eitaa logo
روزنه
6.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.9هزار ویدیو
250 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۱ از ۶] اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 مقدمه 1. محمد سروش محلاتی در خلال سخنرانی‌اش (1401.4.2) در مؤسسه‌ای به نام «دین و اقتصاد» با موضوع «شهید بهشتی و دو گفتمان کفرستیزی و ظلم‌ستیزی در جهاد»، به طرح مطالبی ناصواب پرداخت! او همچون بسیاری از سخنرانی‌های دیگرش از سه روش ثابت برای القای مطالب تحریف‌آمیز خود استفاده کرد: الف) مخفی شدن پشت بزرگان دینی و انقلابی ب) تقطیع گفتار بزرگان و ارائه کاریکاتوری اندیشه آنان. ج) تلاش ماهرانه برای دوگانه‌سازی کاذب! 2. وی در پوشش تفسیر «ماهیت جهاد»، آن را به «ظلم‌ستیزی» و «کفرستیزی» تقسیم کرد؛ حال آن‌که با نگاهی دقیق روشن می‌شود که بر فرض پذیرش این دوگانه و کاذب نبودن دوقطبی «جهادِ با ظلم-جهاد با کفر» در نهایت اختلاف بر سر «متعلق جهاد» است و نه «ماهیت» آن. توضیح آن‌که جهاد به معنای مبارزه، قتال، محاربه و... است و این‌که طرف مقابل، که مسلمانان با وی به مبارزه و محاربه بپردازند ظالم باشد یا کافر خارج از ماهیت جهاد است کما این‌که «جهاد» در تاج‌العروس به‌معنای «قتال با دشمن» دانسته شده (تاج‌العروس، ج4، ص408) که اعم از ظالم و کافر است(همچنین ر.ک: المحیط فی اللغة، ج3، ص370) و راغب در مفردات الفاظ القرآن نیز متعلق جهاد را اعم از «جهاد با دشمن ظاهر[اعم از کافر و ظالم و منافق»، «جهاد با شیطان» و «جهاد با نفس» دانسته است.(مفردات الفاظ القرآن، ص208) 3. محلاتی در این سخنرانی، دیدگاه‌های تفسیری دو اندیشمند بزرگ اسلامی، یعنی شهید آیت‌الله بهشتی و مقام معظم رهبری را تحریف کرد و با کمال تعجب ادعا کرد که شهید بهشتی «جهاد برای از بین رفتن کفر» را قبول نداشته و مقام معظم رهبری نیز جهاد را به‌گونه‌ای تعریف کرده که باید با تمام کفار، اعم از کفاری که با حکومت اسلامی معارضه دارد یا کفاری که هیچ تعارضی با حکومت اسلامی ندارند، جنگید و از نزدیک‌ترین جامعه کافر شروع کرد تا به انتهای آن رسید. 4. وی برای هرکدام از دو نگاه مورد ادعای خود آثاری بیان می‌کند که به آن نیز خواهیم پرداخت. 🔹بر اساس مقدمه پیش‌گفته باید به پنج سؤال پاسخ دهیم: 1. آیا شهید بهشتی به جهاد برای از بین بردن کفر اعتقاد نداشتند؟ 2. آیا مقام معظم رهبری جهاد با هر کافری را تجویز می‌کنند؟ حتی اگر آن کافر اهل مسالمت باشد؟ 3. نسبت اندیشه تفسیری شهید بهشتی و مقام معظم رهبری در این زمینه چیست؟ 4. ثمراتی که برای این دو دیدگاه ادعا شده صحیح است؟ 5.دیدگاه تفسیری آقای هاشمی رفسنجانی، به عنوان مراد فکری، عقیدتی، سیاسی و جناحی سروش محلاتی در این زمینه چیست؟ 1. شهید بهشتی و جهاد برای از بین بردن کفر محمد محلاتی در تبیین اندیشه و آراء بزرگان دینی از یک معضل اساسی و تقریبا ثابت رنج می‌برد. او در ارائه و بیان این نظرات به صورت گزینشی و یک‌سونگرانه عمل می‌کند که این معضل در سخنرانی مورد بحث نیز وجود داشت. فارغ از این نکته، نامبرده در این سخنرانی ادعا می‌کند که دو گفتمان متفاوت در تفسیر جهاد وجود دارد؛ گفتمان اول به «ماهیت کفرستیزی در جهاد» اعتقاد دارد و هدف جهاد را از بین بردن کفر می‌داند و گفتمان دوم «ماهیت ظلم‌ستیزی در جهاد» است که طبق این گفتمان:«مسلمانان برای رهایی از ظلم در برابر ستمگران می‌ایستند و مقاومت می‌کنند و هدف دفع ظلم و از بین بردن ظلم است [و نه از بین بردن کفر.]» یکی از لوازم این تعریف، از بین رفتن بُعد شرعی و دینی جهاد است چه آن‌که جنگیدن در برابر ظلم و تعدی دیگران یک امر کاملا بشری است و اگر دین هم نبود انسان‌ها در برابر ظلم و تعدی و تجاوز حق دفاع و جنگیدن را برای خود محفوظ می‌دانند. سروش محلاتی از این لازمه آگاه بود و به آن تصریح کرد و این امر را یکی از ثمرات این نگاه دانست. او پس از ذکر مقدمات، پیرامون تفاوت هریک از این دو نگاه چنین می‌گوید: «اگر ما مبنای اول (ظلم‌ستیزی) را پذیرفتیم جهاد یک مبنای اخلاقی پیدا می‌کند چون به لحاظ نگاه اخلاقی مبارزه با ظالم امری موجه و انسانی است و قهرا این اصل را به همه انسان‌ها می‌توانیم توصیه کنیم همانطور که مؤمنان را می‌توانیم دعوت کنیم کافران و ملحدان را هم می‌توانیم دعوت کنیم.» البته ذکر این نکته در فهم کلام سروش محلاتی ضروری است که او «اخلاق» و «مبانی اخلاقی» را فارغ از دین و به تعبیر صریح‌تر: «سکولار» تعریف می‌کند. (ر.ک: یادداشت «حریت فقهی؛ در اسارت زد و بندهای سیاسی»؛5آبان1399: https://eitaa.com/rozaneebefarda/5419 ) بنابراین طبق نگاه محلاتی، جهاد نیز ماهیتی سکولار دارد و اساسا امری دینی و شرعی نیست. جهاد از نگاه محلاتی، که تلاش می‌کند آن را به شهید بهشتی تسری دهد، چیزی جز کشت و کشتار برای گرفتن برخی حقوق نیست و طبیعتا هر انسانی، حتی اگر ملحد و بی‌دین هم باشد برای به دست آوردن حق خودش در مواردی حاضر است دست به اسلحه شود! @rozaneebefarda
