هدایت شده از روزنه
علامه مصباح و مخالفانش
از نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و باند مهدی هاشمی تا شریعتی و فرقان!
اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
🔹جریان #انقلابی_نمایان در تاریخ معاصر ایران، همواره با #مجتهدان_مجاهد در ستیز بودهاند؛ چه اینکه وقتی جنس اصل در بازار اندیشه و سیاست وجود داشته باشد، مردم بصیر ایران سراغ #جنس_بدلی نمی روند.
ریشه بسیاری از دشمنیهای دیروز و امروز با اندیشه و شخصیت آیتالله مصباح را در همین مسئله باید جست.
🔹نهضت آزادی که بعد از افول جبهه ملی در اردیبهشت ۴۰ با اعلام وفاداری به آرمانهای ملیگراها و مصدق، تاسیس شد، در سالهای بعد همواره به عنوان آلترناتیو یا جنس بدلی دو جریان در کشور شناخته میشد؛
۱. جریان مذهبی وابسته به روحانیت اصیل.
۲.جریان ملی گرایی که مورد اعتماد آمریکاییها بود و خود آلترناتیو هیئت حاکمه تلقی میشد و درباره همواره از آنان به همین جهت هراس داشت.
🔹نهضتی ها در یک انشعاب متصل با جبهه ملی تشکیل شدند؛ اما با ظاهری مذهبی و ژست مبارزه با دربار! صدالبته تحرکات سیاسی آنان در دهه چهل را نمیتوان نادیده گرفت اما این اقدامات تماما در چارچوب مبارزات پارلمانتاریستی بود؛ یعنی تلاش برای رفرم های سیاسی، در چارچوب حفظ اصل نظام فاسد پهلوی.
🔹نهضتی ها از ابتدای دهه چهل تلاش داشتند در صفوف روحانیت #نفوذ کنند؛ در بدو تاسیس تلاش کردند با امام خمینی (که بعد از ارتحال آیتالله بروجردی در زمره مراجع طراز اول قم شناخته می شد) دیدار داشته باشند؛ امام به احزاب سیاسی #بدبین بود آنان را نپذیرفت؛ آقای خسروشاهی را واسطه کردند اما بی نتیجه ماند. بار دیگر به علامه طباطبایی متوسل شدند اما بازهم نتیجه مطلوب را نگرفتند.
🔹از دل نهضت از حدود ۴۴ تا ۴۹ سازمان مجاهدین خلق درآمد؛ بازهم با انشعاب متصل! بنیانگذاران اولیه سازمان، شاخه دانشجویی نهضت بودند.
مجاهدینی ها مرید فکری #بازرگان بودند اما مشی سیاسی نهضت را برای مبارزه نمی پسندیدند و به مرام مسلحانه روی آوردند.
روشی که امام از ابتدای نهضت مخالف آن بود؛ چه از سوی جریانهای اصیل مانند موتلفه باشد، یا از سوی تشکلهای التقاطی مانند مجاهدین.
🔹اعضای سازمان مجاهدین در ایران اعتماد برخی از روحانیان مبارز موجه را به دست آوردند. حمایت مالی از وجوهات شرعیه و استفاده از اعتبار معنوی روحانیت، موجب شد در کوتاه مدت به قدرتی بزرگ تبدیل شوند.
فقط یک مانع بر سر راه داشتند و آن شخص امام بود. آنان دوبار برای مذاکره با امام و جلب اعتماد و حمایت ایشان به نجف رفتند ولی هر دوبار دست خالی برگشتند.
در نجف #سیدمحمود_دعایی عضو سازمان شده بود و تمام تلاشش را کرد برای جلب نظر امام اما بی نتیجه ماند و در نهایت چندین ماه با امام قهر کرد!
سازمانی ها تاییدیه مکتوب از آقای طالقانی داشتند، تاییدیه هاشمی هم به دست ساواک افتاد و همین موجب زندانی شدنش شد. منتظری هم سال ۵۱ در نامه به امام، سازمان را تایید کرد. امام اما به این نامه ها توجهی نکرد؛ چون انحراف سازمان برایش واضح بود.
