مروری بر سوابق فکری و سیاسی #داوود_فيرحي_زنجانی
#بازنشر||قاسم روانبخش
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۱ از ۲]
🔹داوود فيرحي در هفته گذشته به دليل بيماري کرونا درگذشت. به همين مناسبت پيام هاي گسترده اي از سوي سردمداران اصلاحات و رييس جمهور و معاون اول و ظريف و ... صادر شد. در اين پيام ها وي را فقيهي نوانديش، عالم اندیشمند، متفکر و استاد بزرگ و متواضع حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه های علوم سیاسی و اندیشه سیاسی در اسلام، نام برده شده است. به همين مناسبت بر آن شديم براي آشنايي شما شخصيت فيرحي و تطورات فکري وي را براي شما تبيين کنيم.
🔹داوود فيرحي يک فرد حوزوي، ولي دانش آموخته دانشگاه تهران بود. جوهره فکري او در دانشگاه تهران تحت اشراف افرادي مانند حسين بشيريه و سيد جواد طباطبايي شکل گرفت. زماني که وي در سال 75 ملبس به لباس روحانيت شد، موجب خرسندي حسين بشيريه شده بود زيرا او مي توانست حرف هاي امثال بشيريه را در قالب مفاهيم ديني مطرح کند . در واقع تبار شناسي فکري ايشان رنگ ديني زدن به مفاهيم غربي بوده است. نقطه عزيمت فکري او، مدرنيته است و طبعا فقه را در خدمت مدرنيته قرار داده است. بر اين اساس، او سعي مي کند واژه هاي مشروعيت، تحزب را با حفظ چارچوب هاي غربي اش رنگ ديني بزند.دقيقا همان خطي که ميرزا ملکم خان در دوران مشروطه دنبال مي کرد. او در برابر آخوندزاده که با صراحت بر ضد دين مبارزه مي کرد،بر اين باور بود که بايد آموزه هاي غربي را در لفافه اي از مفاهمي ديني به خورد مردم داد.
🔹مهمترين انتقاد وي به عبدالکریم سروش و محمدمجتهد شبستري اين است که بايد از تجربه مشروطه درس گرفت و براي پل زدن سنت به مدرنيته بايد از فقه استفاده کرد. بررسي مقالات و کتب ايشان نشان مي دهد که وي راه برون رفت از سنت به مدرنيته را سکولاريزم ملايم مي داند که به تدريج پُر رنگتر شود.(و به کارگیری این شیوه مرموزانه و مزوّرانه توسط نامبرده، دقیقا همان ویژگی ای است که امثال محمد خاتمی و مصطفی محقق و جواد ظریف، و جمعی دیگر از روشنفکران غربگرا... در پیام های تسلیت خود ،در فقدان وی، نعل وارونه زده و با تعابیری از قبیل ، "حجت موجه بود بر سازگاری سنت و جهان نو پدید انسان روزگار ما"، و یا پژوهشگری صلح دوست با چهره ای مهربان، روشنفکری در مسیر سنت، حلقه وصل سنت و مدرنیته، حلقه وصل فقه و سیاست، حلقه وصل مکتب و آکادمی،و... ، او را ستوده و به تجلیل از وی می پردازند).