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۲ از ۶] به نظر می‌رسد عمده هدف سروش محلاتی از این سخنرانی چیزی جز «سکولاریزه کردن امر مقدس جهاد» نیست و مهم‌ترین اشکال به سخنان وی هم همین است. طبق این نگاه؛ هیچ دولت اسلامی حق ندارد برای گسترش ایدئولوژی خود از حربه جهاد استفاده کند و با جوامعی که به‌ظاهر تعرضی به آنان نکرده‌اند مقابله کند. سروش محلاتی در این زمینه می‌گوید: «اگر ما مبنا را در جهاد و مبارزه ظلم‌ستیزی قراردادیم ...در این صورت اولین ویژگی جهاد این است که به‌عنوان یک اصل حداقلی تلقی می‌شود یعنی فقط در مقابله با کسی که ظلم و ستم می‌کند وظیفه مبارزه داریم نه بیش‌تر... و دیگر با مشرکین دیگر ملحدین دیگر کفار دیگر که کاری به کار ما ندارند ما وارد درگیری با آن‌ها نمی‌شویم.» اما آیا این قبیل مطالب را می‌توان به شهید بهشتی نسبت داد؟ آیا شهید بهشتی صرفا جهاد را در جایی می‌دید که گروه یا جماعتی به مسلمانان حمله کنند و ظلمی مرتکب شوند؟ آیا شهید بهشتی به مبارزه و جهاد برای گسترش ایدئولوژی اسلامی اعتقاد نداشت؟ پاسخ کاملا منفی است و اگر سروش محلاتی از روش غلط خود، که عبارت است از تقطیع کلام بزرگان، دست می‌کشید حتما کلمات واضح شهید بهشتی را سانسور نمی‌کرد و محتوای ناقص و تحریف‌آمیز به مخاطب خود القا نمی‌کرد. شهید مظلوم آیت‌الله بهشتی نه تنها به لزوم جهادِ ایدئولوژیک اعتقاد داشت بلکه آن را مرحله پنجم از مراحل یک نهضت اسلامی می‌دانست. ایشان در سال 1968 در انجمن اسلامی شهر هانوفر مراحل پنج‌گانه نهضت اجتماعی را برشمرد و در تبیین مرحله پنجم آن چنین گفت: «پس از طیّ مرحله چهارم، نوبت به این می‌رسد که باید دیگران را هم از بند و زنجیر آزاد ساخت. به کسانی که به گسترش نهضت‌های ایدئولوژیک خرده می‌گیرند که شما جامعه خودتان را ساخته‌اید و پرداخته‌اید، دیگر چرا در کار جوامع دیگر دخالت می‌نمایید و به مرز دیگران تجاوز می‌کنید، باید گفت آقا! یک نهضت ایدئولوژیک پس از به‌وجود آمدن یک جامعه‌ی نمونه، کارش پایان‌یافته نیست، به یک معنا، تازه اول کار است...»(سه‌گونه اسلام، ص91) بنابراین شهید بهشتی در مقابل کسانی که تلاش برای گسترش ایدئولوژی حکومت اسلامی را «تجاوز به مرزهای دیگران» می‌نامند می‌ایستد و به شبهات آنان پاسخ می‌دهد. ممکن است عده‌ای گمان کنند که شهید بهشتی تنها راه عرضه ایدئولوژی به جوامع دیگر را «تبلیغ» می‌دانسته و اعتقادی به جهاد نظامی علیه حکومت‌های کافر نداشت اما آن اندیشمند فرزانه پس از مطالب ذکر شده ادامه می‌دهد: «...گاهی سیستم مناسب برای یک منطقه و محیط، کمک به یک نهضت داخلی است تا بتواند از داخل رشد کند، برخیزد، با قدرت خودش مخالفین داخلی را سرکوب کند و در نهایت سرکار بیاید. در بعضی از مناطق مصلحت این است. در بعضی مناطق اینطور نیست... و باید قدرت مخالفی را که در جامعه دیگر بر سر کار است بکوبد و راه را برای به‌ثمر رسیدن نهضت داخلی هموار بکند... حتی گاهی ممکن است این خراب کردنِ قدرتِ مخالفِ بر سرِ کار، به‌صورت یک جنگ تهاجمی از طرف جامعه ایدئولوژیکی نو به این سرزمین باشد؛ جنگی تهاجمی که در حقیقت متوجه توده و ملت آن جامعه نیست بلکه متوجه قدرتی است که در آن جامعه بر سر کار است.» (سه‌گونه اسلام، ص92-91) این کلمات شهید مظلوم؛ آیت‌الله بهشتی واضح‌تر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد. ایشان در ادامه تأکید می‌کنند «کسانی که می‌خواهند جنگ‌های اسلام، جهاد، جنگ و صلح در اسلام را بررسی کنند، مخصوصا باید به این نکته توجه خاص بکنند.» و نیز تکرار می‌کنند که باید با نیروهای سلطه‌گر در جوامع دیگر که مخالف نهضت‌های ایدئولوژیک اسلامی هستند مبارزه و جهاد کرد. با وجود این کلمات صریح، هدف و انگیزه محمد سروش محلاتی از ایدئولوژی‌زدایی از ماهیت مقدس جهاد و سکولاریزه کردن این عمل مقدس چیست؟ برای ما اهداف وی کاملا واضح است. شهید بهشتی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز بل حفظ همین مبنای قرآنی نشان داد با عناصر به اصطلاح عمل‌گرا، که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی شدیدترین شعارهای انقلابی سرمی‌دهند اما با قرار گرفتن در مسند قدرت به گونه‌ای دیگر عمل می‌کنند، فاصله بسیار زیادی دارد. شهید بهشتی در زمینه ابعاد جهانی نبرد و می‌فرمایند: « ...صرف نظر از هویت خصلت و طبیعت اسلامی انقلاب اصولا هر انقلابی که تنها به‌درون مرزهایش پرداخته و توجهی به خارج از حدود خود نداشته باشد، این مسلم است که دشمن آسوده‌اش نمی‌گذارد. دروغ می‌گویند به شما که ای مردم به خودتان بپردازید، ما کاری به شما نداریم. شما اگر به همه مقدسات، اعم از، قرآن تورات، انجیل و... هم سوگند یاد کنید که ما فقط می‌خواهیم بکار خودمان مشغول باشیم. این جهان‌خواران پر طمع، در ظاهر می‌گویند، قبول کردیم ولی از صدها مجرای نامرئی می‌آیند تا شما را در درون مرزهای‌تان درهم بکوبند... @rozaneebefarda
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۳ از ۶] شهید بهشتی می‌فرماید: ...این یک اصل است در مبارزه که باید به آن توجه کنید. اگر شما با دشمنان انقلاب‌تان در آن سوی مرزها نجنگید دشمن مرزهای شما را دائما کوچک‌تر و محدودتر می‌کند. اگر امروز شما در کردستان، با دشمنان انقلاب اسلامی (نه با خلق کرد، که ما با آنها جنگی نداریم، زیرا که با ما برادر و برابرند) بجنگید، ولی با توطئه‌های آنها در مرزهای کردستان و دیگر حدود، با همه توان، مردانگی، صلابت، ایمان و شهادت ستیز ننمائید آن وقت باید بیایید درون شهرهای خودمان با آن‌ها بجنگید. و این یک قانون است و یک سنت تاریخی انقلاب است. به همین جهت انقلابیون ایران دو کار را با هم انجام میدهند: 1- برحسب مسئولیت جهانی می کوشند، تا انسانهای به بند کشیده شده آنسوی مرزهای ایران را به حرکت در آورند و به آنها کمک کنند، تا حكومتها و ارتشهای اشغالگر بیگانه ای را که، بر سرزمینهایشان مسلط شده اند از پای درآورده و سرزمین و ملت و جامعه شان را آزاد کنند....»