بيانيه 110نفر از اساتيد و پژوهشگران در حمايت از آمرين به معروف .pdf
1.5M
بيانيه 110 نفر از اساتيد و پژوهشگران حوزوی و دانشگاهی در تقدير از روحانی ناهی از منکر درمانگاه قم و نقد مواضع غلط برخی حوزویان
بسمالله الرحمن الرحيم
الذين إن مکّنّاهم في الارض أقاموا الصلوة و آتوا الزکوة و أمروا بالمعروف و نهوا عن المنکر
ما جمعي از اساتيد و پژوهشگران حوزه و دانشگاه، حمايت قاطع خود را از آمران به معروف و ناهيان از منکر اعلام میکنيم و همکاری مردم با حاکميت را يکی از مهمترين راهکارهای موفقيت در تحقق اين فريضه بزرگ الهي ازجمله در مقابله با پروژه پيچيده کشف حجاب میدانيم.
از روحاني فاضل و مظلومِ ناهي از منکر در واقعة کشف حجاب اخير قم تقدير و تشکر مینماييم.
در واقعة اخير، در کنار فضاسازي گسترده دشمنان خارجی و داخلی بر ضد احکام مسلم اسلامی، آنچه موجب تأثّر بيشتر شد، موضعگيری برخی روحانيان در نقد اقدام روحانی ناهی از منکر و حکم به حرمت فعل وی بود.
معدود ليبرالهای در لباس روحانيت، تکليفشان روشن است که بدليل خودباختگی در مقابل غرب و جمود فکری، میخواهند احکام اسلام را در مقابل انديشه ليبراليسم ذبح کنند.
روي سخن ما با برخی فضلای انديشمند حوزوی است که متأسفانه ـبرخلاف موضع اکثريت روحانيتـ بهدليل عدم توجه کامل و دقيق به ابعاد مسأله، با نگاهی تکبعدی و از زاويهای ناقص به تحليل و قضاوت پرداخته، اقدام روحانی ناهی از منکر را حرام دانستهاند!
سخنان و نوشتههاي اين بزرگواران، هر چند نادانسته، در مسير تقويت اراده دشمن براي خشکاندن اراده امر به معروف و تثبيت بیحجابی درکشور بوده است.
▫️متن کامل بیانیه و اسامی امضاکنندگان در فایل پیوستی.
@rozaneebefarda
27.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ببینید|| موضع جامع و صریح آیتالله اراکی در نقد مواضع غلط برخی حوزویان پیرامون ماجرای نهی از منکر یک روحانی در درمانگاه قم
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🟥اظهاراتی از سوی برخی افراد که منتسب به حوزه علمیه هستند، در مورد حرمت تصویربرداری یک خانم بیحجاب، مطرح شده است.
این باید تبیین شود؛ چنین نیست که این آقایان به نظرشان رسیده است!
◾️مسائل فقهی را اینطوری باری به هر جهت و بر اساس انفعالات عاطفی و فکری نمیشود مطرح کرد. با دین خدا نمیشود اینچنین رفتار کرد.
▫️ شخص بیحجاب اولاً به خود #ظلم کرده و ثانیاً به جامعه!
▫️باید از کسی که در مقابل این ظلم میخواهد ایستادگی کند، حمایت کرد؛ او از حقوق جامعه، بلکه از حقوق همان زنی که رعایت حرمت خودش را نکرده هم دفاع میکند!
▫️ کسی که از حقوق اجتماعی معنوی و فرهنگی و ملی دفاع میکند مانند کسی است که از مرزهای کشور در سرما و گرما دفاع میکند، او از #مرز_خاکی دفاع میکند و این از #مرز_دل، #مرز_فرهنگ_و_هویت_جامعه!
▫️ ما از ناهیان از منکر تجلیل میکنیم و اینها را #مدافعان_حقوق_جامعه میدانیم.
🔻از خدای متعال میخواهیم به این عزیزان قوت، قدرت و توفیق بیشتر عنایت کند و عمل آنها را قبول کند و به آنها در دنیا و آخرت #اجر_عظیم عنایت کند!
🔻از مسئولین میخواهیم از این #مرزداران_هویت_جامعه_ما حمایت کنند.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
هدایت شده از احمدحسین شریفی
https://virasty.com/Ahmadhoseinsharifi/1710634765442591133
اینکه عدهای از مدعیان فقاهت با استناد به روایت منافقانه و تفرقهافکنانه رسانه فاسق و فاسد اینترنشنال از کلیپ فحاشی و هتاکی یک زن مکشفه علیه یک طلبه (علیرغم همه شواهد موجود در آن کلیپ) به محکومیت آن طلبه مظلوم و مؤدب و متین حکم دهند، به نوبه خود یک «فاجعه فقهی» در تاریخ فقاهت شیعی است. نباید از کنار آن به راحتی گذشت.
#فقه
#حوزه_علمیه
🆔https://eitaa.com/ahmadhoseinsharifi
🌹
هدایت شده از تمدناسلامی|محمدرضاباقرزاده
حوزه اصیل باید تکلیف مدعیان دروغین دانش فقه را مشخص کند. پرونده آنان که همراه با رسانه های معاند به نفع هنجارشکن و بر ضد ناهی از منکر با اظهارات نسنجیده و نامشروع بر آتش فتنه دمیدند و گاه مواضع مجرمانه اتخاذ کردند نباید بسته شود و باید در معرض دید و قضاوت لجنه های علمی حوزوی و دانشگاهی باز بماند.
https://virasty.com/Bagherzadeh/1710715424405306499
چند نکته فقهی در حاشیه بحث نهی از منکر درمانگاه قم
[صفحه ۱ از ۲]
محمدتقی نصرالهی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▫️پیرامون بحثهای مرتبط با ماجرای نهی از منکر درمانگاه قم و ناظر به مواضع مخدوش برخی حوزویان، نکاتی فقهی قابل ذکر است:
۱. احتمال تاثیر صرفا به «تاثیر نهی خود شخص» نیست بلکه گاهی ناهی منکر می داند که اگر به فرض مثال پدر شخص گناهکار او را نهی کند او قبول می کند.
در اینجا چه بسا واجب باشد از پدر شخص چنین درخواستی کند(مرحوم امام در تحریر الوسیله اصل این نکته را بیان میکنند ج1ص479 مسئله9 ) .
در بحث مورد نظر اگر ناهی از منکر در نهی خود احتمال تاثیر ندهد یا احتمال مفسده باشد می تواند یا چه بسا واجب است که از نهاد حکومتی بخواهد که آنها شخص گناهکار را نهی کنند.
و این مطلب از واضحات است زیرا امر و نهی به تصریح بسیاری از فقها «وادار کردن» است نه «امر و نهی لسانی» و «وادار کردن» یا به تعبیری: «الحمل علی المعروف و المنع من المنکر»(۱) صرفا با رفتار شخصی حاصل نمی شود و چه بسا نیازمند کمک دیگری یا دیگران یا نهاد حکومتی باشد.
۲. اصولا نهی از منکر منحصر به نهی از منکر در اصطلاح مرسوم نیست بلکه گاهی اعم از آن است.
توضیح اینکه:
برخی خیال می کنند «نهی از منکر» صرفا «بازداشتن گنهکار از گناه» است در حالیکه این یک اصطلاح است و در اصطلاح اعم «هرگونه رفتار برای اقامه دین» از جمله «مجازات گناهکار» هم امر به معروف و نهی از منکر است. که در اینجا لزوما شروط «نهی از منکر در اصطلاح اول» وارد نمی شود.
