eitaa logo
روزنه
6.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
2.1هزار ویدیو
256 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
تئوری «ابهام استراتژیک»؛ شاخصه جریان اعتدال @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 در موضع گیری های سیاسی یا مقالات شبه علمی گاه با ادبیاتی مواجهیم که قابلیت برداشت های متکثر دارد٬ فاقد شفافیت است لذا هر جریانی برداشت خاص خود را از آن دارد. جریان اعتدال در این زمینه شاخص است و جالب آنکه برخی تئوری پردازان این جریان بدان تصریح دارند. محمود سریع القلم نویسنده کتاب پراشکال «ایران و جهانی شدن» که در سال ۹۲ با مقدمه آقای حسن روحانی منتشر شد٬ در برخی نوشته جاتش تحت عنوان «ابهام استراتژیک» به این مسئله پرداخته است؛ 🔹« من فکر می‌کنم به خاطر متنوع بودن گروه‌های فکری در کشور ما، مدیریت در ایران ذاتا به نیاز دارد. یعنی اگر دولت‌مردی در ایران بیاید و با صراحت بگوید من این‌گونه فکر می‌کنم، این شخص با بخشی از جامعه مشکل پیدا خواهد کرد و مدیران ایرانی باید سعی کنند اکثریت جامعه را به طرف خودشان جذب کنند و اکثریت جامعه ایران دارای مایه مذهبی است... مدیریت بر ایران به واسطه سطوح پیچیدگی فراوان، ابهام استراتژیک می‌طلبد تا اکثریت جامعه را به سوی خود جذب کند و افراد و جریان‌های غیرمنطقی خود به خود در حاشیه قرار گیرند.» (عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران ص۳۳۲) 🔶حاشیه بررسی نوشته جات برخی معممین حامی دولت نشان می دهد که دقیقا همین تئوری را در آثارشان پیاده کرده اند. آقای سروش محلاتی یکی از آنهاست. @rozaneebefarda
کوچ دسته جمعی به مراکز انقلابی؛ راهبرد جدید و خطرناک افراد متمایل به 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 اینکه برخی افراد که اشتغالات فقهی و اصولی دارند، متمایل به جریان های غیرانقلابی باشند یک مطلب غیرقابل قبول و موجب تأسف است که عده ای به نعمت انقلاب اسلامی کفران ورزیده اند! اما از این تأسف بار تر آنکه عده ای در عمل تمایل و اعتقادی به مبانی انقلاب اسلامی نداشته باشند و یا لابشرط باشند اما در ابراز و شعار و ظواهر، چنان چندوجهی عمل کنند که همه انقلابیون دوآتشه نیز پیش آنها لنگ بیاندازند! این افراد که مهارت ویژه ای در دودوزه بازی دارند، پیش غیرانقلابی ها از انقلابیون بدگویی می کنند و خود را افرادی معقول و معتدل نشان می دهند که مثلا از منافع آنان در مراکز تصمیم ساز جبهه انقلاب دفاع خواهند کرد و چون به انقلابیون می رسند چنان از دوستان واقعی شان بدگویی می کنند که گویی نفوذی جبهه انقلاب در آن جریان مغایر یا مخالف اند!! این رویه که با کمک استراتژی به انجام می رسد، طرفیت پیچیده و گسترده ای را برای این جماعت فراهم می سازد که در پوشش خیانت به هر دو جریان، از نمد اختلافات مبنایی و بنایی برای خویش کلاهی بدوزند و بر سر هر دو طیف ! این جماعت صدالبته در تاریخ رسوا خواهند شد اما تا آن هنگام، باید از خطرات و آسیب‌های پرشمارشان پیشگیری کرد. واضح است که وقتی روابط و حقیقت هویتی این جماعت افشا می شود، جیغ بنفش می کشند، از تهمت و افترا و فحاشی هم ابایی ندارند؛ البته با پوششی ظاهرفریب و نوعا در غیاب افراد اهل اطلاع افشا کننده. اخیرا با تاکیدات مقام معظم رهبری که شخصا پیشگام افشاگری و روشنگری علیه جریان های ضدانقلاب قم بودند، سنسورهای جبهه حزب‌الله که اکثریت قاطع را در قم المقدسه دارند، به شدت فعال شده و همین وضعیت موجب می شود که ضدانقلاب هایی چون تشیع لندنی نیز امکان نشو و نما نیابد و عقب نشینی تاکتیکی در پیش گیرد چه رسد به غیرانقلابی ها و لابشرط ها که ممکن است تباین ذاتی هم نداشته باشند، طبعا انگیزه حداقلی اولیه جهت ابراز و یا حرکت در مسیر مخالفت را از دست داده اند و تنها مانده اند همین جماعت دودوزه باز که فقط چون به می روند، ماهیت واقعی شان را رو می کنند و تلاش دارند پرچم و بلندگوی انقلاب در قم را تصرف کنند! آنان وقتی به انقلابیون می رسند اشکال تراشی نیش غولی درپیش می گیرند و با درآمیختن راست و دروغ، تا مرز رسوایی انقلابی های اصیل پیش می روند اما یک هزارم همین ایرادها را به ضدانقلاب وارد ندانسته، در موارد نقد جریان های ، بنای دائمی شان توجیه و حمل به صحت است!! ، اخیرا در تلاش اند که در مراکزی که به انقلابی گری اشتهار دارند خود را جا کنند تا بدین وسیله هم در تربیت نسل آینده از دل جریان انقلابی دخیل شوند و هم خود در زیر پوشش مراکز و چهره های انقلابی اصیل، آسوده زیست کنند و در امن و امان باشند. در این صورت دیگر نیاز نیست اینان زحمت زیرساخت‌های مورد نیاز در کار حوزوی را به جان بخرند، بلکه با امکانات آماده به ترویج افکار التقاطی خویش مشغول می شوند و چون به خلوت می روند ژست می گیرند و این چرخه ادامه دارد! فعلا در حد کلیات طرح مسأله به این موضوع مهم پرداخته شد اما انشالله تا ابتدای سال آتی تحصیلی، به صورت کاملا مصداقی و مستند، به این جریان خواهیم پرداخت. 🔶پی افزود واقعیت آن است که همین جماعت بودند که در چهاردهه گذشته به بسیاری از بزرگان قوم و قم نسبت ضدانقلاب و غیرانقلابی بودن زدند تا برای خود کسب وجهه کرده باشند و با انقلاب فروشی زیست کنند و هنگامی که روز واقعه ای چون ۸۸ رسید، مشتی از آنها هویت واقعی شان را رو کردند اما آن بزرگان با ثبات قدم بر اصول و کلیات مشترک با نظام و انقلاب اسلامی و ولایت فقیه باقی ماندند. مؤمن انقلابی از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود! @rozaneebefarda
💥فیه_تأمل آقای واعظی و کاربست ادبیات چندوجهی در تحلیل فضای حوزه 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای اخیرا در یک گفتگوی رسانه‌ای، گرچه بر وجود پروژه در برخی سطوح صحه گذاشته اما بار دیگر با کاربست عنصر ، تلاش کرده خطر آن را در سطوح عالیه حوزه مرتفع و منتفی جلوه دهد! گفتنی است ایشان نباید با تکرار آرمان ها، فضای فعلی واقعی را طور دیگری جلوه دهد، ثانیا اگرچه اکنون در سطوح عالیه، وجود مقدس مراجع معظم تقلید عاری از هوا ست اما مساله آن است اگر پروژه مرجع سازی در سطوح پایین تر وجود دارد، چه تضمینی هست که به رأس هرم سرایت نکند؟! 🔶پی افزود عادی سازی، یکی از عناصر اساسی در ایجاد ابهام استراتژیک است که طی آن افراد با هنرمندی تمام، با افکندن تخم در تحلیل واقعیت های موجود، آستانه حساسیت افراد را نسبت به برخی موضوعات خطیر، کاهش می دهند! @rozaneebefarda