(ویژگی‌های انقلاب اسلامی، صص67-66) 2. مقام معظم رهبری و جهاد با کفار عناصر زاویه‌دار در مقابله با مبانی و شخصیت‌های انقلابی از یک اصل کلی تبعیت می‌کنند:«سنگ را باید با سنگ شکست.» محمد سروش محلاتی نیز در این سخنرانی تلاش کرده میان اندیشه‌های اساسی مقام معظم رهبری و شهید آیت‌الله بهشتی دوقطبی کاذب ایجاد کند. او در این سخنرانی ادعا کرد که برخی از بزرگان دینی قائل به «ماهیت کفرستیز جهاد» هستند و این‌که: «اگر قائل به ماهیت کفرستیزی جهاد شویم آن وقت این اصل حداکثری می‌شود هرکجا کفر هست ما باید در صحنه مبارزه باشیم چه کافر متعرض ما باشد چه نباشد.» او در ادامه این مبنای موهوم را آنچنان پرورش داد که گویی قائلین به آن اعتقاد دارند که هر کافری را باید از دم تیغ گذراند تا دیگر کفری باقی نماند و در این زمینه بین کافری که تعرضی به مسلمین نکرده، با کافری که حربی است فرقی نمی‌کند اما آیا مقام معظم رهبری چنین اندیشه‌ای دارند؟ آیا ایشان بین کافر معاهد و صلح‌جو، و کافر اهل تقابل و محاربه فرقی نمی‌گذارند؟ محلاتی برای اثبات مدعای خود به تفسیر آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ذیل آیه 123 سوره برائت استشهاد کرد که حکم جهاد را عام گرفته‌اند و انتهای حکم وجوب جهاد را از بین رفتن حکومت کفر عنوان کرده‌اند. البته؛ مقام معظم رهبری در آیات ابتدائی سوره برائت و سایر آیات این سوره مبارکه، قید و قیود اسلام برای جهاد را ذکر کرده بودند که محمد محلاتی با تقطیعی غیرمنصفانه به هیچ‌کدام از آن قید و قیود اشاره نکرد.آیا باور کنیم که سخنران مزبور که ادعای تدریس خارج نیز دارد نمی‌فهمیده که برای تبیین اندیشه تفسیری یک مفسر باید آراء وی ذیل سایر آیات مرتبط را هم دید؟ یا می‌فهمید ولی اغراض سیاسی جلوی عمل به فهم را گرفته بود؟ توضیح آن‌که مقام معظم رهبری به‌سان تمام اندیشمندان اصیل شیعی، حکم جهاد را در برابر حکومت‌ها و جریاناتی می‌داند که متعرض مسلمانان شوند و از نظر مادی مسلمانان را تحت فشار قرار دهند یا از نظر دینی جلوی گسترش ایدئولوژی اسلامی را بگیرند. ایشان ذیل آیه 5 سوره مبارکه برائت می‌فرمایند: «ممکن ا ست پرسیده شود: چرا باید این‌ها (کفار) را بکشیم؟ در پاسخ باید گفت این کشتن بی‌مقدمه نیست. اسلام برای کشتن نیامده، بلکه آمده است تا به انسان‌ها حیات و زندگی بدهد، اما زندگی حق همه است؛ لذا اگر برخی بخواهند در مقابل انسانیت و حیات جمعی بایستند باید با آن‌ها مبارزه کرد. تحقق حیات برای همه، مقدماتی دارد: یکی داشتن حکومت مستقل اسلامی است و دیگر این‌که اسلام بتواند حرف خود را بی‌مزاحم بگوید و کسی مانع نباشد. حال اگر کسی مانع این خورشید شود و کمر به مخالفت ببندد، تنها راه در برابر مقاومت این شخص، آن است که فدای اکثریت انسان‌ها شود.»(تفسیر سوره برائت، ص114) بنابراین مشخص شد که حرف سیدِ حسینی در مشهد، عین همان حرفِ سید حسینی در هامبورگ و هانوفر است. همان‌طور که شهید بهشتی در هانوفر جهاد برای براندازی نظام کفر و گسترش ایدئولوژی اسلامی را تجویز می‌کنند، مقام معظم رهبری نیز در مشهد جهاد را برای رفع موانع تشکیل حکومت اسلامی تجویز می‌کنند. مقام معظم رهبری به تبعیت از فرهنگ قرآن کریم، حتی کشتن کافری را که در میدان جنگ است، و چه بسا مسلمانی را هم کشته باشد، جائز نمی‌دانند: «این‌جا این سؤال به ذهن می‌آید که این چه مکتبی است که از یک طرف می‌گوید این مشرکان چون مانع و سد راه انسانیتند، باید کشته شوند، و از طرفی می‌گوید، در میدان جنگ و نبرد هم اگر یکی از همین‌ها آمد و پناه خواست، پناهش دهید تا بیاید آیات خدا را بشنود، شاید ایمان بیاورد. بر فرض هم اگر ایمان نیاورد شما غدر و نیرنگ نکنید و او را نکشید، بلکه وی را به مأمن خودش بفرستید...» @rozaneebefarda
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۴ از ۶] ایشان در ادامه با ذکر یک روایت از حضرت امام صادق، این امر را بُعد اخلاقی و الهیِ جهاد اسلامی عنوان می‌کنند و می‌فرمایند که جهاد اسلامی، جنگ برای خداست و احیای فطرت. طبیعتا وقتی فردی در حال بازگشت به فطرت خویش است کشتن او جایز نیست. (ر.ک: تفسیر سوره برائت، ص115-114) ایشان در دوران رهبری خود نیز این اندیشه را حفظ و بر اساس آن پیش رفتند: «در جهاد، تعدّی و تجاوز به حقوق انسانها نیست. در جهاد، بهانه‌گیری و کشتن این و آن نیست. در جهاد، از بین بردن هرکسی که مسلمان نیست دیده نمی‌شود. جهاد، یک حکم الهی است که بسیار هم با عظمت است. اگر جهاد باشد، ملتها سربلند خواهند شد. »(1372.12.13) محمد محلاتی بدون در نظر گرفتن نکات فوق، مطالبی را به مقام معظم رهبری نسبت داد که بیش‌تر با روحیه عمل‌گرایانی چون هاشمی رفسنجانی مناسبت داشت که در جریان مبارزات انقلابی با گروهک تروریستی-الحادی منافقین نیز ارتباط خود را قطع نکردند. او در میانه این سخنرانی، گفت: «تفسیر اول از آیات که نگاه کفرستیزانه است می‌گوید از این آیات(برائت/123) استفاده می‌شود که مسلمان‌ها باید با کفار مبارزه کنند ولی در مبارزه با کفر از کجا باید شروع کرد؟ هرکسی باید نزدیک‌ترین کافرانی را که در دسترسش هست با آن‌ها جهاد را آغاز کند.... این آیه خطابش به همه مسلمان‌ها در همه دنیاست هرکس هرجا هست سراغ نزدیک‌ترین کفاری که در دسترس او قرار دارد باید سراغ او برود ... این یک نگاه. هیچ قیدی هم در این آیه نسبت به موضوع ظلم و ستم وجود ندارد.» محلاتی با تبحر این دیدگاه خاص را به مقام معظم رهبری نسبت داد و مطلب را به‌گونه جلوه داد که گویی مقام معظم رهبری هیچ فرقی میان کافر حربی و کافری که متعرض مسلمانان نشده، نمی‌گذارند و اعتقاد دارند باید با همه مقاتله کرد. حال آن‌که ایشان در همان تفسیر برائت میان این دو گروه از کفار تفصیل قرار داده‌اند: «خدا دستور نمي‌دهد كه همه‌ى كفّار را دشمن بداريم. در آيه‌ى «لا يَنْهاكُمُ اللّهُ عَنِ الَّذِينَ لَمْ يُقاتِلُوكُمْ فِي الدِّينِ‌»؛ كفر اعتقادى مراد نيست، بلكه مراد كفر عملى است و ميفرمايد: با آنها كه با شما جنگ دارند، جنگ كنيد، ولى به آنها كه ضربه نزده‌اند، كارى نداشته باشيد. پس مراد از كافر در اينجا كسى است كه به صف مسلمانان ضربه وارد ميكند؛ چه در ظاهر كافر باشد و چه در باطن. چنين افرادى بايد منفور باشند و نبايد آنها را دوست داشت.»