eitaa logo
روزنه
6.5هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
271 فایل
دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر ارتباط با ادمین @M_shahidani
مشاهده در ایتا
دانلود
آنگونه که پیش‌بینی می‌شد، تیم عمليات روانی برجامیان علیه حوزه فعال شده است! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 ▫️حضراتی که باعث و بانی این وضعیت هستند تحویل بگیرند! تدابیر مضرّه دولت بی‌تدبیر علیه حوزه، گاهی با بی‌تدبیری برخی متولیان حوزوی و سکوت نابهنگام برخی نخبگان حوزوی، تکمیل می‌شود! ▫آنچه حراج می‌شود، آبروی روحانیت مجاهد و مردمی است که در ۸سال اخیر با سیلی روی خود را سرخ نگه داشته است! ▫ماشالله به غیرت، غرور و عزت نفس بدنه انقلابی و مردمی حوزه که چند روز است در گروه‌های طلبگی، نسبت به تله انتخاباتی و عملیات روانی دولت روحانی، فریاد اعتراض شان بلند است. ▫درعین حال از نخستین ساعات واریز وجه، پویش های مختلفی پیرامون بازگشت وجه و هزینه‌کرد آن در امور عام المنفعه شکل گرفته و تاکنون تعداد زیادی از طلاب وجوه را به این جهت اختصاص داده‌اند که ادامه هم دارد. ▫طبعا طلاب نه مثل اربابان شوآف رسانه دارند برای رساندن اعتراض و پویش جهت‌دهی وجوه به سمت محرومیت‌زدایی و نه به دلیل گستردگی و پراکندگی پویش های خودجوش، فعلا امکان اطلاع‌رسانی جامع در مورد آن وجود دارد؛اما تاهنگام نشر اخبار پویش های اعتراضی طلاب، اسناد پول‌های کلان دریافتی خود از نهادهای مختلف داخلی برای پروژه خاطرات دروغین کارگزاران پهلوی یا پول‌های دریافتی بابت ساخت ۹۲ یا پول‌های مناطق آزاد را منتشر کند! ▫روحانیان نیاز به افاضات و مزدور رسانه‌ای روحانی ندارند؛ بوقتش بلدند را توی صورت شان برگردانند و سیلی سخت را بر صورت شان بنشانند.منتظر بمانید! @rozaneebefarda
بازتاب دیدگاه‌های مخاطبان روزنه/۱۶ 🔹علی سجادمنش: سلام عليكم اگر سر و صداى بى خودى کانالهاى منسوب به حوزه، همچنين اعتراضات طلاب نبود، اين مسئله عمومى نميشد. در جدال رسانه اى هميشه بازنده هستيم هيئت مديره استقلال به بازيكان تيم استقلال مبلغ 20 هزار دلار هديه دادن تا روحيه بگيرن👇 https://www.ghatreh.com/news/nn58549561/هزار-دلار-جیب-بازیکنان-استقلال اما شما اصلا اطلاع داشتيد؟ اين طلبه هاى به اصطلاح انقلابى، نه اعتراضاتشون به جاست نه سكوتشون 🔶پاسخ روزنه ضمن تشکر از اظهارنظر جنابعالی ۱.اطلاع رسانی پیرامون ۲میلیونی_روحانی توسط خود نهادهای رسمی حوزه انجام گرفت و نه کانال های حوزوی! ۲. حذف از کادرکس طلاب و پیامک مجدد و درج عنوان افطاری رئیس‌جمهور(!!) به حواشی دامن زد و حساسیت بیشتری ایجاد کرد. ۳. همزمان با اطلاع رسانی در کانال‌های مالی حوزوی(که به طرز قارچ گونه رشد یافته)، برخی اکانت های حوزوی در فضای صفحات شخصی خود، خبر را بازنشر و نسبت به آن اعتراض کردند. ۴. در مورد ماجرای اخیر، کانال‌های خبری/تحلیلی منسوب به حوزه در اقدامی هوشمندانه و هماهنگ از ضریب خبری به ماجرا پرهیز کردند. ۵. پس از رسانه‌ای شدن ماجرا، برخی کانال‌های تحلیلی از جمله روزنه، نسبت به حواشی احتمالی ماجرا و سناریوهای محتمل برجامیان برای طراحی عملیات روانی علیه حوزه مقدسه هشدار دادند. متن یادداشت مزبور به تاریخ ۴ اردیبهشت را در ذیل بخوانید: https://eitaa.com/rozaneebefarda/7916 ۶.