به عنوان مثال در روایات زیادی داریم که گاهی جهاد را نهی از منکر نامیده اند در حالیکه در جهاد لزوما شروط «نهی از منکر در اصطلاح اول» وارد نیست.
مثلا در اصطلاح اول احتمال ضرر موجب رفع وجوب است اما در جهاد گاهی شخص یقین به شهادت دارد اما وظیفه دارد در جهاد شرکت کند.
لذا در شریعت مقدس «مجازات گنهکار» وارد شده است و در «اصطلاح اعم» می توان آن را نهی از منکر دانست اما اینجا مجازات مشروط به نتیجه در مورد «شخص گنهکار» نیست، بلکه مجازات گنهکار حکمی است و حکمت هایی دارد، که از جمله آن «ترک کردن گناه توسط خود شخص» است و چه بسا گاهی «ترک گناه توسط دیگران» و چه بسا «تطهیر گناهکار» یا هر چیز دیگری.
در هر حال حکومت اسلامی در حکم اولیه موظف به تعزیر گناهکار است و در اینجا با فرض محقق نشدن یک «حکمت» اجرای حکم الهی تعطیل نمی شود.
آری گاهی چه بسا با تشخیص ولی فقیه اجرای حکمی موقتا به علت مفاسدی تعطیل شود اما این باید با «صلاح دید ولی فقیه» و «به اندازه ضرورت» باشد نه اینکه هر شخصی حتی «مجتهد» احساس وظیفه کند و علیه اجرای حکم اولیه شرع شانتاژ ایجاد کند.
۳. اما شبهه «ایذاء گنهکار» از آن دست مطالب عجیب است زیرا فقها تصریح فرموده اند که غالبا «نهی از منکر» همراه با «ایذاء» است زیرا نفس «نهی لسانی گنهکار از کار مورد علاقه» یا «ترش کردن چهره» یا حتی «قطع ارتباط با او» تا برسد به «مرتبه سوم» و «جلوگیری یدی و فیزیکی» از گناه» غالبا موجب «ایذاء» می شود اما اگر بنا باشد این «ناخوش شدن گنهکار» باعث ترک «نهی از منکر» شود این نهایتا به تعطیلی «نهی از منکر» می انجامد.
به بیان روشن تر ادله حرمت ایذاء مومن با ادله وجوب نهی از منکر تخصیص می خورد. (۲)
لذا گمان نمی کنم هیچ فقیهی «نهی از منکر» را مشروط به «ناراحت نشدن گنهکار» دانسته باشد.
آری ممکن است برخی کسانی که تصمیم دارند به گمان خویش «فقه» را در بستر «مبانی و اصول لیبرالی» معنا کنند دچار چنین خبطی بشوند که پاسخ آنان همان است که برخی روشنفکران گفته اند که «اگر چنین شود دیگر فقهی باقی نمی ماند.»
۴. درباره بحث ارشاد جاهل هم برخی می گویند «این افراد جاهل اند و باید ارشاد شوند نه نهی از منکر»
این هم از روی بی دقتی است زیرا «موضوع امر به معروف»، «عالم به معروف و منکر» نیست لذا حضرت امام می فرماید: در مسائلی که اختلافی نیست و احتمال بدهد «گنهکار»، «جاهل به حکم» باشد باز هم نهی او واجب است و متوقف بر ارشاد نیست آری ایشان بعد از فتوا احتیاط می دهند که اول ارشاد کند بعد نهی از منکر کند (۳)
وانگهی در بحث روز ما وقتی ناهی از منکر اولا علم به عالم بودن شخص به حکم حجاب داشته باشد.
ثانیا اگر هم احتمال جهل وی را بدهد بداند ارشاد هیچ تاثیری ندارد بلکه مفسده دارد طبعا می تواند رجوع به نهاد حکومتی کند و طبق فرض هیچ نیازی به ارشاد اولیه نیست.
آری اگر احتمال بدهد ارشاد فایده و پذیرش دارد احتیاط حضرت امام [که البته بعد از فتوا ذکر شده است] می آید.
@rozaneebefarda
چند نکته فقهی در حاشیه بحث نهی از منکر درمانگاه قم
[صفحه ۲ از ۲]
محمدتقی نصرالهی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
۵. در مورد احتمال مفسده که گفته می شود این «اقدام طلبه» موجب مفسده شده است لذا حرام است، نیز پاسخ روشن است.
ناهی از منکر نه علم غیب دارد و نه به روحیات تک تک افراد جامعه آشنا است در نحوه نهی طبعا مکلف به «علم خویش» است.
اگر ناهی از منکر به نحو معقول تامل کند و احتمال چنین مفسده ای را ندهد طبعا معذور است و مفاسد پیش آمده را نباید به پای او نوشت.
زیرا احتمال مفسده باید احتمال عقلایی باشد و الا در هر «نهی» ما احتمال اندک چنین مفاسدی می رود.
(۱) به عنوان مثال شهید در روضه می آورد: في الأمر بالمعروف) وهو الحمل على الطاعة قولا، أو فعلا (والنهي عن المنكر) وهو المنع من فعل المعاصي قولا، أو فعلا
همچنین ر،ک: جواهر https://lib.eshia.ir/10088/21/381
(۲)صاحب جواهر می فرماید: «على أن التعارض بين إطلاق الأمر بالمعروف وبين النهي عن الإضرار بالمؤمن والإيذاء له من وجه ، والمعلوم من تخصيص الأخير بالأول»
ر،ک:https://lib.eshia.ir/10088/21/378
(۳) مسألة 3 - لو كانت المسألة غير خلافية واحتمل أن يكون المرتكب جاهلا بالحكم فالظاهر وجوب أمره ونهيه سيما إذا كان مقصرا، والأحوط إرشاده إلى الحكم أولا ثم إنكاره إذا أصر سيما إذا كان قاصرا.
@rozaneebefarda
انتخابات 1402 و شبههپراکنیهای بیحاصل سکولارهای حوزوی
نقدی بر ادعانامههای انتخاباتی شیخ برجامی #سروش_محلاتی/۳
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 1 از 6]
انتخابات 1402 با فراز و فرودهای خاص خود به پایان رسید و هریک از مجلسین خبرگان و شورای اسلامی نمایندگان خود را شناختند. در این میان برخی ورشکستگان سیاسی طبق معمول اقدام به شبههپراکنی کردند که میبایست در حد مقتضی بدان پرداخت.
یکی از افرادی که پای ثابت این قبیل شبهات است، محمد سروش محلاتی است. او نامهای را به تاریخ 1402.12.8 در کانال شخصیاش منتشر ساخت و برخی مطالب را علیه مشروعیت مجلس خبرگان مطرح کرد که در چند بخش بدان خواهیم پرداخت و در نهایت سؤالاتی را از اتباع خردهجریان اعتدال خواهیم پرسید. سؤالاتی که بعید است به این راحتی پاسخی برای آن یافت شود.
1. مشارکت اعضای شورای نگهبان در مجلس خبرگان
چهار شبهه اول مربوط به «مشارکت اعضای شورای نگهبان در مجلس خبرگان و رابطه آن با مشروعیت انتخابات» است. در پاسخ باید گفت:
الف) اگر مراد از مشروعیت، «مشروعیت حقوقی و قانونی» باشد، حضور اعضای شورای نگهبان در مجلس خبرگان هیچ منع قانونی نداشته و ندارد و از این حیث کاملا مشروع محسوب میشود. اگر هم مراد از مشروعیت، «مشروعیت دینی» است هیچ دلیلی برای نقض این مشروعیت وجود ندارد هرچند امثال محمد سروش محلاتی اساسا حکومت را امری زمینی میدانند و این طیف صلاحیت صحبت در خصوص مشروعیت دینی داشتن یا نداشتن امر سیاسی را ندارند.