(تفسیر سوره برائت، ص547) آیا محمد محلاتی، با آن همه ادعا، نمی‌دانست برای تبیین جامع اندیشه‌های یک مرجع تقلید و عالم برجسته باید چند صفحه قبل‌تر از محل استشهاد را خواند؟! آیا استشهاد به کلمات متشابه یک اندیشمند اسلامی روشی اخلاقی است؟! همان‌طور که پیش از این گفته شد تفسیر مقام معظم رهبری ذیل آیه 123 سوره مبارکه برائت عام است اما قید و قیود آن را در آیات پیشین تبیین کرده بودند. علاوه بر قید ذکر شده؛ «مبارزه با ائمه کفر» قید دیگری است که باز هم با سانسور محمد محلاتی مواجه شد. مقام معظم رهبری در ذیل آیه 12 سوره برائت تصریح می‌کنند که جهاد اسلامی مقاتله با تمام کافران نیست بلکه مبارزه با سران کفر است که ظلم کرده‌اند و مانع پیشرفت دین شده‌اند: «قرآن می‌فرماید:«فقاتلوا أئمة الکفر» ائمه و امامان کفر را بکشید؛ نمی‌گوید «فقاتلوهم»، یا «فقاتلوا الکفر». «امامان کفر»، پیشوایان و زمامداران و سردمداران کفرند. اگر قبیله خزاعه نقض عهد کردند، بقال و کاسب، خلافی نکرده‌اند؛ بلکه رؤسای آن‌ها هستند که پیمان شکستند و مانع پیشرفت دین شما شدند... آیه می‌خواهد بگوید اگر نقض عهد کردند، با ائمه آن‌ها بجنگید؛ چون آن‌ها غده‌های چرکین اجتماعند که مانع مسلمان شدن مردم می‌شوند.»(تفسیر سوره برائت، ص127) عجیب است که محلاتی در این سخنرانی تلاش کرد از مقام معظم رهبری چهره‌ای متصلب و خشن، که در اندیشه جهادی خود به ابعاد اخلاقی توجه ندارد بسازد اما ایشان در جای‌جای تفسیر سوره برائت ابعاد اخلاقی جهاد را تبیین کرده‌اند که محلاتی با بی‌اخلاقی هرچه تمام، به هیچ‌کدام از آن مطالب اشاره نکرده است. آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در این تفسیر می‌فرمایند: «در جمله پایانی [آیه 12 سوره برائت] هدف از جهاد اسلامی را معین می‌کند و می‌فرماید: با ائمه کفر مقاتله کنید، شاید برگردند؛ یعنی اسلام، خواهان انتقام‌گیری نیست بلکه می‌خواهد مشرکان به راه برگردند. این شیوه هم نشان‌دهنده بزرگواری اسلام است.»(تفسیر سوره برائت، ص128) @rozaneebefarda
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۵ از ۶] 3. نسبت‌سنجی میان اندیشه تفسیری شهید بهشتی و مقام معظم رهبری روشن شد که شهید بهشتی، برخلاف مزعومات محلاتی، قائل به لزوم جهاد ایدئولوژیک هستند و مقام معظم رهبری نیز اعتقادی به مقاتله با تمام کفار جهان(اعم از متسالم و حربی، کافر عادی و ائمه کفر و...) نیستند و تفاوت مبنایی اساسی میان این دو متفکر و مسئول برجسته اسلامی وجود ندارد هرچند اختلافات جزئی در پاره‌ای از مسائل، لازمه هر اجتهادی است. 4. ثمرات مورد ادعا در ترازوی نقد 4.1. نقد ثمره اول محمد محلاتی در ابتدای سخنرانی‌ش ثمراتی را برای هر یک از دو نگاه «کفرستیزی» و «ظلم‌ستیزی» برشمرد. او ادعا کرد طبق نگاه ظلم‌ستیزی: جهاد یک اصل حداقلی تلقی می‌شود فقط در برابر کسی که ظلم و ستم می‌کند وظیفه ایستادگی داریم و مسئولیتی از نظر مبارزه نداریم و درگیری نداریم. اما بر اساس نگاه کفرستیزی: جهاد قلمروی حداکثری پیدا می‌کند.هرجا کفر هست باید مبارزه کنیم. چه کافر متعرض ما باشد چه نباشد ما باید کفر را از بین ببریم قلمرو مبارزه بسیار گسترده خواهد بود. فارغ از بی‌اساس بودن اصل تقسیم‌بندی جهاد به موارد ذکر شده، که پیش از این اثبات شد، این ثمره نیز بی‌وجه است. چه آن‌که اگر کسی جهاد را «مبارزه با ظلم» بداند باید هرجا به هر گروه، جماعت یا حتی شخص ظلم شد وارد عمل شود و از مظلوم دفاع کند. یعنی اگر در یکی از کشورهای آمریکای لاتین آمریکای لاتین جنگ درگرفت، مسلمانان باید ببینند کدام طرف مظلوم است و در کنار وی با ظالم مبارزه کنند یا اگر در یکی از کشورهای آفریقایی ظلمی رخ داد مسلمانان بسیج شوند و به دفاع نظامی از کشور مظلوم بپردازند. با توجه به دنیای آشفته کنونی که نتیجه سلطه کفار مستبدی همچون ایالات متحده آمریکاست، از قضا جنگ‌های داخلی یا خارجی در اقصی نقاط عالم در جریان است که به‌هرحال یک طرف آن ظالم است و طرف دیگر مظلوم یا هردو طرف ظالم‌اند و ظلمِ یکی کم‌تر. در هر صورت طبق نسخه آقای محلاتی، که تلاش می‌کرد آن را از زبان شهید بهشتی بیان کند، مسلمانان باید در سرتاسر عالم بگردند و هرکجا ظلمی دیدند اسلحه بکشند و ظالم را از بین ببرند و در این زمینه هم فرقی نمی‌کند. مگر این‌که آقای محلاتی ادعا کند که وجوب جهاد تنها در صورتی است که به خودِ مسلمانان و کشور آن‌ها تعرضی شود که این فرض همانطور که گفته شد ارائه تفسیری سکولاریستی از مفهوم دینی جهاد است و جهاد طبق این نگاه چیزی جز اسلحه‌کشی برای حفظ منافع دنیوی نیست که البته این امر هم در حد خود مطلوب است اما مفهوم دینی جهاد شامل مصادیقی فراتر از این قبیل امور می‌شود. 4.2. نقد ثمره دوم محمد محلاتی ادعا کرد طبق نگاه ظلم‌ستیزی جهاد یک مبنای اخلاقی و انسانی پیدا می‌کند و به همه انسان‌ها می‌توانیم توصیه کنیم و همانطور که مؤمنان مشمول این اصل هستند کافران و ملحدان را هم می‌توانیم دعوت کنیم که شما مقابل ظلم بایستید اما طبق نگاه کفرستیزی جهاد اختصاص به مؤمنان پیدا می‌کند و اگر بخواهیم تعمیم به دیگران بدهیم، قهرا اگر آن‌ها از نظر ما کافر هستند و باید با آن‌ها بجنگیم تا کفر از بین بروند ما هم از نظر آن‌ها کافر هستیم و دین آن‌ها را قبول نداریم آن‌ها هم باید با ما درگیری داشته باشند. در نقد این مطلب اولا باید گفت که اخلاق امری سکولار و جدا از دین نیست تا با دینی شدن یک مفهوم، اخلاق کنار برود و با غیردینی شدن آن، اخلاق بیاید. ثانیا جهاد اسلامی با همان مفهوم دینی می‌تواند غیرمسلمانان را هم دعوت به جهاد