توئیت از عناصر رسانه‌ای برجامی و سازنده مستند روحانی در موضوع افطاری، و اشاره به اعتراض طلاب آنهم پیش از رسانه‌ای شدن اعتراضات طلاب، نشان داد که خبری شدن یا نشدن ماجرا چندان دخلی در اجرای عملیات روانی برجامیان علیه حوزه ندارد! چه اینکه در موارد مشابه نیز، آنان در فقدان هر نوع عملیات رسانه‌ای حوزوی، روایت ناجوانمردانه خود را پیش بردند و به حیثیت حوزه مقدسه هجوم آوردند. ۷. اعتراض به این اقدام دولت که ریشه در سیره سلف صالح و سنت های اصیل حوزوی در باب عزت نفس روحانیت دارد، ربطی به یک جریان حوزوی خاص ندارد و شامل طیف های مختلف فکری و سیاسی حوزوی و تقلیل آن به جریان انقلابی، حقیقتا اجحاف است. قطعا و حتما جامعه حوزوی اجازه ضربه به اعتبار هزارساله خود و فاصله اندازی احتمالی با مردم را نخواهد داد. ۸. ماجرای جایزه به بازیکنان استقلال و... ربطی به ما نحن فیه ندارد. پرداخت پول به حوزه باید محترمانه، متعارف و بدون شائبه سواستفاده جریان غربگرا(که عامل اصلی وضعیت معیشتی دشوار فعلی است) صورت پذیرد. چنانچه مبلغی با عنوان بسته معیشتی از طریق نهادهای معتبر حوزوی به روحانیان عزیز تقدیم می‌شد و در آینده هم انجام شود، نه تنها محل نقد نیست که کاملا بجاست. ۹. برخلاف فرمایش جنابعالی، حوزه بیدار و هشیار قم گرچه در مواقعی به دلیل مراعات مصالح عالیه تشیع، ممکن است موقتا زبان به کام بگیرد و صورت را با سیلی سرخ نگه دارد، اما به وقتش شمشیر را در حمایت از انقلاب اسلامی، رهبری عزیز، مراجع معظم، مردم نجیب و شریف، از رو خواهد بست. اگر حوزه سکوت و فریاد را بلد نبود، چرا همه مستکبران عالم و دنباله‌های داخلی آنان نسبت به حوزه علمیه و خصوصا قم تا این اندازه دارند؟ از چه رو در سال ۹۶ بخاطر فعالیت تمیز و تشکیلاتی طلاب، داد روحانی بلند شد و زبان به هجو و اهانت به روحانیت باز کرد؟ @rozaneebefarda
پریشان احوالی دهباشی از یک و فرار از پاسخگویی نسبت به پروژه‌های پرپول! @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آقای که بعد از توئیت موهنش پیرامون اعتراض به ، پاسخ های درخوری دریافت کرد و با موج فیش‌های واریزی طلاب مجاهد مواجه شد، بجای عذرخواهی از تردیدافکنی پیرامون و طلاب ارجمند، جوابیه یکی از روحانیان معترض را بهانه قرار داده و در عین حال به طرز هنرمندای از پاسخگویی پیرامون پروژه‌های میلیاردی که از قبل بیت‌المال دریافت داشته، فرار کرده است. مشخصا بار دیگر از دهباشی می‌پرسیم؛ بابت پروژه‌های تاریخ شفاهی رجال پهلوی(بخوانید تحریف نامه و تطهیرنامه عمله طاغوت) از کدام نهادها(چون از دو نهاد هم فراتر است) دقیقا چند میلیون یا میلیارد یا بیشتر گرفته‌ای؟! آقای مناعت طبع! طبیعی است که ما و هر مخاطب دیگری از پولی که تو گرفته‌ای سند ندارد. دانسته های اهل اطلاع را به کناری وامیگذاریم و تو را به وجدان خودت وا می نهیم؛ خدایی چند گرفته‌ای برای آن پروژه کذایی که آمریکا گردی و اروپاگردی بسیار هم چاشنی اش بود! بعد از انجام، این پروژه را به چند نهاد فروختی؟ مشخصا می‌پرسیم؛ چرا فروش راش ها به کتابخانه ملی با درایت و هوشمندی مدیر وقت به سنگ خورد؟! برای مستند چطور؟ آیا پول گرفته‌ای یا نه؟ در دوران مسئولیت بی‌ربط به پیشینه و سوادت، در مناطق آزاد چطور؟ پولی گرفته‌ای یا خیر؟ خودت بگو و شفاف سازی کن! اگر گرفته‌ای، چند؟ چقدر از پول‌های پروژه‌ای را تا کنون به هلال احمر و بهزیستی داده‌ای؟ فیش‌هایش کو؟ اگر واقعا در تمام این مدت مجانی و قربه الی الله کار کرده‌ای که واقعا جای تقدیر و تجلیل دارد و شما را باید بعنوان نمادی از نیروهای جهادی جمهوری اسلامی معرفی کنند! خلاصه اینکه حالا شما آن را از آن به قول شما ناشناس(!) به دل نگیر! اصلا شما هر چه که دلت می‌خواهد باشی، همان! لطفا شفاف سازی کنید پیرامون پول‌های بی زبان که از بیت‌المال المسلمین (البته برای انجام پروژه‌ها) و اگرچه به برکت روابط با اهل سیاست، دریافت کرده‌اید! طلاب و روحانیون برادری شان را ثابت کردند، منکر مناعت طبع شان که شما باشی، هم قبول کرده که در مورد آنان اشتباه فکر می کرده یا فضاسازی بی‌جا و ناجوانمردانه کرده! حالا نوبت شماست.... بسم الله الرحمن الرحیم @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
8.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 وقتی برای رأی آوری برای مردم ! اعترافات سازنده فیلم تبلیغاتی روحانی به سناریونویسی و ترفندهای تبلیغاتی که موجب رأی روحانی شد. برای تحقق ، باید منتظر ترفندها و سناریوهای جدید باشیم.... @rozaneebefarda
بازهم هجمه ناجوانمردانه علیه حوزه! یک نفر ادعا می‌کند حوزه علمیه [و در توضیحات ذیل توئیت ادعا می‌کند شخص آقای ] برای ورود طلاب به حوزه به طور گلدکوئستی جایزه گذاشته، هم این ادعا را بازنشر می‌دهد و عجیب آنکه رفقای حوزوی دهباشی همچنان در نهادهای عالی حوزوی برو بیا دارند و خود را به عنوان نماینده و مدافع انحصاری حوزه سنتی می‌نمایانند! و هیچ اعتراضی نسبت به این قبیل خبرسازی های از آنها نمی‌بینیم! و عجیب‌تر آنکه هیچ کس نیست از این حریم شکنان، در محکمه عدل، یقه گیری کند که اینقدر به پیکره اعتبار این حوزه مقدسه ضربه نزنند. وقتی اتهامی اینچنینی مطرح می‌شود و هیچ برخورد و واکنش متناسبی در پی ندارد، چه تضمینی هست برای توقف این قطار بی‌مهار تخریب و توهین علیه حوزه قم. و از یادمان نرود که همچنان و همیشه، آبروی حوزه و روحانیت، تنها سرمایه ماست که تبلیغ و تحقق دین در جامعه، سخت وابسته بدان است... حالا باید دید آیا که هزاربار خطرناک تر از حسین دهباشی هستند، روند حضور موثر شان در برخی مراکز تصمیم‌ساز حوزوی کند می‌شود یا خیر؟ باید دید آیا با امثال دهباشی برخورد متناسبی، ولو در حد یک مطالبه جدی از منبع این اتهام زنی ها، صورت می‌گیرد یا خیر؟ باید دید کدام جریان در دل حوزه به تخریب حوزه راضی می‌شود و در هنگام برخورد با تخریب کنندگان، با القای ترس و تردید، موجب محاسبات نادرست برای متولیان حوزوی می‌شود. باید دید... اما از یاد نبریم که این تخریب‌ها در کاهش ورودی حوزه، بی تاثیر نیست. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
