خیانتکاران پارسی_انگلیسی و گذری بر کارنامه سیاسی اردشیر جی ریپورتر
به بهانه اظهارات تحریفآمیز خسرو معتضد در شبکه افق
[صفحه ۲ از ۵]
#اختصاصیروزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
ریپورت در مدرسهی علوم سیاسی، معلم #تاریخ بود؛ همان مدرسهای که #محمدعلی_فروغی –فزند همان محمدحسین، و ذکاءالملک دوم- نیز در آن معلم تاریخ بود و در درس خود، ایران را آستین کتی میخواند که ناگزیر باید دست انگلستان در آن باشد تا حرکت کند، و «ولیالله نصر» معلم درس تشریح، در کلاس، ایران را به خزهی استخری تشبیه میکرد که بدون دیوار استخر که انگلیس باشد، ادامهی حیات نخواهد داد. و این مدرسه بعدها هستهی اولیهی دانشگاه تهران شد.
نوشتهی تملقآمیز فروغی دربارهی ریپورتر، پس از آن بود که در شعبان 1322 ق، در شمارهی 67-68 روزنامهی مظهریهی «بوشهر»، مقالهای تند به قلم متینالسلطنهی ثقفی بر ضد اردشیر ریپورتر منتشر شد. (و نویسنده بعدها (1333) و در حالی که سردبیر روزنامهی «عصر جدید» بود، توسط کمیتهی مجازات ترور شد.)
ثمرهی شبکهسازی اردشیر را میتوان در «انجمن مخفی»ای که در کتابخانهی ملی تهران شکل گرفت و سپس تجمع باغ سلیمان خان میکده در 12 ربیعالاول 1322 ه.ق (6 خرداد 1283 ه.ش) به روشنی مشاهده کرد؛ آنجا که مهمترین غربگرایان (اعم از ماسونها، بابیان ازلی، وابستگان سیاسی و فعالان شیفتهی تمدن غرب) در یک محفل گرد آمدند و دربارهی کنشگریهای سیاسی تبادل نظر کرده و تصمیمات گرفتند. و ریشهی بسیاری از حوادث سیاسی خرد و کلان آینده را به وضوح میتوان در مفاد مصوبات آن جلسه یافت؛ جلسهای که خود اردشیر نیز در آن حضور داشت.
از مهمترین مصوبات این نشست، عبارت بود از: «دامنزدن به «آتش اختلاف» میان دو «پیروان عینالدوله و طرفداران میرزا علیاصغر خان اتابک»، و تشویق «مخالفین عینالدوله» به «پایداری»، تشویق «اشخاص جاهطلب، به مخالفت با دولت و دستگاه فعلی»، برقراری ارتباط با «حوزهی علمیهی نجف» و گوشزد کردن «مفاسد دستگاه کنونی» به آنان، همراهکردن افراد «ناراضی» از میان «شاهزادگان و رجال دولت»، «همکاری» با برخی از «روحانیون متنفذ طهران» که «جسارت و شجاعت دارند، بدون اینکه از منظور ما آگاه شوند»، آمادهکردن «نظامنامهی اصلاحی که پس از موفقیت باید اجرا نمود»، «روشن کردن افراد مردم» و آگاه نمودن آنان از «مخاطرات و معایب حکومت استبدادی و منافع بسط قانون»، نگارش «مقالاتی چند از اوضاع ایران و مفاسد دستگاه حاکمه» و ارسال آنها «به جراید مهم دنیا»، تهیهی «دستگاه ژلاتین» و انتشار «شبنامههای مهیّج در میان مردم»، کسب «اطلاعات از دربار سلطنتی و حوزهی صدارت و سایر مقامات دولتی»، برقراری ارتباط با «آزادیخواهانِ مملکت و کسانی که در خارج هستند» و تشویق آنان به «همفکری با خود و قیام بر ضد ظالمین».
پس از این بود که ریپورتر، سفری به هند (1324 ه.ق) و سفری به اروپا (1325 ه.ق) داشت.
فروغی پدر، به مناسبت بازگشت اردشیرجی از سفر هندوستان، مقالهای پیرامون «خدمات» وی نوشت و ضمن ابراز خرسندی از ورود مجدد او به تهران، مرقوم داشت که باید «ایرانیان از دانش و تجربیات او استفاده ببرند»! و بلافاصله پس از بازگشت او از اروپا، اولین لژ رسمی فراماسونری در ایران- لژ بیداری ایران- تأسیس شد؛ و از قضا اردشیر در جلسات پنهانی اعضای لژ، نقش محوری داشت. این نقشآفرینی را میتوان در نوشتههای رمانگونه و رمزآمیز شیخ ابراهیم زنجانی- از اعضای اصلی لژ بیداری- دریافت؛ آنجا از از اردشیر، با اسم مستعار «مسیو کارنجی» و نیز «نورالانوار» و لقب «استاد» یاد میکند. در آن زمان حساس، همزمان با انعقاد پنهانی قرارداد 1907 میان انگلیس و روسیه تزاری، اردشیر تلاش دارد تا این جمع را از محفل شبهماسونی #جامع_آدمیت منشعب کند، چراکه آدمیت از تفاهم ملی در ایران حمایت نموده بود، در حالی که اقتضاء سیاست استعماری انگلیس، ایجاد آشوب و هرجومرج جهت زمینهسازی تحقق معاهدهی 1907 در ایران بود.
از همین رو، اردشیر، اعضای لژ را به ضرورت خشونت و ریختن خون توجه میدهد و میگوید: «فعلاً اصلاح این مملکت جز به ریختن خون ناپاک صدهزار مشرک مستبد ممکن نیست. و آن کس که قدم به میدان این جهاد و بذل نفس گذارد کیست؟!... آیا راهی برای بیداری قوم و تحریک خون ملت جز مقاومت با قول و تحریر و فعل و دادن نفوس و گذشتن از جوانان عزیز و اقدام بر همه قِسم قبول عسرت و مشقت و بلند کردن صدای حریت با صدای تفنگ و توپهای رعدآسا و بلند کردن عَلَم سرخرویی در این فضا و شناسانیدن راه حقطلبی بر اقویا و ضعفا با سلوک همان مسلک اقوام بیدار است؟!»
#روزنه؛ خانه فضلا و فرهیختگان؛
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053