ب) اگر فردی از اعضای شورای نگهبان در انتخابات مجلس خبرگان شرکت کند تنها 1 رأی از 12 رأی لازم برای احراز صلاحیت را دارد و بدیهی است که این مقدار رأی برای احراز یا عدم احراز صلاحیت یا تأثیرگذاری بر رسیدگی به شکایات کافی نیست پس این ادعا که «نامزدِ انتخاباتی که عضو شورای نگهبانی باشد، خود مرجع تشخیص صلاحیت خود است» مغالطهای بیش نیست.در انتخابات فعلی نیز 4نفر از اعضای شورای نگهبان نامزد خبرگان شده بودند که اگر، با مماشات با اتهامزنیها و بیاخلاقیهای سکولارهای حوزوی و بر فرض محال، با یکدیگر توافقی نیز کرده باشند باز هم به نصاب قانونی برای رد یا تایید صلاحیت و... نمیرسند.
پ) شورای نگهبان در مقاطع مختلف تاریخی نشان داده که متأثر از مصالح شخصی و درونسازمانی نیست که نمونه عینی آن را میتوان در رد صلاحیت مرحوم سیدرضا زوارهای در انتخابات 1384 دید. گفتنی است آن مرحوم تا تیر1383 عضو شورای نگهبان و قائممقام دبیر این شورا بود و سابقهای هشت ساله در این شورا داشت و طبیعی بود که اگر شورای نگهبان با ملاحظات درونسازمانی به موضوع صلاحیت داشتن یا نداشتن وی عمل میکرد میبایست او را بدون چون و چرا تأیید صلاحیت میکرد اما این شورا بدون در نظر گرفتن این مناسبات وی را رد صلاحیت کرد. نکته جالب توجه آنکه مرحوم زوارهای در اعتراض به این تصمیم، به منطق محافظهکارانه و درونسازمانی تکیه کرد و گفت:« ردصلاحيت من بازتاب بينالمللي خواهد داشت زيرا خودم به مدت هشت سال در اين شورا در مورد صلاحيت كانديداها تصميمگيري ميكردم.»(پایگاه خبری آفتاب، 2خرداد1384) اما شورای نگهبان بدون در نظر گرفتن این مصالح موهوم با در نظر گرفتن معیارهای شرعی و قانونی صلاحیت وی را رد کرد.
مورد دیگر، رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیت «علی لاریجانی» بهعنوان برادرِ یکی از اعضای شورای نگهبان بود. این تصمیم نیز علیرغم جریانسازیِ جریانات محفلی و سیاسی علیه شورای نگهبان اتخاذ شد و نشان داد که مناسبات شورای نگهبان بر اساس معادلات درونسازمانی پیش نمیرود.
محمد سروش محلاتی بهگونهای شبههپراکنی میکند که گویی اگر حتی یک نفر از اعضای شورای نگهبان نامزد انتخابات مجلس خبرگان شود لاجرم رأی میآورد و رقبایش را هم به انحاء مختلف حذف میکند. حال آنکه در سال 1394 انتخابات مجلس خبرگان برگزار شد و نهتنها رقبای مرحوم محمد یزدی، که در آن زمان عضو شورای نگهبان بود، رأی آوردند بلکه مرحوم یزدی نیز از رسیدن به مجلس خبرگان بازماند.
خلاصه آنکه کارنامه شورای نگهبان در بیاعتنایی به مصالح فردی و جناحی روشنتر از آن است که با شبههنامههایی نظیر آنچه سروش محلاتی صادر کرد مخدوش شود.
▫️صفحه ۲:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/13747
▫️صفحه ۳:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/13748
▫️صفحه ۴:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/13749
▫️صفحه ۵:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/13750
▫️صفحه ۶:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/13751
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبههپراکنیهای بیحاصل سکولارهای حوزوی
نقدی بر ادعانامههای انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 2 از 6]
2. تعداد نامزد جهت مشارکت در رقابتهای انتخاباتی
سروش محلاتی در پرسش پنجم خود مینویسد:
«آیا ممکن است در یک انتخابات واقعی تعداد افرادی که صلاحیتشان تأیید میشود، برابر و یا حتی کمتر از منتخبان آن حوزه باشد و در حوزههایی که تعداد کمتر است از سوی همان نهاد حکومتی، افرادی ناشناخته ضمیمه و اعزام شوند که نتیجهای جز تعیین همان افراد معین ندارد؟»
وی با طرح این پرسش در «واقعی بودن انتخابات» شبهه ایجاد کرده است. معلوم نیست «تعداد نامزدهای انتخاباتی» و «واقعی بودن انتخابات» چه ارتباط حقوقی، قانونی یا منطقی با هم دارند؟ آیا اگر تعداد نامزدهای انتخابات آنقدر زیاد باشد که در هر حوزه انتخاباتی 8 نفر نامزد داشته باشد انتخابات واقعی است اما اگر 6نفر شود کمتر واقعی است یا واقعی نیست؟ اساسا تعداد نامزدهای ثبتنام کننده چه ارتباطی با دولت و حکومت دارد؟ آیا در سایر کشورها، دولت و حکومت موظف است که افراد را وادار به ثبت نام در انتخابات کند تا تعداد رقبا در هر حوزه انتخاباتی بالا برود؟ یا اینکه در جمهوری اسلامی شورای نگهبان موظف است که از بین 510 ثبتنام کننده هر فردی با هر سطح سوادی را، ولو اینکه سواد صمدیه و صرف میر هم نداشته باشد، تأیید صلاحیت کند تا آقای سروش محلاتی و شرکا خوششان بیاید؟مشخص است که حکومت نسبت به تعداد و کمیت ثبتنام کنندگان انتخاباتی وظیفهای ندارد اما طبیعی است که برگزاری انتخابات، بهعنوان یک رقابت سیاسی وظیفه حکومت است و اگر در حوزه انتخاباتی تعداد نامزدها کمتر از حدی باشد که رقابت انتخاباتی شکل بگیرد وظیفه حکومت است که با روشهای قانونی، از جمله گفت و گو با نامزدهای انتخاباتی جهت تغییر حوزه انتخابیه، این مشکل را مرتفع کند که در مقاطع مختلف این اقدام نیز صورت گرفته است.بدیهی است که جابهجایی نامزدهای انتخاباتی نیز با قهر و زور نبوده و در صورت عدم تمایل جابجایی باز هم راه قانونی دارد و انتخابات در آن حوزه انتخابیه به دور بعد موکول میشود.