مروری بر دیدار جنجالی با آيت‌الله العظمی خوئی انتشار به مناسبت سالگرد شهادت آيت‌الله صدوقی @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 آبان‌ماه 57 به روزهای پایانی اش نزدیک شده بود که پهلوی همزمان با و به همراه مادر، دو فرزند و رئیس دفترش ٬ راهی شد. برای دیدار با او به محل اقامتش-قصر جادریه- رفت اما جهت گیری اخبار منتشره نشان داد که مقصود اصلی از سفر٬ دیدار با برخی مراجع تقلید و سوء استفاده از وجه مقدس آنان بوده است. رادیو و تلویزیون ایران اعلام می‌کنند که «شهبانو پس از زیارت و انجام نماز در جوار مرقد مطهر حضرت علی (ع) از کسالت حضرت آیتالله آقای حاج سید ابوالقاسم موسوی خویی مرجع عالیقدر جهان تشیع اطلاع حاصل کردند و از ایشان عیادت فرمودند. مرجع عالیقدر شیعیان جهان ...[ طی این دیدار ]... برای حفظ و بقای استقلال ایران و رفاه و آسایش مردم تنها کشور شیعه اثنی عشری  کردند.»  انعکاس جهت دار اخبار دیدار به مدت کوتاهی با خبری مبنی بر «اهدای یک انگشتر توسط آیت‌الله خوئی به همسر شاه» حکایت دارد. این ملاقات در اوج تنفر ملت از پهلوی و در حالی صورت می گیرد که با شهادت آیت الله سید مصطفی خمینی در اول آبان ۵۶ جرقه انقلاب اسلامی زده شده و به دنبال آن در مجالس چند هزار نفره مسجد اعظم قم و مسجد ارک تهران علنا نام امام با سلام و صلوات مطرح شده و به دنبال آن با انتشار مقاله موهن روزنامه اطلاعات علیه امام، تظاهرات ها و درگیری های خونین رخ داد و چهلم‌های سلسله وار را در شهرهای مختلف در پی داشت. حضور میلیونی مردم در نماز عید فطر تهران (سیزدهم شهریور)، کشتار خونین مردم در در میدان ژاله، اعتصاب کارکنان شرکت نفت و اعتصاب مطبوعات٬ رژیم را در آستانه سقوط قرار داده بود و شاه در نطق تلویزیونی 14 آبان گفته بود که صدای انقلاب مردم را شنیده است! در چنین شرایط پیچیده ای تئوری پردازان پهلوی به دنبال تمسک به چهره های دینی بودند تا ذهنیت مردم را تغییر داده٬ سقوط را به تاخیر اندازند.   انتشار خبر ملاقات فرح با آیت الله خویی، واکنش انقلابیون و خصوصا علمای انقلابی حوزه را در پی داشد. که در میان علمای بلاد چهره ای برجسته است و همگان او را به فضل و اخلاق می شناسند٬ یک روز پس از انتشار خبر دیدار، تلگرافی بسیار صریح و مختصر به مرجع بزرگ نجف ارسال می کند:  «حضرت آیت‌الله الخویی دامت بقائه قَد اَذهَبَت طَیّباتُکُم، ما هکذا الظّنُّ بکُم صدوقی 20/ذی‌الحجه/98» دو تن از مراجع مشهور ساکن در مشهد٬ آیات قمی و سید عبدالله شیرازی نیز نسبت به این دیدار واکنش منفی بروز دادند و همچنین علمای شیعه در برخی کشورهای اسلامی از جمله پاکستان (که آیت الله خویی در آنجا مقلدان زیادی داشتند) نیز با ارسال نامه به محضر ایشان توضیح خواستند. طلاب و روحانیون سراسر کشور نمایندگان آیت الله خویی را به شدت تحت فشار و سوال قرار دادند. اما از همه مهم تر بیانیه ای بود که با امضای فضلا و طلاب حوزه علمیه قم٬ ضمن بی سابقه دانستن چنین دیدارهایی٬ به شهریه آیت الله خویی پرداخته و چنین نوشتند: «به حکم وظیفه الهی و وجدانی خود تصمیم گرفته‌اند به عنوان ابراز مخالفت با این عمل و تا روشن شدن بیشتر جریان این دیدار، از گرفتن شهریه آقای خویی امتناع نمایند.»  