کند. چه آن‌که گفته شد طبق نگاه اصیل مفسرین شیعه به‌ویژه مقام معظم رهبری و شهید بهشتی جهاد در مفهوم دقیق آن مبارزه با سران کفر است، یعنی مبارزه برای از بین بردن کسانی که جماعتی از مردم را تحت سلطه زورمدارانه خود قرار داده‌اند و اجازه پیشرفت دین حق را، که ضامن حقوق دنیوی و اخروی آنان است، نمی‌دهند. قهرا اگر مبلغان اسلامی این دید عمیق را درک کنند و توان ارتباط با مردم عادی، ولو غیرمسلمان، را داشته باشند می‌توانند با برشمردن ویژگی‌های مثبت حکومت اسلامی و همچنین مظالم و جنایات ائمه کفر، مردم را علیه رؤوس کفر بسیج کنند کما این‌که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با درایت امام خمینی قدس سره الشریف مردم ایران اعم از مسلمان و غیرمسلمان به مبارزه با رژیم طاغوتی-آمریکایی شاه پرداختند و پس از پیروزی نیز بیش از نود درصد مردم، اعم از مسلمان و غیرمسلمان، به «جمهوری اسلامی» رأی مثبت دادند و شرایط حاضر نیز با تدبیر مقام معظم رهبری بسیاری از مردم غیرمسلمان کشورهای مختلف در مبارزه با استکبار جهانی با ملت مسلمان ایران همراه و هم‌صدا هستند و در مواردی، به تظاهرات و اعتراض به حکومت‌های طاغوتی خود نیز پرداخته‌اند. خلاصه آن‌که حرف‌های سروش محلاتی در مبنا و لوازم از جهات مختلف مخدوش است. @rozaneebefarda
سروش محلاتی و هویت‌زدایی از جهاد اسلامی [صفحه ۶ از ۶] 5. دیدگاه آقای هاشمی رفسنجانی در آیه 123 سوره برائت اشاره بعد از پاسخگویی مستند و مستدل به مدعاهای واهی سروش محلاتی در مورد دیدگاه آیت‌الله بهشتی و مقام معظم رهبری، از باب جدال احسن، مواجهه‌ای جدلی با ادعاهای او نیز خالی از لطف نیست! از آنجا که سروش محلاتی خود را مرید فکری هاشمی می‌نمایاند و در انظار سیاسیون نیز بعنوان مقلد سیاسی هاشمی رفسنجانی شناخته می‌شود، از باب قاعده "الزموهم بما الزموا به أنفسهم" ضمن بازخوانی دیدگاه تفسیری آقای هاشمی، مشخص خواهد شد که انگاره‌های ناصواب تفسیری وی، حتی با مراد فکری_سیاسی‌اش نیز ناسازگار است(البته اگر تفسیر راهنما که توسط یک گروه نویسندگان در دفتر تبلیغات تنظیم شده را بتوان بعنوان نظر تفسیری آقای هاشمي پذیرفت) این مقایسه نشان می‌دهد که او در طرح مسائل شاذ، اینبار نیز به راه افراط کشیده شده است! 🔻برخی از مفسرین آیه 123 سوره مبارکه برائت را مفید این معنا دانستند که مسلمانان در هر نقطه از عالم که هستند با نزدیک‌ترین عناصر کفر بجنگند تا در نهایت کفر ریشه‌کن شود. محلاتی به این تفسیر اشاره کرد و آن را منسوب به نگاه دوم، یعنی «نگاه کفرستیزی در جهاد» دانست و در ادامه مباحث خود گفت کسانی که این نگاه را دارند متأثر از سیدقطب هستند و افکار سیدقطب هم منشأ شکل‌گیری داعش است. خلاصه آن‌که سروش محلاتی ادعا کرد آبشخور فکری کسانی که این نوع تفاسیر را از آیات جهاد ارائه می‌کند با داعش در این زمینه یکی است. ما در مطالب پیش‌گفته بطلان ادعاهای بی‌اساس وی را اثبات کردیم و در این مقطع، می‌خواهیم ببینیم پیر مراد سروش محلاتی یعنی آقای هاشمی رفسنجانی چه تفسیری از آیه 123 سوره برائت ارائه کرده است؟ طبیعتا اگر هاشمی رفنسجانی نیز قائل به لزوم مبارزه با کفار همسایه برای ریشه‌کن کردن کفر باشد مشمول حرف‌ها و برچسب‌های وی می‌شود.در ادامه متن تفسیر راهنما، که توسط هواداران آقای رفسنجانی به عنوان یکی از آثار ایشان معرفی می‌شود، خواهیم آورد: « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ وَ لْيَجِدُوا فِيكُمْ غِلْظَةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ (123) اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، [نخست‏] با آن گروه از كافران [متجاوز] كه در همسايگى شما هستند پيكار كنيد، و بايد در شما درشتى و صلابت احساس كنند، و بدانيد كه خدا با تقوا پيشگان است. 1- فرمان الهى به مؤمنان در اسلام مبنى بر مبارزه و پيكار با جوامع كفرپيشه همجوار خويش‏ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ 2- گسترش بخشيدن به اسلام در سرزمينهاى‏كفر به‏صورت گام‏به‏گام و پياپى و اولويت‏دادن دشمنان نزديكتر وهمجوار، از اهداف راهبردى جهاد در اسلام‏ قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ فرمان خدا به درگيرى با كافران همجوار همواره به قوت خويش باقى است. يعنى با تسخير يك سرزمين كفر و تبديل آن به سرزمين اسلام باز هم خطاب آيه متوجه مؤمنان است. و بايد با كفارى كه اكنون همجوار شده‏اند درگير شوند. 3- تشكيل حكومت واحد جهانى در پرتو ايمان و جهاد، ايده‏اى الهى‏ قاتِلُوا الَّذِينَ يَلُونَكُمْ مِنَ الْكُفَّارِ فرمان خدا به پيكار با كافران مجاور و تسخير پياپى سرزمينهاى كفر مى‏تواند بيانگر ايده‏اى باشد كه در برداشت ياد شده آمده است.» (تفسیر راهنما، ج7، ص243-242) ▫️بر اساس توضیحات مندرج در تفسیر راهنما و طبق شاغول آقای محمد محلاتی، ظاهرا آقای هاشمی رفسنجانی نیز جزء قائلین به «جهاد کفرستیز» است و با بافته‌های محلاتی، لاجرم بايد چنین نتیجه گرفت که آقای هاشمی نیز از آبشخور فکری متأثر بوده و جهان را با تفکرات تند و افراطی به وضع نامطلوبی دچار کرده است. آیا آقای محلاتی این اوصاف را در خصوص پیر و مرادش می‌پذیرد؟ یا این‌که به سایر نمودهای فکری وی مراجعه می‌کند و توجیهی برای آن می‌تراشد؟ خلاصه کلام آنکه: جناب آقای محلاتی در اقدامی بی نتیجه و البته هنرمندانه، تلاش نمود به ارائه تفسیری تحریف‌آمیز از دیدگاه شهید بهشتی و مقام معظم رهبری پرداخته، این دو اندیشمند بزرگ معاصر را مقابل هم قرار دهد و دیدگاه‌های تفسیری مترقی و مستحکم آیت‌الله العظمی خامنه‌ای را به اردوگاه فکری افراط‌گرایان اهل سنت منتسب سازد و از این راه بین خشونت‌ها و افراط‌گرایی‌های داعش و نوسلفیه با نظام جمهوری اسلامی، اینهمانی و ذهنیت مشترک ایجاد نماید اما زهی خیال خام! ذنابه انتظار می‌رود جناب آقای محلاتی در راستای احترام به اصل گردش آزاد اطلاعات و حفظ حقوق مخاطبان خود(که در معرض مطالب تحریف‌آمیز وی قرار گرفته‌اند) یادداشت حاضر را در کانال رسمی خود قرار دهد و صدالبته متقابلا جوابیه او بر این یادداشت نیز در روزنه منتشر خواهد شد. ۲۰تیرماه ۱۴۰۱ جاده نجف_مهران @rozaneebefarda