روزنه
اتفاق میمون و قابل تقدیر سخنرانی جناب آقای سیدمحمدجواد علوی بروجردی در دلفان #لغو شد 💥مهم @rozanee
صدور پیام لغو سخنرانی جناب با چاشنی تحریک عواطف منفی مردم شریف لرستان 💥یاللعجب @rozaneebefarda 🔻🔻🔺 🔹 به دنبال انتشار اطلاعیه عجیب و نامتعارف مربوط به سخنرانی جناب آقای علوی بروجردی از سران تشکل حوزوی موسوم به ، در دلفان لرستان(https://eitaa.com/rozaneebefarda/1510)، کانال حوزوی در کنار برخی دیگر از کانال های همگرا، ضمن اعتراض به محتوای اطلاعیه (عناوین مشتمل بر مرجعیت، پخش جوایز گوناگون و استفاده از تصویر زعیم فقید حوزه قم)، برخورد متناسب و اعتراضی سخنران جلسه را قابل انتظار دانست. https://eitaa.com/rozaneebefarda/1510 🔹جناب آقای علوی بروجردی در آستانه برگزاری مراسم، با صدور پیامی، از حضور در مراسم انصراف داد و علت لغو سخنرانی را به عوامل نامرئی بیرونی نسبت داد که حضور وی را مصلحت ندانسته اند! متن پیام ایشان به شرح ذیل است: بسم الله الرحمن الرحیم مردم شریف و بزرگوار دلفان و نورآباد از اینکه توفیق نیافتم در کنار شما عزیزان در مراسم باشکوهی که به مناسبت دهه مبارکه کرامت و ولادت با سعادت وجود مقدس امام علی بن موسی الرضا علیهما آلاف التحیة و الثناء برپا نموده اید حضور یابم بسیار متأسفم، که این حقیر توفیق دیدار و حضور در جمع صمیمی و پر شور شما را داشته باشم و بسیار مایه تاسف است، از همه بزرگوارانی که در تدارک این مراسم زحماتی را متحمل شدند و همه عزیزانی که قصد حضور از اطراف و دیگر بلاد لرستان را داشتند صمیمانه تشکر میکنم و عذر می خواهم، شما دلیر مردان لرستان همواره پشتوانه ای قوی برای روحانیت و مرجعیت و نظام اسلامی و استقلال و تمامیت این مرز و بوم بوده اید و امیدوارم خداوند منان توفیق خدمتگزاری به شما را از ما سلب نفرماید. محمد جواد علوی بروجردی / 20 تیرماه 1398 🔶حاشیه مرور متن پیام ایشان، خواسته یا ناخواسته، به تحریک عواطف منفی مردم منطقه پرداخته و طبیعتا باید منتظر عواقب وخیم اجتماعی آن در ایام آتی باشیم. گرچه نمی توان دقیقا به مراد و مقصود نگارنده پیام پی برد، اما از منظر یک مخاطب عام حوزوی می توان این پرسش را مطرح نمود که چه کسانی و از چه رو تبلیغات آنچنینی توجیه ناپذیر اولیه را تدارک دیده اند و دقیقا چرا جناب آقای علوی بروجردی، سخنرانی را لغو نموده اند؟! اگر علت لغو سخنرانی واقعا مصلحت اندیشی افرادی غیر از ایشان و اطرافیان شان بوده، آیا می توان چنین برداشت کرد که ایشان با تبلیغات نامتعارف مراسم مشکلی نداشته اند؟! اگر مصلحت اندیشی از ناحیه خود و اطرافیان بوده که برای پیشگیری از سوءظن و سوء تفاهم و اتهام زدن به نهادهای مسوول، انتظار می رفت جناب ایشان صادقانه علت اصلی تصمیم خود را بیان می کردند. تمسک به ابزار ، گرچه در کوتاه مدت ممکن است راهگشا باشد اما در عصر حاکمیت شبکه های اجتماعی، آفتاب خیلی زودتر ازقبل، از پشت ابر در می آید. ❄️پیشنهاد می شود حزب‌الله دلفان و متولیان برگزاری مراسم مزبور، نسبت به ابهادم زدایی از ابعاد این ماجرای به ظاهر پیچیده، اقدام فرمایند. @rozaneebefarda
اعتدالگرایان دوگانه‌گو!! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸 شاخصه محوری در سلوک سیاسی اعتدالگرایان است که یکی از ایدؤلوگ های این خرده جریان از آن به یاد می‌کند. 🔹اقتضای این مبنا و الگو، و است! آنان در سیاست نان را به نرخ روز می‌خورند؛ این یعنی آنکه طبیعی است که از همه طیفها استفاده ابزاری کنند و بعد از گذشتن خرشان از پل، آنان را واگذارند و حتی گاه علیه دوستان شان موضع بگیرند! چنانکه خودزنی سیاسی آنان هم طبیعی است؛ لذا گاه چنان خود را نقد می‌کنند و جای متهم و شاکی را عوض می‌کنند که منتقدان انگشت به دهان می‌شوند! 🔹بی‌اطلاعی از این مرام سیاسی اعتدالگرایان موجب می‌شود که در مقاطع مختلف و به واسطه مواضع سیاسی موسمی این طایفه، عده‌ای دچار شوند و بخورند. 🔻بار دیگر مواضع اعتدالی ها از بزرگ و کوچک را با این زاویه دید مرور کنیم؛ از تا ، از محمود سریع القلم تا محمود واعظی، از سروش دباغ تا سروش محلاتی، از جوجه اعتدالی های سکولار تا جوجه اعتدالگرا های انقلابی‌نما! @rozaneebefarda
💥وقتی ، در دهه هشتاد درس می‌دهد! و در دهه نود آمریکا را کدخدا می خواند!! نوشته فوق مربوط به نیست، نوشته حسن روحانی است که در کتاب سه گفتار پیرامون تحولات جهانی منتشر شده است! موجودات عجیبی هستند؛ پیچیده و سخت نان به نرخ روز خور! روزی که روزی شان گره خورده باشد به انقلابی‌گری، خوب بلدند شعار مقاومت و مبارزه سر بدهند و روز دیگر که منافع باندی و شخصی شان اقتضا کند، تا آخر خط سازش و مذاکره با کدخدا پیش می روند! ، کلیدی ترین عنصر گفتمانی آنان است که دوگانه‌گویی را به عنوان یکی از ابزار سیاست‌ورزی برای آنان تجویز می‌کند. این تئوری انحرافی و شیطانی در آثار به طور مبسوط تبیین شده است. حسن روحانی در سال ۹۲ در مقدمه اش بر کتاب ضاله سریع القلم با عنوان ، رسما بر تئوری های آمریکایی این نویسنده غرب اندیش و منحرف فکری صحه گذاشت و این کتاب را می توان مانیفست دولت روحانی نامید. کتابی که در آن دخالت مردم در سیاست را نفی کرده و صراحتا به نفی ایران اسلامی پرداخته است! این سخنان لاطائل، چندین بار بدون ذکر نام نویسنده، توسط شخص مقام معظم رهبری رد و ابطال شده است. @rozaneebefarda
روزنه
💥توییت قابل تامل یک خبرنگار پرحاشیه ذوب در روحانی 🔻آیا اتاق فکر #آشنا/ #قوچانی، به دنبال #خاتمی_ساز