برخورد متین تبیین‌گرانه آیت الله خویی از دامن زدن بیشتر به اختلافات پیشگیری کرد و ایشان در پاسخ مکتوب و تلفنی و با صدور اعلامیه، اعلام کرد که این دیدار بدون اطلاع قبلی صورت گرفته و ایشان در آن نسبت به کشتار مردم و تبعید علما توسط رژیم، تذکر داده است. مطالبی که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و انتشار اسناد ساواک، کاملا تایید شد. البته ماجرای هدیه دادن انگشتر گرچه آن زمان تکذیب شد اما در سال‌های اخیر (که البته سابقه خلاف‌گويی فراوان دارد) دوباره آن را به طور قاطع مطرح کرد که توسط منتشر شد! و البته اطرافیان و شاگردان آیت‌الله العظمی خوئی نیز تا کنون آن را تکذیب نکرده‌اند! این ملاقات غیرمترقبه چالش برانگیز که در ادبیات رژیم شاه به عنوان دیدار معرفی شده بود، با اعتراض ها و پرسش گری های سازمان یافته علمای متعهد مواجه شد و دقیقا همین واکنش ها بود که به برخورد پدرانه و حکیمانه آیت الله خویی ضمیمه شد و امکان هر نوع سو استفاده و را از بین برد. گرچه نمی توان و نباید وقایع تاریخی را به صورت بی ضابطه بر حوادث واقعه تطبیق کرد اما مطالعه تاریخ هایی را در پی خواهد داشت که از تکرار تجارب تاریخی تلخ درس بگیریم. گذشته از کم و کیف واقعه دیدار فرح با آیت الله خوئی که هنوز جای تحقیق و بررسی تاریخی دارد، با این بسیار حائز اهمیت است! 🔘روزنه: https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه 2 از 2] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه ۲ از ۲] تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. @rozaneebefarda
زندگی بر دهانه آتشفشان در ستایش انقلاب اسلامی [صفحه ۲ از ۲] پرونده ویژه روزنه/۳ @rozaneebefarda 🔻🔻🔻 تنها بازخوانی محققانه سلوک سیاسی-اجتماعی مطهری است که از تصویرسازی های تحریف شده در مورد مطهری پیش گیری خواهد کرد. چه اینکه این روزها تلاش هایی صورت گرفته برای مصادره یا تحریف مطهری؛ نمونه اگر بخواهید خاطرات (همان ) که توسط و با پول بیت المال مسلمین در داخل چاپ شد و در آن مطهری را تلویحا درباری نامیدند و بلکه درباری شدن امثال نصر(که پدرش درباری بود) را به توصیه او دانستند! یا چنان که در مهرنامه و سیاست نامه خواست تصویری و به سان از مطهری ارائه دهد و او را که اسوه انقلابیون بود، در مقابل آنان جا بزند! برداشت های آکنده از زمان پریشی و تحریف، چونان که در یادداشت های پراکنده امثال می بینیم نیز نسبت روشنی با حقیقت مطهری ندارد و لذا تلاش نافرجام دوستانش در برای جا زدن مطهری در زمره حلقه ، نیز ناروا و بیراه است(چه اینکه جناب جعفریان خود بهتر می داند مطهری با کدامین انگیزه و با کدامین شرط و شروط که همه در خدمت به سربازان نهضت امام بود، حضور موقت در دارالتبلیغ را پذیرفت) مطهری