🔹شریعتی اما ابتدا در دهه سی، جزو جنبش سوسیالیستهای خداپرست بود. بعد از سفر به اروپا، در کنار ابراهیم یزدی و محمد نخشب، جزو جمع پنج نفره شاخه دانشجویی نهضت آزادی بود.
بعد از ورود به ایران، قرائتی سوسیالیستی از اسلام ارائه داد که برای محافل سیاسی و مبارزاتی بسیار جذاب بود؛ از جمله مشتری های ثابت شریعتی، اعضای سازمان مجاهدین بودند.
🔹خروجی و نتیجه آثار شریعتی بعدا منجر به تشکیل گروهک مسلح #فرقان شد! آنان مرحوم آیتالله شهید قاسم اسلامی را صرفا بخاطر نقد آثار شریعتی ترور کردند!
فرقانیسم اسلامی که این روزها اعتدالیها برچسبش را نثار طیفی از انقلابیها میکنند، از دل آثار بازرگان و شریعتی درآمده است!
🔹باند مخوف مهدی هاشمی با عنوان #هدفی_ها از نظر فکری به نحله های انحرافی مثل #غروی مرتبط بود که فرزندش هم اکنون نیز از طرفداران نهضت آزادی است.
آنان برخی چهره های روحانی مثل آیتالله شمس آبادی را صرفا بخاطر مخالفت با کتاب #شهید_جاوید، به قتل رساندند.
امام برخی روحانیان مبارز که قصد شرکت در تحصن کلیسای سن مری(در حمایت از مهدی هاشمی) داشتند را منع کرده و از تعبیر #سیدمهدی_قاتل استفاده کرده بود.
منتظری اما نه پیش از انقلاب که حتی هنگام محاکمه مهدی هاشمی، بازهم او را یک انقلابی درجه یک می دانست!
⭕️آیتالله مصباح از ابتدا با افکار التقاطی میانه ای نداشت؛ هرگز گروه های مبارز مسلحانه منحرف را تایید نکرد. از دهه۴۰ تا کنون همواره مورد غیض و غضب نحله های التقاطی بوده است.
🔻شبهات و شایعات و نارواگویی های بعد از ارتحال علامه مصباح را اگر ردیابی کنید، در اغلب موارد به همین کانونهای فکری و سیاسی می رسید؛ از نهضتی ها و نوشریعتی ها تا نوفرقانی ها و وابستگان جریان منتظری.
انقلابی نماها همواره آدرس غلط می دهند! مراقب باشیم...
@rozaneebefarda
آیتالله العظمی صافی گلپایگانی: در عصر غیبت، نظام و امور مردم در دست فقها است
به مناسبت ارتحال آیتالله العظمی صافی گلپایگانی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
▪️ما حکومت و اسم های شریفی مانند « #الحاکم » و « #الولی » و امثال این ها را از اختصاصات خداوند متعال می دانیم و حکومتی را مشروع تلقی می کنیم که منشعب و مقتبس از این حکومت باشد. قبلاً حکومت هایی وجود داشت که نوعاً علما آن ها را « #حکومت_ظلمه » می نامیدند، لذا کسانی که متعهد و متدین بودند در مواردی که لازم می دانستند، بدون اجازه علما کاری را انجام نمی دادند؛ یعنی قائل به این مطلب بودند که این ها چون در عصر غیبت از طرف فقها نیستند و حاکمانی هستند که بر مردم مسلط شده اند از این جهت حکومتی ندارند و این افراد ناچار بودند در کارهایی که با فقها در ارتباط است از آن ها اجازه بگیرند...
▫️همان طور که در توقیع شریف آمده است ما معتقدیم که در #عصر_غیبت، نظام و امور مردم در دست فقها می باشد. این موضوع را من در کتاب های «التعزیر»، «ولایت تکوینی و تشریعی» و «ضرورت حکومت» یادآوری کرده و نوشته ام که در عصر غیبت حکومت باید باشد و ضرورت دارد. این ها مسائلی است که بین شیعه مشهور و معروف بوده است.