تحیر و سرگیجه سیاسی اعتدالگرایان و اصلاح‌طلبان در فقدان راهبرد و راهبر! 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹پادوهای رسانه‌ای خرده جریان اعتدال در این روزها فعال تر شده اند. طبیعی است؛ فصل انتخابات برای آنان فصل پرکاری است. در هر صورت برخی ژورنالیستهای نفوذی چندین سال بذر فتنه و اختلاف می کارند تا نزدیک انتخابات میوه آتش درو کنند. 🔻تمرکز برخی فعالان رسانه ای دولت از رسانه‌ای شدن آقای سیدحسن مصطفوی(خمینی)، را می توان تلاش مذبوحانه ای برای احیای و جستجوی پدر خوانده جدیدی برای جریان اعتدال و اصلاحات تحلیل کرد. 🔸 پیرامون این مطلب نکات و اشاراتی به شرح ذیل قابل ذکر است: 1. پس از مرگ مرحوم ، به دلیل برخی خصوصیات شخصیتی و البته کم کاری ذاتی که دارد نتوانسته نقش پدر خواندگی سیاسی را برای جریان اعتدال و اصلاحات ایفا کند و این خرده جریان ورشکسته هنوز نتوانسته شخصیت کاریزما و محوری خود را بیابد. اقدامات انتحاری روحانی در روزهای اخیر در حمله به نهادهای قانونی نظام نیز نتوانسته و نخواهد توانست أین خلأ راهبردی را پر کند. 2. حسن روحانی علاوه بر کاهش محبوبیت مردمی؛ حمایت نخبگان (و به تعبیر خودشان "عقلای قوم") را هم از دست داده و اگر تا چند سال قبل معدود نخبگان سیاسی نگاهی مثبت به وی داشتند امروز آن نگاه وجود ندارد و شخصیت قابل اعتنایی حاضر نیست با محوریت او کار کند. 3.با توجه به مطالب پیش گفته به نظر می‌رسد گزینه جایگزین از نگاه بخشی از اعتدالیون و اصلاح‌طلبان کسی نیست جز سیدحسن مصطفوی؛ فردی که جز در موارد خاص، در سال‌های اخیر چندان وارد بازی های سطحی سیاسی نشده و برای بخشی از جامعه عمومی و حتی نخبگانی سفید محسوب می شود. علاوه بر این، حسن خمینی کسی است که شاخصه های شخصیتی رفسنجانی را دارد. به چهره سیاسی او خوب که نگاه کنید ته چهره هاشمی را خواهید دید: همان سبک زندگی بالانشین و همان . 4. راهبرد اعتدالیون برای بالا کشیدن حسن مصطفوی استفاده از پوشش است. اینکه آقای مصطفوی چند کلمه از رهبری تجلیل کند و برخی شخصیتهای خوش قلب به وی متمایل شوند و وی را تواب بپندارند و به اسم جذب حداکثری یا هر اسم و عنوان دیگر او را بیش از پیش به اندرونی خود راه دهند. 🔻نکته پایانی: امروز خرده جریان اعتدال و اصلاحات در وضعیت بدی گرفتار است. کلید حسن روحانی به قفل نرسیده شکسته. پدر سیاسی این خرده جریان، سالهاست که بی جانشین فوت کرده است و ناکارآمدی تنها راهکار این جریان ( ) با شکست محض برجام، برای عموم جامعه آشکار شده است. جریان غرب گرا و دوگانه‌گوی وطنی امروز به تنفس مصنوعی نیاز دارد و امیدواریم در فرایند این تنفس مصنوعی، با سادگی و خوش قلبی جریان انقلابی به عنوان عنصر تکمیل کننده پازل پیچیده خرده جریان حامیان دولت، مواجه نشویم. با روزنه همراه شوید:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق معلم شهید انقلاب اسلامی است. @rozaneebefarda
از نگارش ستایشنامه های قاجاری تا دفاع از قراردادهای استعماری مروری بر سرگذشت سیاسی و درنگی در یادداشت انفعالی [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 جناب آقای محسن الویری(از فارغ‌التحصیلان دانشگاه که از نیمه دوم دهه هشتاد نسبتا بر مطالعات حوزوی تمرکز یافته) در تاریخ چهارم خرداد یادداشت غلوآمیز خود را در وصف آقای منتشر کرد که با واکنش منفی محافل انقلابی روبرو شد و از آن به عنوان مصداقی از یاد شد و از قضا سرکنگبین صفرا فزود! از همین رو نویسنده مزبور بر آن شد تا یادداشت جدیدی در دفاع از یادداشت ابتدایی خود بنویسد که مصداق عذر بدتر از گناه و تکرار همان خط رسانه ای غیرقابل دفاع بود! یادداشت جدید جناب آقای الویری محتوای جدیدی نداشت و در بخش قابل توجهی تکرار مکررات محسوب می‌شد اما فرصت خوبی پدید آورد برای شناخت و شاخه حوزوی آن، که امروز بیش از هر زمان دیگری برای بازسازی چهره سیاسی یکی از عناصر اجرایی شاخص خود، شدیدا به تکاپو افتاده است. فارغ از مدعاهای ژورنالیستی توأم با مظلوم نمایی جناب الویری، پاسخ به این سؤال از اهمیت بالائی برخوردار است که خرده جریان اعتدال بر چه شاخصه هایی بنا شده است؟ پاسخ به این سؤال راهبردی، البته مجالی واسع می‌طلبد اما پرداخت اجمالی بدان، خالی از لطف نیست. جناب محسن الویری این نکات را نمی‌داند یا می‌داند و در نقش سانسورچی و بزک‌کار چهره‌های اعتدالگرایان عمل می‌کند و ناراستی های هم‌قطاران سیاسی را درز می‌گیرد. این نحوه سخن گفتن امثال الویری تا حدودی طبیعی است زیرا وی از سال 61 با شیخ اعتدال، جناب آقای هاشمی رفسنجانی مرتبط بوده است و طبیعی است که مسئول سیاسی شاخه دانش‌آموزی حزب جمهوری اسلامی که از سال 61 با یک واسطه (فاطمه هاشمی رفسنجانی) به آقای هاشمی رفسنجانی مرتبط می‌شد، امروز نیز به حمایت از این جریان برخیزد و به تمجیدنامه‌نویسی از چهره‌های شاخص این جریان مشغول شود. اصلا عجیب نیست کسی که آرزویش دیدار با در بوده و با وی آرزومندانه ملاقات نموده و با شور و شوق به روایت آن ملاقات با این کهنه سلطنت طلب ظاهرالصلاح پرداخته، از چه ویژگی‌های فکری و سیاسی برخوردار است. مهم‌تر از ملاقات وی با سیدحسین نصر، ارتباط وی با مؤسسه آموزش جهانی Institute of International Education در واشنگتن دی.سی. است. گفتنی‌ها در خصوص این مؤسسه فراوان است اما معرفی مختصری از این مؤسسه نکات فراوانی را مشخص می‌کند. موسسه آموزش جهانی در سال ۱۹۱۹ میلادی در واشنگتن تاسیس شد. نکته جالب توجه این است که یکی از بنیان‌گذاران آن وزیر امور خارجه امریکا آقای الیهو روت می باشد که از سال‌های ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۹ در این سمت مشغول بوده است. او به همراه نیکلاس مورای باتلر (برنده جایزه نوبل صلح و رئیس دانشگاه کلمبیا) و استفان داگان (استاد علوم سیاسی دانشگاه نیویورک و نخستین رئیس این موسسه) آن را بنیان نهاده‌ است. این مؤسسه به صورت واضح هدف خود را تعلیم نسل آینده رهبران کشورهای دنیا ابراز داشته است و مدعی است تاکنون بر ۲۹۰۰۰ نفر در دنیا تاثیر گذارده‌اند. (https://www.iie.org/Why-IIE/History و https://www.iie.org/en/Why-IIE ) بر این اساس؛ مؤسسه آموزش جهانی، که جناب آقای الویری از 17می-7ژوئن2008 (28اردیبهشت تا 18 خرداد 1387 ) با آن مرتبط بوده(تارنمای شخصی محسن الویری، پایگاه خبری-تحلیلی علوم انسانی طلیعه) مکانی است برای شناسایی نیروهای مؤثر یا احتمالا مؤثر سیاسی و اجتماعی و تربیت آنان بر اساس الگوهای آمریکایی و در نهایت گسیل دادن آنان به کشورهای مبدأ برای اجرای منویات ایالات متحده آمریکا. فراتر از ساده سازی ها، مظلوم نمایی ها و ژست انقلابی گری و عقلانیت، بر اساس روند فعالیت های فکری و روابط سیاسی وی، معلوم نیست او واقعا تا چه اندازه با مبانی انقلاب اسلامی و اسلام ناب و منظومه فکری امامین انقلاب، متناسب و مرتبط است اما نهایتا می‌توان وی را یک چهره دانشگاهی/ حوزوی اعتدالی دانست که واجد شاخه مهم این خرده جریان، یعنی است! از مخاطبان فرهیخته می پرسیم؛ به راستی کسی را که اعتقاد دارد فرهنگ مفهومی غربی است و کسی نمی‌تواند دید اسلامی محض در این مقوله داشته باشد، می‌توان انقلابی و پیرو مکتب امام خمینی قدس سره الشریف دانست؟: «فرهنگ یک مفهوم غربی است و آن را از آنجا گرفته‌اید و بعد می‌گویید که این فرهنگ باید اسلامی شود. به نظرم اگر قرار باشداین افراد فقط در چارچوب اسلام حرف بزنند، اصلاً نمی‌توانند دهان باز کنند. زیرا نگاه و ساختار اندیشه‌، زبان، کلمات و اصطلاحات‌شان همگی برگرفته از جای دیگری است.»(محسن الویری،عصر اندیشه، شماره ۸، صفحه ۹۶) @rozaneebefarda ادامه👇
