون جاری شد..آقای ما این لباس رو بالا زد تا این خون رو از پیشانی پاک کنه سینه ی آقا هدف شد..نوشتن اینجا حرمله تیری به سینه ی ابی عبدالله زد..هنوز ابی عبدالله رو‌ مرکبه ..تیر به سینه ی حسین نشست مقاتل نوشتن انقدر شدت این تیر انقدر سنگین بود همین یه تیر کار حسین ابن علی رو تمام‌می کرد.ابی عبدالله هرچی تلاش کرد تیر از جلو‌ بیرون نیومد..نوشتن تیر از پشت سر درآورده بود.آقا تیرو از پشت بیرون آورد..مثل ناپدان خون از سینه جاری شد.. صدا زد.. "بسم الله و بالله علی ملت رسول الله" این یهضربه ی کاری بود که به ابی عبدالله زدن.. ضربه کاری بعدی کجا بود.. نوشتن زرعة بن شریک ملعون ابی عبدالله که روی اسب بود این اسب هی به چپ و راست می‌کشید حسین رو مراقب بود آقا نیفته.. نوشتن این زرعة بن شریک نیزه ای به پهلوی حضرت زد.."فَسَقَطَ الْحُسَیْنُ عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْض عَلَى خَدِّهِ الْأَیْمَنِ" آقا با صورت راست به زمین افتاد.. حضرت وقتی میفرماد من صبح وشام برات اشک‌میریزم یا جداه..اشکم خشک بشه خون‌ گریه می کنم.. تا حالا دیدی کسی اشک‌هاش تبدیل به خون بشه؟ انقده دیگه اشک‌ ریخته اشکاش خشک شده داره خون میاد.. ضربه کاری بعدی خدا سنان رو لعنت کنه.. ارباب ما که افتاد رو زمین بعد کلی زخم که عرض کردم زخم‌های کم و بیش دیگه‌ای هم بود «من دارم کاری‌ها رو میگم.» سنان اومد جلو نیزه ای به ترقوه حضرت زد...ای کاش همین یکی بود نیزه رو بیرون آورد تو سینه حضرت فرو کرد.. دیگه این روانی ول نمی‌کرد حسینو، نیزه به سینه ی حضرت زد، نیزه رو انداخت..تیر وکمون‌ و‌ پیدا کرد اومد از یک قدمی تیر به گلوی حسین زد... امام باقر فرمود: پیغمبر نهی کردن حیوان‌ها رو اینجوری بکشن.. چه جوری؟ با نیزه زدن.. با شمشیر زدن.. با تیر زدن... با سنگ زدن ...با عصا زدن ..سنان معلون گفتم تیرو به سینه زد به ترقوه حضرت زد..تیر و‌ که به نیزه زد ابی عبدالله همه تلاششو کرد.. آقا به زحمت نشست.. دیدن دست برد زیر گلو‌ این خون گلو رو گرفت هی به صورت خودش میکشه..میگفت اینجوری میخوام برم پیش خدا..بگم‌ خدایا اینا حق منو بردن(خوردن) عمر سعد سوار مرکب دور قتلگاه می گشت می‌گشت می‌گفت برید، برید کار رو تموم کنید خیلی طول کشید ریختن سر ابی عبدالله.... ای حسین.. ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی میرداماد•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ من زینب صبور تو بودم ولی حسین هنگام قتلِ صبر تو صبرم تمام شد *مگه چي ديد زينب؟ همين امروز...* دیدم که جای آب، لبت نیزه میخُورَد ازآن به بعد آب به لب ها حرام شد ای احترامِ واجبِ زینب، دَمِ غروب عریان شدی و جسم تو بی احترام شد بعد از عبورِ چکمه ی شمر از تنت حسین صحبت ز نعل های سواره نظام شد *يه كاري با بدنِ حسينش كردن، رسيد توي گودال قتلگاه، زينب از مدينه تا كربلا اين همه بلا ديده بود، مادر از دست داد، همه مراقب زينب بودن، باباش اميرالمومنين كه شمشير خورد به فرقش، زير بغل هاش رو گرفته بودن، تا رسيدن جلو در خانه، فرمود: حسنم! حسينم! من رو رها كنيد، ميخوام زينب من رو روي پاي خودم ببينه، دخترم من رو توي اين حال نبينه، باز هم مراعات زينب رو كردن، توي تشييع جنازه ي امام مجتبي نبردنش، عرب رسم نداشت زنها ببرن تشييع جنازه، زينب نبود ببينه جنازه ي برادرش تير باران شد، اما هر چي مدينه نديد، هر چي تو كوفه نديد، امروز اومد بالاي تَلِ زينبيه، اين نيزه ها رو كنار زد، اين شمشيرها رو كنار زد، چه كردن با اين بدن؟ با تعجب صدا زد: آيا تو حسينِ مني؟ يه كاري كرد هيچكي نكرده بود، يه كاري كرد هم دوست هم دشمن گريه كردن "فَاَبکت کلِّ عَدُوٍ و صَدِیق" بدنِ حسين رو جمع كرد، "فَنکَبَّت علیه" خودش رو انداخت رو بدن حسين، لبهاش رو گذاشت روي رگها، اي حسين!... خدايا! به زينبِ كبري، به سخت ترين شبِ عُمرش، فرج امام زمان برسان، قلب نازنينش از ما و مجلس ما راضي كن، ياصاحب الزمان! ببخش برا جدتون كم گذاشتيم، ببخش نمرديم تو روضه، اي كاش حسين جان! تو روضه هات مي مرديم، تو روضه ي عاشورات مي مرديم، امشب آخرِ شب آب آزاد شد، زينب همه رو جمع كرد زيرِ خيمه ي نيم سوخته، ديد خيلي ها نيستن، دخترا نيستن، خواهرا نيستن، به زحمت هر كدوم رو پيدا كرد، بعضي ها جون داد بودن، بعضي ها زخمي بودن، همه رو كه جمع كرد، از سكينه پرسيد رباب كجاست؟ گفت: عمه جان! رباب نشسته كنارِ آبِ فرات، داره با آب حرف ميزنه، بي بي زينب اومد كنارش نشست، گفت: رباب! تو بايد كمك من باشي، تو بايد همراه من باشي، ميبيني بچه ها زخمي شدن، مي بيني بچه ها تشنه هستند، گرسنه اند، صدا زد: زينب جان! دست رو دلم نذار، آب آزاد شده اما علي اصغرم نيست، كاش الان بغلش مي كردم... اي خدا به شيرخواره ي اباعبدالله، به اون خوني كه پاشيده شد به آسمان و يه قطره اش هم برنگشت، فرج امام زمانِ مارو برسان... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
#روضه وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سهل ساعدیه، میگه: آقا امام سجاد رو شناختم توی شام، رفتم جلو سلام کردم، آقا جان! من سهل ساعدی ام از صحابی جد شما، بگید ببینم چی شده چه خبره؟ چه به روزتون آوردن؟حضرت یه نگاه کرد فرمود: سهل ساعدی اونقدر برات بگم از کربلا تا کوفه از کوفه تا شام تو اولین نفری هستی که به من سلام کرده...هر جا رسیدیم سنگمون زدن و دشنام دادن...عرض کرد: آقا جان! اگر کاری داری بگید انجام بدم؟امام سجاد فرمودن: پارچه همراهته؟ بله آقا پیدا میکنم، فرمودن: یه پارچه بیار این زنجیری که پشت گردنمه زیر آفتاب داغ شده گردنم رو سوزونده پارچه رو زیر زنجیر بذار...آقا دیگه چیکار کنم؟ پول داری؟ بله آقا.. فرمودن: برو پول بده به این نیزه دارا بگو سرهای بریده رو ببرن دور کنن، حواس مردم به این سرا پرت بشه اینقدر به ناموس ما نگاه نکنن... حضرت هفت تا علت فرمود برای اینکه شام از همه جا بیشتر سخت گذشته...یکیش اینه...فرمود: وقتی کاروان یه جایی می ایستاد نیزه دارایی که سر بریده تو دستشون بود با همون نیزه شروع میکردن رقصیدن پایکوبی کردن... سرها گاهی از رو نی روی زمین می افتاد.. امام سجاد همون آقایی که کنار بدن باباش ابی عبدالله روز یازدهم اونقده گریه کرد، بی بی زینب گفت: شما که خودتو از بین بردی...فرمود: عمه جان! اینا بدن کشته های خودشون رو جمع کردن اما بدن بابای من زیر آفتابِ... بابا! آنقدر چکمه به پهلوت زدن نامردا تیر و نیزه به بازوت زدن نامردا ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop
|⇦•دوباره ضربه ی سیلی... وتوسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج عباس واعظی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی به تازیانه کشیدند باز ، بازویی *اجازه بدید زیاد بازش نکنم رد شم و شما گریه کنید...* اگر چه هیچ دری وا نشد، ولی آن روز به جای میخ به نیزه زدند، پهلویی شنیده ایم که یک عصر پای یک خیمه به دست باد پریشان شده است، گیسویی و ماجرا که به اینجای کار ختم نشد چقدر زخم زبانها شنید، بانویی *ای حسین... هر چه قدر ناله داری صداتو رها کن...یه بیتشو بگم انشا الله کربلا مونو امضا شده بگیریم* خودم دیدم که در مقتل حسینم دست و پا میزد سنان بر پهلویش می خورد و زهرا را صدا می زد حسین.... ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://splus.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ روبیکا ↶ https://rubika.ir/www_babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net 🛒 فروشگاه فرهنگی↶ https://eitaa.com/babolharam_shop