پیشینه حجاب‌ستیزی در ایرانشبهه‌پراکنی مدیر مدرسه آمریکایی شمیران علیه حجاب به روایت سیدمحمد کمره‌ای(شهریور ١٢٩٨ ه.ش) ميرزا محمود تجريشى و رفيق دمكرات آنجاى خودمان را ديده، صحبت خودش را با رئيس مدرسه امريكايى شميران كه مبلّغ به دين مسيحيت بود نمود که... تنقيد دربارۀ حجاب نمود كه مانع از سعادت اجتماعى بشر است. من گفتم آيا انسان داراى شهوات هست و آيا هرچه چشمش ديد دلش مى‌خواهد، پس بيشتر سعادت اجتماعى را ديدن مردها زن‌ها را مى‌شود لااقل اگر متمدن هم عموما شدند انسان زن‌هاى خوب غير را ديد با زن خودش بدسلوكى مى‌كند. (روزنامه خاطرات سیدمحمد کمره‌ای، ج٢، ص١٠٨۶) @rozaneebefarda
پیشینه حجاب‌ستیزی در ایران/۲ روند مبارزه با حجاب اسلامی به روایت یک سیاح فرانسوی در دوره قاجار (بیش از صد سال قبل)/بخش نخست خوشبختانه از وقتی كه مدرسه آمريكایی و مدرسه ريشارد خان فرانسوى در تهران تأسيس شده است پاره‌اى از دختران با روى باز در كلاس درس حاضر می‌شوند ولى در كوچه با همان چادر رفت‌وآمد می‌نمايند. يكى از اين دختران كه پدر نداشت و در مدرسه امريكایی تربيت يافته بود شجاعتى از خود بروز می‌داد و بدون چادر در كوچه و خيابان حركت می‌کرد و مردم هم او را آقا كوچولو می‌نامیدند... متأسفانه اين دوشيزه بدبخت به‌مرض سل مبتلا گرديد و طولى نكشيد كه با حيات بدرود گفت ...بعد از او كسى رفتار او را تقليد نكرد ولى يكى از زنان كه در مجلات مقالاتى می‌نوشت و امضايش (اسير جوال خانم) بود با قلم با اين عادات مبارزه می‌کرد و مقدمات رفع حجاب را فراهم می‌نمود. ما آرزومنديم اين بذرى كه تازه در ايران افشانده شده محصول مطلوبى دهد. (سفرنامه از خراسان تا بختیاری، صص ٢٩۵-٢٩۴، هانری، رنه دالمانی سیاح و عتیقه‌باز فرانسوی که اواخر قرن نوزده و اوائل قرن بیست به ایران سفر کرد) @rozaneebefarda
پیشینه حجاب‌ستیزی در ایران/ ۳ روند مبارزه با حجاب اسلامی به روایت یک سیاح فرانسوی در دوره قاجار (بیش از صد سال قبل)/بخش دوم اخيرا در يك روزنامه فكاهى كه توسط مسلمانان در روسيه منتشر می‌گردد گراور بزرگى را مشاهده كردم كه شكل رنگين مضحكى داشت، در اين گراور يک زن ايرانى ديده می‌شد كه با روى پوشيده در كالسكه مجللى نشسته بود و جمعى از فراشان و نوكران پياده و سواره در جلو او افتاده بودند و به عابرین امر می‌کردند كه صورت خود را برگردانند و بكالسكه نگاه نكنند و تمام مردان حتى پسران كوچك هم روى خود را برگردانده و پشت بكالسكه كرده بودند، بعضى از مردان هم چشمان خود را بسته بودند و از همه مضحک‌تر سگى هم در پائين اينصورت ديده ميشد كه سر خود را برگردانده بود تا چشمانش بكالسكه نيافتد. بديهى است كه تأثير اين نوع حملات بر ضد عقايد و عادات قديمى بيش از تأثير نطق و بيان خواهد بود و طولى نمی‌کشد كه به نتيجه مطلوب خواهد رسيد. (سفرنامه از خراسان تا بختیاری، صص ٢٩۵-٢٩۴، هانری، رنه دالمانی) @rozaneebefarda
هدایت شده از KHAMENEI.IR
پیام رهبر انقلاب به اولین جشنواره ملی و بین‌المللی سرود فجر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی به اختتامیه اولین جشنواره ملی و بین‌المللی سرود فجر، سرود را از ظرفیت‌های هنری گران‌بها برای گسترش ارزش‌های معرفتی و عملی و کشور ایران را از سرآمدان این حوزه توصیف کردند. متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است: بسم اللّه الرّحمن الرّحیم سرود یکی از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی است. ترکیب بدیعِ شعر و صدا و آهنگ در اجرای دستجمعی، راز اثرگذاری استثنائی سرودهای مذهبی و ملّی در همه جای جهان است، و بحمدالله ذوق و سلیقه و هنر ایرانی، در این بخش هم توانسته است کشور عزیز ما را در شمارِ سرآمدان قرار دهد. اکنون با تشکر از دست‌اندرکاران ترویج سرود، آنان را به زبده‌گزینی در همه‌ی اجزاء سه‌گانه‌ی یادشده و نیز پرهیز از دنباله‌رویهای زیانبار، و نیز انتخاب موضوعات ارزشی اسلامی و انقلابی و ملّی توصیه میکنم. والسلام علیکم و رحمة‌الله سیّدعلی خامنه‌ای ۱۴۰۱/۰۴/۲۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞نماهنگ |ویژه عید غدیر 🌀همخوانی عیدانه بسیار زیبا از نوجوانان دهه نودی ⚜عَلیّ وَلىُّ اللَّه⚜ 📌کاری از: 💠گروه تواشیح نوجوانان تسنیم💠 ⭕️در مدح حضرت امام علی علیه السلام 📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت: 🌐 aparat.com/v/QmVHA 📲مشاهده آثار گروه تسنیم: 🖥 @tasnim_esf @rozaneebefarda
🌟اولین سالگرد درگذشت استاد محمدحسین فرج‌نژاد ✨افتتاحیه مدرسه رسانه‌ای استاد محمدحسین فرج‌نژاد 🔸با سخنرانی استاد حسن عباسی 🔹و اکران مستند «سرو بی‌قرار» ◾️به همراه تقدیر از استاد برتر دشمن‌شناسی استاد شمس‌الدین رحمانی ⏰جمعه 24 تیرماه ساعت 16:30 📆قم، بلوار امین، سالن همایش مدرسه معصومیه @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نگاهی به اولین سالگرد درگذشت استاد محمدحسین فرج‌نژاد 🚨پوشش آنلاین همایش و مراسم حوزوی توسط روابط عمومی مرکز بسیج اساتید مدیران و نخبگان حوزه علمیه قم https://eitaa.com/joinchat/8585328C9df04db308
هدایت شده از شجرطوبی