الکاظمی؛ نخست وزیر مروری بر ماموریت مرد مرموز و هزارچهره متمایل به آمریکا اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔸الکاظمی از چهره های سیاسی دست آموز آمریکایی‌هاست که پیش از انتخابش به نخست وزیری، حرف و حدیث های زیادی در مورد پیشینه سیاسی اش وجود داشت. قدرمتیقن تمام آن پچ پچ های سیاسی، آمریکایی بودن الکاظمی بود. 🔸انتخاب الکاظمی نتیجه فرایند و بلوا در عراق بود که با مدیریت مستقیما آمریکایی‌ها شکل گرفت و در کوتاه زمانی به نحوی وحشتناک توسعه یافت. بعد از مواضع مثبت و کارنامه قابل دفاع و دوراندیشانه ، آمریکا زیر میز زد و شوربختانه نیز به جای حمایت از نخست وزیر قانونی، پشت سر آشوبگران قرار گرفت و روند سقوط دولت عبدالمهدی را تسریع کرد. 🔸شهادت سردار سلیمانی موجب شد ماجرای عراق پیچیده تر از هر زمان دیگری شود و خط سیر سریع حوادث موجب شد آمریکایی‌ها با فعال سازی دوباره کانون های شورش و آشوب، با سواستفاده از موقعیت، بازی صد درصد باخته را به نفع خود برگرداند. آنان با یک ترفند ساده سیاسی توانستند روند تحولات را ۱۸۰ درجه به نفع خود تغییر دهند؛ به اضطرار رساندن مردم و نخبگان مذهبی و سیاسی برای ایجاد (بخوانید تسریع در سقوط دولت عبدالمهدی) از یک سو و پیشنهاد گزینه های بدنام و خیانت پیشه که بر رد آنان اجماع وجود داشت، موجب شد همه طرفهای موثر در عراق، از گرفته تا سران احزاب و نخبگان سیاسی، به گزینه مرموزی چون الکاظمی، راضی شوند. مقاومت نیز در عمل انجام شده قرار گرفت. 🔸آمریکایی‌ها به مرگ گرفتند که به تب راضی شویم و حالا بازیگر هزارچهره ای چون الکاظمی بر عراق مسلط شده و پیش بینی می شود به دلیل اتخاذ راهبرد پیچیده و توام با (شاخصه اصلی اعتدالگرایان)، تا سالها در راس هرم قدرت در عراق باقی بماند و دقیقا همین نکته موجب می‌شود که ایران نتواند خط مقاومت در عراق را همچون گذشته بازسازی کند. ضمن آنکه باید الکاظمی را چون استخوان لای زخم تحمل کند! 🔸بازکاوی پیشینه تحولات منتهی به انتخاب الکاظمی ثابت میکند که نقش بیت مرجعیت اعلای عراق، مهم ترین عامل داخلی در سقوط عبدالمهدی و روی کار آمدن الکاظمی بوده است. و دقیقا به همین دلیل الکاظمی را باید نخست وزیر بیت مرجعیت برشماریم و کارنامه او خواه ناخواه به کارنامه سیاسی بیت مرجعیت گره خورده است. 🔸اکنون ایران در سطوح مختلف در حال تدبیر امور با توجه به شرایط جدید در عراق است و آنگونه که قبلا در لبنان تجربه شده و همانطور که روی کارآمدن عناصر غرب اندیش همچون خاتمی و روحانی، نتوانسته روند کلی انقلاب اسلامی را تغییر دهد یا متوقف سازد(گرچه هزینه های مادی و معنوی فراوانی بر انقلاب و نظام و مردم تحمیل کردند)، در عراق نیز هدایت های رهبری حکیم انقلاب اسلامی و انشالله همراهی شخص مرجع اعلا و مقاومت و خاصه کادر راهبری نیروی همیشه سرافراز قدس و فرمانده دوراندیش آن، نخواهند گذارد روند حوادث از کنترل خارج شود و حتما در آینده نه چندان دور، عراق بیش از پیش به نقش موثرش در محور مقاومت بازخواهد گشت‌. انشاالله. @rozaneebefarda
صدای پای سند منحوس #۲۰۳۰ از قم اظهارات عجیب مهراب صادق نیا پیرامون مساله خانواده در ایران/ ازدواج های نامشروع در بیان یک ! [صفحه 1 از 5] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹«در کشورهای اروپایی و آمریکایی... از زنهای بی‌شوهر، مردهای بی‌زن، آمارهای بسیار بالا وجود دارد که تبعاً بچه‌های بی‌پدر و مادر، بچه‌های ولگرد، بچه‌های جنایتکار حاصل آن است، در آن جا فضا، فضای جنایت است. همین حرفهایی که در خبرها می‌شنوید: یک بچه ناگهان در مدرسه، خیابان، توی قطار قتل انجام می‌دهد، تعدادی را می‌کشد. یکبار و دوبار و یکی دو تا هم نیست. همین طور سطح جنایتکارها از لحاظ سنّی دارد پایین می‌آید. جوانهای بیست ساله بودند، شدند جوانهای شانزده ساله- هفده ساله، حالا بچه‌های سیزده- چهارده ساله در آمریکا جنایت می‌‌کنند. راحت آدم می‌کشند. این جامعه وقتی به این جا می‌رسد، دیگر تقریباً غیر قابل جمع کردن است. »(مقام معظم رهبری 1376/11/9) 🔸از این سخن امام خامنه‌ای بیش از بیست سال می گذرد و انحطاط خانواده در غرب با قانون ننگین هم‌جنس‌گرایی به سیاه‌ترین درجه تا امروز رسید و این سقوط شیطانی هم‌چنان ادامه دارد و این نتیجه قهری مدرنیته منهای دین و معنویت جهان غرب است. اما جریان شبه‌‌روشنفکر معمم که برخی از آنان با عنوان تقی‌زاده‌های زمانه یاد می‌کنند، گویی امروز هم‌چنان به دنبال غربی شدن؛ از نوک پا تا فرق سر، هستند و تلاش می‌کنند خانواده نجیب، پاک و پایدار ایرانی را به بی‌هویتی و تزلزل بکشانند. دنبال کردن خط منحط غرب زدگی توسط برخی چهره های به ظاهر حوزوی و حمایت و ترویج از «سند 2030» تا آخرین لحظه دولت اعتدال ادامه دارد و حاضر نیستند از اهداف پیدا و پنهان این سند و نگارندگان آن دست بکشند. حجم این سنخ فعالیت های پنهان و پیدا روز به روز در حال ازدیاد است و پاسخگویی روزآمد به شبهات این جریان یک ضرورت حوزوی است. 🔸آنچه در این یادداشت می‌خوانید نقد اجمالی محتوای یک لایو اینستاگرامی است که تحت عنوان «سومین جلسه از نشست‌های فلسفه خانواده از دیدگاه اندیشه‌وران» به میزبانی مجموعه تازه تآسیسی به نام «موسسه خانواده اسلامی و تربیت معنوی(خاتم)» برگزار شده است. جناب آقای (عضو هیئت علمی ) در این لایو اینستاگرامی، مطالب بسیار عجیب و غریبی را پیرامون مسئله خانواده در ایران مطرح کرد که جای تأمل بسیار دارد. 