▪️ در طول زمان موقعیت هایی برای فقها پیش آمده است و مثلاً #حضرت_امام در آن حکمی که برای #بازرگان صادر کردند نوشتند: «من به عنوان حق شرعی تو را معین می کنم» و یا میرزای شیرازی یا سید محمد مجاهد در جنگ با روس ها در حکومت دخالت داشتند یا حاجی محمد باقر حجة الاسلام در اصفهان اقامه حدود می کردند. در تمام این مدت حکومت به دست فقهای شیعه بوده است و هر چند حکام غاصبی بر سر کار بودند، ولی در امور غیر سلطنتی و حکومتی باز هم دستور و حکم علما نافذ بوده است.(امام خمینی و حکومت اسلامی(مصاحبههای علمی)، ١٣-١۵)
🔺آیتالله العظمی شیخ لطفالله صافی گلپایگانی؛ دومین دبیر شورای نگهبان
@Bonyadtarikh
🔘 روزنه؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 2 از 2]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
@rozaneebefarda
از مرجعیت فقاهتی تا مرجعیت رسانهای!
#تلنگر
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
نهاد مرجعیت در تاریخ تشیع به مثابه تیجان است؛ نماد اقتدار و کانون تمرکز قدرت معنوی و اجتماعی عالمان شیعی است تا در مقابل جائران و طواغیت عالم، پشتیبان توده مظلوم و مستضعف باشد.
مرجعیت ریاستی دینی است که به سنت اصیل حوزوی، کسانی که در مظانش قرار میگیرند از آن می گریزند و دیگران را بر خویش ترجیح می دهند و همین خود بزرگترین نشانه است بر آنکه در این وادی، رنگی از قدرتطلبی و دنیاگرایی و هر آنچه رنگ تعلق پذیرد، نیست!
مرجعیت شیعه امریست چارچوبمند و اصولی؛ متصدی امر مرجعیت گرچه متکفل تفسیر و ترویج و تحقق دین مبین است اما خود به نحو تمام عیار باید در چارچوب شریعت و اخلاق و معنویت باشد. اگر لحظهای با ذات اقدس الهی اتصالش قطع شود، لحظه سقوطش فرا رسیده است....
اکنون اما با #معدود_معممین مواجهیم که بجای حرکت در چارچوبهای اصیل مرجعیت فقاهتی و سنتی، به سان #سلیبریتیهای_عرفی، به وادی ناکجاآباد #مرجعیت_رسانهای قدم گذاشتهاند!
در هر امر اجتماعی و سیاسی و حتی مذهبی صرف، آنچنان موضع عوامپسند و بیضابطه از خود بروز میدهند که تاریخ تشیع به تعجب وا میماند!
دعوت به خود، تمهید حداکثری مقدمات برای تصدی مرجعیت برای خود، سرکوب و منکوب کردن مخالفان دلسوز که آنان را به حفظ اصالتهای حوزوی فرامیخوانند، نرخ رایج در بازار مکاره این جماعت است!
این #سلیبریتیهای_سکولار_حوزوی اکنون از خطری بالقوه به خطری بالفعل برای آینده حوزه و روحانیت و مرجعیت بدل شدهاند!
اینان گاه بدون انتشار حتی یک برگ مطلب علمی (ولو تقریرات اساتیدشان باشد) دعوی مرجعیت کردهاند، هیبت آیتاللهی بهم زدهاند و از موضع بالا همگان، حتی بزرگان و حتی رهبری معظم مان را درس میدهند که چگونه با مردم مشی کنند!
اسمش را هم میگذارند نصیحت ائمه مؤمنین!
برخی از ایشان اغتشاشگران و آشوبطلبان و هتاکان داعشی مسلک به نوامیس شیعه و اماکن مقدس و قاتلین جان مردم را در کنار روحانیون مجاهد و مدافعان امنیت قرار میدهند و بر آنان نام #فرزند میگذارند که باید برای شان پدری کرد!