🔹او در طرح مباحث آکادمیک و حوزوی خود،" در دو دهه گذشته ،در جهت حساسیت زدائی نسبت به گذر از دین و حاکمیت دینی، به مدرنیته و نظام سیاسی سکولار ، پلی موسوم به اسلام رحمانی میساخت که با هیچ یک از مبانی اسلام ستیز و ضد بشری مکاتب غربی ،نه تنها تعارضی نداشت بلکه موید آن نیز بود، و البته بعد از گذرِ خرِ مرادِ اربابان غربی از این مرحله ، این پل را نیز چندان امان نداده و در قالب"تطوّر و دگردیسی فکری"آن را نیز تخریب نموده و در پروسه های جدیدش ، تحت عنوان "تاملات و تدبرات الهیاتی دو دهه گذشته اش "در جهت آشتی سنت با تجدد، در عرصه اندیشه سیاسی و حاکمیتی دینی ، را نا موفق و ناکام دانسته و از متافیزیک در عرصه سیاست و اجتماع روی برگردانده و به تعبیر خودش،به فیزیکالیسمِ مشکله دولت ایرانی در دو سده اخیر می پردازد، البته در این پروسه جدید، دیگرنه تنها تلاشی جهت همگون سازی اندیشه سیاسی دینی با مدرنیته و حاکمیت سکولار صورت نمی گیرد و به متون و نصوص دینی استناد نمی شود،بلکه این بار نصی که "به عنوان اصلی ثابت" ،مورد استناد قرار میگیرد ،نص حاصلشده از تدبّرات منورالفکران غربزده ایرانی در دو سده اخیر(مانند مشیر الدوله ،میرزا ملکم خان ،آخوند زاده ،تقی زاده و...)؛میباشد و به نوعی تلاش میکند علت العلل، ضعف و کاستی و فسادهای های درون حاکمیتی دوران قاجار و پهلوی را، ناشی از پارادوکس و اجتماع نقیضین دو گانه اصلاحات دینی و توسعه در نظام های سیاسی، جامعه دینی ایران قلمداد نموده و از آن به عنوان "اشتباه بزرگ سوته دلان سیاست ایرانی"،که مقصود وی همان منورالفکران غربزده است ،در اصلاح کژکارکردی سامان سیاسی در ایران ،یاد کند و تنها راه برون رفت از این مشکله و آفتی که متوجه نظام های حاکمیتی ایران در سده های اخیر بوده را ،پالایش سپهر حاکمیت سیاسی ایران را از عنصر دین دانسته و به طریق اولی همین استدلال غیر واقعی و دقیقا معکوس را ،در ابعادی بسیار وسیعتر، بر نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه ، جاری و ساری دانسته و تنها راه حل و نسخه شفا بخش را ،جدایی دین از سیاست و به عبارت روشنتر، حاکمیت مدرنیته و سکولاریسم میداند.
که البته در این مقال، مجال پرداختن بیش از این به این مطب نیست.
@rozaneebefarda
ادامه👇
مروری بر سوابق فکری و سیاسی #داوود_فيرحي_زنجانی
قاسم روانبخش
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
[صفحه ۲ از ۲]
🔹با همين نگرش بود که همواره به عنوان توجيه گر مطالب آقاي حسن روحاني شناخته مي شد زماني که آقاي روحاني موضوع « اسلام رحماني» را در دستور کار خودش قرار داد و اين گونه اظهار مي داشت که مردم را نمي توان با زور به بهشت برد، با درج مقالاتي به توجيه اين سخن پرداخت.
🔹او از عناصر اصلی موسسه مطالعاتی سیاسی اقتصادی پرسش بود که عناصر دین ستیزی مانند مصطفي ملکيان دکتر سريع القلم و جواد طباطبايي (صاحب نظریه مرگ اسلام) و تاجيک و ديهمي و... در آن حضور دارند و گفته میشود این موسسه وظیفه کادر سازی برای حاکمیت جریان دین ستیز به عهده داردو برخی از مقالاتی که این روزها در نشریات جریان تجدید نظر منتشر میشود ،توسط دانشجویان این موسسه تجدید و تدوین شده است.
🔹سوابق سياسي وي در حوزه علميه قم نيز جالب است؛ فيرحي از اعضاي مجمع محققان و مدرسان حوزه علميه در کنار فاضل ميبدي ، اسدالله بيات و موسوي تبريزي و از عناصر اصلي حلقه فتنه 88 در قم در کنار سيد ضياء مرتضوی، عبدالرحیم سلیمانی ، سروش محلاتي ،حمیدرضا شریعتمداری ،کاظم قاضی زاده(مدیر مسئول موسسه فهیم) ، و ... بود.