اما برخلاف بافته های اغیار، نه چونان شریعتی و بازرگان التقاطی است و نه آنچنان که نصر و سایر درباریان به دروغ در پی القای آنند، درباری است! و نه آنچنان که آرزومندند و تلاش مذبوحانه شان را در این جهت بکار بسته اند، اعتدالی است! اسوه های اعتدالی ها نه امثال مطهری که به حق کسانی مانند است. کسی که از ابتدای نهضت امام تا پایان، سیاست یک به نعل و یکی به میخ را در پیش گرفته بود و آنچنان می نمایاند که نبود و آنچنان بود که نمی نمود! همین است که شریعتمداری و نهضت آزادی هر دو در آستانه پیروزی بر طبل تفرقه در صفوفق انقلابیون کوفتند و به بهانه حفظ قانون اساسی مشروطه، آخرین تلاش ها را برای حفظ سلطنت و شاه به کار بستند! مطهری صریح بود، گرچه در ترویج حق، راه تعامل را نمی بست و با پیروان مکاتب باطل گاه ساعتها وقت گرنمایه به گفت و گو خرج می نمود اما، او کسی نبود که پیشه کند و به اقتضای منافع شخصی یا باندی، از حق گویی کوتاه بیاید. این بود که در کارنامه مطهری، همواره مواجهه های جدی با جریان های فکری مختلف را می بینیم؛ گاه با پورداوود(از بانیان باستان گرایی در دوران جدید) سینه به سینه می شد، گاه دست رد بر سینه مجاهدین می کوفت، گاه در دل دانشگاه تهران با و به محاجه می نشست، گاه شلاق بیداری بر فرق فرقان بدلی می زد و گاهی دیگر به زهدفروشی و انحراف آشکار امثال خرده می گرفت. مخالفت با (معلم پرشور خراسانی که خود مطهری در مشهوریتش نقش اساسی داشت) را اگر تکلیف می دانست، دریغ نمی کرد؛ حتی اگر طرفداران متعصب شریعتی تا مرز دشمنی با او پیش بروند. بازرگان و نهضت آزادی اما، پیچیده ترین جریانی بود که مطهری در آخرین روزهای زندگانی در تدارک جدا کردن راهش از آنها بود. همو البته در بدو ورود امام به تهران و در جابجا کردن محل سکونت امام، سیلی های سختی به فرزندان معنوی نهضت آزادی زده بود اما فرزندان فکری شریعتی فرصت برای تمام کردن این پروژه دشوار را به او ندادند و مطهری آخرین برگ دفتر عمرش را به خط خون امضا کرد. مطهری نه ربطی به درباری ها دارد، نه رابطه ای با التقاطی ها دارد، نه نسبتی با اعتدالی ها! مطهری مطهر است و این است که او را به حق باید اسوه دانست. اسوه ای که علی رغم تأکید امام بر آثار نابش، و علی رغم تصریحات رهبری حکیم انقلاب اسلامی، هنوز که هنوز است در زادگاه فکری خویش (حوزه مقدسه) گمنام و غریب است. شاید بتوان برای قصور و تقصیر برخی متولیان حوزوی در چهار دهه گذشته در محجوریت آثار این شهید در حوزه، توجیهی آورد اما حتما هرگز نمی توان از قصور و تقصیر جریان انقلابی حوزه در بازخوانی مشرب فکری و سلوک سیاسی شهید مطهری، به آسانی درگذشت. روزگار غربت این روزهای جریان انقلابی حوزه، حاصل بی مهری به اسوه هایی است که بازخوانی زندگانی شان، چونان شمشیری بران، و را یکجا کنار خواهد زد و شعار انقلاب اسلامی و آرمان و منویات رهبری را به عینیت نزدیک تر خواهد کرد. این روزهای بیش از هر زمان دیگری به مطهری نیازمندیم؛ آنکه به حق و پرچمدار و نماد است. ؛ دریچه‌ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053