یا للعجب! انسان یاد پدری کردن آن مرجع خلع ید شده که میخواست برای کودتاچیان پدری کند میافتد! و یاد آن آقا که کمیته عفو تشکیل داد برای رهاسازي جانیان عضو فرقه منافقین که موجب شد یک پنجم کشتهشدههای مرصاد از همان آزادشدگان عفو بیظابطه آن آقا باشد!
همچنین یاد #بازرگان میافتیم که #مجاهدین(منافقین) را یک روز #فرزنداننهضتآزادی خوانده بود و دو سال پس از آغاز شورش مسلحانه و اقدامات تشکیلاتی تروریستی شان، آنان را در کتاب #انقلابایران_در_دو_حرکت همسنگ شهدای دفاع مقدس قرار داده بود که به زعم او در راه آرمان مقدس شان کشته میشوند!
عاقبت رسانهزدگی و عوامزدگی روحانیت، بدعاقبتی است؛ اعاذناالله من شرور انفسنا.
#سلبریتیهای_عرفی
#مرجعیت_رسانهای
#سلبریتیهای_سکولار_حوزوی
@rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه 2 از 2]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
@rozaneebefarda
روزنه
تجربه تاریخی
#اعتدالیهای عافیتطلب در تمام سالهای مبارزه و جهاد با استکبار، همواره در بزنگاههای سیاسی، #خنجر از پشت زدهاند!
از #دولت_موقت #بازرگان گرفته تا ماجرای #مک_فارلین و تمهید مقدمات #جام_زهر و #برجام_نافرجام!
راستی! در #قم_مقدسه کدام خردهجریان حوزوی را سراغ داریم که همصدا با این #تسلیمطلبان بوده و هست؟!
مراقب بازتولید مدعاهای #خط_سازش، با #ادبیات_آخوندی باشیم....
@rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه ۲ از ۲]
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
@rozaneebefarda
پیامدهای سیاسی_اجتماعی تشییع میلیونی شهدای خدمت/۱
#اختصاصی
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
در روزهای اخیر تشییع میلیونی پیکر مطهر شهدای خدمت آیتالله رئیسی و آیتالله آلهاشم و سایر همراهان، موجب حیرت جهانیان شد.
این اتفاق مهم از جهات مختلفی قابل تحلیل است و تا سالها باید در مورد تبعات سیاسی و اجتماعی آن حرف زد.
اما اینجا به برخی تبعات داخلی این ماجرا میپردازیم؛
۱. در دورانی که برخی بدخواهان خارجنشین به دنبال القای تصویری مغلوط از جایگاه روحانیت در ایران بودند، تشییع میلیونی پیکر مطهر دو روحانی انقلابی و مردمی، تمام کجروایتها و القائات غلط رسانهای دشمن را بر باد داد!
دنیا فهمید که نه فقط مردم ایران که جمعیت زیادی از آزادیخواهان جهان در غرب و شرق عالم، عاشق #آخوند_مجاهد_و_خدمتگزار هستند.
بلی! درست است؛ معدود #سکولارهای_حوزوی (بلندآوازه و میانتهی) را فارغ از این ماجرا باید تحلیل کرد، چرا که اساسا در این حلقه نیستند! آنان نه با مردم کاری دارند و نه مردم با آنها صنمی دارند!
طبیعی است که منزوی و منفعل باشند؛ این پرگوهای بیعمل که همواره سربار #روحانیت_اصیل بودهاند!
۲. اتفاق اخیر تجلی روشنی بود از #منشور_روحانیت #امام_خمینی. این عزیزان #فرزندان_معنوی #مکتب_امام بودند که در سربازی مخلصانه برای رهبر و خدمت صادقانه برای ملت، ذوب شده بودند و این عشق شورانگیز، محصول آن تربیت و آن سربازی و آن خدمت بود.
۳. رئیسی و آلهاشم ثابت کردند که در زمانه پرهیاهوی رسانهزده ما _که زردها و سلیبریتیها به توهمشان بر ذهنها حاکمیت دارند_ میتوان بیصدا خدمت کرد و خریدنی شد و #بر_قلبها_حکومت_کرد!