🔹او همچنین ارتباط تنگاتنگي با موسسه نشر نگاه معاصر که مروج افکار و نوشته های دین ستیزانه مصطفي ملکيان و همپالکی هایش مانند مجتهد شبستری میباشد ، داشته و تا همين سالهای اخیر ، نيز از نويسندگان پر و پاقرص سايت ضدانقلابي کلمه بود. بعد از جريان فتنه در دولت اعتدال، ارتباط تنگاتنگي با وزارت خارجه داشت. يکي از مباحثي که براي دوستان وزارت خارجه اي بيان مي کرد شاخص هاي «اسلام اروپايي » بود؛ پديده جديدي که شايد ابتدا در ادبيات آقاي هابرماس فرانسوي مطرح شد؛ زماني که هابرماس به ايران آمد در يک نشستي که برخي دوستان موسسه امام خميني ره نيز بودند «اسلام اروپايي» را اين گونه تعريف کرد «مقصود من از اين عنوان آن است که دين اسلام در اروپاي غربي همان پروسه هضم معرفتي را از سر مي گذراند (يعني همان بلايي که بر سر مسيحيت در آمد.) دين براي اين افراد ديگر منبعي براي استخراج جهان بيني به حساب نمي آيد به اين معنا که اين جهان بيني هدف گيري تک تک آحاد جامعه را به طور کلي هدايت کند و خود را مبناي نظريات حقوقي سياسي و تشکيلاتي نظام سياسي بداند. اين همان چيزي است که من به آن فروپاشي دين مي گويم. البته اين تعبير کمي گمراه کننده است ولي در عين حال همان گونه که من در برخي مقالات و سخنراني عمومي ام اخيرا گفته ام متقاعد شده ام که زبان هاي ديني داراي اين ظرفيت هستند که حساسيت اخلاقي، احساسات اخلاقي، مرجعيت اخلاقي و مفاهيم اساسي اخلاق را به روشني بيان کنند.» يعني وي تنها در اين جهت زبان دين را قبول دارد ولي در مسائل جهان بيني و حقوقي و سياسي و ... دين بايد از ادعاهايش دست بردارد. اگر اسلام، اروپايي شد مي تواند به حياتش ادامه دهد و گرنه نمي توان به بقاي آن اميدوار بود.اين دقيقا همان رسالتي است که امثال آقاي فيرحي و روشنفکران غرب زده دنبال کرده و مي کنند.
🔹بي جهت نيست که عناصر اصلي دولت حسن روحاني با تعابيري مانند «فقيه نوانديش، یار فرهیخته و نواندیش، عالم اندیشمند و متفکر و استاد بزرگ و متواضع حوزه و دانشگاه و پژوهشگر حوزه های علوم سیاسی و اندیشه سیاسی در اسلام، ضایعه ای غمبار و جبران ناپذیر » ياد مي کنند.
البته از عناصر وابسته به غرب و غربگريان چنين تعابيري بعيد نيست آن چه جاي تعجب دارد پيام تسليت مدير حوزه هاي علميه است که همه جريانات انقلابی حوزه را در شوک فرو برده است!
[بنده] نمی توانم نام مدیر حوزه های علمیه را در کنار افرادی مانند محمد خاتمی، نوراللهیان، حسن روحانی، ظریف، فاضل میبدی، سید ضياء مرتضوی، سروش محلاتی و... ببینم!
هر چه فکر میکنم تسلیت برای یک عنصر سکولار با آن سوابق چه توجیهی دارد، نمی توانم تحلیل کنم. این سؤال بسیاری از فضلای حوزه علمیه هم هست.
انشاءالله ایشان مصلحت بدانند پاسخی بفرمایند.
🔶حاشیه روزنه
تحلیل پیام های تسلیت مربوط به درگذشت آقای فیرحی از جهات مختلف حائز اهمیت است. عدم صدور پیام توسط مقام معظم رهبری در این باب و همزمان صدور پیامی بلندمضمون برای ارتحال مرحوم اژه ای نیز بسیار معنادار و عبرت آموز بود.
در عین آنکه صدور پیام تسلیت و کاربست تعابیر نوعا آمیخته با اغراق، از جانب برخی چهره های مستقل و احیانا برخی چهره های منتسب به جریان انقلابی، موجب تعجب شده اما همواره اقتضای انصاف و برادری آن است که راه توضیح و زمینه جبران برای این آقایان باز بماند و خدای ناکرده جریان غربگرا این قبیل نقدهای درون جبهه ای را مستمسک مصادره یا گرایش برخی شخصیت های خدوم و توانمند، به جبهه خود ننماید. لذا در عین احترام به نقد درون گفتمانی و درون جبهه ای، باید مراقب شیطنتها باشیم.
@rozaneebefarda
#داوود_فيرحي_زنجانی و دوگانهسازی پیرامون حکومت؛ مردم صاحب حکومت اند یا خدا؟!
