eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
روزنه
🔸جناب آقای سیدمحمد جواد علوی بروجردی از بنیان گذاران تشکل نوپدید حوزوی موسوم به #نشست_اساتید:👇 🔸مرج
جبرگرایی افراطی و سلب مسئولیت از نخبگان حوزوی در مقوله مرجعیت شیعی نقدی بر انگاره‌های نوبروز جناب آقای 💥اختصاصی/پست ویژه @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹یکی از سنت های قطعی ائمه معصومین(علیهم السلام) مراقبت از وحدت جامعه شیعیان در برابر جریان کفر و نفاق است. آنجا که با تربیت فقهای برجسته در عصر صادقین(علیهماالسلام) و شبکه سازی و اتصال و احاله شیعیان به این طبقه فرهیخته در عصر امام کاظم(علیه‌السلام) و سایر ائمه متأخر، این مهم را تحقق بخشیدند. مسیری که در دوران حضرت ولی عصر(عجل الله فرجه) با توقیعات مکرر در تایید نواب خاص و برخورد با مدعیان و عالمان تهی از عمل ادامه پیدا کرد. 🔹در رتبه بعد هم این مهم توسط فقها و نخبگان علمی حوزه های علمیه ادامه پیدا کرد؛ اخراج رواتی که در تلقی روایات سهل اندیش بوده اند و صدور حکم تکفیر در مورد بابیان ملبس به لباس روحانیت یا رد صلاحیت و مرجعیت مرحوم توسط آیات عظام و هم نمونه های واضحی از همین دست است. 🔸نظر به مطالب پیش‌گفته، انکار نقش نخبگان در هدایت جامعه شیعیان و ، بدترین آفت نظام تشیع و فرآیند اجتهاد و تقلید است. چیزی که جناب آقای با قهری دانستن مرجعیت ناخودآگاه در ورطه آن افتاده اند. آنجا که ایشان مرجعیت را امری دانسته، بر منتقدان و مخالفان نهیب می زند که احدی حق تعیین تکلیف ندارد! 🔸 راقم این سطور کاری به بعضی از اساتید و شاگردان مراجع عظام موجود برای مرجع شدن ندارد که خب این فصلی جدا می طلبد و روضه ای درخور مخاطب می خواهد اما مسئله مهم در این صحبت ها، در مناصب اجتماعی فقیه و انکار نقش و وظیفه نخبگان و خبرگان حوزوی برای روشنگری و سرپرستی جریان دیانت مردم است. 🔹اگر رجوع به دو نخبه و خبره برای اعلم دانستن یک فرد برای یک جامعه چند صد میلونی کارایی دارد، لا محالة تشخیص و اعلان عدم صلاحیت مرجعیت یک فرد توسط یک جامعه متشکل از مدرسین و نخبگان و خبرگان حوزوی کارایی افزون تری خواهد داشت. 🔸آقای علوی بروجردی احتمالا منکر این نقش خبرگان و نخبگان نیستند اما با توفیقات ربانی و امدادهای حضرت ولی عصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با انکار نقش برجستگان حوزوی، من حیث لا یشعر ضرورت وجود یک نهاد حوزوی برای مراقبت از نظام تقلید را نادیده گرفته اند. 🔹سخن آخر اینکه در همین فاصله چهل ساله از تشکیل نخستین حکومت اصیل اسلامی در عصر غیبت، تجربه های تلخ همکاری بعضی اهل علم با جریانات ضد نظام را پشت سر گذاشته ایم که نمی توان و نباید از کنارش به آسانی گذشت! آن مرجعی که انقلاب نوپای اسلامی را تضعیف می کرد و با ضد انقلاب جدایی طلب هم آوا شده بود و سرآخر هم از کودتای نوژه سردرآورد یا فقیهی که مدعی شاگردی امام راحل بود ولی ابتدا برای حمایت از یک تیم تروریستی از نزدیکانش سینه سپر کرد، مدتی بعد در جرگه حامیان سازمان تروریستی منافقین پیوست و در سال پایانی عمرش نیز پشت سر جریان برای تخریب ولی فقیه موضع منفی گرفت. اگر نبود نقش نخبگان حوزوی و جامعه مدرسین، معلوم نبود که جریان رسانه ای مقابل، چند عمامه به سر و مرجع لیبرال برای مردم مومن انقلابی تراشیده بودند. 