فتنه کور لبنان؛ #نفوذ، آشوب، ویرانی، سلطه
[صفحه ۳ از ۷]
💥 اختصاصی_روزنه/#ویژه
@rozaneebefarda
🔻🔻🔻
گام چهارم: گریزی به زیربنای بحرانهای منطقه ما
جغرافیای لبنان، پهنه حادثهخیز (نه از نوع طبیعی) دارد که بدون موشکافی تاریخی آن نمیتوان زیربنای اتفاقات رخداده در آن و حتی منطقه را به خوبی درک کرد. لبنان با وجود کوچکی محدوده جغرافیاییاش، تنوع جمعیتی عجیبی دارد؛ به حدی عجیب که شاید باید همواره و در هر تحلیلی آن را یادآور شد.
بسیار بعید است که یک تحلیلگر منصف و واقعبین، آشنایی نسبتا خوبی با اوضاع این کشور کوچک، از حیث تفاوتهای مذهبی و فرهنگی داشته و از طرف دیگر به چگونگی تجزیه امپراتوری بیمارِ عثمانی واقف باشد اما مهندسی فروپاشی این سلطنتِ مماس و درگیر با اروپای وحشی و استعمارگر را به واحدهای به اصطلاح مستقل سیاسیِ نوین خصوصا در مورد لبنان، یک نقشه خباثتآلود و نفرتانگیز نپندارد.
گونهگونی فرهنگی و مذهبی لبنان، زمانی که بخشی از امپراتوری و خاک عثمانی بود، مسئله عجیبی تلقی نمیشد اما زمانی که یک دولت-ملتِ مثلا مستقل و در واقع مستعمره فرانسه در این محدوده سربرآورد، یک چالش مستمر خلق شد؛ چالشی عمیق از یک ناپایداری ظاهرا همیشگی، به گونهای که هیچ یک از طرفهای موجود در لبنان نمیتواند- و یا با نگاهی به حوادث سالیان اخیر باید گفت نمیگذارند که بتواند- لبنان را به سمت وحدت و ثبات ملی و سیاسیِ مطلوبی که موجب حفظ اقتدار و تمامیت ارضی آن شود ببرد.
این چنین است که میبینیم لبنان، به لحاظ جامعهشناختی، استعداد عجیبی برای درگیریهای طولانیمدت، بدون رسیدن به چشماندازی برای رسیدن به صلحِ مستمر دارد. درگیری و چندپارگی مداوم برای یک واحد سیاسی، چیزی جز ضعیف شدن و ضعیف ماندن در برابر حملات خارجی یک نیروی به شدت توسعهگرا و تهاجمی نخواهد داشت که قاعدتا مصداق آن غیر از رژیم غاصب صهیونیستی نیست؛ همچنان که تاریخ لبنان پر است از تجاوزهای مکرر و متهورانه رژیم صهیونیستی و کشتارهای فراوانی که توسط این خونآشامان بیرحم رخ داده است. جالب توجه است که اتفاقا به لحاظ تاریخی بسیاری از این فجایع، پیش از وقوع انقلاب اسلامی در ایران- به عنوان بزرگترین بازیگر قدرتمند در ضدیت با نقشه اسرائیل بزرگ- رخ داده است.
این تقریبا وضعیت غالب در منطقه ماست و اساسا تعیین مرزهای جغرافیایی صورت گرفته- عمدتا توسط بریتانیای حقیر و خبیث - در همین راستا بوده و به تعبیر مقام معظم رهبری، زخمهای بزرگ، عمیق و کهنهای را در کالبد امت اسلامی و حتی غیر اسلامی باقی گذارده است. نمونههایی از این زخمهای دردآور و در حال خونریزی را میتوان در کشمیر، سوریه، عراق و لیبی مشاهده کرد همچنانکه باقی کشورهای اسلامی نیز همین وضعیت را دارند. هرچند ممکن است به دلایل مختلف، سر باز کردن این زخمها، فعلا و تا زمان مقتضی به تعویق افتاده و یا آنکه خنجر اختلافافکنی، نتوانسته است در تقابل با نیروهای مقاومتکننده در برابر آن - مثلا در ایران- پیروز شود.
آنچه در حال وقوع است را باید با چشمانی تیزبین و عقلی سلیم تحلیل کرد نه با دیدگانی کمسو که واقعیتهای واضحِ موجود در دنیای پیروامونش را نادیده گرفته و با مغز منهدمشده زیر بمباران رسانهای، به #_توهمِ_عدم_توطئه رسیده است.
بررسی واقعیت خارجی نشان میدهد، نیروها و عواملی وجود دارند که تلاشهای حیرتانگیزی در ایجاد واگراییهایی مخرب در سطح جهان دارند. تخریبهایی که قاعدتا هدفی جز ساختن یک واقعیت جدید و مطلوب از دید آنها ندارد.
این فرایند واگرایانه که عوامل مختار و عمدیِ قدرتمندی سعی در ایجاد و مدیریت آن طبق منافع خود دارند، صرفا محدود به جنبه تجزیه جغرافیایی و سیاسی آن هم فقط در منطقه ما نیست. برای مثال، واگرایی در عرصه اجتماع با شدت و اصرار عجیبی تقریبا در تمام این کره خاکی پیگیری میشود ولو آنکه منبع اصلی انتشار آن مانند انواع و اقسام رسانهها، خارج از مرزهای یک کشور خاص باشد.
در این راستا اصرار به ایجاد و مشروعیتبخشی به واحدهای اتمی فردگرا که به چیزی غیر از منافع فردی خود نمیاندیشند و تلاش اعجابآور در اصرار به نابودی بنیان خانواده در تمامی دنیا، چیزی است که ما حصل آنها، اجتماعی از اتمهای پراکنده از یکدیگر خواهد بود؛ جامعهای که به راحتی میتوان بر آن سوار شد، به میل خود، آن را شکل داد و در نهایت آن را به شیوه دلخواه، استثمار کرد.
@rozaneebefarda