رونوشت به برخی ستایشگران حوزوی آقای فیرحی، خصوصا #انجمن_مطالعات_سیاسی_حوزه!
آیا از مروج چنین انگاره هایی، قدیس سازی صحیح است؟
برگزاری بزرگداشت یک طرفه، بدون مطرح کردن یک نقد صریح و سازنده، منکوب کردن منتقدان، راهی است که در جلسه بزرگداشت دیشب طی شد و البته ره به جایی نخواهد برد.
حوزه علمیه برای قضاوت پیرامون افراد و اندیشه ها، #ملاک و #معیار دارد؛ تابع ستایشهای مریدان و ستایش نامه نویسی های غلو آمیز و یکسویه نیست.
اگر انجمن مطالعات سیاسی حوزه واقعا به آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات باور دارد، برای چهلم آقای فیرحی، بر نقد اندیشه و کارنامه سیاسی او تمرکز کند. ستایش ها را که با تمام قدرت انجام دادید!
مدیر محترم حوزه و اعضای محترم شورای عالی حوزه، بهتر از هر کسی به اندیشه ها و کارنامه و مواضع سیاسی آقای فیرحی اطلاع دارند. طبعا برای مقابله با اقدام سازمان یافته اخیر در جهت تطهیر یکی از تئوریسینهای اصلاحات و اعتدال و فتنه۸۸، تدبیری خواهند کرد. اما تا آن زمان، بایسته است بدنه نخبگانی حوزه نیز برای تبیین حقائق در این باب اقدام کنند.
طبعا نقد منصفانه و محترمانه و مستدل و مستند مراد است که برآمده از مبانی دینی و سیره سلف صالح است. اگر اکنون در هیاهوی اسطورهسازی برخی مریدان دوآتشه، واقعیتها بیان نشود، ممکن است خط گم شود.
بدگویی چندباره سخنرانان مراسم دیشب از منتقدان و کاربست انواع برچسب ها و اتهامات بدانها، نشان داد که برخی ازاین جماعت عملا طرفدار نقد نبوده، از بازگفتن حقایق واهمه دارند!
@rozaneebefarda
از مطهری بیاموزیم!
⭕️اعلامیه مشترک #شهید_مطهری و #بازرگان در نقد آثار و افکار #شریعتی
🔹شهید مطهری، آقای شریعتی را وقتی معلمی ساده و ناشناس در مشهد بود، مستعد و موثر یافت و پایش را به مرکز مباحثات روشنفکری در دل تهران باز کرد.
اما با مشاهده انحرافات فکری اش، و بعد از نا امیدی از تذکرات شفاهی و سایر راه های متعارف، نهایتا چاره را در مقابله و روشنگری یافت.
ابتدا در زمان حیات وی نامه ای تفصیلی برای امام نوشت و بعد از فوت او در پاریس نیز در اعلامیه ای مشترک با بازرگان، بدون لکنت بر وجود مطالب ناصحیح در آثار و افکار شریعتی تصریح کرد.
این اعلامیه در اوج محبوبیت شریعتی در محافل دانشگاهی، مبارزاتی و طیفی از حوزویان، انتشار یافت و مطهری در حقیقت آبرو و حیثیتش را بر سر دست گرفت برای ادای تکلیف و روشنگری نسبت به انحرافات فکری.
🔹اکنون برخی اعزه در حوزه، در مواجهه با افکار و آثار مرحوم #داوود_فيرحي_زنجانی، همگام با #جو_سیاسی و #جو_محافل_روشنفکری، حرکت کرده، حاضر نیستند مثل شهید مطهری، بر وجود انحرافات فکری در آثار آقای فیرحی تصریح کنند. آش آنقدر شور شده که مریدان حوزوی آن مرحوم، کمترین نقد و بلکه پرسشگری را، با مشت آهنین پاسخ میدهند؛ گاه میگویند نقدها غیرعلمی است، گاه گویند تند است، گاه گویند بی انصافی است، گاه از تعابیر تند و احساسی استفاده می کنند. خلاصه بساطی راه انداخته اند که مگو و مپرس!