🔹ارجاع به جبر اجتماعی و قهری دانستن مرجعیت راه درستی برای حذف نخبگان نیست، چه اینکه این خود شمشیری دو لب است که زودتر از حریف، صاحب شمشیر را از پای در می آورد! 🔶پی افزود تلاش برای کپی پیست از نسخه جامعه مدرسین نیز تاکنون ناموفق بوده است؛ بعد از شکست تجربه که اکنون به یک گروهک غیرقانونی تنزل کرده، تجربه نیز در آستانه پانزده سالگی اش نتوانسته اعتماد نخبگان و بدنه حوزه را چنان جلب کند که به جبهه سازی در مقابل جامعه مدرسین بیانجامد. علی کرم‌زاده سخنان آقای علوی بروجردی را اینجا ببینید؛ https://eitaa.com/rozaneebefarda/1616 یادداشتی دیگر در نقد سخنان آقای علوی بروجردی؛ https://eitaa.com/rozaneebefarda/1618 🔹فرهیختگان حوزوی را به روزنه دعوت فرمایید👇 @rozaneebefarda
✳️عاشقانه های با ابی عبدالله(علیه السلام)؛ از پیاده روی با معرفت تا موکب داری و خرجی روضه اختصاصی /بخش دوم حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی: 🔹ما با چندین بار با هم پیاده کربلا رفتیم. چون مراجع نجف هر کدام پیاده‌روی داشتند. مثلاً آقای داشتند، آقای داشتند، آقای داشتند، امام هم داشتند. آن وقت ما در کاروان امام بودیم و من هم جزء آشپز کاروان بودم. زودتر می‌رفتیم فرش‌ها را پهن می‌کردیم. و کاروان هم می‌آمدند می‌نشستند و ما از آن‌ها پذیرایی می‌کردیم. 🔸در آن وقت امام فرموده بودند که به حائرین حرم امام حسین علیه‌السلام و هم زوارش، ناهار و شام و یا غذای سرپایی بدهند. آن وقت یک جا با که بودیم، آن فرد [میزبان عرب] آمد گفت که ما هنوز ناهار نخوردیم. ما رسم داریم که اول زوار غذا بخورند بعد ما بخوریم. گفتیم: ما ناهار خوردیم. گفتند: نه، بنشینید، بنشینید اینجا، ناهار بخوریم، کم بخوریم، که این‌ها بتوانند ناهارشان را بخورند. آن وقت یکی از این طلبه‌ها این قاشق برنج تو راه تنفسی‌اش گیر کرد، و برنج‌ها از دهانش درآمد و ریخت توی سینی. آنجا توی سینی غذا می‌دادند. برای ایرانی‌ها قاشق هم می‌دادند. آن وقت این‌ها را فوری همش زد خودش، و گفت: به‌به، شفا شد، شفا شد. همه را هم زد. ما هاج واج مانده بودیم. 🔹یک جا دیگر هم نزدیک کربلا که رسیدیم، به همه زوارها چای می‌دادند، بود. بعد از نوزدهم، آن وقت من و آقای محدث (باجناق آقای خاتم [یزدی]) زوارهایی که از مسیر آب [=از راه شط] می‌آمدند را شمارش کردیم، هر پنج دقیقه 450 نفر وارد می‌شدند. از جاهای دیگر هم می‌آمدند. این‌ها می‌خواهند این همه زوار را چای بدهند. آب را توی این دیگ‌های آش می‌جوشاندند و آب گرم را توی کتری می‌ریختند و سینی سینی چای می‌بردند برای زوار. 🔸استکان را هم نمی‌توانستند بشورند چون هر 5 دقیقه باید 700-600 تا چای بدهند. آن وقت ما پسندمان نبود؛ همه تویش چای خورده‌اند، مریض و غیر مریض و... حاج آقا مصطفی گفت: بچه‌ها بنشینید. آن استکان‌ها را از ظهر تا حالا نشسته بودند. گفت این [استکان] چای به دهن 30 تا 40 تا زوار رسیده است؛ شفای شفا است. خودش هم یکی برداشت خورد، بعدش هم ما همه خوردیم. وقتی من دیدم ایشان خورد دیگر بعدش ما هم خوردیم. خودش هم پیاده از نجف می‌آمد کربلا. منبع: مصاحبه با حجت الاسلام والمسلمین سیدعلیرضا حیدری یزدی، فصلنامه تخصصی پانزده خرداد، شماره53، پاییز1396. 🔊به رسانه رسمی بنیاد تاریخ‌پژوهی و دانشنامه انقلاب اسلامی بپیوندید:👇 https://eitaa.com/joinchat/861732881Cb60e54e1db