نکته مهم آنکه این افراد با مغالطهای آشکار تلاش میکنند که هر رد صلاحیت یا عدم احراز صلاحیتی را سیاسی جلوه دهند حال آنکه در اغلب موارد هیچ جنبه سیاسی در میان نیست. بهطور مثال بنا به گزارش برخی خبرگزاریهای همسو با خردهجریان اعتدال، شخص آقای محمد سروش محلاتی در انتخابات خبرگان1394 ثبت نام کرد ولی به علت ندادن آزمون علمی صلاحیتش احراز نشد.(خبرآنلاین، شناسه مطلب: 509366، 25بهمن1394) و در همین دوره حجج اسلام صدیقی و مرتضی آقاتهرانی نیز به همین علت صلاحیتشان احراز نشد. در دوره اخير نیز صلاحیت برخی چهرههای خدوم و انقلابی احراز نشد.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبههپراکنیهای بیحاصل سکولارهای حوزوی
نقدی بر ادعانامههای انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 3 از 6]
3. معیارهای متفاوت
محمد سروش محلاتی در پرسش ششم خود مینویسد:
« چگونه ممکن است در یک انتخابات عادلانه، تشخیص صلاحیت داوطلبان معیارهای متفاوتی داشته باشد مثلا صلاحیت علمی برخی نیاز به آزمون کتبی دارد، و برخی دیگر آزمون شفاهی، و برخی مصاحبه، و برخی بدون هیچ یک از این مراحل، در حالی که هیچگونه اشتهار علمی هم برایشان وجود ندارد؟»
الف) وی با مغالطهای ساده تلاش کرده تناقض در معیارهای احراز صلاحیت علمی ثبتنام کنندگان را اثبات کند. او ادعا میکند «معیارها» متفاوت بوده حال آنکه معیارِ صلاحیت علمی ثبتنام کنندگان مجلس خبرگان فقط و فقط «اجتهاد» است و در این زمینه فرقی میان ثبتنام کنندگان نیست و آنچه متفاوت است راههای احراز اجتهاد افراد است و تعدد راههای احراز یک قضیه خارجی نهتنها امری عجیب و ظالمانه نیست بلکه در موضوعات مختلف امری رایج و مرسوم است. بهطور مثال «عدالت» معیاری ثابت برای احراز صلاحیت مرجعیت است اما راههای احراز آن سه مورد دانسته شده:«علم حاصل از طریق اختبار یا غیر آن»، «شهادت عدلین...» و «حسن ظاهر». معیار دیگر برای صلاحیت مرجعیت «اجتهاد» است اما راه احراز آن «علم فرد»، «شیاع مفید اطمینان»، «بینه اهل خبره» دانسته شده است.(منهاج الصالحین، ج1، ص8) با عینک آقای محمد سروش محلاتی تعدد راههای احراز صلاحیت مرجعیت نیز که توسط فقهای عظام قرنهاست مورد افتا و عمل قرار میگیرد، معاذالله امری ظالمانه است. در مساله احراز صلاحیت علمی آنچه مهم است اطمینان اعضای شورای نگهبان به اجتهاد یا عدم اجتهاد فرد است و این اطمینان، همچون سایر موضوعات، از راههای مختلف احراز میشود.
ب) ذیل این شبهه موضوع «اشتهار علمی» را مطرح میکند که مدخلیت آن در احراز یا عدم احراز صلاحیت معلوم نیست. یعنی اگر کسی اشتهار علمی نداشته باشد اما صلاحیت علمیاش برای مختبرین محرز شود، شورای نگهبان حق تأیید صلاحیت وی را ندارد؟! جناب ایشان به این ترتیب میخواهند عدل اسلامی را اجرا کنند؟!
بدیهی است این ادعا که شورای نگهبان بدون هیچ آزمون و اختباری فردی را تأیید کرده که صلاحیت علمی یا اشتهار به صلاحیت علمی نداشته، اتهامی بیاساس است و اتهامزنندگان از ارائه یک مورد با ارائه سند و مدرک نیز عاجزند.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبههپراکنیهای بیحاصل سکولارهای حوزوی
نقدی بر ادعانامههای انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 4 از 6]
4. اتهام اختصاص مجلس خبرگان به یک جریان سیاسی خاص
هفتمین مورد از این شبههنامه، شبههای تکراری است که معمولا بازندگان یا بازماندگان از مناصب در هر دوره آن را ترویج میکنند. محمد سروش محلاتی در این شبهه مجلس خبرگان را متهم به محدود شدن به جریان سیاسی خاص میکند. نکته اول آنکه مردم نه در انتخابات مجلس و نه در انتخابات خبرگان و نه در انتخابات ریاستجمهوری توجهی به مرزبندیهای تصنعی و خیالی جریانات سیاسی نمیکنند بلکه بر اساس عقلانیت سیاسی، تجربه افراد، میزان توانایی نامزدها در ارتباطگیری با خود و... فردی را انتخاب میکنند ثانیا در انتخابات مجلس خبرگان، که از جنبه دینی پررنگتری برخوردار است، به روحانیونی رأی میدهند که به شئون روحانیت و طلبگی پایبند بوده باشد و صلاحیت علمی و اخلاقی آن توسط روحانیون مورد اعتماد ایشان تأیید شده باشد و به معیارهای جناحی خیالی، که معمولا نصبالعین چهرههایی همچون آقای محمد سروش محلاتی است، کمترین اعتنایی نمیکنند.
5. محدودیتی که موجب حذف اکثریت فقها میشود
محمد سروش محلاتی در بخشی از آخرین بند شبههنامهاش مینویسد:
« اگر مبنای تشکیل مجلس خبرگان، فتوای فقهایی مانند حضرت آیةالله سیستانی باشد که ولی فقیه باید منتخب فقهاء باشد (قاعده لاضرر ص205) در این صورت محدودیتهایی که موجب حذف اکثر فقها میشود آیا به اعتبار انتخاب این مجلس، صدمه وارد نمیکند؟»
ما در این مجال متن آیتالله العظمی سیستانی را، طبق همان نشانی که سروش محلاتی آورده، درج میکنیم تا ببینیم این شخص، که متأسفانه متصدی کرسی مقدس تدریس حوزوی نیز هست، تا چه میزان امانت علمی را رعایت میکند:
« الولاية في ما يتوقف عليه حفظ النظام فهي المسماة بالولاية في الأمور العامة الثابتة للفقيه المتصدي للأمور العامة المنتخب من قبل الفقهاء»(قاعدة لاضرر و لاضرار، ص205)
همانطور که از متن فوق برمیآید آیتالله العظمی سیستانی بهنحو اجمال ولی فقیه را «منتخب فقها» میدانند و شرط کمّی یا حتی غالبی را در این متن ذکر نمیکنند در نتیجه مشخص است که اگر ولیفقیه توسط تعداد قابل توجهی از فقهای خبرگان انتخاب شود عنوان «المنتخب من قبل الفقهاء» صدق میکند.
بهعلاوه این ادعا که «اکثر فقها» از چرخه انتخابات حذف شدند، ادعایی گزاف و اتهامی بیاساس بیش نیست. شاید منظور جناب سروش محلاتی از «اکثر فقها»، حسن روحانی است که بود و نبود او برای فقها و مردم هیچ اهمیتی نداشت.
سروش محلاتی در ادامه مغالطاتش مینویسد:
«اگر مبنای تشکیل این مجلس، نظر امام خمینی باشد که تصدی حکمرانی برای «منتخب مردم» است، در این صورت محدودیتهایی که به حذف رأی اکثریت مردم و تشکیل مجلس با رأی اقلیت میانجامد، با اعتبار شرعی و قانونی چنین مجلسی سازگار است؟»
در پاسخ باید گفت:
اولاً «اعتبار قانونی» این انتخابات غیرقابل خدشه است و میزان مشارکت و میزان آراء منتخبین کاملا مطابق با معیارهای قانونی بوده است.امام بزرگوار نیز همواره بر حفظ و تکیه بر همین چارچوبهای قانونی تأکید داشتند و در راه صیانت از همین چارچوب قانونی از برخی نظرات شخصی و البته مهم خود عبور میکردند.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبههپراکنیهای بیحاصل سکولارهای حوزوی
نقدی بر ادعانامههای انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 5 از 6]
ثانیاً محمد سروش محلاتی دیدگاه امام خمینی قدس سره الشریف را تحریف کرده است. پشتوانه این تحریف نیز این انگاره است که «اگر نامزدی، مثلا، با 40درصد آراء منتخب شد، دیگر این فرد نماینده مردم نیست» بر اساس این انگاره 60درصد از واجدان صلاحیت رأیدهی به این نامزد رأی ندادند پس این فرد نماینده 60درصد مردم نیست و مشروعیت ندارد.طبق این نگاه یک فرد باید مورد تأیید بیش از 50درصد واجدان شرایط رأیگیری باشد تا نمایندهای منتخب محسوب شود. اما آیا این نگاه، عملی است و اساسا آیا طبق این نگاه میتوان نامی را از صندوق انتخابات بیرون آورد؟ برای ملموس شدن بحث به چند مثال عینی اشاره میکنیم:
در سال 1372 که به انتخاب ریاستجمهوری آقای هاشمی رفسنجانی منتهی شد، 33.156.055 نفر واجد شرایط رأی دادن بودند که از این میزان 16.796.787 نفر (50.6درصد) شرکت کردند و آقای رفسنجانی 10.566.499 رأی آورد که یعنی تنها 31درصد از واجدان شرایط به آقای هاشمی رفسنجانی رأی دادهاند. حال آیا آقای رفسنجانی را رئیسجمهوری 31درصدی بخوانیم و او را نماینده اقلیت بنامیم و مشروعیت وی در 4سال ریاستجمهوری را زیر سؤال ببریم؟ دیگران را نمیدانیم اما آقای محمد سروش محلاتی که مرید درجه یک آن مرحوم بوده و هست و وی را آیت درایت و خداوندگار سعادت و تنها فرد توانا در تشخیص مصلحت و... میداند حتما پاسخ مثبتی به این سؤال نمیدهد.