خب مسئله آن است که فعلا نقد خاصی انجام نشده، جریان متعهد حوزه، با تاسی از مطهری، فقط درصدد بیان آن است که در آثار و افکار فیرحی، اشکالات و اغلاط واضحی هست، از او #بت نسازید. همین!
@rozaneebefarda
تسری تفکر غربی به فقه سیاسی با نگاه شبه فوکویی
تاملی در اندیشه #داوود_فیرحی_زنجانی
دکتر موسی نجفی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
1️⃣ نظریهپردازی در خدمت یک جریان خاص سیاسی
2️⃣ سیطره نگرش فوکویی بر اتمسفر ذهنی ایشان
3️⃣ سرایت دادن تاریخ علمی غرب به تاریخ اندیشه سیاسی اسلام
▪️در چند روز اخیر در برخی محافل علمی و سیاسی پرسش هایی مشابه این زیاد طرح می گردد۰
🔻 ضمن طلب مغفرت برای آن مرحوم و تسلیت به شاگردان و دوستانشان، به نظرم آراء و نظرات آقای دکتر فیرحی قابل مصادره برای جریانی غیر از اصلاحات نبوده و نیست و خود آن مرحوم هم تا جایی که شنیده ایم ابایی نداشته نوعی پوشش فکری و نظریه پردازانه به این جریان و حتی برای بخشی از دولت فعلی داشته باشد۰
لذا به نظر میرسد ارتباط فرهنگی و نظری آن مرحوم و جریان سیاسی اصلاحات بیشتر از انکه مصادره به مطلوب باشد، شبیه گودال و آبی بوده است که همدیگر را بخوبی پیدا نمودهاند.
🔶 در هر حال علی الظاهر در آثار علمی نامبرده (البته بیان نظرات در چارچوب علمی حق مسلم هر استاد و صاحب نظری است) بیشتر سه رشته و موضوع قابل تشخیص و گاه در هم تنیده شده است:
۱- مسائل مربوط به تاریخ سیاسی
۲ - موضوعات اندیشه سیاسی
۳ - مباحث فقه سیاسی
▪️ در قسمت استفاده از تاریخ هر چند این رجوع ابتدا ارزشمند و قابل تحسین است ولی صید فکری نمودن از تاریخ، تبحر و آزمودگی خاص خود را دارد و ایشان در تاریخ تحولات سیاسی و بخصوص تاریخ مشروطه عمق زیادی نداشته و حتی بسیاری از منابع اصلی را هم رویت ننموده است و این از بررسی کتب و برخی اظهار نظراتشان در مورد اشخاص تاریخی نظیر مرحوم #شیخ_فضل_الله نوری و برخی علمای دیگر آشکار است۰
🔻در زمینه اندیشه سیاسی اسلام هم بر اساس تقسیم بندی و نگاه خاص خود به تاریخ اندیشه می نگریسته و در مواقع زیادی نوعی نگاه و روش فوکویی بر ذهنیت ایشان غالب بوده است و این در برخی آثار و برداشتهای اندیشه سیاسی اسلامی وی آشکار است۰
🔻هر چند مطالعه و بحث تخصصی در اندیشه سیاسی غرب امتیاز مهمی برای نامبرده محسوب میگردد ولی شاخص و معیار قرار دادن و تسری تاریخ علمی غرب به تاریخ اندیشه سیاسی اسلام کاری است که نوعی جهت دهی ماتقدم به کار پژوهشی یک محقق میدهد و ماحصل تحقیق را از قبل از نتیجه واقعی معین مینماید۰
🔹در بخش سوم یعنی فقه سیاسی هم بنده تخصص لازم و صلاحیت اظهار نظر دقیق و همه جانبه را ندارم ولی به دو منبع موثق و نظریه محققانه از دو نفر از دوستان فاضل روحانی و صاحب صلاحیت در این حوزه فکری، خوانندگان عزیز را ارجاع میدهم۰[یادداشت دکتر جوادزاده و مصاحبه دکتر نوروزی با رسا]
🔹واکاوی و نقد منصفانه و بازتاب اندیشه یک استاد صاحب فکر (سوای حب و بغضها و احساسات مثبت و منفی نسبت به وی) بهترین هدیهای است که میشود به او بعد از ارتحالش تقدیم نمود و آثارش را از گرد نسیان و گذر زمان نجات داد۰
@rozaneebefarda