🔸صادق‌نیا در این گفت و گوی مجازی با هویت‌زدایی از عنصر خانواده با تعریف اصیل دینی و ملی آن، این نهاد اجتماعی را به گونه‌ای تعریف کرد که کثیف‌ترین اجتماعات هم‌چون یا همراهی‌های غیرشرعی را هم در دایره خانواده گنجانده شود. او برای دفاع از تعریف مورد نظر خود از خانواده چنین گفته است: « برخی از مفاهیم در بعضی از انواع خانواده وجود دارن که در برخی دیگر از اشکال خانواده به چشم نمی خورند مثلا در جامعه های سنتی ازدواج یکی از محوری ترین مولفه های خانواده بود یعنی خانواده با ازدواج تشکیل می شد ولی امروزه ما صورتهایی از خانواده در جوامع می بینیم که عنصر ازدواج توشون نیست یعنی چند نفر ممکنه با هم زندگی بکنند ولی هیچ وقت هم ازدواج بین اونها رخ نمی ده یعنی کار به یک پیوند یا قرارداد یا اصطلاحا نکاح‌نامه نکشه. یا مثلا پیش تر در جوامع سنتی روی تمایز جنسیتی خیلی تاکید می شد یعنی در خانواده یک نفر زوج هست یک نفر زوجه یا یکی مرد یکی زن، امروز ما صورت‌هایی از خانواده می بینیم.» 🔹ظاهر کلام آقای صادق‌نیا این است که وی با توسعه در مفهوم «خانواده» زیست‌های آلوده به فحشا و زنا و لواط را هم زندگی خانوادگی می‌داند و در ادامه سخنان خود از آن به عنوان مصداق خانواده مدرن یاد می کند که گریزی از پذیرش آن نیست! حال آنکه این قبیل مطالب، برخلاف ارتکازات دینی و حتی ملی مسلمانان و ایرانیان است و همین نکته باعث تعجب مجری برنامه نیز شد که با استفهامات استغرابی آن را بروز داد. البته آقای صادق‌نیا هم آن‌قدر شجاعت نداشت که از دیدگاه خود دفاع کند و خود را پشت ابهام‌گویی و ابزار همیشگی اعتدالگرایان یعنی ،پنهان کرد و نام هویت‌زدایی از مفهوم بنیادین خانواده را «دست و دل‌بازی در تعریف» گذاشت و گفت: « من الان نمی خوام بگم این مدلی از خانواده که درش مؤلفه ازدواج وجود نداره از نظر من چیز خوبیه اینو نمی خوام بگم، نمی خوام بگم هم از نظر من خانواده هستن ... منظورم اینه که ما در جامعه صورتهای مختلفی از خانواده داریم که همه خودشون رو خانواده می دونند ولو اینکه ما از نظر ارزشی یا نظام اعتقادی ما اونها رو خانواده ندونیم لذا در ارائه تعریفی از خانواده باید یه کم دست و دل بازتر باشیم یک تعریفی ارائه بدیم که این صورتهای مختلف را شامل بشه!!» 🔸کانال نخبگانی روزنه؛👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
«کربلا منهای عاشورا»؛ نمونه‌ای از طراحی‌های انحرافی در ساحت عاشوراپژوهی [صفحه 3 از 6] 4-القای مباحث در محرم برای مخاطبان تحصیل‌کرده، بدون استناد به آیات و روایات، خارج از ضوابط سخنرانی مذهبی است اما سخنران مزبور در سخنرانی نزدیک به ۴۵۰۰ کلمه ای خود به جز یک آیه قرآن برای تایید، از هیچ آیه، روایت و نقل تاریخی از عاشورا، استفاده نکرده ولی از مثال‌های غیردینی و مضامین افسانه‌ها، فراوان استفاده کرده که بن مایه سخنان وی را نشان می‌دهد. علاوه بر این، در تفسیر آیه «لاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»(بقره/154) به ارائه از این آیه شریف می‌پردازد و را امری زمینی و مادی صرف، توصیف می‌کند و به صورت ضمنی ادعا می‌کند، شهادت عنوانی است که جوامع برای زنده نگه داشتن قهرمانان خود، خلق کرده‌اند. 🔻گفتنی است این ادعا تازگی ندارد و پیش از این نیز عده‌ای از مفسرین اعتقاد داشتند. علامه در المیزان به این تفسیر انحرافی چنین اشاره می‌کند: «منظور از زندگى بعد از شهادت [در آیه لاتحسبن الذین قتلوا ....] اين است كه نام شهيد زنده مي‌ماند و در اثر مرور زمان ذكر جميلش كهنه نمي‌شود»(ترجمه المیزان، ج1، ص519) علامه در نقد این تفسیر چنین می‌فرماید: ⭕️«حياتى كه شما آيه را با آن معنا كرديد، جز يك گول‌زننده چيز ديگرى نيست، و اگر پيدا شود تنها در وهم پيدا مى‏شود نه در خارج، [و] حياتى است خيالى كه به غير از اسم، حقيقت ديگر ندارد و مثل چنين موضوع وهمى، لايق كلام خداى تعالى نيست.»(ترجمه تفسیر المیزان، ج1، ص519) ⭕️در سخنان گوینده مزبور به موازات مواضع برخی روشنفکران عرفی و رسانه های غرب‌زده، تقابل خاصی با هیئات و مداحان متعهد دیده می‌شود. آنها در ایام محرم گوش فلک را کر می‌کنند که چرا مداحان روضه ها و مدح‌های بی اعتبار میخوانند(3/02/99، کانال تلگرامی) اما با این وجود، خود او، ضوابط حداقلی یک سخنرانی مذهبی را رعایت نکرده است. 5-سخنران مزبور از مثال‌هایی برای توضیح مطالب خود استفاده می کند که هر کدام ابهامات خاص خود را دارد. او از دو مثال تاریخی برای اثرگذاری مرگ های غیر عادی در جوامع استفاده می کند که هر دو شورشی مردمی علیه حکومت‌های وقت بودند. مثال اول درباره طاعون سیاهی در اروپا بود که باعث شورش علیه فئودالیسم و حاکمیت کلیسا در اروپا شد و مثال دوم مرگ جوان تونسی که باعث جرقه بیداری اسلامی شد و البته جناب ایشان از لفظ بهار عربی استفاده می کند و نه بیداری اسلامی. این مثال‌ها با قسمت آخر صحبت‌های او که اعتراض به وضع موجود را از قیام اباعبدالله(ع) استفاده می کند، تناسب جالبی دارد که در ادامه بدان خواهیم پرداخت. ⭕️مثال دیگر درباره است که به صورت ضمنی و با طرح سوال، افسانه بودنش را در ذهن مخاطب زیر سوال می‌برد و از این طریق، خواسته یا ناخواسته قرائت یهودیان رادیکال از این واقعه را در ذهن مخاطب تقویت می‌کند. استفاده از این مثال‌های تاریخی بی اعتبار و یا جهتدار با وجود وقایع تاریخی معتبر مانند شهادت آیت‌الله سیدمصطفی خمینی(به عنوان عامل شتابزای انقلاب اسلامی)، جای بسی تامل دارد. علاوه بر مورد ذکر شده، حادثه تاریخی هیروشیما و ناکازاکی در جنگ جهانی دوم نیز هست که از قضا ملموس‌تر و متقن‌تر از قصه مشکوک هولوکاست است. عجیبتر از موارد مذکور، اشاره او به شخصیت خیالی و افسانه‌ای «گیلگمش»، در مقام تبیین و تمثیل شهید و مقام شهادت است! شاید جناب سخنران آن‌قدر درگیر افسانه‌هایی مثل گیلگمش و... بوده که شهادت سردار سلیمانی و تاثیر اجتماعی و سیاسی عمیق و جهانی آن را عمدا و یا سهوا(!) از یاد برده است. 6- بخش معظم از سخنان وی، مقدمه‌ای است برای القای قسمت آخر و بیان دو جوهره مهم زندگی امام حسین(ع) برای الگو برداری. او با اذعان به وجود فهرست بلند بالایی از ویژگی‌های زندگی امام حسین(ع) که به جاودانگی فرهنگی ایشان منجر شده است، دو ویژگی اصلاح طلبی و آزادگی را بر می گزیند. انتخاب این دو از جهاتی بسیار قابل توجه است؛ اولا: او در مقاله ای که در سال 93 منتشر شده، در این باره از عنوان " افزایش روحیه انقلابی‌گری" استفاده کرده است(تحلیل کارکردی سوگواری های محرم در ایران پس از انقلاب، ص5) استفاده از عنوان اصلاح طلبی که امروزه تبادر اولیه اش نزد مخاطب به جریان سیاسی خاص و غرب زده کشور است، خالی از سوگیری نخواهد بود. ثانیا: دو پهلو صحبت کردن و مشخص نکردن مرجع ضمیرها یکی از شاخصه های خرده جریان اعتدال است. محمود سریع القلم یکی از تئورسین های اعتدالیون از این شاخصه به تعبیر می‌کند(عقلانیت و توسعه‌یافتگی ایران، ص۳۳۲) اینان اما از نظر اهل دقت نمی توانند مراد خود را پنهان کنند لذا گوینده باید مشخص کند اصلاح‌طلبی‌ای که مدنظر اوست به چه معناست؟ دایره این اصلاح‌طلبی تا کجاست؟ @rozaneebefarda ادامه👇