محاکمه حمید نوری؛ آتشی دیگر بر آخرت آقای منتظری دیروز در آخرین جلسه دادگاه نمایشی محاکمه آقای نوری در سوئد که مدعیان و شاهدان آن منافقین زخم خورده از نظام بوده که از حکم تاریخی حضرت امام کینه به دل داشتند، آقای نوری به حبس ابد محکوم شد و پرونده محاکمه وی بسته شد، اما در دادگاه الهی پرونده ای دیگر برای شیخ حسینعلی منتظری، در همین باره باز گردید. دادگاه فرمایشی سوئدی بخاطر اشتغال آقای نوری در دستگاه قضایی ایران در دهه 60 به وی اتهام قتل عمد در ماجرای اعدام منافقین در سال 1367 را زده و به همین خاطر ایشان را محکوم کرد و البته موجبات شادی و سرور منافقین و ربع پهلوی را نیز در پی داشت. اما ربط این ماجرا به آقای منتظری این است که یکی از مهم ترین استنادهای مدعیان و شهود دادگاه (از جمله جفری رابرتسون وکیل انگلیسی) در محکوم کردن آقای نوری، نامه های اعتراضی منتظری به حکم تاریخی امام خمینی درباره منافقین کوردل و نیز فایل صوتی منتظری با جمعی از مسئولان وقت قضایی کشور بود، که اتفاقا توسط پسر وی احمد منتظری در سال 1395 و در اصل برای مهیا کردن خوراک تبلیغاتی و انتخاباتی برای رای آوری مجدد حسن روحانی، منتشر گردید. ماجرای دادگاه آقای نوری برای چندمین بار برای تاریخ روشن ساخت که منتظری به فرموده حضرت امام خمینی در ماجرای مجازات منافقین کوردل چه خدمت ارزنده ای به استکبار کرد و البته عذابی سخت را برای آخرت خود به ارمغان آورد، همان هشداری که امام خمینی در نامه ۶۸/۱/۶ به او متذکر شد و از از او خواست تا توبه کند تا در قعر جهنم نسوزد، ولی او را گوش شنوایی برای این انذار نبود که نبود. shajartooba 🌿
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هدایت شده از شجرطوبی
هاشمی رفسنجانی؛ فرمانده دوماهه جنگ تحمیلی || @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ‏ ▫️اشارات تاریخی▪️ پس از تجربه تلخ تفویض فرماندهی کل قوا به بنی‌صدر و کارشکنی‌های مکرر ‌وی در امر جنگ که از حمله مهم‌ترین علل عزل وی از فرماندهی کل قوا و ریاست‌جمهوری بود، راهبری تحولات جنگ برعهده نمایندگان امام در شورای عالی دفاع قرار گرفت. بر اساس حکم امام به تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۳۵۹، آیت‌الله خامنه‌ای و مصطفی چمران بعنوان مشاور امام در شورای عالی دفاع نصب شدند. پنج ماه پس از این حکم، امام در پیامی به نیروهای مسلح کشور (در تاریخ ۲۰مهر ۱۳۵۹)، تصریح فرمود که کلیه امور جنگ در اختیار (بعلاوه یک نفر از نمایندگان مجلس) است. اختیارات گسترده شورا از تبعیت فرماندهان نظامی تا تبلیغات و سیاست خارجی مربوط به دفاع مقدس را شامل می‌شد. با این وجود‏‏‏‏ مقام معظم رهبری در طی سال‌های جنگ، در حقیقت نقش اصلی را در فرماندهی جنگ را برعهده داشت و کاربست تعبیر فرماندهی جنگ برای آقای هاشمی، تنها مربوط به حدود دوماهه پایانی جنگ تحمیلی است! دخالت‌های مکرر آقای هاشمی در امر جنگ(که ای‌بسا از سر دلسوزی و دغدغه‌مندی بوده باشد)، بعضا موجب ایجاد تنش و تعارض در فضای کلان سیاسی و حتی دامن زدن به برخی اختلافات در بدنه نیروهای مسلح شده بود و عملا به سمت دوقطبی شدن فضای جنگ پیش می‌رفت. وضعیت خطیر موجود موجب آن شد که آیت‌الله خامنه‌ای در نامه‌ای خطاب به امام، ضمن تشریح وضع موجود، آقای هاشمی را بعنوان فرمانده جنگ پیشنهاد داد. در بخشی از نامه تاریخی آیت‌الله خامنه‌ای که نشانه ایثار و درایت ایشان بود، چنین آمده است:‏ ▫️‏‏...پیشنهاد مشخص اینجانب که قبلاً نیز کتباً و شفاهاً معروض گردیده، این است که: ‏‏1ـ کلیه امور مربوط به نیروهای مسلح، ارتش، سپاه، ژاندارمری اعم از عملیات، پشتیبانی، امور سازمانی‏‎ ‎‏و اداری و غیره به شخص واحدی مفوض و محول گردد. ‏ ‏‏2ـ شخص مزبور از سوی حضرتعالی موظف گردد که امور را از نزدیک و با قاطعیت تمشیت کند.‏ ‏‏3ـ دادگاه نیروهای مسلح موظف گردد که در تعقیب قضایی متهمین و اجرای محکومیتها به طور کامل‏‎ ‎‏از نظر و دستور وی تبعیت کند. با توجه به همۀ جوانب، به نظر اینجانب، تنها فرد مناسب برای‏‎ ‎‏تصدی این مسئولیت مهم، جناب آقای هاشمی رفسنجانی است. ▫️حکم انتصاب آقای به سمت جانشین فرماندهی کل قوا▫️ ‏‏بسم الله الرحمن الرحیم‏ ‏‏جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ علی اکبر هاشمی رفسنجانی ـ دامت افاضاته‏ با توجه به درگیری رویاروی امریکای جهانخوار علیه اسلام و ایران و هماهنگی‏‎ ‎‏غرب و شرق و ارتجاع منطقه در مبارزه با انقلاب اسلامی و جلوگیری از پیروزی اسلام،‏‎ ‎‏به پیشنهاد رئیس جمهور محترم، جناب حجت الاسلام آقای خامنه‌ای ـ‌دامت افاضاته‌ـ‏‎ ‎‏جنابعالی را با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل قوا منصوب می‌نمایم. و جنابعالی‏‎ ‎‏موظف به اجرای دستورات ذیل می‌باشید:‏ ‏1ـ ایجاد ستاد فرماندهی کل تا تهیۀ زمینۀ وحدت کامل.‏ 2ـ هماهنگی کامل ارتش، سپاه، بسیج و نیروهای انتظامی در تمامی زمینه های دفاع‏‎ ‎‏مقدس اسلام. بدیهی است انسجام و ادغام مورد قبول و صحیح ادارات و سازمانهای‏‎ ‎‏مربوط و پشتیبانی کننده در هماهنگی نیروهای مسلح نقش اساسی را دارا خواهند بود. ‏ 3ـ تمرکز صنایع نظامی و تهیۀ مایحتاج دفاع مقدسمان و انسجام امکانات تعمیراتی،‏‎ ‎‏پشتیبانی، فنی، مهندسی، رزمی، آموزشی و تحقیقاتی و نیز بسیج همۀ امکانات و ابزار در‏‎ ‎‏جهت اهداف مشخص از سوی فرماندهی کل.‏ 4ـ سعی در استفادۀ هر چه بهتر از امکانات و نیروها؛ و جلوگیری از به کار گرفتن‏‎ ‎‏امکانات مادی و معنوی در غیر موارد ضروری. و در همین راستا، حذف یا ادغام‏‎ ‎‏سازمانها و تشکیلات تکراری و غیرضروری.‏ 5ـ تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی نیروهای مسلح در تمام زمینه ها.‏ 6ـ استفادۀ درست و قاطع از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ و تنبیه متخلف در هر‏‎ ‎‏رده.‏ 7ـ بهره برداری صحیح از کمکهای مردمی در تمامی زمینه ها. ‏ ‏‏قوای مقننه و اجراییه و قضاییه موظفند تمامی امکانات و سیاستهای خود را در جهت‏‎ ‎‏نیازهای جنگ به کار گیرند. ‏ ‏‏از مردم عزیز ایران و نیروهای نظامی و انتظامی می خواهم تا با صبر و شکیبایی‏‎ ‎‏انقلابی و با قدرت و استقامت در مقابل توطئه های استکبار جهانی ایستادگی نمایند؛ و‏‎ ‎‏مطمئن باشند که پیروزی از آنِ صابران است. جهان امروز غرق در نامردمیها و‏‎ ‎‏حیله هاست؛ و شما یاران اسلام در اوج قداست و شرافت می باشید. من به همۀ شما دعا‏‎ ‎‏می کنم، خداوند یار و پشتیبان مبارزانِ راه خدا باد. توفیق جنابعالی را از خدای تعالی‏‎ ‎‏مسئلت دارم. والسلام علیکم و رحمة الله. ‏‏روح‌الله الموسوی الخمینی ‏ [۱۲ خرداد۱۳۶۷] ▫️صحیفه، ج۲۱، صص ۵۶ و ۵۷. ‏‎ ‎ @rozaneebefarda