در سال 1392 که به انتخاب ریاستجمهوری حسن روحانی منتهی شد، 50.483.192 نفر واجد شرایط رأیدهی بودند که از میان این تعداد، 18.613.329 نفر به حسن روحانی رأی دادند یعنی چیزی حدود 36درصد از کل واجدان شرایط. حال آیا باید حسن روحانی را رئیسجمهور 36درصدی بنامیم و دولتش را، از این جهت، نامشروع بدانیم؟ طبیعتا آقای سروش محلاتی جرأت و حریت لازم برای دادن پاسخ مثبت به این پرسش را ندارد و صرفا معادلات معوجش را علیه مخالفان سیاسیاش به کار میبرد.
فارغ از دو نکته نقضی فوق، پاسخ حلی به شبهه این است که نظام انتخابات یک نظام اعتباری-عقلائی است که تلاش میکند در یک انتخابات، که معمولا شرکت در آن اختیاری است، فردی را که حائز آراء اکثریت از شرکتکنندگان در انتخابات است را به مناصب حساس بنشاند. در این نظام عقلائی حداقل و حداکثری برای میزان مشارکت و میزان آراء افراد در نظر گرفته میشود و هر فردی که از مجموع مشارکتکنندگان در انتخابات(و نه جمعیت کل کشور یا مجموع واجدان شرایط رأیدهی)، رأی اکثریت را به دست بیاورد بهعنوان نماینده و منتخب کل مردم معرفی میگردد و چهرههایی نظیر حسن روحانی و هاشمی رفسنجانی و سیدمحمد خاتمی نیز بر اساس همین نظام اعتباری و عقلائی رأی آوردند و 24سال مهمترین مناصب کشور را احراز کردند و شبهههایی نظیر آنچه سروش محلاتی مطرح کرد نیز مشروعیتِ دولتداری آنان را، از این حیث، زیر سؤال نبرد.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
انتخابات 1402 و شبههپراکنیهای بیحاصل سکولارهای حوزوی
نقدی بر ادعانامههای انتخاباتی شیخ برجامی سروش محلاتی/۳
💥اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه 6 از 6]
چند پرسش مهم از سکولارهای حوزوی
طیفِ همیشه مدعی سکولار عادت دارد که همواره از موضع طلبکاری و یقهگیری با دیگران برخورد کند. این طیف همیشه شبهه یا شبهاتی را دارد که به محض دور شدن از قدرت از آستین درمیآورد و در جامعه رها میکند. برای آنکه این طایفه از موضع خاننشینی کمی پایین بیاید و به پاسخگویی عادت کند چند سؤال را مطرح میکنیم. برخی از پرسشهای ذیل بهنحو اجمال در ضمن متن آمده بود که بهجهت تنظیم بحث در این بخش بهصورت مستقل آن را ذکر میکنیم هرچند بعید است که امثال سروش محلاتی پاسخی برای آن داشته باشند:
1. آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، قطب خردهجریان اعتدال و استادِ سیاسی آقای سروش محلاتی، با همین نظام انتخاباتی و با همین میزان نظارت شورای نگهبان در تمام ادوار مجلس خبرگان شرکت کرد و رأی آورد. آیا جناب ایشان و سایر همقطاران وی، بیش از 30 سال حضور او در منصب نمایندگی مجلس خبرگان را نامشروع میداند؟آیا او، مرحوم رفسنجانی را غاصب عنوان نمایندگی خبرگان مینامد؟
2. آقای محمد سروش محلاتی پیش از این با «دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری» همکاریهای روشنی داشته و برخی آثار وی توسط این دبیرخانه منتشر شده است. (همچون: آزادی، عقل و ایمان،قم، 1381) و در آن زمان هیچگاه سخنی از نامشروع بودن انتخابات مجلس خبرگان به دلیل نظارت شورای نگهبان یا سایر دلایل مطرح نمیکرد اما حالا که در آن نهاد نقشی ندارد، به یاد مشروعیت و نامشروعیت مجلس خبرگان افتاد. آیا این طرز رفتار، که از استادِ وی آقای منتظری نیز مسبوق به سابقه است، مخاطب هوشمند را به کنشگری سیاسی وی مشکوک نمیکند؟ آیا دانشجوی نخبه پیش خود نمیگوید که چرا این آقا، که در کسوت روحانیت نیز هست، هرگاه که همقطارانش در قدرت هستند و مثلا در انتخابات رأی میآورند احراز قدرت را مشروع دانسته انتخابات را کاملا صحیح و بیاشکال میداند ولی هرگاه که خود یا همراهانش از رسیدن به قدرت بازمیمانند به نگارش شبههنامه رو میآورد؟آیا این طرز رفتار دوگانه، که بوی تعفن باندبازی از آن به مشام میرسد، باعث هتک لباس روحانیت، که مردم آن را لباس پیغمبر صلی الله علیه و آله میدانند، نمیشود؟
4. آقای محمد سروش محلاتی با شناختِ کامل از نظام انتخاباتی ایران و با معلوم بودن نامزدی برخی اعضای شورای نگهبان در سال 1394 برای نامزدی در انتخابات خبرگان ثبت نام کرد. آیا در هنگام ثبتنام به نامشروع بودنِ مجلسی که با این انتخابات شکل میگیرد اعتقاد نداشت و تنها بعد از آنکه به دلیل عدم شرکت در آزمون علمی صلاحیتش احراز نشد پی به نامشروع بودن این انتخابات برد؟!
سؤالات بیپایانی از اتباع خردهجریان اعتدال و سایر سکولارهای حوزوی وجود دارد که در وقت خود منتشر خواهد شد.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
May 11
هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
نفت و مبارزه
پرونده ویژه بنیاد تاریخپژوهی بهمناسبت ملی شدن صنعت نفت
نقش روحانیت در ملی شدن صنعت نفت چه بود؟
آیتالله کاشانی، فداییان اسلام و نهضت ملی شدن صنعت نفت
نقش استان گلستان در نهضت ملی شدن صنعت نفت چه بود؟
نگاهی گذرا به زندگی و زمانه آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی
آیتالله کاشانی و تداوم جنبش ملی شدن صنعت نفت بعد از کودتای 28مرداد
غارت نفت توسط پهلوی اول
📽کودتا علیه یک دوست؛ جزئیاتی از روابط مصدق با آمریکاییهای کودتاچی!