از آیندگان تا خبرآنلاین! مروری بر تکاپوی ژورنالیسم غربگرای ایرانی در عصر جمهوری اسلامی بخش دهم میان‌تیتر۱: خبرآنلاین؛ یا ؟ میانتیتر۲: آشنایی اجمالی با شبکه خبرنگاران خبرآنلاین [صفحه 1 از 2] 💥اختصاصی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 🔹 با تکیه بر پشتوانه نیروی انسانی و امکانات عظیم و هیاهوی رسانه‌ای، خود را به عنوان یک معرفی می کند. اما بررسی آماری تولیدات رسانه‌ای این پایگاه نشان می‌دهد که خبرآنلاین فاقد شاخصه ها و استاندارهای یک خبرگزاری است و این مجموعه به دلیل استفاده بی رویه و پرشمار از تولیدات خبری سایر رسانه‌ها، بیشتر به عنوان یک عمل می‌کند که البته تولیدات رسانه‌ای دیگران را به نحوی هوشمندانه و با سوگیری خاص خود، انعکاس می‌دهد. 🔻در بررسی آماری مندرج در نمودار پیوستی، میزان استقلال خبری این پایگاه از حیث انتشار اخبار دست اول و اختصاصی، مورد ارزیابی قرار گرفته است. 🔻خبرآنلاین خبرهای زیادی را از رسانه های داخلی مثل خبرگزاری ، ، ، ، و ... بازنشر می کند؛ امری که برخلاف روال رایج در خبرگزاری های حرفه ای ست. 🔹خبرآنلاین در سال 91 موافقت اصولی خبرگزاری را از هیئت نظارت بر مطبوعات گرفت. اما بر اساس نمودار زیر مشخص است خبرآنلاین بیشتر شبیه یک است تا یک خبرگزاری مستقل که وظیفه اصلی اش و تحلیل است. شاید به همین دلیل بوده است که برخی مطبوعات شناخته شده مانند ، این پایگاه را دانسته‌اند. 📊نمودار 7 : استقلال خبری خبرآنلاین ⭕️آشنایی اجمالی با خبرنگاران شاخص خبرآنلاین 🔻تولد با راه اندازی مطبوعات ایرانی، به صدر گره خورده است. انگلوفیل ها و فرانکفوفیل‌ها و بعدا آلمانوفیل‌های ایرانی، گرچه ابتدا به انگیزه ترقی و تجدد، دکان و دستکی در ایران راه انداختند و حتی با زیرکی در بیوت علما و حوزه ها و محافل مذهبی، کردند اما دیری نپایید که هوای تقلید کورکورانه از انقلاب فرانسه از یک سو و به قول جلال آل احمد، هوس لوتربازی از سوی دیگر، آنان را بر آن داشت که شمشیر را علیه دین از رو ببندند و این است که تاریخ مطبوعات ایران، وهن اولیای مذهب و آموزه های شریعت مقدسه، کم به خود ندیده است. جریان غربزده ایرانی در ساحت روشنفکری و عرصه رسانه‌ای، بعد از تجربه مشروطه و پیروزی انقلاب اسلامی، چاره را در آن دید که با و حفظ ، به فعالیت بپردازد. رد پای چنین راهبردی، از توصیه ملکم خان به آخوندوف گرفته تا ملکیان به حلقه کیان، قابل مشاهده است؛ آنجا که برای پرهیز از واکنش مردم متدین، توصیه بر حفظ ظواهر اسلامی و پوشاندن لباس تقدس بر تن آموزه های التقاطی به عنوان یک راهبرد مطرح می‌شود. مطرح شدن ایده از سوی ، به عنوان راهبرد سیاسی اعتدالگرایان، نسل روزآمد از همان راهبرد ملکم خان است که از صحنه سیاست تا رسانه، عمیقا بر کنش گری برجامیان، سایه انداخته است. تحقق ایده به عنوان آروزی دیرینه روشنفکری دینی، در عصر انقلاب اسلامی، در پوشش پیگیری شد و حلقه های فکری، سیاسی و مطبوعاتی به طور منسجم بدان متمرکز شدند. پروتکل های مبتنی بر ابهام استراتژیک اعتدالگرایان را بر آن داشته که پیام ها و منویات خویش را در لایحه های مختلفی بیان کنند و برای عملیات رسانه‌ای خود پروتکل هایی (گاه نانوشته) را مد نظر قرار دهند. لذا شما در مطالعه این طیف، کمتر مواجه مستقیم با اندیشه امام و رهبری می بینید اما در لایحه های زیرین و عمیق تر، اصطلاحات و پیامهای پیچیده دیگری القا می شود. نمونه بارز این رویکرد، در ادبیات و آثار آقای متجلی بود. از این رو گاه با اسلام ناب، در شکل های مخالفت و متفاوت، از جمله تردیدافکنی پیرامون مفاهیم اصیل، یا تطهیر اندیشه ها و عناصر مخالف یا تخریب جریان انقلابی و یا چهره های ارزشی، خاصه نشان داده شود. 🔻در بازخوانی کارنامه خرده جریان اعتدال و تیم رسانه‌ای آن خصوصا خبرآنلاین، لحاظ نکات پیش گفته، بسیار حائز اهمیت است. مرور کارنامه و روابط سیاسی و فعالیت های رسانه‌ای مستقل شبکه خبرنگاران خبرآنلاین دقیقا به همین دلیل داری اهمیت ویژه است که نمی توان آن را در ایجاد سمفونی رسانه‌ای اعتدالگرایان، نادیده گرفت! @rozaneebefarda ادامه👇
خطر تحریف سردار سلیمانی و علامه مصباح در قم مروری بر سخنان شائبه برانگیز آقای @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ⭕️ارائه تفسیرهای هرمنوتیک زده و اعتدالی از سیره و اندیشه سیاسی مجاهدان انقلاب اسلامی، از جمله خطرات بزرگی است که جبهه انقلابی با آن مواجه است. پیشتر رهبر معظم انقلاب اسلامی در مورد خطر تحریف سردار سلیمانی هشدار داده بودند و بر مسئله ایشان تاکید کرده بودند اما در ایام سالگرد ایشان با برخی موضع گیری های شائبه برانگیز مواجهیم که اگر نسبت آن حساسیت و دقت لازم صورت نگیرد، خطر تحریف سردار عزیزمان بسیار جدی است. 🔻همین وضعیت در مورد علامه مصباح نیز وجود دارد؛ برخی جریان ها و افراد که در زمان حیات ایشان بیشترین جفا را به آن عزیز را داشتند و بعضا در حذف اندیشه ایشان از جریان فکری کشور خواسته یا ناخواسته سهم داشته اند، امروز مرثیه خوان و بلکه علامه مصباح جلوه کرده اند! 🔹خطر تفسیر اعتدالگرایانه از سردار و علامه🔹 یکی از محورهای اصلی گفتمان تحریف، استفاده از و ارائه چهره ای فراجناحی و اعتدالی از بزرگان جبهه انقلاب است. صدالبته چون این حرکت خزنده در ابتدای راه قرار دارد، هنوز چندان صریح وارد نشده اما در صورت تغافل جریان انقلابی، ممکن است این تفسیرهای غلط تعمیق و بسط یابد. 🔹آقای واعظی چه میگوید؟ جناب آقای احمد واعظی ریاست دفتر تبلیغات در ۲۲ دیماه ۹۹ در سخنانی، ضمن تجلیل از آیت‌الله مصباح، به ذکر نکاتی پرداخت که مایه ابهام و ایهام است و بهتر آنکه علمای انقلابی، خاصه شاگردان علامه که به حق مفسران اصیل سیره و اندیشه ایشانند، نسبت بدان حساسیت لازم را به خرج دهند تا باب برداشت های غیردقیق و نادرست بسته شود. 