۴. واقعه اخیر فرصتی شد که ایمان بیاوریم #دست_خدا_بالای_دستهاست!
کسی را که لیاقتش را به او ثابت کرده باشد بالا میآورد؛ هر چند هزارها دست توطئهگر و زبان طعنهگو به تخریب و تصغیر و تحریف اقدام کرده باشند.
۵. ماجرای اخیر نشان داد، منطق #محبوبیت_مردمی و استمرار آن در ایران اسلامی، رمز و راز خود را دارد؛ اینجا سیاستمداران تا هنگامی محبوب مردماند که به آرمانها و ارزشها وفادار بمانند و بر عهد خود با ولایت و ملت باقی باشند. اینچنین نیست که افرادی گمان کنند آن هورا و تحسین و تشویقهای مردم برای شخص خودشان است! اینچنین گمانههای باطل در امثال #رجوی و #بنیصدر و #بازرگان (با التفات به تفاوت ذاتی مشرب فکری و سیاسی شان) در #دهه_شصت وجود داشته، گاهی در دیگران نیز مشاهده شده است؛
#میرحسین فکر میکرد با مخالفت با آرمان فلسطین و پشت پا زدن به برخی آرمانهای دیگر و خصوصا همصدایی با دشمنان در #فتنه۸۸ همچنان محبوب میماند!
#هاشمی گمان میکرد آن تمجیدهای امام رهبری و آن جایگاه مردمی، حتی با زاویهگرفتنهای مکرر باز هم باقی میماند!
#خاتمی گمان میکرد، آن اقبال سال ۷۶ و مقبولیت پرشور بعدی به خودش مربوط بوده و اگر هر طرف بچرخد، طرفدارانش همچنان با او همراه خواهند بود!
#احمدینژاد هم فکر میکرد اسطوره و پدیده ماندگاری در سیاست ایران است و حتی اگر به ولایت طعنه بزند و با حزباللهیها و جامعه وفاداران دین و ملت مرزبندی کند، محبوب القلوب میماند!
زهی خیال خام!
مع الاسف هیچکدام از اینها نتوانستند راز آن همه اقبال مردمی را دقیق بفهمند و مهمتر آنکه نتوانستند از این #سرمایه_اجتماعی صیانت کنند و آن را در جهت خدمت مستمر به ملت و نظام به کار بگیرند.
یادتان هست؟ #نخستوزیر_امام، #سردار_سازندگی، #حماسه_دوم_خرداد و #دولت_مهرورزی و....
حالا دیگر هیچ کدام از این القاب و عناوین، آن حس و حالی که سالیان دور ایجاد میکرد را ایجاد نمیکند!
ملت وفادار اما همچنان #شهید_رجایی و #شهید_بهشتی و #شهید_رییسی را یادشان مانده و میماند!
راز #محبوبیت_جاودانی این #یاران_صادق_انقلاب آن است که این عزیزان #تا_پای_جان بر #عهدشان با ولایت و ملت باقی ماندهاند...
۴خرداد ۱۴۰۳
@rozaneebefarda
غربزدههای عصبانی، تندخو و تندگو!
#پرونده_ویژه_روزنه در تبیین ادبیات سیاسی ناروای #پدران_معنوی_جریان_غربگرا
انتشار به مناسبت رفتار زشت نماینده فرهنگی پزشکیان/۱
▫️ مهندس مهدی #بازرگان در واکنش به انتقادات یکی از نمایندگان #زن مجلس، با زبان کنایه و هجو گفت: «اونی که به ما ... بود، کلاغ ...دریده بود»
مصادیق این قبیل هجویات در ادبیات سیاسی بازرگان کمنیست!
@rozaneebefarda
اولین و آخرین باری که نهضت آزادی با جان و دل به ولایت فقیه اعتراف کرد! / نهضت آزادی: مرجعیت عالی، نیابت از امام زمان دارد و حق عزل و نصب.