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
📄سند ویژه: تهدید آیتالله بروجردی به مهاجرت از ایران در صورت بیتوجهی رژیم پهلوی به مسائل اخلاقی جامعه از جمله حجاب
🔹ماموران #رژیم_پهلوی در گزارشی خیلی محرمانه اعتراضات #آیتالله_بروجردی به وضعیت دینی جامعه را چنین گزارش میکنند:
🔸«راجع بفرهنگ بطور کلی که دولت توجه به بهبود وضع #فرهنگ از حیث تعلیم و تربیت اخلاقی اطفال و جوانان مردم ندارد و از تمام ولایات نامههائی از معاریف مردم رسیده و میرسد و بیشتر از فساد اخلاق مربیان و معلمین شکایت دارند حتی مرا توبیخ کردهاند که اگر حرف تو در حمایت از این و نوامیس مردم اثر ندارد چرا در ایران مانده و بهتر است که از ایران هجرت کنی
🔹... نامههائی از #بندرعباس نوشتهاند که مامورین دولت، زنها را اجبار به رفع حجاب و برداشتن چادر مینمایند
🔸... به غیر از این مطالب که بطور مفصل و با تاثر شدید اظهار داشتند و بطور فهرست به عرض رسید اظهاراتی راجع به فساد اخلاق عمومی و اشاعه فحشاء و انتشار عکس زنهای نیمه عریان در روزنامهها و مجلات و در معابر عمومی و نمایش شخص آنها در سینماها بیان کردند ... بعد از بیان این مطالب اظهار داشتند ... مسئولیت حقیقی این مملکت و ملت بر عهده ذات مقدس ایشان است و اگر نسبت به امور مربوط به احکام و اخلاقی دین توجه نفرمایند و اوضاع بدین نهج بگذرد برای رفع تکلیف از خود ناچار به مهاجرت از ایران هستم»
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
من از فدائیان رهبری هستم!
مقام معنوی آیتالله العظمی خامنهای در نگاه مرحوم آيتالله عبدالقائم شوشتری(ره)
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
#گزیده_گفتگو
از حضرت عالی جملات ویژه ای در تعظیم و تمجید حضرت آیت الله خامنه ای نقل شده است. رمز ارادت خاص حضرت عالی به ایشان چیست؟
▫️من درباره حضرت آیت الله العظمی خامنه ای چه بگویم؟
هر چه بگویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
من ایشان را اولین بار در مدرسه فیضیه دیدم در اولین ملاقات که حتی با هم صحبت نکردیم من شیفته ایشان شدم ایشان را ساواک دستگیر تبعید کرد.
▫️یک مرد الهی به نام حاج آقا نور در تهران محله خاوران می نشست. من با او ملاقات داشتم برای من داستان عجیبی را از آیت الله خامنه ای نقل کرد. آقا خودشان به کسی نقل کرده بودند که در سنین چهارده پانزده سالگی در مشهد مقدس در صحن عتیق جلو حجره نشسته بودم. پیرمردی با ریش و ابروها و موی سر سفید آمد کنار من نشست و مؤدبانه سلام داد و گفت: سید قدر خود را بدان تو بسیار ترقی خواهی کرد. تو در آینده عالم حاکمی خواهی شد. تو مجتهد میشوی و تو مجتهد حاکمی خواهی شد. گفتم یعنی چه؟ آیا من مرجع تقلید میشوم؟ گفت: اری مرجع تقلید میشوی از مرجع هم بالاتر میشوی گفتم یعنی چه؟ فرمود: تو ترقی بسیاری خواهی کرد و من هم آن روز به دیدن شما خواهم آمد و به شما سلام خواهم داد. دیگر آن آقا را ندیدم تا وقتی که رئیس جمهور شدم با خود گفتم این همان پیشگویی ایشان بوده است. باز هم زمان گذشت بعد از رحلت امام خمینی بعد از چند روز آن پیرمرد به دیدن من آمد و گفت: «سید ما! سلام علیکم» و دیگر ندیدم و ندیدم و ندیدم.
▫️ارادت عمیقی به مقام عظمای ولایت آیت الله خامنه ای دارم. حضرت آیت الله خامنه ای از جنس أنبیا هستند از مرسلین هستند در افق بسیار بالایی هستند.
▫️من از فدائیان رهبری هستم. ایشان قطعا یکی از اولیای خدا بوده و از امدادهای غیبی حضرت ولی عصر علیه السلام برخوردارند.
▫️ایشان هم از لحاظ علوم حوزوی و عرفانی و هم از لحاظ سیاسی کامل هستند. اگر افرادی مثل ما امکان و درصد لغزششان صد باشد ایشان در حد یک است.
▫️بخشی از مصاحبه مکتوب مجله حاشیه با مرحوم آیت الله عبدالقائم شوشتری«رحمت الله علیه».
مجله حاشیه،شماره25،اسفند1395.
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
#عیدانه
وقتی که تو بیایی
بهار میآید
آری!
گاهی با یک گل هم بهار میشود....
اللهم عجل لولیک الفرج
@rozaneebefarda
شایسته عشق محمد(ص)
به مناسبت دهم رمضان سالروز وفات بانوی اول اسلام، امالمومنین خدیجه کبری
[صفحه ۱ از ۳]
حجتالاسلام دکتر حمید احمدی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
زندگی شان روئیده در زمین عشق و پیچیده با عشق بود!
عشقی که روح و علت و غایت خلقت خداوندی بود.
خداوند عشق را آفرید و هستی را در عشق پیچید و هستی سر برآورد و قد کشید. از این رو هستی و حیات در گهواره عشق متولد میشود.
چون بنیان هستی بر عشق استوار بوده و جمال ازلی حق بهانه پیدایش عالم است، چرا که جلوه و جمال متلازمند و تجلی و جلوه گری اقتضای جمال است.
هر دو عالم فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم(دیوان حافظ، غزل ۳۶۳)
"الحمدلله المتجلی لخلقه بخلقه"(نهجالبلاغه خطبه۱۰۸)
و محمد تجلی این عشق الهی است که خداوند از حب به خود او را آفرید تا تجلی خود در او بیند!
چنانچه پیامبر خدا فرمودند: "ان الله خلق آدم علی صورته"(قاضی سعید قمی شرح توحید صدوق، ج۲ص۲۳۲)
آدم مخلوق به صورت اوست یعنی مظهر جمال و جلال خداوند است و محمد صلوات الله علیه آن انسان کامل و تجلی اسم اعظم الهی، تجلی تام رخ یار است !
بدین سبب جذبه عشق و کشش عاشقی در سراسر عالم و کل اجزای هستی جاری و ساری است و هیچ ذرهای از جاذبه عشق الهی بینصیب نیست.
با این حال در قصهها جفا همواره چاشنی عشق بوده و میشود، اما بسیاریاند عشقهایی که قصه نشده و کس آن را نشنیده، چون تنیده در صفا و وفا و همراه با حیا بوده است!
اگر عشق صادق و خالص بود و پیچیده در حیا، فداکارانه و وفادارانه خواهد شد.همانند عشق پاک و ناب خدیجه و محمد!
همین عشق پاک و بیغش بود که خدیجه زن شریف و زیبای عرب با همه وجودش برای محمد فداکاری کرد و محمد برای او صادقانه و جانانه وفاداری نمود!
و بر بستر همین عشق زندگیشان آغاز شد و پیش رفت و به اوج رسید.