متن كامل نامه امام خمینی به مسئولان وقت پیرامون پذیرش قطعنامه ۵۹۸ [صفحه ۱ از ۲] || @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️اشاره تاریخی▫️ این نامه تاریخی بعنوان نخستین سند رسمی مبتنی بر پذیرش قطعنامه توسط امام است که قبل از اعلان تصميم جمهوری اسلامی به سازمان ملل، خطاب به مسئولان نظام نوشته شده است. امام در این متن علل پذیرش قطعنامه را اجمالا شرح داده‌اند و تصریح کرده‌اند که از علل اصلی این تصمیم بوده است. این متن از هنگام نگارش تا انتشار در مهرماه ۱۳۸۵، تلقی می‌شد و جز افرادی معدود از محتوای کامل آن کسی اطلاع نداشت. بعد از بالا گرفتن برخی بحث‌ها در مورد پايان جنگ، هاشمی رفسنجانی که از ۱۲ خرداد۱۳۶۷ بعنوان رئیس ستاد فرماندهی جنگ و قائم مقام فرماندهي کل قوا منصوب شده بود، و محرمانه‌گی نامه نیز توسط او پیگیری شده بود، برای نخستین‌بار مجبور شد متن نامه را منتشر کند. فرایند پذیرش قطعنامه ۵۹۸ که امام خمینی از آن به تشبیح کرده‌اند، از تصویب این قطعنامه در سازمان ملل در سال ۶۶ شروع شد. دامن زدن به برخی اختلافات داخلی در عرصه سیاسی که به میدان جنگ نیز سرایت کرد، به نامه تاریخی آیت‌الله خامنه‌ای(بعنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع و فرمانده جنگ) به امام انجامید که به منظور پايان دادن به اختلاف‌ها و ضرورت انسجام داخلی در مسئله جنگ، با تاکید بر تمرکز در تصميم‌گیری و اقدام در مسئله جنگ، هاشمی را بعنوان فرمانده جنگ به امام دادند و از ۱۲خرداد۶۷ تا ۲۵تیر۶۷، هاشمی فرماندهي جنگ را برعهده گرفت و در این مدت کوتاه، بجای تمرکز قوا در پیشبرد امر جنگ، تمام قوا را برای قانع کردن امام براي موافقت با قطعنامه بکار بست! امام خمینی در متن تاریخی ، بررسی علل تصميم خود را به موکول کردند. 🔘 متن کامل نامه امام به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحيم با ياري خداوند متعال و سلام و صلوات به انبياء بزرگوار الهي وائمه معصومين صلوات الله عليهم اجمعين. حال كه مسئولين نظامي ما اعم از ارتش و سپاه كه خبرگان جنگ مي باشند، صريحا اعتراف مي كنند كه ارتش اسلامي به اين زودي ها هيچ پيروزي به دست نخواهند آورد و نظر به اين كه مسئولين دلسوز نظامي و سياسي نظام جمهوري اسلامي از اين پس جنگ را به هيچ وجه به صلاح كشور نمي دانند و با قاطعيت مي گويند كه يك دهم سلاح هايي را كه استكبار شرق و غرب در اختيار صدام گذارده اند، به هيچ وجه و با هيچ قيمتي نمي شود در جهان تهيه كرد و با توجه به نامه تكان دهنده فرمانده سپاه پاسداران كه يكي از ده ها گزارش نظامي سياسي است كه بعد از شكست هاي اخير به اينجانب رسيده و به اعتراف جانشين فرمانده كل نيروهاي مسلح، فرمانده سپاه يكي از معدود فرماندهاني است كه در صورت تهيه مايحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ مي باشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاح هاي شيميايي و نبود وسايل خنثي كننده آن، اينجانب با آتش بس موافقت مي نمايم و براي روشن شدن در مورد اتخاذ اين تصميم تلخ، به نكاتي از نامه فرمانده سپاه كه در تاريخ2/4/67 نگاشته است، اشاره مي شود. فرمانده مزبور نوشته است تا ۵ سال ديگر ما هيچ پيروزي نداريم؛ ممكن است در صورت داشتن وسايلي كه در طول پنج سال به دست مي آوريم قدرت عمليات انهدامي و يا مقابله به مثل را داشته باشيم و بعد از پايان سال71 اگر ما داراي 350تيپ پياده و 2500تانك و 3000 توپ و 300هواپيماي جنگي و 300هليكوپتر و قدرت ساختن مقدار قابل توجهي از سلاح هاي [مختلف] كه از ضرورت هاي جنگ در آن موقع است داشته باشيم، مي توان گفت به اميد خدا بتوانيم عمليات آفندي داشته باشيم. وي مي گويد قابل ذكر است كه بايد توسعه نيروي سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نيم افزايش پيدا كند. او آورده است البته آمريكا راهم بايد از خليج فارس بيرون كنيم والا موفق نخواهيم بود. اين فرمانده مهم ترين قسمت موفقيت طرح خود را تهيه به موقع بودجه و امكانات دانسته و آورده است كه بعيد به نظر مي رسد دولت و ستاد فرماندهي كل قوا بتوانند به تعهد خود عمل كنند؛ البته با ذكر اين مطالب مي گويد بايد باز هم جنگيد كه اين ديگر شعاري بيش نيست. آقاي نخست وزير از قول وزراي اقتصاد و بودجه وضع مالي نظام را زير صفر اعلام كرده اند، مسئولين جنگ مي گويند تنها سلاح هايي را كه در شكست هاي اخير از دست داده ايم، به اندازه تمام بودجه است كه براي سپاه و ارتش در سال جاري در نظر گرفته شده بود. مسئولين سياسي مي گويند از آنجا كه مردم فهميده اند پيروزي سريعي به دست نمي آيد، شوق رفتن به جبهه در آنها كم شده است. شما عزيزان از هر كس بهتر مي دانيد كه اين تصميم براي من چون زهر كشنده است ولي راضي به رضاي خداوند متعال هستم و براي صيانت از دين او و حفاظت از جمهوري اسلامي اگر آبرويي داشته باشيم خرج مي كنيم. @rozaneebefarda