💥 اختصاصی روزنه / دهه فجر
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
تاریخ پس انقلاب اسلامی به یاد ندارد که جریانهای لیبرال چون #نهضت_آزادی در پیروی از رهبری امام خمینی قدمی صادقانه برداشته باشند. با گذر زمان، آنها همراهیهای ظاهری در ابتدای انقلاب را کنار گذاشتند و به سیاهنمایی مبانی انقلاب چون ولایت فقیه و فقه سیاسی پرداختند، چه آنچه پیش از انقلاب به #اسلام_منهای_روحانیت معتقد بودند. در دو رویی این گروه لیبرال همین بس که وقتی میخواستند بر صندلی قدرت بنشینند این چنین از #ولایت_فقیه دم میزدند و انتصاب خود را بر دولت موقت بر #نصب_فقیه استوار میکردند. با انتصاب #بازرگان به ریاست دولت موقت در 15 بهمن 1357 نهضت آزادی ایران در اعلامیهای اینگونه این انتصاب را تبریک میگوید:
«اکنون که رهبر بزرگ و زعیم عالیقدر امام خمینی بنابه حق شرعی و قانونی خویش در این موقعیت حساس و تعیین کننده و تاریخی جناب آقای مهندس بازرگان را بدون در نظر گرفتن وابستگی حزبی به ریاست دولت موقت انقلابی شرعی و قانونی برگزیدهاند ما این انتصاب انقلابی و تاریخساز را به ملت شریف و فداکار ایران تبریک میگوئیم و از آنجا که بفرمان آیه شریفه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم» اطاعت از این امر را وظیفه شرعی و عقیدتی خود شمار میآوریم و از آنجا که بر طبق اصول والای اسلامی، و بخصوص مذهب شیعه که مرجعیت عالی آن بعنوان نیابت از امام حق عزل و نصب دارد وظیفه خود میدانیم که به بردار ارجمند آقای مهندس بازرگان اطمینان دهیم که هر چه بیشتر در جهت رسالت مکتبی و تشکیلاتی که نهضت آزادی ایران بر دوش دارد برتلاشهای خود بیفزائیم. تا ایشان با فراغ خاطر و بدون نگرانی، به ماموریت خطیری که برعهده دارند بپردازند و توفیق او را در این امر مهم از پروردگار بزرگ خواستاریم. نهضت آزادی ایران»
اسناد نهضت آزادی ایران، ج 10(بیانیه ها و تحلیل های سیاسی سال 1357)، ص59.
🔸حاشیه روزنه
این جماعت پس از کنار رفتن از کرسی قدرت اجرایی به انکار مسئله ولایت فقیه پرداختند و مدام در نوشتجات شان میگفتند ولایت فقیه دلیل قرآنی ندارد!
#تذبذب فکری و سیاسی بر پایه قدرت سیاسی، شاخصه این جماعت است که تا کنون نه فقط توسط نهضتیها که در طیفهای دیگری از سیاسیون ما نیز دنبال میشود!
@rozaneebefarda
دستهای خالی و انفعال بازرگان در روزهای انقلاب/ موتور پیشران انقلاب امام و مردم بودند یا سیاسیون لیبرال نازک نارنجی؟
💥 اختصاصی روزنه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
مرور رویدادهای دهه فجر انقلاب اسلامی یک واقعیت تاریخی مهم را نشان می دهد. اگر اختیار کار انقلاب به دست #بازرگان بود و ورود انقلابی امام و مردم نبود #دهه_فجر شاید به #سال_فجر تبدیل میشد!
بازرگان و دوستانش با به دنبال مذاکره با دولت #بختیار، #ارتش و #آمریکا بودند تا به خیال خام خود، آنها را متقاعد کنند برای انتقال قدرت.
هیچ نشانهای بر این وجود ندارد که این #مذاکرات_فرسایشی گرهای از کار انقلاب بگشاید.