اگرچه آغازگر این عشق خدیجه بود و او حقیقتی و جمالی در محمد یافت که همه وجودش سرشار از عشق به حضرتش شد و در این عشق پیش قدم شد و چنان دلداده محمد گردید که نام و مرام محمد برای او دلربایی کرده و بدو بال پرواز میداد. وقتی غلامش میسره در سفر تجاری همراه محمد(ص) شد و راوی اخلاق و جمال آسمانیاش سفرش شد و از خصال و سلوک نیکو و فرزانگی و جمال والای انسانی محمد نزد خدیجه سخن گفت، چنان به وجد آمد که فرمود: بگو میسره، ادامه بده از او برایم بگو باز بگو میسره !
چنان از وصف دلدارش به شوق میآید که میسره و همسرش را آزاد میسازد!
(ر.ک:اربلی، کشف الغمه ،ج۱،ص۵۰۸)
از آنجا که عشق به انسان وارسته و کریم النفس، ثمره استکمال و استعلای روحی عاشق و آراستگی به کرامت نفسانی اوست، لذا این عشق پاک نشان از بزرگی شخصیت و شایستگی و کمال خدیجه داشت.
عشق به خوب رویان چیزی جز اشتیاق به روئیت جمال انسانیت نیست که خود از کمال و تجلی اشعه جمال الهی است.
لذا می توان گفت که این دلباختگی و همتا و هم آغوش دلدادگی به صاحب اختیار دلهاست که حب محبوب خدا، حب به خداست!
گفتهاند، که پری روی تاب مستوری ندارد. او آغازگر این عشق است و آن را پنهان نمیکند، چنانچه آوردهاند که نفیسه خواهر یعلی و از دوستان حضرت خدیجه، حکایت کرده: خدیجه زنی شریف و ثروتمند که همه اشراف قریش آرزوی ازدواج با او را داشتند، اما او پس از سفر تجاری ، شیفته محمد شد و مرا واسطه کرد. من به محمد گفتم : چرا ازدواج نمیکنی؟
گفت: هیچ مالی ندارم.
گفتم : اگر زنی با مال و جمال و شایستگی ترا بخواند چه؟
گفت: کیست آن؟
گفتم: خدیجه و او پذیرفت.(ابن حجر عسقلانی،ج۸، ص۲۱۰)
پاسخ پیامبر خود گواه بر دلدادگی محمد به خدیجه بود و سخن عمویش ابوطالب نیز در خواستگاری ازخدیجه برای برادرزادهاش نزد ورقه بن نوفل عموی خدیجه ، تأییدی است بر این امر، آنجا که فرمود: "محمد را در خدیجه رغبت است و خدیجه را در محمد رغبت است".
گرچه این مهر و عشق دو سویه بود، اما دلدادگی خدیجه به محمد آن چنان بود که هیچ مانعی برای وصال به آن را بر نمیتافت و هیچ رنج و زحمتی بر او را نمی پذیرفت، چنانچه در تعیین مهریه چون میدانست زحمتی بر محمد(ص) و باعث مشقت او خواهد شد چون تمکنی نداشت، گفت: مهریه را در مال خود قرار میدهم. این خلاف رسم و سنت جامعه آن روز و امروز بود و موجب طعن و اعتراض جمعی شد و گفتند کجا چنین رسم باشد که مهریه عروس را از مال خود عروس قرار دهند؟
اما آن پیر فرزانه،حضرت ابوطالب که قدرت درک نگاه و منش خدیجه را داشت، در پاسخ به این طعن فرمود: اگر داماد چو محمد باشد، چنین امری شایسته خواهد بود! (کلینی،کافی، ج ۵، ص۳۷۴ و ابن کثیر دمشقی ج۲، ص۲۰)
او در محبت و دلدادگی به محمد(ص) به چکاد قله عشق بار یافت و همه عالم او فانی در روشنایی شعاع نور احمد مندرج گردید و با همه قلب و روحش خواستار محمد است،هر چند محمد خواستگار بود و به خواستگاریش رفت اما خدیجه بیشتر از او، خواستارش بود!
@rozaneebefarda
شایسته عشق محمد(ص)
به مناسبت دهم رمضان سالروز وفات بانوی اول اسلام، امالمومنین خدیجه کبری
[صفحه ۲ از ۳]
حجتالاسلام دکتر حمید احمدی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
گام نخست را محمد پیش گذاشت اما خدیجه سنگ تمام گذاشت، هم مهریه اش در مال خود قرار داد و بعد عقد که محمد عزم منزل ابوطالب کرد، به او گفت: محمد به کجا روانهای؟ این خانه توست و همه کلیدهای عمارتش را تقدیم او کرد و گفت: من هم از آن تو!
او همه تلاشش را کرد تا با او و در کنار او و در شعاع حب او باشد، حال که معشوق به لطف حق وصال داده به کجا رهایش سازد!
همه خرسندی و شادیش و همه فخر و علوش را بودن در زیر تابش نور محبوبش محمد (ص) میداند و یافته است. پس چگونه رضا دهد که در خانه دیگری بی او مسکن گزیند؟!
این عشق آغاز و جوهر و بقای همه زندگی ۲۵ سالهای شد که همه آن به به همدلی، همسری، همراهی با پیامبر گذشت و همه وجودش و همه قلب و جانش مالآمال از عشق به محمد(ص) گردید. هنگامی که خبر اذیت پیامبر خدا را در کنار کعبه شنید، غم همه وجودش را فرا گرفت و منقلب شد و اشکها بر گونه هایش جاری گشت و بر آنان که به محبوبش آزار رساندند، بانگ بر آورد و فراری شان داد و به نوازش و التیام زخمهای محمد که جراحتی بر قلبش بود، پرداخت. (ر.ک. تاریخ طبری، ج۲ص۲۰۸)
او در این ارادت و عشق پاک چنان صادق و صمیمی و صاف بود که پیامبر خدا، این عشق را روزی و بهره الهی به خود میداند و همواره سپاسگزار این موهبت الهی است.چنانچه آوردهاند که پیامبر خدا فرمودند: "سپاس مخصوص خدایی است که اطعام کرد و لباس پوشاند و خدیجه را همسر من قرار داد و من عاشق او بودم."(حاکم نیشابوری ، المستدرک علی الصحیحین، ج۳ص۲۰۱ح ۴۸۴۰)
این سخن زیبا و برخاسته از روح بلند نبوی است که فرمودند : " و کنت لها عاشقا" و من عاشقش بودم!
این بزرگترین نشان فخر و مدال کمال و تعالی آن بانوی اول اسلام است که چنین شایسته عشق محمد میشود!
عشقی پیچیده در حیا و سرشته با صفا و وفا بود که در همه عمر پیامبر حتی بعد پرواز روح بلند بانوی بزرگ، ذره ای از آن عشق پاکش کاسته نشد و هرچه نشان و نامی از آن محبوب بیهمتایش داشت، مورد لطف و محبت حضرت بود، گاه برای دوستان خدیجه هدیهای میفرستاد و اگر قربانی میکرد برایشان میفرستاد. و به دردانه هستی که تنها یادگار خدیجه بود، مورد مهر بیانتهایش قرار داشت. به همین جهت هیچ چیز به اندازه مخالفت با این ابراز عشق و محبتش به ساحت بانوی وفادار و محبوبش، او را خشمگین نمیکرد، چنانچه گزارشهای متعدد از این واکنش پیامبر خدا در رفتار یکی از بانوان خانهاش در حسادت به محبت پیامبر به خدیجه را در متون روایی و تاریخی داریم.
این نشان از عشق آتشین پیامبر خدا به خدیجه است
عشق تو ای نگار فرزانه/
آن چنان کرد در دلم خانه.