🔹آقای واعظی، چنین گفته است: 🔻 چنین شخصیت هایی [مثل سردار سلیمانی و علامه مصباح] برای حوزه های علمیه سرمایه هستند و باید بدون این که شخصیت شان شود، واقعیت وجودی شان معرفی گردد. از معاندین و دشمنان انتظار می رود که این چنین سرمایه سوزی و هجمه داشته باشند و سعی کنند که شخصیتی مثل ایشان را خدشه دار کنند اما از دوستان گله است که عده ای با کج سلیقگی، بسیار کوشا هستند که را وارد منازعات حزبی و جناحی کنند و به دنبال آن هستند که ایشان در تاریخ زندگی شان چه سخن و چه موضعی داشته است؛ این حرکت، سرمایه سوزی است. نباید یک شخصیتی را که هم منش، هم رفتار، هم عملکرد، هم دیدگاه و هم وجودش برای همه ملت و نظام و همچنین سرباز واقعی ولایت، نظام و امت اسلامی بود را در ، و محدود کرد. علامه مصباح ها و سردار سلیمانی ها سرمایه های وجودی فرهنگ ما هستند همه ما باید بکوشیم تا شخصیت هایی مانند آیت الله مصباح یزدی و سردار سلیمانی که بزرگ و سرمایه های وجودی فرهنگ ما هستند، برای ملت و نسل های بعدی بمانند و الگو شوند. 🔶حاشیه روزنه در بیان جناب آقای واعظی؛ به نوعی تلاش شده چهره ای فراجناحی از این دو عزیز ارائه شود که به ادبیات اعتدال نزدیک است. جالب آنکه ایشان برای مخالفان دیدگاه خود، از برچسب کج سلیقگی و مخدوش کنندگان چهره علامه و سردار و از بین برندگان سرمایه های ملی، استفاده کرده است. سوالی که مطرح است آنکه شما بعنوان رئیس دو دوره ای بزرگ ترین و با امکانات ترین نهاد حوزوی، در یک سال گذشته در ترویج این سرمایه وجودی چه خروجی خاصی ارائه کرده اید؟ در مورد علامه مصباح در دو دوره ریاست تان، چقدر از افکار و آثار ایشان در دفتر بهره برده اید؟ مگر رهبری معظم انقلاب اسلامی دفتر تبلیغات را به بزرگانی مانند علامه مصباح ارجاع نداده بودند؟ بفرمائید چقدر به ایشان و آثار شان مراجعه کرده و از این سرمایه استفاده کرده اید؟ در مورد سردار سلیمانی نیز باید واقعیت وجودی ایشان بیان شود. آنگونه که رهبری معظم فرمودند: ⭕️یک نکته‌ی مهم این است که در مسائل داخل کشور -چون این حرفها غالباً ناظر به مبارزات منطقه‌ای و فعّالیّتهای منطقه‌ایِ او بود- اهل حزب و جناح و مانند اینها نبود، لکن بشدّت انقلابی بود. انقلاب و انقلابیگری خطّ قرمزِ قطعیِ او بود؛ این را بعضی‌ها سعی نکنند کم‌رنگ کنند، این واقعیّتِ او است؛ ذوب در انقلاب بود، . در این عوالم تقسیم به احزاب گوناگون و اسمهای مختلف و جناحهای مختلف و مانند اینها نبود امّا در عالَم انقلابیگری چرا، بشدّت پایبند به انقلاب، پایبند به خطّ مبارک و نورانیِ امام راحل (رضوان الله علیه) بود. 18/10/98 🔻جهت توجه جناب واعظی باید گفت؛ جریان انقلابی نسبت به کمرنگ کردن ویژگی سردار و علامه مصباح، التفات و دقت دارد. بازنمایی انقلابیگری آنان، برداشت جناحی نیست، عمل به توصیه حکیمانه رهبری است. ایشان اگر واقعا دغدغه تحریف دارد بهتر است با مصادره و تحریف بزرگان انقلاب توسط مقابله کند. @rozaneebefarda
فیلم مناظره آقایان و منتشر شد @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ‌ ⭕️متن و فیلم مناظره مزبور را در ذیل ببینید: 📄 متن مناظره👇 hawzahnews.com/news/946803 📹 فیلم مناظره:👇 hawzahnews.com/xb4n9 🔶حاشیه روزنه آنگونه که قبلا تصریح شد، اصل این مناظره در جهت ، امری مطلوب و پرثمر است. در این زمینه نکاتی قابل ذکر است: ◾️محتوای گفتگو بهترین مستند برای شناخت میزان علمیت و رویکرد علمی جناب آقای علوی و طیف فکری/حوزوی همگرا با ایشان است. ◽️همانطور که پیش‌بینی می‌شد، در این مناظره مدعاهای مطروحه در با دوباره به صورت کاملتر و عمیقتر بازتکرار شد و از جهات متعدد قابل نقد و ارزیابی علمی است. 🔸نکته مهم در تحلیل این گفتگو آنکه، با تکیه بر محتوای این مناظره، منتقدان جناب آقای علوی، تمام فحول و را شامل خواهد بود! 🔹در این گفتگو نشانه‌هایی وجود دارد که اثبات می‌کند رویکرد فقهی جناب آقای علوی بیش از آنکه به نزدیک باشد، به نزدیک است! ⭕️جناب آقای علوی مطالب چالش‌برانگیز و مهمی را با ادبیاتی خاص(توأم با ) مطرح کرده که تحلیل و بررسی مجزای هر کدام از آنها می‌تواند موضوع بررسی‌های علمی مستقل توسط متخصصان فن قرار گیرد. از آنجمله: ▫️جایگاه شناسی روایات شریفه در استنباط، علم امام(ع)، عصمت، مبانی اصولی متیقن مشهور امامیه، مبانی فقهی فقه جواهری، مهدویت، سیره عقلا و حجیت عقل، خطابات قانونیه، جایگاه عقل و عرف در اجتهاد، فلسفه علم، فلسفه دین، فلسفه اقتصاد و... . ▪️روزنه با افتخار برای بازنشر دیدگاه‌های فضلای ارجمند در ارزیابی علمی محتوای این مناظره آمادگی دارد. @rozaneebefarda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تطهیر تروریسم در ادبیات سیاسی برجامیان روزنه با موضوع واقعه /۷ ▫️روحانی: غنی‌سازی ۶۰ درصد پاسخ به جنایت نطنز است! 🔹راه‌اندازی IR-6 و غنی‌سازی ۶۰ درصدی پاسخی به شرارت‌ها بود. اگر صهیونیست‌ها بر علیه ملت ما توطئه کردند، پاسخ خواهیم داد؛ اولین گام همین بود. 🔹می‌خواهید ‌در مذاکرات دست ما خالی شود ولی دست ما پر است. دو تا دست شما را بریدیم؛ یک دست با IR-6 و یک دست را با غنی سازی ۶۰ درصد زدیم. 🔶حاشیه روزنه حسن روحانی که در موضع‌گیری بر اساس تئوری سریع القلم، تبحر ویژه دارد، می‌گوید: «غنی سازی 60% پاسخ به جنایت نطنز بود»! این یعنی انتقام ما و برخورد متقابل ما فقط همین بود! این مواضع(فارغ اراده و نیت گوینده) برای غربی‌ها این پیام را خواهد داشت که: «همه چیز تحت کنترله! بزنید! هیچ انتقامی در کار نیست!» با یک جمله «انتقام یک جنایت» را به «راه اندازی چند سانتریفیوژ» تقلیل داد! درحالیکه غنی سازی 60% طبق ماده 4 معاهده بین المللی NPT حق همه کشورهاست! یعنی این! رهبر معظم انقلاب اسلامی پیشتر بارها پیرامون خطر تحریف و نسبت آن با تحریم، هشدار داده‌اند. اکنون وقت آن است که حوزه علمیه قم به میدان بیاید برای مقابله با تحریف. تا ماهیت واقعی غرب‌گرایان داخلی و تحریفات شان برای مردم افشا نشود، نمی‌توان انتظار تصمیم درست و انتخاب دقیق از آنان داشت. @rozaneebefarda