در تاریخ ۱۶ بهمن نخستوزیری بازرگان اعلان شد ولی بازرگان و معاونینش حتی یک وزارت خانه را در دهه فجر تحت اختیار نگرفتند در حالی که کارکنان برخی از وزارت خانه ها #اعتصاب کرده و شرایط کاملا مهیا برای تصرف آنها بود. حتی بازرگان نتوانست برخی از اعضای کابینه خود را معرفی کند تا در مقابل #دولت_بختیار، قدرتی از خود نشان دهد.
هر چه در این دهه پیشرفت مدیون #امام و #مردم بود. دولت ضعیف بازرگان در همان ابتدا با حمایتهای جدی امام آغاز شد و تظاهراتهای گسترده مردمی که به امر امام در حمایت از دولت بازرگان رخ داد در نوع خود #بینظیر بود. نقطهای از کشور نبود که در این دهه به #تظاهرات برای حمایت از تشکیل دولت بازرگان دست نزند.
نگرانی بیشتر مردم و انقلابیون از اقدام ارتش علیه انقلاب بود و در این امر نیز بازرگان نقش ویژه ای نداشت. با ورود #گارد_شاهنشاهی به معرکه و حمله به نیروهای هوایی ارتش آغازی بر اقدامات خشونت آمیز ارتش بود که اگر نبود #فراخوان امام برای یاری نیروی هوایی و اگر نبود دستور امام به شکستن #حکومت_نظامی 21 بهمن، انقلاب با انفعال دولت بازرگان به مخاطره کشیده میشد.
این واقعیت وقتی بیشتر عیان شد که مهندس بازرگان در اولین سخنرانی خود در 20 بهمن در #دانشگاه_تهران آب پاکی را روی دست مردم انقلابی ریخت و به روحیه خود اعتراف کرد:
«از حالا باید عرض کنم که از این بنده حقیر سراپا تقصیر انتظار علی بودن نداشته باشید. علی نیستم که همان شب اول بگویم معاویه از جایت بلند شو.
... #بنده_ماشین_سواری_نازک_نارنجی_هستم که باید روی جادههای آسفالت و راه هموار حرکت کنم. شما باید این راه را برایم هموار کنید.»
در همین سخنرانی بازرگان به جای برخورد قاطع با دولت بختیار، وی را #شاپور_عزیز خطاب میکند و سعی میکند با «من بمیرم و تو بمیری» او را راضی کند تا از دولت کنار رود! بازرگان می گوید:
«این دعوا و جدال دوطرف دارد. یک طرف شاپورخان هنوز عزیز بنده، فقط شاپور از حزبش جدا شده، از جبههاش جدا شده، از ملت جدا شده، از شاه هم جدا شده- خودش او را بیرون کرده، از مجلس و ملت هم جدا شده است. هیچ چیز ندارد آن وقت به نام ملت صحبت میکند. به نام قانون صحبت میکند.»
روزنامه کیهان، 21/11/1357، شماره 10634، ص3.
@rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان
در ستایش #معلم_شهید انقلاب اسلامی
[صفحه ۲ از ۲]
پرونده ویژه روزنه/۳
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات #حسین_نصر(همان #ملیجک_فرح) که توسط #دهباشی و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند!
یا چنان که #قوچانی در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری #اعتدالگرا و #ملی_مذهبی به سان #بازرگان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند!
برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال #جعفریان می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در #هادی_نامه برای جا زدن مطهری در زمره حلقه #دارالتبلیغ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت)
مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است!
و نه آنچنان که #برجامیان آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است!
اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند #شریعتمداری است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند!
مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که #ابهام_استراتژیک پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید.
این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با #زرین_کوب و #آریان_پور به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال #عاشوری خرده می گرفت. مخالفت با #شریعتی(معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد.
مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه #حوزه_انقلابی دانست.
اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است.
شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت.
روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، #سکولارهای_عرفی و #سکولارهای_مقدس را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان #امام_خمینی و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد.
این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق #معلم_شهید_انقلاب_اسلامی و پرچمدار و نماد #حوزه_انقلابی است.
#روزنه؛ دریچهای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇
https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053