که تو را هم نماند گنجایی/
بعد از این خوشی دلم به تنهایی.
دلباختگی خدیجه همتا و همآغوش دلدادگی به صاحب اختیار دلهاست که حب محبوب خدا، حب خداست!
این شعاع حب الهی است که آن بانوی بزرگ و نجیب زاده و ثروتمند عرب را در سختترین شرایط در کنار و همراه محمد(ص) پای آرمان والایش استوار و مقاوم نگه میدارد تا جایی که بانوی تاجر و ثروتمند محتاج یک خرما است تا گرسنگی اش را بشکند، اما هرگز تسلیم دشمن نمیشود و از آن محاصره و سختی و شدت محنتها به محبوبش کلامی نگفت و شکوهای نکرد. این عشق پاک و والا را جز روح و جان متعالی و ملکوتی محمد(ص) کسی را توان فهم و ادراک نباشد. بدین سبب میفرمودند: "خداوند رحمان محبت و عشق خدیجه را روزی من کردهاست." ( مسلم نیشابوری، صحيح مسلم، ج۴، ص۱۸۸۸، حدیث ۲۴۳۵)
این شایستگی بانوی بزرگ در جلب عشق پیامبر خدا و بلکه خود خداوند بود که هم در شب معراج جبرئیل امین از پیامبر خواست که سلام خداوند را به خدیجه ابلاغ کند و هم در آن هنگامه مواجهه با فرشته وحی در حرا، جبرئیل سلام خداوند بر آن بانوی اول اسلام را به حضرت ابلاغ کرد. و پیامبر خدا وقتی با آن احساس خاص وارد منزل شد و خدیجه در را بر او گشود، پیام جبرئیل را بدو رساند و آن بانوی فهیم و جانآگاه چه زیبا و نیکو پاسخ داد:
"ان الله هو السلام و منه السلام و علی جبرئیل السلام و علیک یا رسول الله السلام رحمةالله و برکاته و علی من سمع السلام الا الشیطان." ( مستدرک حاکم، ج۳، ص۱۸۵، و سبط ابن جوزی تذکره الخواص، ص ۱۷۰ و استیضاح ج۱۴، ص۱۱۱)
خداوند خود سلام است و از اوست همه سلام ها، و بر جبرئیل سلام و بر تو ای رسول خدا سلام و رحمت و برکات خداوند.
و سلام بر هرکسی که شنید این سلام را، جز شیطان[ که او شایسته سلام نیست.]
@rozaneebefarda
شایسته عشق محمد(ص)
به مناسبت دهم رمضان سالروز وفات بانوی اول اسلام، امالمومنین خدیجه کبری
[صفحه ۳ از ۳]
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
اما چه سخت بود پرکشیدنش بر محبوب و دلداده او در اوج عسرت و سختی!
گویا عالم همه سنگینیاش را بر روح پاک آن محبوب خدا و معشوق خدیجه کبری انداخت و با غم از دست دادن خردمند قریش و حامی نبی خدا حضرت ابوطالب، سالی شد که برای پیامبر خدا صلوات الله علیه و همه مسلمانان سال حزن و اندوه شد و هیچگاه آن پرواز سخت و حزن انگیز از یاد و خاطرش و لوح تاریخ محو نشد.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَةَ الْمُخْلِصاتِ،
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَةَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَةَ الْبَطْحآءِ.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّةِ حَقَّ الْوَفآءِ، وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَةَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَةِ بِخُلاصَةِ الْأَصْفِیآءِ.
اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ.
@rozaneebefarda
خلاصه سخنرانی.mp3
11.78M
شخصیت والای حضرت خدیجه(س) در نگاه مرحوم استاد دکتر سامانی (نویسنده و پژوهشگر ارجمند تاریخ اسلام)
◀️ نسب حضرت خدیجه کبری سلام الله علیها و نیای مشترک ایشان با رسول اکرم صلی الله علیه و آله ؛
حضرت خدیجه سلام الله علیها از تیره بنی اسد بن عبدالعزی میباشند.
اجداد ایشان عبارتند از :
خویلد بن اسد بن عبد العزي بن قصی بن کلاب
اجداد حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله :
عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصی بن کلاب
◀️ کنیه های حضرت ؛ ملیکة الحجاز – کریمه - مرضیه - راضیه - صدیقه - طاهره
◀️ چگونگی همکاری تجاری حضرت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله ؛
سه نظر درباره نحو همکاری حضرت با رسول اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد :
- رسول اکرم صلی الله علیه و آله اجیر حضرت بودند و در ازای کار ، اجرت دریافت میکردند.
- مضاربه
- رسول اکرم صلی الله علیه و آله از طرف حضرت خدیجه وکیل بودند.
◀️ پاسخ به شبهاتی مانند اموال حضرت و ...
@rozaneebefarda
روضه خوانی مرحوم استاد سامانی.mp3
5.77M
🎙بشنوید|| روضه خوانی مرحوم #استاد_سامانی در مصیبت حضرت خدیجه(سلامالله علیها)
▫️استاد سامانی:
من ارادت خیلی ویژهای به حضرت خدیجه (سلامعلیها) دارم چون به #مظلومیت ایشان واقفم...
#اختصاصی_روزنه
🔘روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
هدایت شده از بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی
شاهدوستی یعنی غارتگری!
شصت و یکمین سالگرد یورش مزدوران رژیم ستمشاهی به مدرسه مبارکه فیضیه/9
بخشی از پیام امام خمینی (ره):
🔹«...حمله كماندوها و مأمورين انتظامىِ دولت با لباس مبدّل و به معيت و پشتيبانى پاسبانها به مركز روحانيت خاطرات مغول را تجديد كرد. با اين تفاوت كه آنها به مملكت اجنبى حمله كردند، و اينها به ملت مسلمان خود و روحانيون و طلاب بىپناه.
🔸در روز وفات #امام_صادق- عليه السلام- با شعار « #جاويد_شاه » به مركز امام صادق و به اولاد جسمانى و روحانى آن بزرگوار حمله ناگهانى كردند؛ و در ظرف يكى دو ساعت تمام مدرسه فيضيه، دانشگاه امام زمان- صلوات اللَّه و سلامه عليه- را با وضع فجيعى، در محضر قريب بيست هزار مسلمان، غارت نمودند؛ و دربهاى تمام حجرات و شيشهها را شكستند.
🔹طلاب از ترس جان، خود را از پشت بامها به زمين افكندند. دستها و سرها شكسته شد. عمامه طلاب و ساداتِ ذريه پيغمبر را جمع نموده آتش زدند؛ بچههاى شانزده- هفده ساله را از پشت بام پرت كردند؛ كتابها و قرآنها را- چنانكه گفته شده- پاره كردند...»
🔸«...اينان با شعار «شاه دوستى» به مقدسات مذهبى اهانت مىكنند. «شاه دوستى» يعنى غارتگرى، هتک اسلام، تجاوز به حقوق مسلمين، و تجاوز به مراكز علم و دانش؛ «شاه دوستى» يعنى ضربه زدن به پيكر قرآن و اسلام، سوزاندن نشانههاى اسلام و محو آثار اسلاميت؛ «شاه دوستى» يعنى كوبيدن روحانيت و اضمحلال آثار رسالت»(صحيفه امام، ج1، ص: 177)
🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخپژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇
https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db
ماجرای بازگشت ایرانیان خارج از کشور به ایران در نگاه مسئولان ارشد اجرایی
در یادداشت اختصاصی روزنه دیدگاه متفاوت امام و آقای منتظری را در این موضوع بخوانید:
https://eitaa.com/rozaneebefarda/13772
@rozaneebefarda