▫️روایت جالب صادق خرازی، از گفتگوی روحانی و رهبری پیرامون موضوع @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️معاون وزیر خارجه دولت اصلاحات: در روزهایی که روحانی رئیس جمهور منتخب بور و هنوز مستقر نشده بود، در جلسه‌ای نزد رهبر انقلاب صحبت‌هایی در مخالفت با حضور ایران در سوریه کرد. رهبر انقلاب در جواب فرمودند: شما حالا از راه برس، کمی با مسائل از نزدیک آشنا بشو، بعد نظر بده. 🔶حاشیه روزنه این قبیل روایت‌ها نشان می‌دهد که سخنگوی محرمانه‌های شخص روحانی است و فقط نظرات شخصی خود را بیان نکرده است! دقیقا به همین‌ دلیل است که دامنه ماجرای را نباید به نیروهای پایین دست و درجه دوم چون ظریف و آشنا تقلیل داد و باید بیش از این پادوهای سیاسی، به دنبال دانه درشت ها و طراحان پشت صحنه بگردیم! شخص روحانی در ماجرای متهم ردیف اول است. ژست انقلابی برآمده از روحانی شاید برای فریب بخشی از افکار عمومی به کار آید اما موجب نخواهد شد که اهل تحقیق از نهضت پرسش‌گری پیرامون کارنامه آشفته و سوال برانگیز او در امور مربوط به ، منصرف شوند! او قبل و بعد از ماجرای پیچیده ، در پرونده‌های مختلفی درگیر بوده و شاید اکنون برای بازخوانی همه آن پرونده‌ها(از جمله ماجرای مذاکرات پنهانی با عوامل رژیم غاصب در فرانسه که افشا کرد و تبرئه شد) وقت مناسبی باشد. و باند نفوذیهای درز دهنده اظهارات ضدامنیتی او(که به تصریح وی شامل نظرات کارشناسی اش بوده!!) جای خود دارد ولی هرگز نباید موجب آن شود که از لایه‌های پیچیده‌تر ماجرا غفلت کنیم. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
توئیت لاریجانی و یک چالش! آقای لاریجانی، شجاع باشد و نام را ! 🔹علی لاریجانی: کسانی که پیروزی خود را در کاهش مشارکت مردم در انتخابات می‌بینند و بزرگترین هراس‌شان حضور مردم پای صندوق‌هاست؛ هرچه باشند نیستند! شجاع باشید و بگویید: اگر مردم بیایند؛ ما شکست خواهیم خورد. 🔶حاشیه روزنه تا جایی که تاریخ به یاد می‌آورد، این اعتدالیها بوده‌اند که بدلیل و محاسبه سبد رأی سنتی قلیل خود، همواره روی کاهش مشارکت و مشارکت حداقلی، حساب باز می‌کرده‌اند! ▫️رهبر معظم انقلاب اسلامی، در دیدار با جمعی از حوزویان(۸۸/۴/۳۰) به نقل خاطره جالبی پیرامون اصرار برخی سیاسیون به می‌پردازند. به نقل یکی از حضار، رهبری در مقام دفاع از عدم تغییر رویه‌سیاسی خود نسبت به ضرورت مشارکت حداکثری، تأکید داشتند: من نه‌تنها در این انتخابات بلکه در گذشته هم معتقد و مُصر بر مشارکت حداکثری مردم در امور از جمله مشارکت حداکثری در انتخابات بودم. ایشان استناد کردند به اختلاف دیدگاهی که بر سر این قبیل موارد با برخی از آقایان داشته‌اند و در جلسات متعدد روی آن بحث کرده‌اند؛ برای مثال اشاره کردند ظاهراً به دوره‌ی دوم انتخاب آقای خاتمی و گفتند: من مثل سابق، اعتقادم این بود که باید مشارکت بالا باشد و بر آن اصرار داشتم، اما برخی از آقایان همیشه با آن مخالف بودند و معتقد بودند که لازم نیست مشارکت مردم در انتخابات بالا باشد؛اگر ده دوازده میلیون هم شرکت کنند رئیس‌جمهور مورد نظر ما انتخاب می‌شود! @rozaneebefarda
حمله گازانبری لاریجانی به جلیلی! جهت اطلاع آقای لاریجانی باید عرض شود که: نتیجه شده همین وضع اسف‌بار اقتصادی که می‌بینیم! آیا مقصر شرایط امروز که کارد را به استخوان مردم رسانده، عاملی غیر از و بوده است؟ اجمالا باید تاکید شود که رهبری معظم انقلاب اسلامی، را مصداق کسانی دانستند که کشور را به لبه پرتگاه بردند و مرتکب شدند! از مشاور رهبری که داعیه‌دار پیروی از ایشان است، بعید بود که بیانات ایشان را علنا در مدار قرار دهد و در مورد ضربه به نظام، جای شهید و جلاد را عوض کند! ضمنا! آقای برادر لاریجانی جان! ۱. ۲. ۳. شوخی گرفتن سرنوشت مردم ۴. مواضع خطرناک ۵. یار کمکی و این قبیل تعابیر؛ مصداق و است! اگر طرفداران شما مرتکب چنین خبطی شوند، مردم به حساب میزان دانایی و ادبیات رادیکال شان می‌گذارند اما وقتی یک کاندیدا آنهم با ادعای اعتدالگرایی، بخواهد خودش و برچسب به کاندیدای دیگر باشد، بسیار برای مردم منزجر کننده است؛ اصلا جذاب نیست! یا مشاوران رسانه‌ای رادیکال‌ را عوض کنید یا روش تان را! قبلا این بیراهه را پیموده؛ و ره به جایی نمی‌برد! راستی! جنابعالی که مدعی مدیریت و تدبیر هستید، بجای نفی دیگران، برنامه و طرح ایجابی خودتان را بیان کنید! رأی سلبی در این دوره، چندان نمی‌تواند دستگیر کسی باشد؛ حتی برنامه صرف هم کافی نیست! مردم در این دوره فقط به برنامه با پشتوانه کارنامه رأی خواهند داد. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه ۲ از ۲] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
روزنه
اقدامات باند ظریف (شورای راهبردی) پزشکیان و مسئله‌ی تحریک گسل های قومیتی و مذهبی! اگر شیعه باشید ا
دفاع از ظریف با ژست انقلابی‌گری؟! در شرایطی که ظریف با آن کارنامه سیاه و خسارت‌بار با همراهی یک حلقه مخوف غربگرا(بجز معدود افراد شورای راهبردی که اصیل اند) به دنبال چینش دولت جدید است و در حالی که ظریف علنا از پروژه حلقه رادیکال غربگرا برای استیلای اقلیت‌ها بر کشور امیرالمؤمنین علیه‌السلام خبر داده است یک عده معدود پیدا شده‌اند که به مجیزگویی ظریف مشغول‌اند! آنهم با ادعا و ژست انقلابی‌گری! این افراد که مدت ۲ سال است به صورت هدفمند خود را در جاسازی کرده‌اند، دو طیف‌اند؛ برخی هستند که سرنخ‌شان دست حلقه‌های بیرون‌حوزوی است. برخی دیگر اما دودوزه‌باز و مرموز و منحرف سیاسی‌اند. اینها با هدف موقعیت‌شان را به مدد در دل جبهه انقلابی حفظ می‌کنند برای ضربه زدن در . یکی از بزنگاه‌ها همین حالاست! هر کسی که حساسیت امت حزب‌الله نسبت به بر سر کارآمدن کابینه غربگرا را تضعیف کند یا جاده‌صاف‌کن آن حلقه مخوف غربگرا (که پستوی دولت جدید جا خوش کرده) باشد، قطعا و حتما انقلابی و حزب‌الهی نیست؛ اینها در بهترین حالت ساده‌لوح و آلت دست همان حلقه غربگرا هستند و در حالت بدبینانه مارهای خوش خط و خالی که تا بن دندان به مبانی غرب وحشی باور دارند اما بنا به اقتضای شرایط و شاید مأموریت شان، فعلا ژست انقلابی‌گری می‌گیرند! همین دو سه سال اخیر چندین نفر از این جماعت تشت رسوایی شان از بام افتاده و علنا علیه ولایت شمشیر کشیدند و آن طرف غش کردند و البته از سوی اربابان‌شان بی‌مزد هم نماندند! خلاصه آنکه در دولت جدید، یکی از خوابهایی که باند غربگرا برای جریان حزب‌اللهی و خصوصا حوزویان دیده استفاده از همین عناصر مفلوک و مرموز است. بیش از پیش باید مراقبت کنیم. پ.ن حفظ احترام رئیس‌جمهور منتخب محفوظ است زیرا رأی و نظر اکثریت مردم احترام دارد. یکی از شگردهای نخ‌نمای این باند غربگرای پستونشین همین است که خود را پشت سر رئیس‌جمهور پنهان کند! از قضا سخن در همین است که وجود این باند مخوف، که خود را بعنوان بین رئیس‌جمهوری با نخبگان و مردم تحمیل کرده، بزرگترین بی‌حرمتی به رأی مردم و شخص رئیس‌جمهوری منتخب است! @rozaneebefarda